واضح آرشیو وب فارسی:تکناز:
این زن ـ متهم ـ برایم موادمخدر (شیشه) آورده بود و هر دو از آن مصرف كردیم.شب حادثه، كودك گریه می كرد و مادرش نسبت به او بی تفاوت بود، همین موضوع باعث شد او را كتك بزنم و باعث مرگش شوم.
جام جم: مردی كه در جریان رابطه پنهانی با زنی متاهل ، فرزند 2.5 ساله او را به قتل رسانده بود، روز گذشته همراه مادر كودك در دادسرا به تشریح جزئیات این جنایت هولناك پرداختند.
مرگ این پسر كوچولو عصر روز 16 مهرماه هنگامی فاش شد كه مادرش با حضور در پاسگاه رزكان شهریار ماجرا را خبر داد.
در پی این شكایت و تشكیل پرونده در شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار، تحقیقات در این زمینه آغاز شد و عامل جنایت كه یك قاچاقچی سابقه دار به نام مجتبی بود، از سوی كارآگاهان جنایی آگاهی شهریار دستگیر شد.
عامل جنایت در بازجویی های پلیسی اعترف كرد كه در جریان ارتباط پنهانی با زنی، پسر 2.5 ساله او را كشته و پیكرش را در گورستان شهر دفن كرده است.
با ثبت اظهارات این مرد، مادر كودك نیز در تحقیقات، گفته های متهم به قتل را تایید كرد. با مشخص شدن این موضوع، كارآگاهان جنایی همراه بازپرس برجسته به محل دفن جسد كودك اعزام و موفق به كشف جسد شدند. در حالی كه جسد پسر كوچولو به پزشكی قانونی منتقل شده بود، بررسی های مقدماتی پرونده نشان می داد او مورد كودك آزاری قرار گرفته و احتمال زنده به گور شدن وی وجود دارد.
قصاص پدر برای عاملان جنایت
روز گذشته متهمان در حالی برای ادامه تحقیقات به شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار منتقل شدند كه پدر كودك با حضور در دادسرا از همسرش و عامل جنایت شكایت و برای هر دوی آنها تقاضای قصاص كرده بود.
اعتراف تكان دهنده عامل جنایت
مجتبی ـ متهم ـ با اعتراف به قتل پسر 2.5 ساله شاكی به بازپرس برجسته گفت: توسط یكی از دوستانم با مادر كودك آشنا شدم و ارتباطمان شكل گرفت. او مدعی بود از شوهرش جدا شده و با فرزندش زندگی می كند. آن شب نیز خودش به دامداری ـ محل حادثه ـ آمد و مهمان من بود.
متهم یادآور شد: این زن ـ متهم ـ برایم موادمخدر (شیشه) آورده بود و هر دو از آن مصرف كردیم.شب حادثه، كودك گریه می كرد و مادرش نسبت به او بی تفاوت بود، همین موضوع باعث شد او را كتك بزنم و باعث مرگش شوم.
متهم افزود: زن جوان مقصر بود. او با حرف هایش فریبم داد. اگر او واقعیت زندگی اش را برایم تعریف می كرد، شاید پسر كوچولو اكنون زنده بود.
اظهار ندامت مادر بی عاطفه
پس از ثبت اظهارات متهم به قتل، همدست وی ـ زن جوان ـ بازجویی شد و گفت: پسرم بی قراری می كرد و مرد متهم او را بشدت كتك می زد. هر بار خواستم مانعش شوم، مرا هم كتك می زد. آن شب عامل جنایت ـ مجتبی ـ پسرم را بشدت كتك زد و او را از دامداری محل حادثه خارج كرد.
زن متهم ادامه داد: آن شب، پسرم را بیرون از دامداری برد تا در حوضچه، صورت او را بشوید كه ناگهان صدای فریادها ی فرزندم را شنیدم. هراسان از اتاق خارج شده و نزد آنها رفتم كه در همین موقع مرا به كناری پرت كرد. در یك لحظه، كودكم از دستانش رها شد و به كناری افتاد و از ناحیه سر زخمی شد. از او می خواستم فرزندم را رها كند؛ اما توجهی نمی كرد. او باز هم كودكم را كتك زد و به اتاق دامداری بازگرداند.
