واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: احتمالا از هر مردي سوال کنيد که کدام جنس، جنس غالب است، مي گويد مردها جنس غالب هستنند. دليلش هم ساده است: مردها هيکل بزرگ تري دارند و عضلاني تر هستند؛ مي توانند سريع تر بدوند، وزنه هاي سنگين تري بلند کنند و چيزها را به مسافت دورتري پرتاب کنند و ... اما از لحاظ پزشکي، ماجرا کاملا متفاوت است. وقتي صحبت بهداشت به ميان مي آيد، مردان جنس مغلوب هستند! ميانگين طول عمر مردان هميشه کمتر از زنان بوده است. در طول صد سال گذشته، تفاوت عمده اي از لحاظ تشخيص و درمان هاي پزشکي به وجود آمده است و به خصوص در کشورهاي پيشرفته افراد تاکيد بيشتري بر رژيم غذايي سالم و ورزش منظم و ترک سيگار دارند. در نتيجه اين پيشرفت ها گرچه ميانگين طول عمر مردان افزايش يافته است، اما هنوز هم مردان در سنين پايين تري نسبت به زنان مي ميرند. تفاوت سلامت مردان و زنان مردان با ميزان بالاتري نسبت به زنان به علت بيماري هاي مختلف مي ميرند. مردان در سنين پايين تري نسبت به زنان مي ميرند و در طول زندگي بيشتر دچار بيماري ها مي شوند. آن ها در سنين پايين تري ممکن است دچار سقوط و عوارض ناشي از آن شوند و نسبت به زنان بيشتر دچار بيماري مزمن مي شوند. از طرف ديگر، گرچه زنان بسيار بيشتر از مردان به ديدار دکتر مي روند، در سنين بالاي 65 سال هزينه هاي بسيار بيشتري صرف مراقبت پزشکي از مردان بيمار مي شود. اما چرا مردان از لحاظ سلامت از زنان عقب تر هستند؟ پاسخ منفردي به اين سوال وجود ندارد، بلکه مخلوطي پيچيده از عوامل زيستي، اجتماعي و رفتاري در اين تفاوت دخيل هستند: عوامل زيستي * ژن ها و کرموزوم ها: مردان و زنان از همان لحظه ي لقاح با هم تفاوت دارند. هر يک از آن ها 23 جفت کروموزم دارد که 20 تا 25 هزار ژن بدن را حمل مي کنند. بيست و دو جفت از اين کرموزوم ها در هر دوي زنان و مردان به طور مشابه ظاهر مي شوند، اما جفت بيست و سوم است که دو جنس را از هم جدا مي کند. در زنان هر دو عضو اين جفت کرموزومي، کرموزوم هاي X هستند، اما در مردان يکي از آن ها کروموزم X و ديگري کروموزم Y است. کروموزم Y تنها اندازه اي در حد يک سوم کروموزم X دارد و حاوي تعداد بسيار کمتري ژن ها نسبت به کرموزوم X است. * هورمون ها: قبلا اين مساله به صورت ساده اي مطرح مي شد: هورمون جنسي مردانه يا تستوسترون مسئول شروع زودتر بيماري قلبي در مردان و هورمون جنسي زنانه يا استروژن را عامل حفاظت زنان از بيماري قلبي مي دانستند. اما پژوهش هاي جديد نشان مي دهد که تستوسترون در مقادير طبيعي در بدن مردان نه ميزان کلسترول را بالا مي برد و نه به قلب آسيب مي رساند. به علاوه در زناني که پس از يائسگي که ميزان طبيعي هورمون هاي جنسي شان افت مي کند، براي هورمون درماني، جايگزين استروژن مصرف مي کنند، دچار افزايش خطر حملات قلبي، سکته مغزي و لخته شدن خون در وريدها مي شوند. به هر حال، اگر هورمون ها نقش اصلي را در اين تفاوت ميان زنان و مردان از لحاظ سلامت قلب و عروق نداشته باشند، تا حدودي در اين زمينه نقش دارند. هورمون زنانه استروژن ميزان کلسترول خوب يا HDL را بالا مي برد، شايد به همين علت باشد که بيماري قلبي در زنان 10 سال ديرتر از مردان ظاهر مي شود. * آناتومي دستگاه توليد مثل: بسياري از مردان غده پروستات را يک محل آسيب پذير بدن خود مي دانند. گرچه ممکن است اين نظر درست باشد، عوامل توليد مثلي در واقع باعث کاهش تفاوت طول عمر ميان زنان و مردان مي شوند. زنان با احتمال بيشتري ممکن است از سرطان پستان بميرند تا مردان از سرطان پروستات. به علاوه بيماري هاي بدخيم و خوش خيم رحم و مخاطرات بارداري و زايمان نيز مي تواند ميانگين طول عمر زنان را کاهش دهد. * سوخت و ساز: کلسترول ممکن است توجيه کننده تفاوت طول عمر مردان و زنان باشد. مردان و زنان از لحاظ ميزان کلسترول بد يا LDL تفاوتي ندارند، اما در زنان به طور قابل توجهي ميزان HDL بالاتر است. کلسترول HDL باعث محافظت در برابر بيماري قلبي مي شود. ميزان تري گليسريد(يک چربي ديگر در خون) که خطر بيماري قلبي را بالا مي برد، به طور ميانگين در مردان بالاتر از زنان است. چاقي هم يک مشکل فزاينده در همه کشورهاي جهان است اما اضافه وزن در مردان مشکلات بيشتري را ايجاد مي کند تا زنان. علت اين است که چربي اضافه زنان روي لگن و ران هاي شان قرار مي گيرد (چاقي گلابي شکل)، در حالي که در مردان وزن اضافي در خط کمري و در شکم قرار دارد (چاقي سيبي شکل). زيادي چربي در بدن انسان اصلا چيز خوبي نيست، اما چاقي شکمي بسيار خطرناک تر از چاقي پايين تنه است و به شدت خطر حمله قلبي و سکته مغزي را مي افزايد. عوامل اجتماعي * استرس کاري و خصومت: فشار کاري و پرخاشگري معمولا به عنوان علت بيشتر بودن ميزان مرگ و مير مردان نسبت به زنان عنوان مي شود و واقعا ممکن است هم حقيقتي در اين نظر وجود داشته باشد. در واقع کليشه مرد بي صبر، پرکار و رقابت جو ممکن است اساسي در واقعيت داشته باشد و استرس کاري خطر فشار خون بالا، حمله قلبي و سکته مغزي را بالا مي برد. شخصيت نوع A (شخصيت بي صبر و رقابت جو)، استرس، خصومت و خشم، همگي به عنوان عوامل خطرساز براي بيماري قلبي شمرده شده اند و اين صفات در مردان شايع تر از زنان است. * شبکه ها و حمايت هاي اجتماعي: ارتباط با مردم داروي خوبي است. روابط ميان فردي و شبکه هاي حمايتي مستحکم خطر بسياري از بيماري ها را کاهش مي دهد، از سرماخوردگي گرفته تا افسردگي و حمله قلبي و سکته مغزي. بر عکس، انزوايي اجتماعي به عنوان يک عامل خطرساز براي بيماري قلبي شناخته شده است. زنان نسبت به مردان با شبکه هاي اجتماعي بزرگ تر و بسيار قابل اعتماد تري ارتباط دارند. به طور کلي زنان احساسات شان و احساسات زنان ديگر را درک مي کنند و توانايي زيادي براي بيان افکار و احساسات شان دارند. روابط بين فردي قوي و ارتباطات خوب، ممکن است تا حدي توضيح دهنده ي طول عمر بيشتر زنان نسبت به مردان باشد. عوامل رفتاري عوامل زيستي بخشي از تفاوت طول عمر مردان و زنان و عوامل اجتماعي بخشي ديگر از آن را توضيح مي دهند اما از دوران نوجواني به بعد، رفتار مردان علت اصلي زودتر يا سريع تر مُردن مردان نسبت به زنان است. * رفتار مخاطره آميز: اين که مردان بيشتر دست به کارهاي مخاطره آميز مي زنند، ناشي از کروموزم Y و تستوسترون است يا الگوبرداري از مدل ها و هنجارهاي فرهنگي، دقيقا معلوم نيست اما احتمال ترکيبي از هر دوي اين ها در مخاطره جويي مردان نقش دارند. علت هر چه که باشد، مردان از دوران نوجواني به بعد نسبت به زنان بيشتر خطر مي کنند، و اغلب تاوان آن را با آسيب و جراحت و مرگ مي پردازند. احتياطات ساده اي مانند بستن کمربند ايمني در ماشين يا گذاشتن کلاه ايمني در موتورسواري مي تواند در جلوگيري از اين حوادث کمک کند. بيشتر از همه ي اين ها جوانان نياز به سرمشق هايي دارند که نشان دهند پيروي از عقل سليم و احتياط به خرج دادن صفاتي مردانه هستند. * پرخاشگري و خشونت: پرخاشگري و خشونت اشکال افراطي رفتار مخاطره جويانه هستند و بسياري از آن ها علل ريشه اي مشابهي دارند. اما يک تفاوت ميان خطر کردن و رفتار خشن و تهاجمي وجود دارد. مردي که دست به رفتار پرخطر مي زند، تنها به خودش آسيب مي زند، اما پرخاشگري و خشونت ممکن است ديگران را در معرض خطر قرار دهد. گرچه رفتار خشونت آميز مستقيما سلامت و رفاه ديگران چه مرد و چه زن را تهديد مي کند. مردان تقريبا چهار بار با احتمال بيشتري نسبت به زنان در اثر خودکشي يا ديگرکشي مي ميرند، اما زنان با احتمال بيشتري قربانيان خشونت خانگي هستند. اگر قرار باشد اين تفاوت ميان زنان و مردان کاهش يابد، مردان نياز دارند که مهارکردن خودشان و کنترل خشم را بياموزند. * سيگار کشيدن: سيگار کشيدن يکي از خطر آفرين رفتارها براي سلامت است و از آن جايي که دود سيگار محيطي براي ديگران هم خطرناک است، شکلي از خصومت پنهاني هم محسوب مي شود. در روزگاران قديم، مردان سيگار مي کشيدند. آن روزهاي قديمي براي زنان خوب بودند و براي مردان نه اما زمان در حال تغيير است: در آمريکا هنگامي که شمار گسترده اي از زنان شروع به سيگار کشيدن کردند، از لحاظ بيماري قلبي، سرطان ريه و آمفيزم (تخريب ريه) به پاي مردان رسيدند. اما نهايتا هر دو جنس شروع به ترک سيگار کردند اما مردان بيشتري (24 درصد) نسبت به زنان (18 درصد) سيگار را کنار گذاشتند و از آن جايي که هنوز 30 درصد پسران و 21 درصد دختران در سطح دبيرستان در آمريکا سيگار مي کشند، سيگار کشيدن چه براي مردان و چه براي زنان، چه براي جوانان و چه براي سالمندان خطري هولناک است. * الکل و مواد مخدر: سوء مصرف الکل و مواد مخدر نيز به طور سنتي در ميان مردان شايع تر بوده است، اما زنان هم به طور فزاينده اي در معرض خطر آن ها قرار دارد. مصرف زياد الکل، افراد در معرض احتمال بيشتر فشار خون بالا، نارسايي قلبي، بيماري کبدي، انواع سرطان ها، تصادف و مرگ هاي ناشي از تروماها (ضربات) قرار مي دهد. مواد روانگردان غيرقانوني هم هر دو جنس را گرفتار مي کند، اما مردان با احتمال 80 درصد بيشتر از زنان به سوء مصرف اين مواد مي پردازند. * رژيم غذايي: گوشت بد است و غذاهاي گياهي خوب هستنند. گرچه اين گفته ساده کردن بيش از حد حقايق است، اما ممکن است توضيح دهنده باشد که چرا زنان به طور کلي سالم تر از مردان هستند: زنان در اغلب موارد بهتر از مردان غذا مي خورند. ايده آل مردانه براي گوشت و برنج و سيب زميني بايد جاي خود را به مصرف ماهي و سبزيجات، ميوه ها، غلات سبوس دار و ماهي دهد. * ورزش: هنگامي که بقاي انسان ها به کار جسمي بستگي داشت، هم مردان و هم زنان مقدار زيادي فعاليت جسمي مي کردند. اما وقتي مردان به پشت ميزهاي کار منتقل شدند، زنان همچنان به رفتن به خواروبار فروشي ها، بالارفتن از پله ها، تميز کردن خانه و شستن لباس ها ادامه دادند و از بسياري از مزيت هاي فعاليت جسمي همچنان برخودار ماندند. اما جايگزيني وسايل جديد خانگي به جاي عضلات در خانه ها، زنان نيز از لحاظ زندگي بي حرکت به مردان پيوستند و به اين ترتيب از لحاظ فعاليت جسمي عقب تر از مردان ماندند. گرچه در اين مورد مردان ممکن است اندکي احساس راحتي کنند، اما بايد توجه داشت بسياري از مردان هم حتي به نزديک به حد مورد نياز ورزش براي سلامتي نمي رسند. * مراقبت پزشکي: زنان در مورد سلامت فکر مي کنند و کارهاي بيشتري براي حفظ آن انجام مي دهند. زنان با احتمال بيشتري به طور منظم براي مراقبت پزشکي مراجعه مي کنند. مشکل است فهميد چرا مردان چنين بيماران بدي هستند، اما ظاهرا ذهنيت مردانه در اين مورد مقصر اصلي است. ترجمه: زهرا عباس پور banoo.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 673]