تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر چیز دارای سیماست، سیمای دین شما نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820751934




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قهر و آشتي كودكانه


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: والدين- احمد زندي: پدر و مادرها با بي انضباطي بچه ها چگونه برخورد مي كنند. امروز ديگر نمي‌توان براي كنترل بچه‌ها از شيوه‌هاي سنتي حتي در خانواده‌هاي كاملا سنتي استفاده كرد. زيرا آگاهي‌ بچه‌ها درموارد قابل توجهي بيش از والدين و مربيان آنها است و به همين خاطركمتر آمادگي پذيرش توصيه‌هاي بزرگسالان اعم از والدين و معلمان خود را دارند. شاهد اين مدعا بحث‌هاي خانوادگي، درگيري و نزاع بين پدر و مادر به خاطر وادار كردن بچه‌ها به پذيرش خواسته‌هاي آنان است. اين بحث‌ها فضاي مدارس را نيز ناامن كرده و بسياري از معلمان و مربيان كه همواره از شيوه‌هاي سنتي براي ايجاد نظم و انضباط استفاده مي‌كرده‌اند در شرايط حاضر براي مقابله با نافرماني، اطاعت نكردن، لجبازي، خودمحوري، خودكامگي و بي‌توجهي به سنت‌هاي كهن خانوادگي اجتماعي و مذهبي با ناكامي و ياس مواجهند. اين مشكل تنها مشكل خانواده‌ها، مدارس و جامعه ما نيست بلكه مبتلا به بسياري از كشورهايي است كه نتوانسته‌اند تغييرات سريع آينده را پيش‌بيني كرده و با بسترسازي مناسب، خود را براي برخورد با اين تغيير آماده سازند. زيرا فاصله نگرش بين 2 نسل آن‌قدر زياد است كه پيوند با ارزش‌هاي گذشته و حال كار آساني نيست. بايد دانست كه ارزش‌ها آن‌قدر با موج تغييرات جابه‌جا شده‌اند كه نه تنها ارزش‌ها با كم‌ارزش‌ها قابل شناسايي نيستند بلكه ارزش‌ها با ضدارزش‌ها نيز اشتباه مي‌شوند. يكي از رسالت‌هاي مهم و بزرگ نظام آموزشي و خانوادگي هر جامعه، انتقال ميراث فرهنگي از نسل گذشته به آينده است كه بتواند ارزش‌هاي كهن، باورها و اعتقادات ملي و ديني را به نوعي به هم پيوند داده و آنها را از مخاطراتي كه به خاطر تغييرات ناگهاني و موج‌هاي طوفاني زمان، پيش مي‌آيد محافظت كند. بايد گفت كه نمي‌توان با اين تغييرات شگرف طوفان‌زا مقابله كرد بلكه بايد سدي انعطاف‌پذير و نرم در برابر آن ايجاد كرد كه ارزش‌هاي و الاي انساني در پشت سد بماند و كم‌ارزش‌ها و ضدارزش‌ها به نرمي از بالاي تاج سد سرريز شده و بگذرند. براي انجام اين مهم يعني انتقال ميراث فرهنگي به 2 نكته مهم بايد توجه داشت: اول شناخت زمان و محيطي كه ما در آن زندگي مي‌كنيم و دوم شناخت كودك و نوجوان و نيازهاي امروز و شايد فرداي او. نقل است از مولاي متقيان حضرت علي(ع) كه مي‌فرمايند: فرزندان خود را براي زماني كه در پيش‌رو دارند تربيت كنيد. جان‌ديويي، فيلسوف آمريكايي مي‌گويد از آنجا كه ما نمي‌توانيم شيوه زندگي ونحوه تفكر نسل آينده را به درستي پيش‌بيني كنيم لذا در فرايند رشد بهتر است كه به كودكان آزادي تفكر بدهيم تا ضمن هدايت درست تفكر، آنان خود آينده خود را بسازند. وقتي كودك و يا نوجواني در برابر توصيه‌هاي تربيتي والدين، مربيان خود مقاومت و يا لجبازي مي‌كند اين حدس به ذهن متبادر مي‌شود كه يا اين توصيه‌ها با زمان او هماهنگ نيست و يا با طبيعت و سرشت سني او مؤانست و وفاق ندارد. كودكان از سن 2سالگي به بعد شديدا انگيزه قوي براي انجام كارهاي شخصي خود بنا به ميل خويش دارند. در چنين شرايطي كودك نياز به نوعي فضاي آزاد و امن دارد كه با نظارت مربي و بدون كنترل مستقيم محيط و اطراف، خود را تجربه كند. كودكان از اين كه به آنها اجازه داده مي‌شود تا خود به تجربه شخصي‌ بپردازند و بعضي از نيازهاي خود را شخصا برآورده كنند بسيار خوشحالند و از اين تلاش احساس غرور مي‌كنند و از طرفي هم به افزايش اعتماد به نفس و عزت نفس خود مي‌افزايند. ممكن است اين سؤال براي خواننده پيش آيد پس چرا در كشورهايي كه خانواده‌ها و مدارس آنان، كودكان و دانش‌آموزان خود را آزاد مي‌گذارند و اجازه مي‌دهند تا آنان خود محيط خود را تجربه كنند و تا حدودي به نيازهاي خود پاسخ دهند در آن محيط انواع مفاسد اجتماعي، قانون‌شكني، بي‌بند وباري و رفتارهاي آنارشيستي از ناحيه نوجوانان مشاهده مي‌شود؟ آمريكا از جمله كشورهايي است كه شيوه تربيتي جان ديويي با توجه به فلسفه پراگماتيسي در مدارس اعمال مي‌شود. دانش‌آموزان آزادي عمل دارند كه با هدايت و راهنمايي مربي خود درس بخوانند و پروژه‌هاي پژوهشي خود را انجام دهند. قاعدتا بايد محيط مدارس امن و آرام و بدون تنش باشد در حالي كه در مدارس اين كشور گاهي معلمان به دست شاگردان خود به قتل مي‌رسند و دانش‌آموزاني هستند كه هم‌كلاسي‌هاي خود را مي‌كشند. اين ناامني در صحنه‌هاي مختلف جامعه نظير پمپ بنزين‌ها، پاركينگ فروشگاه‌ها، پارك‌هاي تفريحي، رستوران‌ها و حتي محيط‌هاي ورزشي به چشم مي‌خورد. شايد تصور شود كه آزادي‌هاي بيش از حد و افراطي موجب اين اتفاقات ناگوار و تلخ و مرگبار است. پژوهش‌ها نشان مي‌دهد كه اين رفتارها از ناحيه افرادي شكل مي‌گيرد كه از خانواده‌هاي از هم گسيخته هستند. بسياري از بچه‌ها اصولا فاقد والدين هستند. گروهي از آنان پدر شناخته شده ندارند و مادران آنها قادر به تربيت صحيح آنان نيستند و تنها مي‌توانند شكم آنها را سير كنند. تعداد قابل توجهي از كودكان در خيابان‌ها بزرگ مي‌شوند و يا تحت سرپرستي افرادي به نام مربي انواع سخت‌گيري‌ها در مورد آنها اعمال مي‌شود. اين كودكان بي‌سرپرست به تنبيه‌هاي بدني و رواني تن در مي‌دهند و با شخصيتي ناسالم وارد جامعه شده و براي انتقام‌گيري دست به اعمال غيرقانوني مي‌زنند. طبيعي است كه خانواده‌هايي كه روابط عاطفي و سالم با فرزندان خود دارند موجب بي‌انضباطي و به‌هم زدن نظم در جامعه نيستند. البته خود اين پژوهش گوياي اين نكته هم هست كه بنيان‌هاي خانوادگي در اين كشور در موارد قابل توجهي سنت است. به هر حال اين دو نوع الگوي تربيتي در همه كشورهاي جهان صادق است. شاهد مدعا نتايج پژوهش‌هاي زير است: در پژوهشي كه در سال 1980، روي 2 هزار و 143 پدر و مادر آمريكايي در مورد ضرورت تنبيه كودكان به عمل آوردند نتيجه زير گزارش شده است: 70 درصد تنبيه را به صورت پس گردني ولگد براي بچه‌هاي 12ساله قبول داشتند. 