واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عصرآزاد، سحر - دوباره دیدن فیلم «مکس» بر پرده سینما آن هم با گذشت شش سال از اکران کوتاه مدت آن، هرچند برای من جنبه کاری داشت، اما فرصتی غنیمت بود. با اینکه در همان اکران کوتاهمدت فیلم موفق به دیدن آن در سینما شده بودم، اما میدانستم آنچه مخاطبان از «مکس» در ذهن دارند، نسخه پردهای قاچاق فیلم با کیفیت نامناسب صدا و تصویر است که همان سال وارد بازار شد. امسال هم موسسه رسانههای تصویری نسخه مجاز این فیلم را وارد بازار کرد البته با سانسور. «سانسور» از جمله کلماتی است که در این سالهای نوشتن از مفهوم اصلی خود دور شده و جای خود را به کلمه نرم «جرح و تعدیل» داده که وقتی بنا به عادتی ناخوشایند در جلسه نقد و بررسی فیلم به کار بردم یکی از حاضران این جایگزینی را اشتباه و ستمی در حق سازندگان فیلم دانست و البته انتقادش قابل قبول. یک امتیاز مهم نمایش سینمائی نسخه کامل و بدون سانسور «مکس» آن هم در مقطعی که سیدی آن با مشخصاتی که اشاره شد، وارد بازار شده میتواند در همین نکته باشد که تا چه حد جامعه امروز از جسارت و شفافیت همان شش سال پیش هم دور شده و مرتب در حال بازخوانی و حذف خود با مصلحتاندیشی های روزافزون است که میتواند خاص سینما و فرهنگ هم نباشد. جدا از حاشیههای فیلم وقتی بعد از گذر این سالها به متن اثر نگاه می کنیم جالب اینکه «مکس» فیلمی تاریخگذشته و کهنه به نظر نمیآید، هرچند شناسنامه اجتماعی- سیاسی مقطعی خاص را بازگو میکند. مناقاشات و مصلحتاندیشیهای سیاسی که بر ماهیت هنر سایه میاندازد و مهمتر از آن شتابزدگی تاریخی یک ملت در قضاوت و نهایتاً شکاف بین نسلها که به نظر میآید در این شش سال سرعتی چند برابر داشته، برخی از مضامین این فیلم کمدی- موزیکال هستند. فیلمی که بسیاری از ساختهشدنش اظهار بیاطلاعی و از تماشایش تعجب می کردند. باز هم از متن میگذریم تا به بطن اثر نزدیکتر شویم. فیلمی که نام پیمان قاسمخانی را به عنوان نویسنده یدک میکشد و یک نگاه کوتاه کافی است متوجه شویم موقعیتمحوری شخصیتهای مجید کسرائی ملقب به مکس، رضا مارمولک و مسعود شصتچی مشابه است. آدم های اشتباهی در موقعیتهای اشتباهی که به گونهای غریب تاوان اشتباه دیگران را پس میدهند و در انتها تأثیر خاص خود را بر آدمهای پیرامون و موقعیت جدید میگذارند. اما جالب اینکه حضور این سه شخصیت با سه موقعیت مشابه باعث نشده هیچکدام از فیلمها به دیگری شبیه شود و هر کدام اثری مستقل و قائم به ذات هستند. «مکس» یک کمدی- موزیکال منحصر به فرد اجتماعی- سیاسی که دیده نشد، «مارمولک» یک کمدی بر مسیر خط قرمزهای نادیده که بیش از اندازه دیده شد و «مرد هزار چهره» یک مجموعه کمدی جسورانه در حد و اندازههای تلویزیون. شاید آنچه باعث می شود سینمای کمدی ما به رغم آثاری که وامدار شرایط و متأثر از زمان خود هستند - بدون آنکه کهنه شوند- جدی گرفته نشود در همین نکته باشد که کمدی در کشور ما مقولهای جدی نیست و هر آنچه از این فیلتر عبور می کند با پیش داوری رد میشود. سینمای کمدی که این سالها دیگر نمیتواند مخاطب خود را شگفتزده کند و همان گیشهپسندان را هم دچار دلزدگی کرده تا در فیلمهای کمدی تاریخ گذشته به دنبال گمشده خود باشند. * فیلم سینمایی «مکس» اخیرا با حضور فرهاد آئیش در حوزه هنری نقد و بررسی شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 438]