تهدید از سوی متهم به قتل
زن متهم یادآور شد: مجتبی ـ متهم به قتل ـ مرا كتك زد و گفت كه فرزندم را كشته است. او مرا تهدید كرد در صورتی كه ماجرا را برای خانواده ام بازگو كنم، جان مرا هم می گیرد.
وی افزود: دقایقی بعد یكی از دوستانش به دامداری آمد و نزد من ماند و مجتبی به بهانه انتقال پسرم به بیمارستان، او را از دامداری خارج كرد. نیمه های صبح وقتی بازگشت، گفت كه فرزندم مرده بود و او را دفن كرده است.
متهم ادامه داد: من فرزندم را خیلی دوست داشتم و در مرگش نقشی نداشتم. از عامل جنایت شكایت دارم. او باعث فروپاشی خانواده ام و مرگ فرزند دلبندم شد. از رفتار خود پشیمانم. علاقه مادری در وجود من نبود، اگر بود، فرزندم زنده می ماند.
بنابراین گزارش، 2 متهم پرونده با تجدید قرار روانه بازداشتگاه پلیس شدند. تحقیقات از آنها ادامه دارد.
در جریان جلسه بازجویی از متهمان پرونده، خبرنگار ما فرصتی پیدا كرد تا با آنها گفت وگو كند كه می خوانید:
گفتگوی «جام جم» با عامل جنایت
چرا كودك 2.5 ساله را به قتل رساندی؟
او بشدت گریه می كرد و اعصابم را به هم ریخته بود. به خاطر مصرف مواد مخدر (شیشه) دچار توهم شده بودم و صدای گریه های كودك اذیتم می كرد.
حادثه قتل چگونه اتفاق افتاد؟
شب حادثه، كودك را از دامداری خارج كردم و به سمت حوضچه ای بردم تا صورتش را بشویم كه ناگهان از دستانم رها شد و سرش به لبه حوضچه خورد و زخمی شد. در همین موقع بی هوش شده بود كه مادر كودك با دیدن فرزندش گفت نفس نمی كشد و مرده است. خیلی ترسیده بودم. مادر كودك از من خواست جسد را در دامداری دفن كنم اما من جسد را لای پتویی پیچیده و شبانه به سمت گورستان بردم و دفن كردم.
موقع دفن جسد پسر كوچولو، چه احساسی داشتی؟
خیلی ترسیده بودم. وحشت سراپای وجودم را گرفته بود. مدام صدای گریه های كودك در گوشم بود. می ترسیدم زن جوان مرا لو دهد و دستگیر شوم. بسرعت گودالی حفر و كودك را دفن كردم.
بعد از حادثه دچار عذاب وجدان شده ای؟
بله، از همان لحظه دفن كودك در گورستان دچار عذاب وجدان شدم و این عذاب یك لحظه رهایم نمی كند و هر شب كابوس می بینم و چهره كودك بی گناه یك لحظه از مقابل چشمانم دور نمی شود و می دانم مجازاتم مرگ است.
تاكنون چند بار روانه زندان شده ای؟
7 بار به اتهام خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و كیف قاپی.
گفت وگو با مادر كودك
شب حادثه چرا مانع مرگ كودك خود نشدی؟
خیلی سعی كردم ولی فایده ای نداشت.
بعد از مرگ پسر كوچولویت چه احساسی داشتی؟
بشدت شوكه شده بودم و گریه كنان نام او را صدا می زدم.
اكنون چه احساسی داری؟
دچار عذاب وجدان شده ام و خودم را در مرگ او مقصر می دانم. باید به اختلاف زندگی مان پایان می دادم ولی لجبازی با شوهرم و ترك خانه باعث شد در منجلابی گرفتار شوم كه خارج شدن از آن ناممكن است.
چه حكمی در انتظار توست؟ نمی دانم. من مستحق بدترین مجازاتم. عاطفه مادر بودن را از یاد برده بودم و فقط لذت های نفسانی برایم مهم بود. كودكم قربانی امیال پلید من شد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تکناز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]