تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 2 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):خوش اخلاقى عبادت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817822267




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آفتی به نام مشاغل شیك!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آفتی به نام مشاغل شیك!
آفتی به نام مشاغل شیك!
كركره مغازه را كه بالا می زند غروب ویترین های خالی از كالا را می شود در همان ساعت 9 صبح دید. می رود سراغ روشن كردن بخاری ،گویی همان موقع گرم شده باشد همچنان كه زیرلب چیزهایی را زمزمه می كند گوشی ها را یكی یكی می چیند روی ویترین پشت شیشه. امروز مدل نیم دایره را برای چینش گوشی ها انتخاب كرده تا دكور مغازه اش از بیرون، «شیك»تر دیده شود. اینجا یك موبایل فروشی است و هنر صاحب آن، خریدن از یك دست و فروختن با قیمتی بالاتر به دستی دیگر. «مرتضی» یك آهنگرزاده است اما از پیشه پدر و نیاكان خویش، هیچ نمی داند. تنها پز آهنگرزاده بودن برایش مانده و اشعاری كه زیر لب زمزمه می كند، هنگام بالا زدن كركره كسب روزی. او یك موبایل فروش است و حال و حوصله یاد گرفتن تعمیر گوشی موبایل را ندارد. او می خواهد شغلش «شیك» باشد و پردرآمد. شغل پسر، رویای دیرین پدراصرار دارد كه فرزندش دكتر، مهندس یا تاجر بشود. اخیراً هم مایل است كه جا پای فوتبالیست ها بگذارد و پول پارو كند. خودش اما مكانیك زبردستی است. كار سخت اما پردرآمد البته به شرط آنكه مغازه از آن صاحبكار باشد. او نمی خواهد فرزندش از صبح تا شب در میان روغن و بنزین و گریس غلت بزند.«فریدون» را می گویم. مغازه كوچك او هم محل مكانیكی است هم آپاراتی و تعویض روغن. «حسین» 12 ساله هم كاربلد و تر و فرز نشان می دهد. معدل كلاس پنجم او بالای 19بوده و پدر در رویای دیدن او در لباس پزشكی یا یك تیم پولدار اروپایی است حسین اما عشق در دست گرفتن آچارهایی را دارد كه بلند كردنش برای او آسان نیست.«فریدون» می گوید: «یك عمر آچار به چرخ زندگی مردم انداختیم تا راحت تر بچرخد. خدا را شكر دستمان به دهانمان می رسد اما هر شب دو ساعت طول می كشد تا خود را از روغن و گریس پاكیزه كنم. دست هایم را نگاه كن!»او ادامه می دهد: «نمی خواهم حسین مثل من سختی بكشد او یا باید درس بخواند و از راه تحصیل به جایی برسد یا باید فوتبالیست شود چون بازی اش حرف ندارد.» از فعلگی تا ساختمان سازیدر خیابان ایرانشهر به دنبال یك دیزی فروشی می گردم. آقا «نقی» كه پیرمرد 70 ساله اما سرزنده ای است ما را متوجه تعطیل بودن سفره خانه سنتی می كند. بعد گویی شادمانی دوران جوانی به سراغش آمده باشد می پرسد: «دیزی 5 شاهی می خوری؟!»و این آغاز مقایسه های او از جوانی خودش و فرزندانش می شود.می گوید: «فعلگی می كردم. روزی7 شاهی مزد می گرفتم 5 شاهی می دادم دیزی می خوردم گاهی اوقات فقط نان خالی می خوردم.» آقا نقی حالا در حال ساختمان سازی در یكی از فرعی های ایرانشهر است اما می گوید: «فرزندانم حتی حاضر نیستند بالای سركارگر و بنا بایستند چه برسد به فعلگی. در حالی كه من در رستوران، بازار و نانوایی شاگردی كرده ام.»یاد حرف های فریدون می افتم. از او می پرسم: «شما هم دوست داشتید فرزندانتان دكتر و مهندس بشوند؟» «آقا نقی» می گوید: «من دوست داشتم مرد یا زن زندگی بار بیایند. لقمه حلال بخورند و عرضه داشته باشند. البته دوست داشتم تحصیل كنند. بچه هایم دكتر و مهندس شده اند اما نوه هایم دنبال كار راحت و پردرآمدند.»