تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى‏رود، همچنان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840690061




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جوان 18 ساله محكوم به قصاص : خود را فداي هركسي نكنيد


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
جوان محكوم به قصاص : خود را فداي هركسي نكنيد
زماني كه دستبند نقره‌اي رنگ روي دستانش نشست 18 سال بيشتر نداشت. او يك سال و نيم است كه به جرم قتل در زندان به سر مي‌برد. مي‌گويد در حقش نامردي كرده‌اند و ضارب او نيست. اما چه بايد كرد كه مادر و پدر حميد اين گفته‌ها را قبول نمي‌كنند و قانون نيز دلايل اين جوان را نمي‌پذيرد و دلايلي محكم‌تر براي محكوميت او وجود دارد. روزها برايش بسختي و دقايق برايش به كندي مي‌گذرد با اين حال اميدوار است كه يك روز از پشت ميله‌هاي زندان بيرون بيايد و دوباره طعم آزادي را بچشد. گفتگوي ما را با شاهين، جواني كه در آستانه اعدام است، بخوانيد. تو متهم هستي با ضربات چاقو جواني به نام حميد را به قتل رساندي، اين درست است. نه، من اين كار را نكردم. دوستانم اين قتل را گردن من انداخته‌اند و من اصلا قبول ندارم. دعوا گروهي بود؟ بله چندين نفر آنجا بودند و تنها من و مقتول نبوديم. چرا در ميان افرادي كه در آن دعوا حضور داشتند، فقط تو بودي كه متهم به قتل شدي؟ نمي‌دانم شايد چون من فرار كردم. اما شاهدان همگي به پليس گفته‌اند كه ضارب تو بودي و در حالي كه چاقو به دست فرار مي‌كردي، تو را ديده‌اند؟ نه اين‌طور نيست من فرار نمي‌كردم بجز من فرد ديگري هم در آن دعوا بود كه نامش شاهين بود شايد شاهدان او را گفته‌اند. مي‌گويي تو مرتكب قتل نشده‌اي، چرا فرار كردي؟ من ترسيده بودم . فردي جلوي چشمانم داشت جان مي‌داد من بايد چه مي‌كردم خيلي ترسيده بودم. به نظر مي‌رسد بسيار هوشمندانه عمل كردي چون تو هنگام فرار به يكي از اقوامت گفته‌اي كه به جنوب مي‌روي اما به مشهد رفته‌اي. اين نشان مي‌دهد كه تو آگاه بودي و مي‌دانستي كه چون مرتكب قتل شده‌اي ممكن است بازداشت شوي و پليس از اطرافيانت خواهد خواست كه مخفيگاه تو را نشان‌ دهند، بنابراين تو به دروغ گفته‌اي كه به جنوب كشور خواهي رفت نه اين‌طور نيست من نمي‌خواستم اين كار را بكنم. من واقعيت را به آن پسر جوان كه از اقوامم بود گفتم. به او اعتماد داشتم اما زماني كه به ترمينال رفتم تا از تهران خارج شوم به من گفتند كه براي جنوب هيچ بليتي نيست به همين خاطر هم به سمت مشهد رفتم. زماني كه در مشهد بودي چه مي‌كردي؟ در حرم آقا امام رضا مي‌خوابيدم و از او مي‌خواستم كه كمكم كند تا از مخمصه‌اي كه گرفتارش شده‌ام بيرون بيايم. بعد از مدتي هم كه خودم را تسليم پليس كردم. اگر تو حميد را به قتل نرساندي چه كسي اين كار را كرده است؟ گفتم كه من نديدم چه اتفاقي افتاد من فقط بدن زخمي حميد را ديدم و از ترس فرار كردم. چرا به حميد كمك نكردي شايد اگر او را زود به بيمارستان مي‌رسانديد حالا زنده بود؟ بله قبول دارم اما از آنجايي كه همه فرار كردند من هم اين كار را كردم فكر مي‌كردم اگر فرار نكنم به جرم قتل بازداشت مي‌شوم كه متاسفانه اين اتفاق هم افتاد. با مقتول بر سر چه موضوعي درگير شدي؟ من با او درگيري نداشتم ما هم محل بوديم و سلام و عليك هم داشتيم اما نمي‌دانم چه شد كه اين اتفاق افتاد. اصلا مقتول در درگيري كه اتفاق افتاده بود نقش نداشت ما هر دو بي طرف بوديم. پس چرا او را كشتي؟ من او را نكشتم. اما تو با او درگير شدي؟ بله درست است با اين حال ضربه را من نزدم. ضمن اين‌كه درگيري بين كسان ديگري بود و من و حميد در واقع در حمايت از دوستانمان وارد اين درگيري شده بوديم. موضوع درگيري را از ابتدا تعريف كن؟ من و اميد روز قبل از حادثه در خيابان ايستاده بوديم كه پسر موتور سواري آمد و با موتورش از روي پاي من و دوستم رد شد. ما به او اعتراض كرديم و گفتيم كه چرا حواسش را جمع نمي‌كند او با عصبانيت با ما حرف زد و فحاشي كرد. اين اتفاق آن روز تمام شد. در واقع مردم بودند كه دخالت كردند و ما را جدا كردند. من سر كار بودم كه دوستم اميد با من تماس گرفت و گفت كه به او حمله كرده‌اند. وقتي به محل رسيدم ديدم پسر موتور‌سوار به اتفاق دوستش حميد در محل هستند و دوست من را كتك مي‌زنند. آنها اميد را به شدت زده بودند. من جلو رفتم تا مانع شوم‌. درگيري بالا گرفت و من نفهميدم كه چه اتفاقي افتاد فرداي آن روز من سر كار بودم كه دوستم اميد با من تماس گرفت و گفت كه به او حمله كرده‌اند. وقتي به محل رسيدم ديدم پسر موتور سوار به اتفاق دوستش حميد در محل هستند و دوست من را كتك مي‌زنند آنها اميد را به شدت زده بودند. من جلو رفتم تا مانع شوم. اما آنها تعدادشان زياد بود. افراد زيادي در حمايت از ما و طرف مقابل جمع شده بودند درگيري بالا گرفت و من نفهميدم كه چه اتفاقي افتاد، فقط ديدم كه حميد به شدت زخمي شده و خون زيادي از او مي‌رود، بعد هم كه بلافاصله فرار كردم. اميد مي‌گويد ديده است كه تو با چاقو او را زده‌اي آيا اين درست است؟ نه اين طور نيست اميد براي اين‌كه خودش متهم نشود اين حرف را مي‌زند. اميد و پسر موتورسوار با هم درگير بودند من براي اين‌كه به اميد كمك كنم وارد اين ماجرا شدم و در اين موضوع هيچ نقشي نداشتم. روز دوم چرا اميد با پسر موتور سوار درگير شده بود؟ نمي‌دانم من فقط تلفني در جريان قرار گرفتم البته بعدها خودش به من گفت كه به او حمله شده و او را كتك زده‌اند. چه كسي حميد را به بيمارستان رساند؟ بعد از حادثه من از محل دور شدم و نديدم كه چه‌كسي اين كار را كرد فقط مي‌دانم اگر او را زود به بيمارستان مي‌رساندند اين اتفاق نمي‌افتاد. چه چيز باعث شد تا از فرار پشيمان شوي و خودت را به پليس معرفي كني؟ من 17 شبانه روز در حرم امام رضا خوابيدم و شرايط سختي را تحمل كردم. بي‌گناه هستم با اين حال فرار كرده بودم بعد تصميم گرفتم براي اين‌كه از اين آوارگي بيرون بيايم خودم را تسليم كنم فكر مي‌كردم كه اگر اين كار را بكنم واقعيت روشن مي‌شود. اما گرهي در كارم افتاده است و اميدوارم حل شود. من خيلي اميدوارم كه بتوانم بي‌گناهي‌ام را ثابت كنم و يك بار ديگر آسمان آبي را آزادانه تماشا كنم. دادگاه دلايل تو را قبول نكرده است. اولياي دم هم تقاضاي قصاص كرده‌اند بنابراين تو بايد بتواني رضايت آنها را جلب كني، در غير اين صورت حكم قصاصي كه براي تو صادر شده است اجرا خواهد شد؟ مي‌دانم، من تلاش دارم كه بي‌گناهي‌ام را ثابت كنم اما اگر نتوانستم اين كار را بكنم براي طلب عفو و بخشش سراغ اولياي دم مي‌روم، البته من از نگاه كردن به آنها خيلي شرمنده‌ام چرا كه در آن درگيري بوده‌ام. زماني كه من بدن خون آلود حميد را ديدم آنقدر ترسيدم كه فرار كردم و نمي‌توانم درك كنم كه مادرش وقتي او را ديد، چه احساسي داشت. اين خيلي دردناك است. حرفي براي گفتن به اولياي دم داري؟ من از آنها شرمنده‌ام و خجالت مي‌كشم اما از آنها تقاضا دارم در تصميم خود تجديد نظر كنند؛ چرا كه من فرزند آنها را نكشته‌ام آنها حق دارند به خاطر اين‌كه من در آن دعوا شركت داشته‌ام از من ناراحت باشند اما من قاتل نيستم و تقاضا دارم آنها هم اين موضوع را درك كنند. من شرايط روحي خيلي بدي دارم و بيشتر از يك سال است كه بي‌گناه در زندان هستم، اگر من نتوانم بي‌گناهي‌ام را ثابت كنم و اعدام شوم يك بي‌گناه اعدام شده است، بنابر اين از آنها مي‌خواهم كه كمي بيشتر در مورد اين موضوع فكر كنند. حالا كه ثابت شده تو گناهكاري چه حرفي براي گفتن داري؟ اگر به من به چشم يك گناهكار نگاه مي‌شود، خيلي متاسفم و با اين حال طلب عفو و بخشش دارم. صحبت من با مادر حميد است او فرزندش را از دست داده است و مي‌داند چقدر داغ فرزند سخت است پس اگر به من رحم نمي‌كند به مادرم رحم كند و كمكم كند تا از اين زندان رهايي يابم و مادرم داغدار نشود. مادر حميد مي‌تواند بگويد كه پسرش بي گناه بوده است و كشته شده است و سرش را بالا بگيرد اما مادر من تا پايان عمرش بايد سرش پايين باشد چون ديگر كسي باور نمي‌كند او گناهكار نيست. تو درس هم مي‌خواندي؟ زماني كه آزاد بودم و هنوز زنداني نشده بودم اين كار را نمي‌كردم اما از وقتي زنداني شدم بيشتر وقتم را به تحصيل مي‌پردازم. البته قرآن هم مي‌خوانم و از خدا مي‌خواهم كه كمكم كند. اميدوارم كه صلاح دربرطرف‌كردن مشكل من باشد. آخرين جملات را مي‌خواهم خودت بگويي و انتخاب كني، چه حرفي با مردم داري؟ من حرفم با هم سن و سال‌هاي خودم است بي‌خود خود را در دعوا شركت ندهند. من هرگز فكر نمي‌كردم كه اين مساله برايم پيش آيد، اما پيش آمده و من نمي‌توانم هيچ كاري بكنم. بهترين دوستان هم در اين‌جور مواقع غريبه مي‌شوند، بنابراين خود را فداي هيچ‌كس نكنيد و به يك زندگي سالم فكر كنيد. مرجان لقايي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 610]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن