واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - علی عسگری که دورهای نماینده مجلس بوده و اکنون نماینده پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است انتقادات بسیاری نسبت به عملکرد گروهی که او آنها را اصولگرایان دولتی مینامد دارد و نسبت به تلاش آنها برای حذف اصولگرایان منتقد معترض است. زینب صفری: وی همچنین اصولگرایان دولتی را مسئول ایجاد ذهنیتهای منفی نسبت به اصل نظام و اسلام و رهبری میداند و از شعاری شدن اصولگرایی گلهمند است. علی عسگری که چندان نسبت به نتایج میانجیگری در حل اختلافات پیش آمده امیدوار نیست از مراجع قضایی میخواهد تا عوامل افراط را مهار کنند. در ادامه گفت و گوی «خبر» را با وی میخوانید: به اعتقاد شما اصولگرایان در شرایط فعلی نیاز به بازنگری در چه مسائلی دارند؟ مقام معظم رهبری طی رهنمودهایی که در ارتباط با موضع اصولگرایی ارائه کردند بر اصولگرایی اصلاحطلبانه تأکید داشتند و در همین رابطه هم شش محور را مطرح کردند که اگر به درستی دنبال میشد توسعه اصولگرایی را به دنبال داشت. اما متأسفانه با توجه به فضایی که به وجود آمد و حوادثی که رخ داد نتوانستیم به صورت منسجم این مسیر را دنبال کنیم. ما میبینیم که در بدنه اصولگرایی پروژه حذف اتفاق میافتد و امثال آقای ناطق نوری مورد بیحرمتی واقع میشود. آقای هاشمی رفسنجانی که در انتخابات نهم مورد حمایت اصولگراهای مجلس بودند و در اتفاقات اخیر هم برای ماندگاری نظام سنگ تمام گذاشتند و یا امثال آقای استادی و برخی دیگر از اعضای جامعه روحانیت به حاشیه رانده شده و حتی چند جمله انتقادی آقای طباطبایی را هم که به درستی مطالبی را مطرح کرده بودند برنتابیدند. من معتقدم اصولگرایان دولتی اصولگرایان افراطی هستند. اگر دقت کنید میبینید که چهرههای بسیاری از جمله عماد افروغ به دلیل کمترین نقدهایی که به جریان اصولگرای دولتی داشتند و غالباً هم نقدهای درون گفتمانی بودند مورد بیمهری قرار گرفته و میگیرند. به اعتقاد من نباید اصولگرایی را به احمدینژاد منحصر کرد. ما ترجیح میدهیم رئیسجمهور آیندهمان کسی باشد که نقاط ضعف احمدینژاد را نداشته باشد زیرا وی اگرچه نقاط قوتی دارد اما نقاط ضعف بسیاری هم دارد که در درازمدت اصولگرایی را به تحلیل برده و جریان اصولگرایی را از بین میبرد. اصولگرایی در حقیقت جمعی از تحفظ و استمرار و پاسداشت اصول نظام است. اصول نظام به معنای توجه به اسلام و انقلاب و رهبری و مردم و خواستهها و مطالبات و رضایتمندی آنهاست. چه اصلی بالاتر از این میتواند باشد که مردم به جریان مدیریت کشور اعتماد صد در صد داشته باشند و دغدغههای معیشتی و فرهنگی آنها را در چالش قرار ندهد. ما میبینیم که اصولگرایانی که روزی سخن از ژاپن اسلامی به میان میآوردند امروز برای پاسخگویی به مسائل اولیه مردم هم درماندهاند. متأسفانه این طیف هرگاه که در مسائل جاری کم میآورند تلاش میکنند از جایگاه و قداست رهبری خرج اصولگرایی خود بکنند. در حالی که رهبری متعلق به آحاد جامعه از منتقد و همراه گرفته تا اصلاحطلب و اصولگرا و متعلق به همه مردم و نظام است. به اعتقاد من اصولگرایان واقعی بسیجیان عاشق در دوره دفاع مقدس هستند که برای ماندگاری نظام و استمرار آن تلاش میکردند و مدیریت اجرایی و سیاسی آنها متأثر از نگاه عرفانی و معرفت دینیشان بود. من معتقد هستم اگر رفتار اصولگرایی کمترین خدشهای به اعتقادات دینی و ولایت وارد کند و یا به دلیل این رفتارهای غیرقائدهمند و به نحوی قانونگریزانه ذهنیتهای منفی نسبت به اصل نظام و اسلام و ولایت و رهبری پدید بیاید این جریان اصولگرایی که ژست دولتی هم به خود گرفته است باید پاسخگوی آن باشد و اگر در این دنیا به هر دلیل نبود در آخرت حتماً باید پاسخ دهد. با توجه به مسائلی که حول انتخاب فراکسیون اصولگرایان مجلس اتفاق افتاد فکر میکنید آیا اصولگرایان دچار چنددستگی شدهاند؟ بله! همانطور که اشاره کردم به عنوان یک تقسیم اولیه من اصولگرایان را به اصولگرایان دولتی و اصولگرایان غیر دولتی منتقد تقسیم میکنم و معتقد هستم آنهایی که با تملق و ثناگویی به دنبال پست و مقام میدوند و از روشهای چاپلوسی و تملق برای بقا در قدرت استفاده میکنند اصولگرایان دولتی و آنهایی که حرف حق خودشان را در هر شرایطی میزنند و دلسوزیهایشان را در هر مقطعی برای نظام و رهبری دارند اصولگرایان واقعی هستند. به هر حال من فکر میکنم اگر اصولگرایان بخواهند به شکلی جامع به حقمداری و عدالت عمل کنند باید کمتر به قدرت چسبیده باشند. در این شرایط امکان تحقق اصولگرایی بیشتر از زمانی است که به نام اصولگرایی و برای ماندگاری در قدرت هر کاری که خواستند انجام دهند. به اعتقاد شما اصولگرایان در سالهای آتی با چه موانع و چالشهایی مواجه خواهند شد؟ من فکر میکنم همانطور که اصلاحات و اصلاحطلبی، سیاسی و باندی شد و این شعار ارزشمند در برخی از حوزهها به ویژه در حوزه فرهنگ و اقتصاد به انحطاط گرایید شعار اصولگرایی هم از منظر سیاسی و جناحی بودن به اصطلاح عامیانه دخلش آمده است. والا همه مسئولان نظام باید طالب اصلاح باشند تا فردایشان بهتر از امروزشان شود و همه دلسوزان نظام هم باید برای اصول از همه هستی و جان خود بگذرند در حالی که میبینیم اینطور نیست و این دو شعار ابزاری برای کارهای سیاسی و بر سر هم زدن و دعواهای جناحی و در نتیجه به تحلیل بردن نظام تبدیل شدهاند. اگر کارکردها اینگونه معیوب و سیاسی پیش رود و در نتیجه همه ضعفها و قصورها را به نام اصولگرایی و به پای اسلام بنویسند به واقع باید نگران لطمه خوردن دین و اسلام بود. همه اصولگرایان چه دولتی و چه منتقدان غیردولتی باید رعایت اخلاق و اصول مسلم اسلامی به ویژه معرفتشناسی عرفانی را که مد نظر امام و شهید بهشتی به عنوان الگوهای اصولگرایی است مد نظر قرار دهند. اما متأسفانه شرایط به گونهای شده است که اینها نه بیت امام و نه فرزندان شهید بشتی و شهید مطهری و نه سران اصولگرایی را که برای استمرار حرکت نظام زحمت کشیدهاند ملحوظ نظر قرار نمیدهند. در شرایط فعلی عدهای معتقدند که برای رفع کدورتها و اختلافات باید اقدام شود. در همین راستا آقای مهدوی کنی قرار است که برای میانجیگری وارد شوند. با توجه به فضای حاضر فکر میکنید که این امر چقدر کارایی داشته باشد؟ به اعتقاد من تا اخلاق در سیاست حاکم نشود این قبیل میانجیگریها نتیجه نمیدهد. اینکه همه سعی میکنند آتش را زیر کماج خود بکشند و هر طور شده خود را در قدرت نگه دارند. اینها علیالقائده حاکی از این است که ما نمیتوانیم از این فرآیند خود را خارج کرده و اوضاع را بهبود ببخشیم. متأسفانه شاهد هستیم که وقتی محسن رضایی از سر دلسوزی پیشنهادی را با عنوان تشکیل کمیسیون ملی انتخابات که نتیجه ساعتها کار کارشناسی است ارائه میدهد برخی از همین اصولگرایان دولتی ایشان را صهیونیست معرفی میکنند. به همین راحتی شخصی را با آن پیشینه روشن قبل و بعد از انقلاب و دوران جنگ و با وجود ابلاغ رهبری به ایشان برای دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام صهیونیست میخوانند. این گویای این امر است که اخلاق سیاسی به انحطاط گراییده است. شاید اگر عوامل افراط توسط قوه قضائیه مهار شوند این قبیل حرکات نتیجه دهد. فکر میکنید چرا عدهای نمیخواهند فضا آرام شده و بعد از هر موضوعی به دنبال مسئله دیگری هستند؟ چون آنها کسانی هستند که نان خودشان را در این دعواها جستوجو میکنند. افرادی که پادویی و حق را ناحق کردن و تهمت زدن و ایجاد التهاب جزیی از سرشتشان شده و جز این کاری از دستشان برنمیآید. چراکه نه سواد درستی دارند و نه مدیریت صحیحی بلد هستند و نه کارآمدی دارند در نتیجه تنها میتوانند نانشان را در دعواها به دست بیاورند. به اعتقاد من این قبیل اظهار نظرهای آقای کلهر که به ساحت بسیجیان و شهدای گمنام توهین کرد و یا اظهارات اخیر حداد عادل در خصوص کشتهشدگان کهریزک نمک روی زخم پاشیدن است. اگر واقعاً میخواهیم فضا آرام شود و کاری از دستمان برنمیآید لااقل سکوت کنیم و حرفی نزنیم. شما نماینده مجلس هفتم بودهاید و اکنون نماینده پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت هستید. با توجه به این امر نظرتان درباره اینکه رئیسجمهور چند ماه است که در جلسات مجمع شرکت نمیکند چیست؟ به اعتقاد من این نقض مسلم قانون است. چون مجمع یکی از نهادهای حاکمیتی فراقوهای است که زیر نظر رهبری ایفای نقش میکند. لذا عدم حضور ایشان یک نحوه قانونگریزی است. جالب اینجاست که ایشان هم اهانت میکند و هم قهر میکند شاید هم با عملکردی که داشتهاند خجالت میکشند در این جلسات حاضر شوند. آیا عدم حضور ایشان خللی در دستور کار مجمع و سیر تصمیمگیریهای آن ایجاد نمیکند؟ نه! مجمع بدون حضور ایشان هم کار خودش را انجام میدهد. قبلاً هم از این قبیل برخوردها در رابطه با مجلس از ایشان دیده بودیم. برداشت من این است که با این غیبت میخواهند بگویند که نظام با روش ریاستی بهتر اداره میشود و به نظر میرسد روحیه ایشان بیشتر سازگار با نظام ریاستی است تا نظام پارلمانی و مشورتی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 423]