واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: حضرت زهرا (س) نزديک ترين نسبت را با رسول خدا (ص) داشت. او يگانه دختر رسول خدا بود که نسل پاک نبوي از طريق او ادامه يافت. احترام شگفت انگيز پيامبر به دخترش، از شخصيت ممتاز او حکايت داشت و سفارش هاي مکرر رسول خدا به مؤمنان درباره حفظ حرمت و احترام ويژه به آن بانوي والامقام، منزلت عالي ايشان را نشان مي داد. آنچه حضرت فاطمه (س) را نمونه کرده، کامل بودن او در همه جنبه هاي نيک بشري است. شايد به همين دليل است که گفته مي شود ، حضرت مهدي (ع) در آخرالزمان، فاطمه (س) را اسوه و الگوي خود مي خواند، زيرا رفتار و گفتار فاطمه آنچنان بوده است که مي تواند به نيازها و مسائل جامعه بشري در دوره امام زمان پاسخ دهد. او به تمامي يک مادر و همسر بود، همانچه که زمين، حيات و بشريت هماره محتاج آن بوده است - يک زاينده عشق و يک همراه براي عشق- و همين است که او را اسوه در تمام دوران زندگي بشر مي سازد تا آنگاه که الگوي کامل در دوره امام زمان (ع) پياده شود و چه اسوه اي کامل تر از يک مادر و همسر. حضرت فاطمه به گاه مادر بودن در لالايي اش براي امام حسن (ع) در قالب شعر مي گويد: حسن جان! مانند پدرت علي باش و ريسمان را از گردن حق بردار و خداي صاحب نعمت و احسان کننده را بپرست و با افراد بدخواه و کينه توز دوستي مکن. او حتي در نجواي مادرانه پرستش خدا و حق خواهي را در ذهن کودک ، مکرر مي نمايد تا کودکانش هر يک نمادي کامل از اين دو نماد در لالايي مادرانه شوند. او، زني نشسته بر دستاس نيست که بارها برايمان تکرار شده که در کنار همه رنج هاي فقر ، چنان زني روشنفکر به معناي واقعي مي نمايد و مي گويد: از دنيا سه چيز را دوست دارم: تلاوت کتاب خدا، نظر به چهره رسول خدا صلي الله عليه و آله و بخشش در راه خدا. و به گاهي ديگر اين روشن ضميري را بيش از اين تعالي مي بخشد و در پاسخ پدر که مي گويد: از خدا چه درخواستي داري؟ هم اکنون فرشته وحي در کنار من است و از سوي خداوند پيام آورده است که هر حاجتي داري، برآورده مي شود.، مي فرمايد:: لذت خدمت او مرا از تمنا بازداشته است. جز به ديدار جمال والاي خدا نيازي ندارم. اين فاطمه است که بارها بر طبق احاديث و اعتقادات شيعه در کتاب حق به ايشان اشاره شده است و اين به معناي آن است که جز نماد مادر و همسر او اسوه اي براي همه انسانيت مي باشد که اين خود نشان از شخصيت والا و چندين بعدي ايشان براي کمال و رسيدن به حق دارد. آياتي که دلالت برفاطمه(س) دارند ـ مطابق شاخصهايي که ذکر کردهايم ـ برطبق احاديث و اعتقادات مسلمانان بسيارند. از جمله مي توان به آيه 6 از سوره فاتحه؛ 21 و37 از سوره بقره؛ 61، 101، 103، 137، 195از سوره آلعمران؛ 69 از سوره نساء؛ 119 از سوره توبه؛ 24 از سوره ابراهيم؛ 26 و 57 از سوره اسراء، 111 از سوره مؤمنون؛ 87 از سوره انعام؛ 35 از سوره نور؛ 115و 132 از سوره طه؛ 54 و 74 از سوره فرقان؛ 333 و 57 از سوره احزاب؛ 23 از سوره شوري؛ 11 از سوره محمد؛ 17 از سوره ذاريات؛ 21 از سوره طور؛ 19 و 20 از سوره الرحمن؛ 8 از سوره حشر؛ 1 از سوره قدر، 38 و 39 از سوره مدثر؛ 3 تا 7 از سوره ليل؛ 9 از سوره مزمّل؛ 102 از سوره انبياء؛ و 1 تا 3 سوره کوثر اشاره کرد. در اين بخش تلاش است که چند نمونه از اين آيه ها بررسي شود. معروف ترين آيات يا بهتر است گفته شود کل يک سوره که درباره فاطمه است، سوره کوثر است. کوثر از ريشه کثرت است و برچيزي اطلاق ميشود که شأنيت کثرت در او باشد و مراد از کوثر خير فراوان است. کوثر، صيغه مبالغه است. يعني اي پيامبر، به تو، دختري داديم که مبدا خير و برکت است، و اسطوره بالندگي است. نزول چنين سورهاي و تعبير کوثر براي فاطمه در جاهليت عرب که «زن» نه تنها از کمترين حقوق انساني برخوردار نبود- و حتي امروز نيز در بسياري از جوامع برخوردار نيست- نه تنها نشانگر جايگاه ارزشمند زن در مکتب حيات بخش اسلام است، بلکه نشانه اسوه بودن فاطمه به عنوان کوثري هميشه حيات بخش در تمام زمان ها و مکان هاست. آيه تطهير ديگر آيه است که گفته مي شود درباره اين حضرت است در اين آيه آمده است: إنّما يريد اللّه ليذهب عنکم الرجس أهل البيت ويطهّرکم تطهيرا (احزاب،33/33) اين آيه به گفته بيشتر محدثان اهل سنّت و تمام علماي شيعه، در خصوص اهل کساء، نازل شده است. گفته مي شود،پيامبر پس از نزول اين آيه،کساي خود را بر روي آنها انداختند و فرمودند : «اللهم إنّ هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرّجس وطهّرهم تطهيرا». به گونه اي مي توان گفت، آن بانوي بزرگ حد وسط و محور ارتباط اهل کساء بود.«هم اهل بيت النبوه ومعدن الرساله، هم فاطمه وأبوها وبعلها وبنوها» آنان اهل بيت نبوت و معدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه. محور اصلي ارتباط اهل بيت با رسول خدا، يک زن است، زني که ذريهاي پاک از او، زاده ميشود و اوست که تنها حلقه اتصال اين فرزندان با رسول خداست. اگر به اين نکته دقت کنيم که گوينده اين کلام، اللّه، ذات مستجمع صفات جماليه و جلاليه است، خدايي که پروردگار عالم وجود است و ارادهاش مساوي با تحقق و وقوع ميباشد، حقيقت اين تکريم را بهتر، احساس خواهيم کرد. ديگر آيه را مي توان آيه مباهله دانست که مي فرمايد: فمن حاجّک فيه من بعدما جائک من العلم فقل تعالوا ندع أبنائنا وأبنائکم ونسائنا ونسائکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه علي الکاذبين. (آل عمران،3/61) طبق احاديث متواتر و مشهور ميان شيعه و سني که قريب به اجماع و اتفاق است در روز مباهله، مسيحيان نجران، پيامبر را مشاهده کردند در حالي که حسنين و فاطمه وعلي(ع)، همراه او بودند و به سوي مکان مورد نظر ميآمدند. در اين آيه، نسائنا، منحصر به حضرت فاطمه(س) شده است. صحنه مباهله، از لحظات حساس تاريخ اسلام است و حضور در اين صحنه، ايمان و اعتقاد خاصي را ميطلبد. اينکه پيامبر، فاطمه را در اين درگيري اجتماعي ـ اعتقادي، احضار ميکند و او را در چنين مخاطرهاي قرار ميدهد (خود) نمونهاي بارز و سرمشقي عيني است، براي تمام زنان عفيفي که داراي اعتقادات حقند و پيرو صادق راه اويند، بر اينکه شجاعانه در چنين صحنههايي حاضر شوند. ک/1 536
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]