«فریدون» دوست دارد فرزندش كار راحت و پردرآمد داشته باشد اما «آقا نقی» به عرضه دار بودن فرزندانش بیشتر اهمیت می دهد و اتفاقاً دنبال احیا شدن مشاغل سنتی البته در قالب های جدید است. آینده هنرمندی در ابهاماستاد «عباس شیرانی» یك هنرمند اصفهانی است. او «قلم زنی» را از 6 سالگی نزد یكی از دوستان پدرش آموخته و سالهاست به مرحله ای رسیده كه به نمایشگاه های بین المللی دعوت می شود. از استاد شیرانی درباره علاقه جوانان به فعالیت در عرصه صنایع دستی می پرسم، می گوید: «جوان ها به كارهای هنری و صنایع دستی علاقه زیادی دارند اما به دلیل نبودن آینده ای روشن در این مشاغل به آن روی نمی آورند. حتی كسانی كه در عرصه هنرهای دستی مثل قلم زنی، مینیاتور، خاتم كاری و... فعالیت دارند از ورود فرزندانشان به این عرصه جلوگیری می كنند چون آینده زندگی جگرگوشه هایشان را در این مشاغل مبهم می بینند.»این استاد قلم زن كه 40 سال است به هنرمندی در این عرصه می پردازد ادامه می دهد: «در حرفه ما، دستمزد یك جوان پس از 5 سال كارآموزی روزی 5-4 هزار تومان است. این درآمدها با مخارج سنگین زندگی منطبق نیست بنابراین، جوان با وجود علاقه باطنی به سوی حرفه های مختلف در صنایع دستی نمی آید.«شیرانی» كه كتیبه «السلام علیك یا ثارالله» در باب القبله حرم حضرت امام حسین علیه السلام، هنر دست اوست آرزو می كند كه شرایطی برای حضور جوان ها در عرصه صنایع دستی فراهم شود تا بخش اعظم بیكاری در جاهایی چون اصفهان برطرف شود. پز دادن با شغل!غیراز مسئله كار راحت و پول زیاد كه به عنوان دلائل اصلی روی گردانی جوانان از بسیاری مشاغل شده، اهمیت «عنوان مشاغل» در گوش و چشم جامعه را هم باید درنظر گرفت. این را می توان از سخن جوانان و خانواده هایشان دریافت.«علی طاهری» جوان 25 ساله ای كه چند شغل با درآمد 300-200 هزار تومان را رها كرده تا شغلی با درآمد بالای 500 هزار تومان بیابد در این باره می گوید: «در جامعه به دكتر، مهندس، استاد دانشگاه، تاجر، بازیگر، فوتبالیست و از این دست احترام خاصی می گذارند. حتی مسئولان هم این اقشار را بیشتر تحویل می گیرند تا كارگر یك كارخانه یا كارمند یك اداره را.»او كه اكنون بیكار است و فوق دیپلم حسابداری دارد می افزاید: «حتی برای ازدواج هم به كسی كه دارای این مشاغل باشد راحت تر زن می دهند. من كه درس درست و حسابی نخوانده ام حداقل باید سرمایه ای داشته باشم تا یك كار آزاد اما پردرآمد ایجاد كنم. تاجر شدن كه لیسانس و فوق لیسانس نمی خواهد. در عوض هم پول دارد هم اسم و رسم.»یك استاد دانشگاه درباره یكی از دلائل بیكاری جوانان می گوید: «پدر و مادرها خواست كار راحت و پول زیاد را در جوانانشان از همان طفولیت ایجاد كردند و سالهاست كه جوان ها به تعلیمات پدران و مادرانشان عمل می كنند در نتیجه دیگر كسی به سراغ آهنگری، جوشكاری، صافكاری، مكانیكی، قلم زنی، مینیاتور، فرش بافی، تعمیر لوازم صوتی- تصویری و بطور كلی مشاغل فنی و حرفه ای نمی رود مگر مجبور باشد.»