واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > شفاعی، آرش - توی خیابان های قاهره ی بزرگ کسی به حرف هایش گوش نمی داد، مردم حرف هایشان را زده بودند گفته بودند برو و دیگر تمام شده ای . داشتند با تانک های ارتش توی خیابان ها عکس یادگاری می گرفتند و با شعله های ساختمان حزب حاکم گرم می شدند و او دلش خوش بود که دارد به صدایش اقتدار و قدرت می بخشد! حدود ساعت دوی نیمه شب بود. همه ی شبکه های تلویزیونی خبر داده بودند رئیس پارلمان مصر قرار است تا چند لحظه ی دیگر خبر بسیار مهمی را به اطلاع مردم برساند . بعد از انتظاری که داشت طولانی می شد خبر عوض شد، معلوم بود پشت صحنه خبرهایی است قرار شد خود رئیس جمهور بیاید و حرف بزند. زودتر از این آمد که بخواهیم انتظار بکشیم. ایستاده پشت تریبونی که به او قدرت ببخشد. با همان موهای همیشه سیاه که قرار است در هم شکستگی پیرسالی اش را پنهان کند و بگوید همه ی حرف هایی که می گویند بیمار است و دیر یا زود می میرد دروغ است. صدای گرم و مردانه اش را به زحمت استوار کرده بود و می خواست حالتی از شکوه و اقتدار بر صدایش حاکم شود. هنوز خودش را رئیس جمهور می دانست با همه ی هیبت و اقتداری که سه دهه است برای خود تصور می کرد. لرزش ها و تپق ها دست خودش نبود ، درست جایی که باید محکم تر و قاطع تر حرف می زد اشتباه می کرد و نمی توانست اشتباهاتش را جمع و جور کند. حرف هایی را زد که همه ی دیکتاتورهایی که دارند می روند زد، مردمسالاری، آزادی بیان، مبارزه با فقر و حمایت از شهروندان. توی خیابان های قاهره ی بزرگ کسی به حرف هایش گوش نمی داد، مردم حرف هایشان را زده بودند گفته بودند برو و دیگر تمام شده ای . داشتند با تانک های ارتش توی خیابان ها عکس یادگاری می گرفتند و با شعله های ساختمان حزب حاکم گرم می شدند. " پاییز پدرسالار" مارکز را خوانده اید؟ با همان تصویر نیمه فکاهی از دیکتاتور های مخوفی که به شکل عجیبی همه شبیه هم هستند و ضعف های بزرگشان را پشت داغی گلوله پنهان می کنند . متوهمانی که از قضای حاجت خود ناتوانند اما خودشان فکر می کنند آمده اند سرنوشت بشر را عوض کنند و دنیا با همه ی آدم ها و زندگی ها و امیدهایش اسباب بازی کوچکی است در دست هایشان . پاییز پدرسالار را همه باور می کنند ، همه جز خود دیکتاتور که سی سال فکر می کرد مالک بی رقیب نیل است و تازه باید قباله ی آن را برای پسرش بزند. جد بزرگ او به نیل نگاه می کرد و خود را " ربکم الاعلی" می خواند ، اگر او ماند این یکی هم می ماند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]