واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - فعلا در حد شایعه است. خبر آمدن مارادونا به ایران و عهدهدار شدن سرمربیگری تیم ملی توسط او. اما از آنجایی که در این سرزمین بسیاری از وقایعی که میخواهد اتفاق بیافتد ابتدا به صورت شایعه مطرح میشود من هم خبر را محقق شده تصور میکنم. البته ممکن است جناب مارادونا پیشنهاد دوستان دولت دهم را نپذیرد، منتهی پذیرش یا عدم پذیرش جناب مارادونا فعلا اهمیتی ندارد. مهم این است که کسی یا کسانی به این نتیجه رسیدهاند که باید مارادونا سکان اداره تیم ملی را به عهده بگیرد. بدون شک اگر چنین رویایی به واقعیت بپیوندد تیم ملی فوتبال ایران همه نگاهها را به سوی خود جلب خواهد کرد و این اتفاق فوتبال ما را در مرکز اخبار رسانهای جهان قرار خواهد داد. بیگمان چنین وضعیتی مطلوب کسانی است که میخواهند فرزندان مام وطن اوقات فراغتشان به سالمترین شکل ممکن پر شود. خیر است انشاالله. اما من میخواهم جور دیگری به ماجرا نگاه کنم. هر آدمی که توپ و خیار چنبر را از یکدیگر تمیز دهد خوب میداند که برادر ارزشی ما جناب مارادونا در مقام مربی اصلا موفق نبوده و نیست. پس معیار ما برای انتخاب او چه میتواند باشد؟ من فکر میکنم دو دلیل برای این انتخاب وجود باشد 1- شعارهای ضد امپریالیستی برادر مارادونا و علاقه ایشان به آقای احمدینژاد 2- محبوبیت بی حد و حصر ایشان در تمام دنیا. در این که این دو ویژگی، ویژگیهای بسیار بسیار خوبی است تردید ندارم منتهی ربط و نسبت آن را با فوتبال خیلی نمیفهمم. البته من خیلی مسالهام مارادونا نیست. اصلا فوتبال بخش اعظمی از جذابیتش را مدیون همین ژانگولربازیهاست اما فکر میکنم ما در خیلی از حوزهها به همین صورت عمل میکنیم، یعنی به جای آنکه مسائلمان را ریشهای حل کنیم با نمایشهای محیرالعقول سعی داریم دهان منتقدان جدی را ببندیم. فوتبال که در مصاف با کویت شکست میخورد مشکلش جدیتر از این حرفهاست که با ورود شومن منحصر به فرد و محبوبی همچون دیهگو مارادونا، حل شود. به نظر میرسد آنها که چنین طرح جذاب و بدیع و غافلگیرکنندهای را در دستور کار تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال قرار دادهاند هر قصد و غرضی که داشتهاند ربطی به پیشرفت و تقویت فوتبال ملی نداشته. خب اگر حقیقتا در دیگر زمینهها هم اوضاع بر همین منوال باشد که من متوهم میگویم چه گلی باید بر سر گرفت؟ امیدوارم آنچه در ذهن و ضمیر من میگذرد چیزی بیش از یک توهم فانتزی نباشد چرا که «مالیخولیا» ظاهرا با مدارا و دارو علاج میشود اما اگر آنچه میپندارم ذرهای با واقعیت نسبتی داشته باشد راه علاج چیست؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]