77‌درصد تنبيه بدني را طبيعي تلقي مي‌كردند و 71‌درصد آن را مفيد مي‌دانستند. 76‌درصد بعضي از انواع تنبيه را براي بچه‌هايشان در طول زندگي لازم مي‌دانستند. 86درصد از كودكان 3ساله به‌نوعي تنبيه بدني مي‌شدند و اين نسبت در مورد كودكان 5ساله به 82درصد مي‌رسيد و در مورد بچه‌هاي بين 10تا14سال 54 درصد و نوجوانان 15 تا17سال به 33درصد مي‌رسيد. نتايج پژوهش آنها همچنين چيزي فراتر از اين نوع تنبيه را گزارش مي‌كند: بين 3/1 تا 4ميليون كودك در طول زندگي خود مورد ضرب و جرح و مشت ولگد قرار گرفته‌اند و بين 1تا9/1 ميليون كودك زير ضربات مشت و لگد، گاز گرفتن يا ضربه‌هاي سخت قرار داشته‌اند. در ايالات متحده آمريكا انضباط يكي از برنامه‌هاي بارز نهادهاي مذهبي است. پيروان كتاب مقدس انجيل رفتارهايي مانند موي‌بلند، آزادي‌بيان، موسيقي‌راك، آموزش جنسي و آزادي روابط نوجوانان را نوعي گناه دانسته و اين امر را ناشي از شكست والدين براي اعمال قدرت و كنترل بچه‌ها مي‌دانند. اين شيوه نيز گرچه نسبت به مدارس عمومي از ضايعات كمتري برخوردار است ولي موفقيت چنداني نداشته است. نتيجه چنين انضباط سخت‌گيرانه و همچنين آزادي‌هاي بي‌حد و حصر و رها شده را همگان در تلويزيون‌ها ديده و يا در جرايد خواند‌ه‌اند. آدم كشي،‌ قتل، جنايت انحرافات جنسي، فرار از خانه و خانواده، اعتياد به انواع موادمخدر و مشروبات‌الكلي و سقط جنين دختران كم سن و سال از آن جمله‌اند. وقتي پدري فرزندان خود را در خانه با خشونت به سكوت وادار مي‌كند تا به كارهاي شخصي خود برسد يا روزنامه‌اش را بخواند تماما به نفع اوست و ممكن است مزاحم بازي و سرگرمي كودكانه آنها شود. اغلب والدين و معلمان معتقدند كه كنترل خارجي از سوي آنان در نهايت به كنترل دروني بچه‌ها مي‌انجامد و همانطور كه بچه‌ها بزرگتر مي‌شوند به تدريج كنترل‌هاي اجباري اوليه والدين و ديگر بزرگسالان را دروني خواهند ساخت. از آنجا كه بچه‌ها به صورت بالقوه داراي توانايي‌هاي لازم براي خود انضباطي هستند در صورتي كه به ‌آنها فرصت انتخاب و تصميم‌گيري‌هاي لازم داده شود به طور طبيعي از عواملي كه موجب آزار بزرگترها مي‌شود اجتناب مي‌ورزند، خود نوعي مقررات شخصي براي اين گونه درگيري‌ها وضع مي‌كنند و نيازي به كنترل‌هاي شديد خارجي نخواهند داشت. بسياري از كشورها از جمله ايران، قانونا تنبيه بدني را براي كودكان و نوجوانان در مدارس ممنوع كرده‌اند و لي هنوز در مواردي براي مطيع كردن بچه‌ها تنبيه بدني به نوعي انجام مي‌شود. البته تنبيه بدني را تا حدودي در پناه قانون مي‌توان كنترل كرد ولي بايد توجه داشت كه تنبيهات رواني نظير: تحقير، سرزنش،‌بي‌اعتنايي، مقايسه بچه‌ها با هم، انتظار و توقع بيش از ظرفيت آنان داشتن و ناديده گرفتن توانايي‌هاي بالقوه آنان كه به احتمال زياد در سال‌هاي بعد شكوفا مي‌شوند بيش از تنبيهات بدني اثرات مخرب داشته و براي هميشه در ذهن فرد باقي مي‌ماند. لذا بايد رفتارهاي مجرمانه مانند:جنايت و آدم كشي و ديگر جرايم اجتماعي را در بين اين گونه افراد جست‌وجو كرد. چنانچه والدين و مربيان بخواهند ميراث فرهنگي، سنت‌ها و عقايد مذهبي را به كودكان منتقل كنند، نكات زير را بايد مورد توجه قرار دهند: 1- بايد طبيعت و سرشت دوره‌هاي سني و محيطي آنان را بشناسند. 2- مانند بزرگترها با آنها رفتار كنند و سخن بگويند. 3- براي اينكه كودكان و به ويژه نوجوانان به حرف بزرگترها گوش فرا‌دهند، بزرگترها نيز فرصت‌هاي لازم براي شنيدن سخنان آنان داشته باشند. 4- وقتي بچه‌ها سؤالاتي را مطرح مي‌كنند دلايلي كه به آنها ارائه مي‌شود بايد با زمان آنها مطابقت داشته باشد. 5- اگر بزرگترها پاسخ سؤال كودك را نمي‌دانند از دادن پاسخ‌هاي سطحي، مبتذل و خرافي پرهيز كرده و به صراحت بگويند ما پاسخ درست را نمي‌دانيم و مسئوليت يافتن پاسخ را به خود او واگذار كرده و يا فرد موجهي را به او معرفي كنند. چون انسان براي ساختن يك شخصيت سالم خود نياز به 2عنصر رواني يعني اعتماد به نفس و عزت نفس دارد و اين 2عنصر در دوران كودكي شكل مي‌گيرد، خوشبختانه زمينه تامين آن نيز در شخصيت كودك و همچنين در جامعه فراهم است، براي تقويت و شكل‌گيري و سازماندهي آنها به نكات زير در ارتباط با كودكان و نوجوانان بايد توجه كرد: الف- به جاي گفتن تو نمي‌داني و نمي‌تواني، مي‌داني و مي‌تواني را محور ارتباطات كلامي خود قرار دهيم. ب- به جاي توجه به رفتارهاي ناپسند به رفتارهاي پسنديده و مطلوب آنان هر قدر هم ناچيز باشد اهميت دهيم. ج- رفتارهاي ناپسند و نادرست آنان را بزرگ جلوه ندهيم تا احساس كهتري نكنند. د- رفتارهاي مطلوب و پسنديده آنها را كمي پررنگ‌تر و با اهميت‌تر جلوه دهيم تا احساس موجوديت كرده و خود را فردي ارزشمند و قابل احترام بدانند. ه- رفتارهاي خوب و قابل قبول آنها را تشويق كرده و در برابر رفتارهاي غير قابل قبول و نامناسب آنان نوعي سكوت همراه با عدم رضايت داشته باشيم كه اين خود نوعي تنبيه موثر تربيتي به منظور آگاهي دادن به فرد خاطي است. لجبازي به مثابه سرگرمي! براي ايجاد انضباط بين كودكان و نوجوانان، تنبيه‌هاي بدني و رواني و اعمال قدرت و تحميل خواسته‌هاي بزرگسالان اعم از معلمان و والدين، نه تنها موثر نيست، بلكه فردي كه تحت چنين فشارهايي قرار مي‌گيرد مي‌خواهد خود را فردي لجباز معرفي كند و در طول دوره رشد به ويژه در حول و حوش بلوغ كه بايد به خودشناسي و هويت‌يابي برسد، تحت ضربات بي‌امان و كوبنده فرامين غير منطقي والدين و مربيان كه مفهوم انضباط را در قالب بچه خوب و مطيع مي‌دانند، دچار سردرگمي هويت‌يابي شده و فرآيند رشد او با اختلالات شخصيتي همراه خواهد شد. بچه‌ها به صورت بالقوه داراي توانايي‌هاي لازم براي شكل‌گيري انضباط از نوع خود انضباطي هستند، به ويژه امروزه امكانات اطلاعاتي و ارتباطي چنان سريع و اثرگذار هستند كه نسل امروز نه تنها با نسل گذشته متفاوت است، بلكه بچه‌هاي كوچك‌تر زمينه رشد ذهني و شرايط يادگيري فزاينده‌تري نسبت به بزرگترهاي خود دارند. پایگاه اینترنتی




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 636]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن