واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
جام جم:داماد خطاکار که به انگيزه پولدارشدن کليه همسرش را فروخته و طلاهاي وي را سرقت کرده بود، از سوي پليس سيرجان دستگير شد. هفته گذشته مردي به مرکز پليس سيرجان مراجعه و از داماد جوانش به اتهام فروش کليه دخترش شکايت کرد. شاکي در تشريح ماجرا به پليس گفت: مدتي پيش دخترم به عقد پسر همسايه مان درآمد و قرار شد تا چند ماه ديگر جشن کوچکي بگيرند و به خانه بخت بروند. چند هفته قبل من و همسرم به مسافرت رفتيم ، پس از بازگشت به منزل متوجه شديم دخترم بشدت کتک خورده است و آثار کبودي بر صورتش ديده مي شود. وقتي ماجرا را از او سوال کردم ، از گفتن حقيقت طفره رفت تا اين که به همسرش مشکوک شديم ؛ اما به خاطر اين که اختلاف هايي ميان دو خانواده پيش نيايد، سکوت کرديم. سفر، بهانه اي براي فروش کليه نوعروس شاکي ادامه داد: چند روز پيش دامادم به منزلمان آمد و با اصرار از من و همسرم اجازه خواست دخترمان را به زيارت ببرد، ما هم غافل از اين که وي نقشه شومي در سر دارد، پذيرفتيم. 2 روز پس از رفتن آنها به مسافرت ، زن جواني با منزلمان تماس گرفت و گفت: پرستار يکي از بيمارستان هاي کرمان است و دخترم در آنجا بستري است. به اين ترتيب به آن بيمارستان رفتيم و معلوم شدم دامادم با زور و تهديد، دخترم را مجبور به فروش کليه اش به يک جوان بيمار کرده و پس از سرقت طلاهاي دخترم ، متواري شده است. به دنبال اين شکايت ، ماموران انتظامي سيرجان ، تحقيقات گسترده اي را براي يافتن داماد خطاکار آغاز کردند تا اين که او را چند روز قبل هنگامي که براي گرفتن پول از خانواده مرد بيمار دريافت کننده کليه مراجعه کرده بود، شناسايي و دستگير شد. با انتقال متهم به مرکز پليس ، وي بصراحت به جرم خود اعتراف کرد. اعتراف به فروش کليه همسر متهم در اظهاراتش گفت: دچار مشکلات مالي بودم تا اين که تصميم گرفتم با زور و تهديد همسرم را وادار کنم ، کليه اش را بفروشد و پول آن را به من تحويل دهد، اما وي حاضر به همکاري با من نمي شد. بنابراين مدام او را کتک مي زدم تا راضي شود، وقتي پي بردم که او نمي خواهد کليه اش را بفروشد، به بهانه زيارت ، او را از منزل پدري اش خارج کردم و با زور و تهديد به بيمارستان بردم و مجبور کردم کليه اش را به يک بيمار جوان بفروشد. متهم ادامه داد: عاقبت زنم وقتي پي برد که قصد دارم بلايي سر خانواده اش بياورم ، قبول کرد. من هم براي اين که ماجرا لو نرود، به دروغ به خانواده مرد بيمار گفتم که دختر جوان براي تهيه جهيزيه اش قصد فروش کليه اش را دارد. به اين ترتيب آنها قبول کردند که در قبال پيوند کليه بيش از 5 ميليون تومان به من پرداخت کنند. روز دستگيري هم به منزل مرد جوان رفتم تا پول را دريافت کنم که ناکام ماندم. بنابر اين گزارش ، داماد خطاکار با قرار قانوني روانه بازداشتگاه پليس شد و تحقيقات تکميلي از وي ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]