«سیدحمید حسینی» كه از بستنی فروشی تا فعلگی را در دوران نوجوانی و رانندگی مینی بوس پدرش را در دوران جوانی تجربه كرده و اینك دكترای جامعه شناسی دارد ادامه می دهد: «جوان ها بیش از آنكه دنبال یاد گرفتن ساختن یا تعمیر چیزی باشند درپی آموختن اصول و ریزه كاریهای خرید و فروش كالاها هستند. روحیه دلالی بر روحیه تولید چربش پیدا كرده و دلیل اصلی روآوردن جوانان به مشاغل شیك و فانتزی و دوری آنها از مشاغل به ظاهر پرزحمت این است.» نفت مایه تنبلییك طلاساز دلیل پایین بودن راندمان كار و روحیه تولید و كارآفرینی را وجود نفت درایران می داند. «حاج احمد تركی» كه 34 سال است به حرفه طلاسازی می پردازد درباره ایده خود اینگونه شرح می دهد: «هركس از هر جا كم می آورد به پول نفت رجوع می كند. به جوان می گویی چرا كار نمی كنی می گوید وقتی پول نفت هست من چرا باید كار كنم. سالها است كه كشور ما با پول نفت اداره می شود و جامعه ما را به یك نوع تنبلی مزمن عادت داده.»او می افزاید: «جوان ها و برخی پدر و مادرها ظاهر زندگی عرب های حاشیه خلیج فارس را می بینند و مدعی اند كه چرا ما نباید مثل آنها بخوریم و بخوابیم. درحالی كه فلسفه زندگی در تلاش خلاصه می شود و روزی دست خداست ولی جوان های ما می خواهند با كار كم و البته اسم و رسم دار به پول زیاد برسند.»«حاج احمد» درباره جوانی خودش می گوید: «در شالیزارهای لنجان اصفهان، تا زانو توی آب می رفتم و كار می كردم. به تهران كه آمدم از پادویی تا باربری و فعلگی را عار ندانستم و انجام دادم تا اینكه با «حاج مراد» خدا بیامرز كه استادم بود آشنا شدم و آمدم دراین حرفه.او هم از فرزندانش گله می كند و می گوید: «با اینكه شغل من پردرآمد است اما آنها فقط می خواهند طلافروش باشند نمی دانم اگر سرم را زمین بگذارم بر سر كارگاه و آینده شغلم چه می آید.» میراث طاغوت«یكی از عادات بدی كه میراث قبل از انقلاب اسلامی است ، سوق دادن عامه مردم به مشاغل دولتی است. این روحیه- روحیه كارمندی و حقوق بگیری- ضد تولید و پیشرفت و توسعه است. در دوران طاغوت، جوان ها به سوی مشاغل دولتی و حقوق بگیری جذب شدند. این روحیه بعدها هم ماند و اینك هم وجود دارد درحالی كه دولت باید زمینه ایجاد و گسترش مشاغل را فراهم كند نه خود شغل را.»اینها حر فهای یك اقتصاددان است. «مهدوی» ادامه می دهد: «قبل از انقلاب روحیه پشت میزنشینی ایجاد شد و تبلیغ كردند كه كارمندی یعنی تضمین زندگی تا آخر عمر. بنابراین كارمند را بیشتر از كارگر تحویل گرفتند، خانواده ها به كارمند بهتر زن می دادند و فیلم ها، كارمند را نماد زندگی میانه به بالای جامعه معرفی می كردند. این روحیه اكنون به بخش خصوصی هم سرایت كرده و برخی فقط به دنبال حقوق بگیری در دستگاه های خصوصی هستند درحالیكه باید روحیه كار آفرینی ایجاد شود.»اومی افزاید: «احیا مشاغل سنتی و حرفه های اصیل ایرانی و بهادادن به مقام كارگر، بنا، تراشكار، مكانیك و مشاغلی از این دست از سوی دولت، رسانه ها و دیگرمسئولان نه تنها بیكاری را از بین می برد بلكه كشور را با كمبود نیروی كار مواجه می كند.»وقتی با مردم و كارشناسان درباره دردِ روآوردن پدران و مادران و فرزندان به مشاغل اسم و رسم دار صحبت می كنم گویی تلنگر می خورند البته بسیاری از آنها حرف هایی در نهانخانه سینه ها دارند كه اگر عملیاتی شود خیلی از مشكلات كشور را رفع می كند.آنها معتقدند كه دولت باید برای مشاغل زمینه سازی كند و رسانه ها باید مشاغل را شرح دهند و آینده ای كه برای آنها متصور است را تبیین كنند تا دایره ذهنی جوانان و والدین آنها در بحث مشاغل بزرگتر و بزرگتر شود. منبع: کیهان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن