واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > رجایی، غلامعلی - در میان خاطرات زندگی امام و بویژه خاطرات ورود ایشان پس از 15 سال دوری از کشور نمونههای بس با شکوهی از عشق ایشان به مردم دیده میشود. در میان خاطرات زندگی امام و بویژه خاطرات ورود ایشان پس از 15 سال دوری از کشور نمونههای بس با شکوهی از عشق ایشان به مردم دیده میشود. این عشق و ارادت و علاقه متقابل بود. امام به مردم به عنوان شهروند نگاه نمیکردند. نوع نگاه ایشان به عنوان یک رهبر سیاسی به مردم از جنس نیاز و احتیاج حاکم و حکومت به آنان نبود. امام فقط رای مردم آن هم رای موافق شان را نمیخواست و هرگز برای رایشان نقشی تریینی قائل نبود. امام هرگز به مردم به عنوان ابزاری که رای و حضور آنها برای بقای حکومت لازم است نمینگریستند. امام معتقد بود مرجع با انتخاب مردم است که قدرت میگیرد. امام مردم و وحدت کلمه آنان را پس از ایمان بخدا از ارکان مهم پیروزی انقلاب اسلامی میدانستند. امام مردم والبته همه مردم چه مسلمان و چه غیرمسلمان را مخلوق خداوند و شایسته دوست داشتن و محبت میدانستند و خدمت به آنان را نوعی عبادت خدای تبارک و تعالی بشمار میآوردند. این نگرش امام تنها به مردم ایران محدود و منحصر نمیشد. وقتی رژیم قدرتمند شوروی تصمیم به اشغال افغانستان داشت و مراتب را به امام اطلاع داد ایشان با حساسیت لازم نسبت به ملت مسلمان افغانستان در مورد این اقدام شوروی عکس العمل نشان داده و ابرقدرت شوروی را از این کار منع نمود و به آنان گفت: این را بدانید که ممکن است شما بتوانید افغانستان را اشغال کنید ولی نمیتوانید در آنجا بمانید و همین هم شد و ارتش شوروی با خفت و خواری از افغانستان خارج شدند. هم براساس همین دید الهی و اعتقادی به مردم بود که امام در تعبیری حیرت انگیز مردم را ولی نعمت خود و مسولین کشور معرفی کردند . در این تعبیر با توجه به بار مفهومی آن نکات دقیقی نهفته است که دراین مقال مجال پرداختن به آنها نیست. آنهایی که با امام و ادبیات او آشنا هستند میدانند که این تعبیر هرگز از جنس تعارفهای متداول رهبران سیاسی با مردم خویش نبود. امام به مسولین میگفت این را همواره در نظرداشته باشند که اگرمردم نبودند و قیام نمیکردند و بساط رژیم طاغوت را جمع نمیکردند آنها الآن یا در تبیعید بودند و یا در زندان. هم برهمین اساس بود که به مسولین تاکید میکرد مردم را با خود داشته باشید. امام به مردم و نقش الهی آنان ایمان داشت و معتقد بود آنها را بخوبی میشناسد و آنها هم بخوبی او را میشناسند. امام هرگز مردم را نادیده نگرفت و برای آنان نقشی تعیین کننده در سرنوشت کشور و انقلاب قائل بود. امام برای مردم شان جلوداری قائل بود . یکبار که نخست وزیر وقت درمنزل فرزند امام مرحوم حاج احمد آقا در محضر امام بود امام به او گفت مردم جلودار ما هستند. امام گفته بود همه آنها حتی خود او - امام - پشت سرمردم هستند! امام بارها در دیدار با مسولین کشور ملت ایران را بهترین ملتها میدانست و معتقد بود حضور مردم در صحنه باعث عزت ایران و انقلاب شده است. امام خود را مقهور لطف ملت نسبت به خود میدانست و میگفت هرگز از عهده پاسخ به احساسات آنها نسبت به خود بر نمیآید. امام همواره و تا آخر عمرمبارک خویش با مردم صادق بود و کسی جز صدق و صفا از او ندید و نشنید. در اولین روزی که امام به کشور وارد شده و اعلام کردند برای ادای احترام به مقام شهدا به بهشت زهرا میروند در آنجا بر اثر ازدحام و فشار مردمی که سالها امامشان را ندیده و اکنون او را در چند قدمی خود میدیدند و میخواستند خود را به ایشان نزدیک کنند و در آغوش بکشند عمامه امام از سرشان افتاد و ایشان برای لحظاتی به زیر دست و پای مردم افتادند. وقتی امام پس از اتمام سخنرانی به خانه یکی از بستگانشان منتقل شدند در تعریف این صحنه گفتند: بعد ازاینکه عمامه از سرم افتاد و من بر اثر فشار مردم زمین خوردم و مردم برای لحظاتی از روی من رد شدند احساس کردم دارم قبض روح میشوم و ادامه دادند بهترین لحظه عمر من زمانی بود که احساس میکردم دارم در زیر دست و پای مردم از بین میروم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]