واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: كاوش جام جم آنلاين: روزي روزگاري در ايران پزشك كمياب بود و پزشكان به اصطلاح وقت سر خاراندن نداشتند. انگار همين ديروز بود كه پزشكان هندي، بنگلادشي و پاكستاني در شهرستانها ميدان دار طبابت و علاج دردهاي بيماران اين مرز و بوم بودند. در 3 دهه قبل شنيدن لهجههاي غريب هندي چيز عجيبي نبود گرچه البته عيار علمي و دانستنيهاي پزشكي اين پزشكان زير سؤال بود و از طرفي به خاطر اختلافات فرهنگي و زباني در مواردي همان علم هم كارساز و ثمربخش نبود. در مناطقي كه اكثريت قريب به اتفاق مردمانش از سواد كافي برخوردار نبودند طبيعي بود كه نتوانند با دكتري كه فقط ميتوانست به طور دست و پا شكسته، انگليسي حرف بزند، رابطه كلامي برقرار كنند و لذا درمان بيماريها با مشكل مواجه ميشد. اما همين پزشكان نقطه اميدي براي مداواي بسياري از شهروندان اين سرزمين بودند و هموطنان بسياري بويژه در روستاهاي دوردست و شهرهاي دورافتاده از وجود همين پزشكان هم محروم بودند و بناچار خوددرماني با بهرهگيري از شيوههاي سنتي را راه علاج بيماريهاي خود ميديدند. از آن زمان 2 دهه گذشت و كسي هم فكر نميكرد روزي ايران پزشك مازاد بر نياز داشته باشد، به گونهاي كه امروز بر طبق آمار رسمي بيش از 10 هزار پزشك، 17 هزار پرستار و 14 هزار ماما به خيل بيكاران بپيوندند. آمار غير رسمي هم دال بر وجود 30 هزار پزشك بيكار ميكند. به راستي چرا اين اتفاق افتاد؟ پس از انقلاب فرهنگي سال 59، و گشايش مجدد دانشگاهها در سال 61، پزشكي به همراه رشتههاي وابسته و پيراموني خود، نخستين انتخاب اكثريت قالب توجه جوانان ايراني براي ادامه تحصيل شد و دانشگاهها نيز براي پاسخگويي به اين تشنگي و نيز تأمين نياز كشور به رشتههاي پزشكي و حذف پزشكان خارجي فيليپيني و هندي و... كه يادگار سالهاي پيش از انقلاب بود. دانشگاهها در آن زمان سالانه فقط 1000 دانشجوي پزشكي ميپذيرفتند و در نهايت 700 تا 800 پزشك به فارغالتحصيلي ميرسيدند. طرح اوليه براي افزايش ظرفيت پزشكي به اين صورت ارائه شد كه وزارت علوم تعداد دانشجويان پزشكي را 2 برابر كند ولي وزارت علوم، بيمارستانهاي لازم را براي آموزش در اختيار نداشت و قرار شد وزارت بهداري يكسري بيمارستان در اختيار وزارت علوم بگذارد اما در اين زمينه به توافق نرسيدند. در نتيجه عكس آن طرح عملي شد، دانشگاههاي علوم پزشكي به وزارت بهداري واگذار شدند تا بتواند مطابق نيازش تعداد دانشجوي بيشتري بگيرد. طرح مذكور با راي بالا در مجلس تصويب شد و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي شكل گرفت. در همان سال اول 5 هزار دانشجوي پزشكي پذيرفته شدند از سال 1365 دانشگاهها با حداكثر ظرفيت به پذيرش دانشجوي پزشكي پرداختند. به فاصله 2 تا 3 سال از نخستين كنكور پس از انقلاب، دانشگاه آزاد نيز با تمامي هزينههاي سنگين تحصيل در رشتههاي پزشكي به گردونه پذيرش دانشجو در اين رشتهها پيوست. اين افزايش ظرفيت چند فايده داشت در عرض حدود 5/1 دهه، وروديها و فارغالتحصيلان رشتههاي گوناگون پزشكي تا آنجا پيش رفت كه نياز داخلي را تا حد ممكن بر طرف شد و كشور از پزشك خارجي بينياز شد، اما عطش ادامه تحصيل جوانان ايراني در رشتههاي پزشكي فروننشست. اما اين انبوه سازي چند مشكل هم داشت كيفيت فداي كميت شد و شاهد افت سطح پزشكي شديم ، با سوء مديريت براي نخستين بار شاهد پديده پزشك بيكار ، كاهش اعتبار فارغالتحصيلان پزشكي و كاهش منزلت جامعه پزشكي شديم يعني ما از آن ور بام افتاديم و حالا هر سال به تعداد پزشكان بيكار افزوده ميشود و اين روند كماكان ادامه دارد در حالي كه قرار نبود چنين اتفاقي بيفتد. دوگانگي هر چند در آمار رسمي كشور هزاران پزشك وجود دارد اما از سوي ديگر وزارت بهداشت براي ايجاد اشتغال در طرح پزشك خانواده نيازمند حدود 1500 پزشك عمومي است در حالي كه متقاضي براي استخدام در اين زمينه وجود ندارد. در حقيقت در مراكز استانها پزشكان عمومي بيكار وجود دارد و در مناطق محروم كمبود پزشك محسوس است. پزشكان طرحي نيز پس از گذراندن دوران طرح خود حاضر به ماندن در مناطق محروم نيستند و بايد منتظر بود تا طرح پزشك ديگري آغاز شود. مشكل مناطق محروم كشور نه در كمبود نيروي انساني بلكه در توزيع نامناسب آنهاست كه سبب تورم پزشك در مناطق مركزي شده است. از سوي ديگر نميتوان انتظار داشت پزشكان به مناطقي كه از بسياري از امكانات برخوردار نيست بروند و سالها در آنجا بمانند. اولين قدم براي توزيع متعادل نيروي انساني، ايجاد محيط امن، آرام زندگي در مناطق محروم براي پزشكان جوان است. دومين شرط لازم براي جذب نيروهاي جوان به مناطق محروم را ايجاد انگيزه از لحاظ مادي براي پزشكان است از عمدهترين شاخصههاي طرح بيمه روستايي وعده افزايش حقوق پزشكان جوان بود (كه البته با مشكلات بسياري مواجه شد) به نظر ميرسد با تمهيداتي بتوان تا حدي وضعيت كاذب ايجاد شده (بيكاري پزشكان از يك طرف و كمبود پزشك از طرف ديگر) حل شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]