واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > فرجادی، محسن - سید محسن فرجادی «همت مضاعف، کار مضاعف» همین یک جمله مصداق عینی تلاش های دوستانی است که شبانه روز جوانی شان را بر پای این کادر آبی گذاشته اند. امروز از نسل اولی که روزی در میان هیچ، موجودی محیرالعقول را آفریدند هر کدام به سویی پرتاب شده اند و اغلب همچنان با همان توان تلاش می کنند. وقتی از صدای واکمنی که به گوش ات چسبانده بودی وز وز هم خانه ات بود و سوژه فردا خواب شبانه ات؛ وقتی بیشتر از آنکه به دانشجو شناخته شوی آنجایی بودی و ارج و قربی دیگر داشتی در چشم استاد در کنار هم سن و سالان ات و آن زمان که هر آنچه آخر برج می گرفتی تکاپوی کرایه تاکسی و بلیط اتوبوس برای رسیدن به مصاحبه و پوشش خبر را نمی داد اینجا، آنجایی بود که استادی می گفت باید روزنامه نگاری در ایران را به قبل و بعد از ایسنا تقسیم کرد. به گزاف نمی گفت! جوانانی که جهادگرانه جوانی، شادابی و سلامتی شان را نه فقط در پایتخت که در هر گوشه ای که دانشگاهی بود فراموش می کردند و در روز چندین صفحه روایت می کرد درباره آنچه می گذرد در اطرافش از جان گذشته بود که در ازای هیچ - در دستگاه محاسبه مادی - جهادی بزرگ کرده بود که هنوز هم رسانه ای نتوانسته به آن توان و قدرت برسد. ساختمانی کلنگی و چند کامپیوتر توان و بضاعت مالی اندک ضرب در دانشگاههای کشور مجموعه ای به نام ایسنا را پدید آورده بود که فراتر از اخبار علمی و دانشگاه توانست فشل بودن ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت با آن طول، عرض، بودجه های گزاف، مدیران و خبرنگار حرفه ای را آن هم در دولت اصلاحات عیان کند و بی خبری واحد مرکزی خبر را به رخ تلویزیون بکشد. به همین دلیل بود که صداوسیما پس از چند سال «خلاقیت با تاخیر» به خرج داد و باشگاه خبرنگاران جوان را به وجود آورد و ایرنا، پانا را با پس زمینه دانش آموزی پدید آورد تا شاید جوان گرایی کرده و از چرخه تولید خبر در حوزه ها و موضوعات کمتر آزموده شده حذف نشوند. 26 سرویس خبری که هم اکنون در ایسنا فعالیت می کنند و هر سرویس با شاخص بندی دقیقی که انجام شده به چند سرویس مجزا و با قابلیت تقسیم می شود فقط بخشی از آموزش رایگانی بود که خبرگزاری دانشجویان ایران به رسانه های وطن ارزانی داشت. ایسنا، همین که تقسیم بندی سنتی سرویس های خبری شامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را شکست و حوزه ها و موضوعات دیگر و ضرورت خبرنگاری تخصصی را نشان داد خدمتی بزرگ کرد. خلاقیتی که فعلا حق کپی رایت آن برای ایسنا محفوظ است و ابتکار اغلب خبرگزاری های پس از ایسنا کپی برابر اصل به حساب می آید! هنوز در حیرتم که با چه محاسبه و بر چه اساسی این درخت استوار که روزی نهالی جوان بود با بضاعت اندک دانشجویان جوان جان گرفت و چگونه هر روز چشمان حسود در پی به زمین خوردن آن لحظه شماری کردند و سودایشان سودی برایشان نداشت تا به اینجا. خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بر پایه نیتی خیر و در مسیر حق تاسیس شد تا «اخبار خوب ، مفید و امیدبخش مخابره» کند. راهی که ایسنا برای رسیدن به «ایران به روایت ایران» آغاز کرد و در مسیر «جهان به روایت ایران» پی گرفت اما هنوز در ابتدای راه است و قطعا تغییرات مکرر آن در پنج سال اخیر و پنج سرپرست پس از دکتر ابوالفضل فاتح نیز در این مسیر خلاء هایی ایجاد کرده است. ایسنا می توانست با همت و کار مضاعفی که سرلوحه آن است در جایی بهتر از آنچه هم اکنون قرار دارد می ایستاد اما افسوس که در پیچ و خم مصادره به مطلوب شدن ها گیر کرد و تا حدودی از طی طریق بازماند. خبرگزاری که می خواست رسانه ای مکتبی باشد طی این سال ها برای زنده نگه داشتن خود تلاش زیادی کرد، مجاهدتی که به برکت روحیه ای جهادگرایانه و درون جوش دانشجویی شکل گرفته بود و هرگونه تغییر در آن برای رسیدن به خواست های آمرانه خارج از این دایره باعث نزول ایسنا در حد گلی مصنوعی خواهد شد! اواخر دولت خاتمی بود که روزی دکتر فاتح در جمعی، کار کردن در ایسنا را به شنا کردن در استخر قیر تشبیه کرد. ایسنا در این پنج سال و با تجربه کردن پنج سرپرست که هر کدام سالی و بیش دوام آوردند - منهای منتخب جدید - به این شنا ادامه داد و هر روز بر غلظت این استخر افزوده شد و شنا در آن جان فرسا، اما هنوز همت مضاعف در رگ های ایسنا جاری است. خدایش حافظش باد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]