تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چه آسان است مرگى كه در راه رسيدن به عزّت و احياى حق باشد، مرگ عزتمندانه جز زندگى جاو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819320579




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاريخ ايران- جنبش تنباكو از زبان پزشك ناصرالدين شاه-3روز صدور فتواي منع استعمال دخانيات


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تاريخ ايران- جنبش تنباكو از زبان پزشك ناصرالدين شاه-3روز صدور فتواي منع استعمال دخانيات
نفوذ روحانيت در ميان شهروندان عادي ايراني در دوره قاجار به اندازه‌اي بود كه وقتي ميرزاي شيرازي به عنوان مرجع ديني آنها استعمال دخانيات را ممنوع كرد، كمپاني انحصاركننده انگليسي و مقام‌هاي سياسي ايران به وحشت افتادند... آنچه مي‌خوانيد خاطرات پزشك فرانسوي از رويداد ياد شده است.


19 نوامبر = 16 ربيع‌الثاني
صاحب منصب جواني كه از طرف ساعد‌الدوله آمده بود خبر آورد كه عالمگير مدعي پيغمبري بعد از آنكه قريب به دويست نفر از پيروان او كشته شدند دستگير شده. شاه اين صاحب منصب را به مژده اين خبر خوش به درجه سرهنگي مفتخر ساخت.
20 نوامبر = 17 ربيع‌الثاني
دزد جواهرات تخت طاوس كه يكي از جاروكشان عمارات سلطنتي و تازه داخل خدمت شده بود به دست آمد و پس از عذاب و شكنجه اقرار كرد كه آنها را در گلستان در پاي درختي پنهان كرده. جواهرات را همان جا يافتند و دزد با اينكه جواني پانزده ساله بود محكوم به قتل شد و پس از آنكه او را كشتند جسدش را نزديك پاقاپوق به دروازه خاني‌آباد آويختند ميرغصبان چنانكه مرسوم است دور شهر افتاده و از هر دكاني يك عباسي مي‌گيرند. شاه هم به هر كدام ده تومان داده است.
25 نوامبر= 22 ربيع‌الثاني
سيد عالمگير را كه در كلاردشت دستگير شده امروز با موزيك نظامي به تهران وارد كردند مثل اين است كه نسبت اين شخص كه تنزل فرموده و خود را صاف و ساده عالمگير خواند تشريفات واحتراماتي اجرا مي‌كنند.
با اينكه ادعا داشت كه صاحب نفس و موثر در روحيه مردم است بيش از دويست‌سيصد نفر را نتوانسته بود مسخر خود سازد. خروج او از كلاردشت وقتي صورت گرفت كه او را دست بسته به زندان مي‌بردند و يقين است كه اگر معجزي رخ ندهد دوره پيغمبري او در همين زندان به سر خواهد رسيد و شايد عمر او نيز در همين جا به نهايت بيايد.
سيد را به حضور شاه بردند و او كه لاغر و بلندقامت است، سرافكنده پيش شاه آمد و ابدا اثري كه حاكي از پيغمبري و نزول وحي به او باشد در قيافه‌اش ديده نمي‌شد.
جواب‌هايي كه مي‌داد در ابتدا مختصر بود و آنها را با لحني گرفته ادا مي‌كرد ولي اندكي بعد كه ترسش ريخت لحن خود راعوض نمود و به دفاع از خود پرداخت و بيچاره درصدد نجات جان خود برآمد اما بدبختانه بياناتي كه در اين باب مي‌كرد چندان مردانه نبود؛ به اين معني كه همه تقصيرات را به گردن پيروان خود مي‌اندخت و خود را بي‌گناه جلوه مي‌داد.
ساعدالدوله در نتيجه اين خدمت رتبه امير توماني يافت و به امر شاه بنا شد پولي ميان فقراي شهر توزيع كنند اما اين مساله فقط امر بود و با اينكه تمام روز را يك عده زن در ميدان توپخانه به انتظار رسيدن اين مائده سلطاني ايستادند، به كسي چيز عايد نشد.
3 دسامبر= غره جمادي‌الاولي
شاه يا براي اينكه ترك عادت نكند يا به قصد انصراف خيال از جانب امر دخانيات، عازم دوشان تپه شد؛ اما چه فايده كه به قول شاعر: «نگراني به ترك اسب او نشسته و با او چهار نعل مي‌تاخت.»
معمول اين بودكه هر وقت شاه از پايتخت خارج مي‌شد صدراعظم نيز ملتزم ركاب بود؛ اما اين بار برخلاف عادت صدراعظم در تهران ماند و شاه تنها به دوشان تپه آمد.
فتوايي از عتبات رسيده و به مردم امر شده است كه براي برچيدن بساط كمپاني، از استعمال دخانيات خودداري كنند. اين فتوا با انضباط تمام رعايت شده، تمام توتون فروشان دكان‌هاي خود را بسته و تمام قليان‌ها را برچيده‌اند و احدي نه در شهر نه در ميان نوكران شاه نه در اندرون او لب به استعمال دخانيات نمي‌زند.
مردم ايران هر وقت فتوايي از طرف ملايي متنفذ يا مجتهدي معتبر برسد با انضباط تمام اطاعت آن را گردن مي‌نهند.
امروز اختيار به كلي در قبضه آخوندها است. با اينكه حاجي محمدحسن را به اسم تحريك مردم توقيف و به قزوين تبعيد كرده‌اند، فايده‌اي نبخشيده و همه مي‌دانند كه كار از كجا آب مي‌خورد و تا علت اساسي را از ميان نبرند نتيجه‌اي به دست نخواهد آمد.
اين پيش‌آمدها اساس امتياز دخانيات را متزلزل ساخته تا آنجا كه حتي مدافعين آن هم ديگر حرارتي در اين راه به خرج نمي‌دهند. مدير شركت را ديدم كه نااميد بود و سفير انگليس هم مي‌گفت كه با اين روشي كه ايراني‌ها اختيار كرده‌اند و امتناع ايشان از قبول شرايط امتياز كه لابد از جايي ديگر سرچشمه گرفته، اصرار در باب كار كمپاني ديگر مفيد فايده نخواهد بود.
12 دسامبر= 10 جمادي‌الاولي
با تمام اين اوضاع و احوال با وجود اينكه در تهران توفان حوادث در حال سركشيدن بود و با اينكه وزير مختار روس به شاه كاغذي نوشته و مراجعت او را براي حفظ جان اروپاييان لازم و عاقبت را وخيم شمرده بود، باز شاه از دوشان تپه به جاجرود حركت كرد و به وزير مختار پيغام داد كه مساله چندان مهم نيست و صدراعظم مي‌تواند از بروز هر حادثه‌اي جلوگيري كند.
15 دسامبر = 13 جمادي‌الاولي
با اينكه به مردم تبريز قول داده شده بود كه عمليات شركت انحصار دخانيات در آذربايجان شروع نخواهد شد باز ايشان قانع نشدند و بار ديگر سر به شورش برداشتند و چنين مي‌نمود كه دستوري به عامه مردم براي اين كار رسيده و طغيان جنبه عمومي پيدا كرده است.
17 دسامبر=15 جمادي‌الاولي
در حالي كه چندصدمتري اردو به شكار مشغول بودم در جلوي دره تنگ و پيچ‌درپيچي به چند طبقه سنگ گچ برخوردم كه از زمين بيرون آمده و وسعت و بزرگي آنها قابل دقت بود.
همين كه از اين نقطه رد شدم سگم را ديدم كه از دره بالا رفت و به دور بلندي كه من در پشت آن واقع شده‌ام چرخيد، سپس دم خود را ميان دو پاي خود برد و به سرعت برگشت. من يقين كردم كه حيوان به چيز نابابي برخورده و براي اين برگشته است كه مرا از آن مطلع سازد.
به عجله از كوهي كه در طرف چپ بود بالا رفتم و اطراف نقطه‌اي را كه سگ از آنجا برگشته بود و در طرف ديگر قرار داشت و به دقت تحت توجه آوردم. در اين موقع سه شكارچي را ديدم كه به شتاب از بلندي‌ها پايين مي‌آيند و با نشان دادن طرف راست فرياد مي‌زنند پلنگ، پلنگ اين سه نفر يكي دندانساز شاه ديگري نايب آبدارخانه و سومي يكي از پيشخدمتان بود كه با هم به شكار رفته بودند و مثل من انتظار چنين منظره مخوفي را آن هم در نزديكي اردو نداشتند.
با ترس و لرز مي‌گفتند كه پلنگ از نزديكي ايشان گذشت و پس از آنكه به قله كوه رسيد مدتي نيز به آنها نگاه كرد، سپس به دامنه ديگر كوه رفت. يقين كردم كه اين حيوان درنده ابتدا در نيستان واقع در سي‌متري معادن گچ خوابيده بوده و به صداي شكستن قطعات گچي كه من به زحمت آنها را مي‌كندم به وحشت و فرار افتاده و سگ من كه او را در حال خواب يا در حين فرار ديده بود دچار وحشت شده، پيش من آمده بود.
به هر حال من خدا را شكر كردم كه به معدن گچ سرگرم شده بودم؛ چه معلوم است كه اگر من اين اشتغال را پيدا نكرده و شكار را قطع ننموده بودم به چه عاقبت و سرنوشتي گرفتار مي‌آمد.
18 دسامبر= 16 جمادي الاولي
كار مقاومت ملاها كم‌كم به تظاهرات سياسي كشيده. در يكي از جلساتي كه صدراعظم در تهران براي گفت‌وگو در باب غرامت كمپاني تشكيل داده بود يكي از ملاها بدون پروا به امين‌السلطنه گفت كه اين غرامت را بايد اشخاصي كه از آن شركت رشوه گرفته‌اند از عهده برآيند و اسم چند نفر را هم برد.
در قزوين يكي از ملاها شخصي را ديده بود كه قليان مي‌كشد، چون وي امر ملا را در نكشيدن اطاعت نكرده بود ملا قليان او را شكست و او به حاكم شكايت برد، حاكم ملا را خواست اما ملا مردم را شوراند. حاكم از ترس به تهران گريخت و اگر او حاجي محمد حسن را با خود در كالسكه ننشانده بود بيم آن مي‌رفت كه مردم بكشندش.
21 دسامبر= 19 جمادي الاولي
اعليحضرت بالاخره مصمم شد كه به تهران برگردد. مرا از سفارت روس مي‌خواستند و به من گفتند كه امتياز انحصار دخانيات از ميان رفت؛ فقط انتظار آن را دارند كه صاحبان سهام در لندن جلسه‌اي بكنند و ميزان غرامتي را كه به ايشان وارد آمده مشخص سازند. از طرفي ديگر از حاج ميرزا حسن شيرازي استدعا شده است كه حكم تحريم دخانيات را لغو نمايد. اگر مي‌خواهند كه از مصائب بزرگتري جلوگيري به عمل آيد بايد هرچه زودتر در ختم اين غائله بكوشند.
محسن خان معين‌الملك سفير سابق ايران در عثماني در ايام غيبت ما ازتهران، از استانبول وارد شده و مي‌گويند كه براي ترتيب عروسي دخترش با پسر امين‌الدوله آمده، ولي گويا آمدن او غير از اين علتي ديگر هم داشته باشد.
26 دسامبر= 24 جمادي‌الاولي
شب گذشته به ديوارها اعلاميه‌هايي چسبانده و تهديد كرده بودند كه اگر تا 48 ساعت ديگر امتياز دخانيات لغو نشود جان خارجيان در خطر خواهد افتاد.
اينكه چرا تا به حال اين امتياز ملغي نشده درست معلوم نيست. آيا شاه به علت پيري نمي‌تواند مثل يك نفر مرد پخته تصميم بگيرد؟
مي‌گويند مانع اين كار صدراعظم است كه به پشت‌گرمي انگليس‌ها مي‌نازد، اما او با وجود اعتمادي كه به انگليسي‌ها دارد آيا تا اين درجه ديده بصيرتش كور شده كه خطر را نبيند و نفهمد كه در اين اصرار، مقام خود و پادشاه متبوعش هر دو را به باد مي‌دهد؟
وزير مختار فرانسه پيش من آمد و در باب تمام اين حوادث گفت‌وگو كرديم، به او گفتم چرا نمايندگان خارجي كه مداخله‌ ايشان در حفظ جان اتباع خود مسلما موثر واقع خواهد شد تا اين حد بيكار نشسته و در چنين مواقع خطرناكي اقدامي مشترك نمي‌كنند؟ حال اضطرابي كه در من بود او را برآن داشت كه در اين خصوص اقدامي كند. به من گفت كه امشب من با چند نفر از نمايندگان خارجي كه مهمانم هستند همين مطلب را در ميان خواهم گذاشت.
چنين شيوع داشت كه صاحبان سهام در لندن اجتماع كرده و 12.500.000 فرانك مطالبه غرامت مي‌كنند. عده‌اي هم از راه اغراق اين مبلغ را 12.500.000 تومان مي‌گفتند.
بيچاره دولت ايران! معلوم نيست كه اگر شاه در خزانه خود را باز نكند از كجا اين مبلغ را تاديه خواهد كرد؟
از طرف ديگر در اين اواخر در ظرف چند روز قيمت زغال يك مرتبه دو برابر شده و عقيده مردم اين است كه بانك انگليس براي گران‌فروختن زغال‌ها را انبار نموده.
اگر اين شايعه از ناحيه دشمنان بانك منتشر نشده و بانك شاهنشاهي واقعا به اين كار دست زده باشد بايد يقين كرد كه آن موسسه هم دچار سرنوشت كمپاني دخانيات خواهد شد و به ادامه استفاده‌هايي از اين نوع توفيق نخواهد يافت و يقين است كه انگليس‌ها هم نمي‌خواهند كه به مشكلات تازه ديگري گرفتار گردند.
28 دسامبر= 26 جمادي‌الاولي
بنا به تقاضاي نمايندگان سياسي يك عده قراول در چند نقطه از محله اروپايي‌نشين تهران گذاشته شد و شاه دستخطي صادر كرد كه نظر به عنايتي كه به احوال رعاياي خود دارد امتياز دخانيات را به كلي ملغي ساخته است.
اين عمل احتياط كارانه لااقل مفيد اين فايده شد كه مردم دست از اجراي تهديداتي كه در اعلاميه‌هاي خود نوشته بودند بردارند، اما نبايد چنين پنداشت كه ملاها حالا كه در قدم اول فاتح شده و پي به قدرت خود برده‌اند بر سر جاي خود بنشينند و به همين نتيجه كوچك قانع شوند. عقيده هر يك از ايشان اين است كه شورش وقتي برطرف خواهد شد كه فرماني رسمي و درست در اين باب صادر شود كه هر گونه شك و ابهام را زايل نمايد، والا به وعده‌هاي خشك و خالي نمي‌توان چندان اعتماد داشت.
از اين مراتب گذشته هنوز از عتبات فتوايي در شكستن تحريم دخانيات نرسيده و تا اين فتوي نرسد اوضاع به همان حال سابق باقي خواهد بود.
31 دسامبر= 29 جمادي‌الاولي
امروز روز آخر سال 1891 ميلادي است، ديشب برف باريده و امروز صبح ساعت هفت ميزان الحراره در اطاق هشت درجه بالاي صفر را نشان مي‌دهد در صورتي كه بيرون شش درجه زير صفر است.
خدا كند كه سرما حرارت را از كله كساني كه تا اين حد به غليان آمده‌اند زائل كند تا به صراط عقل برگردند و در سال 1892 اختيار دخانيات باز در دست خود مردم قرار گيرد و قليان‌ها دوباره به راه بيفتد و دولت و روحانيون با هم آشتي كنند و من هم با دل خوش به طرف فرانسه عزيز برگردم.
اول ژانوايه 1892= 30 جمادي الاولي 1309
همه اميدها به عتبات است و همه خلاص از اين مخمصه را از آن جانب منتظرند.
بعد از مدتي انتظار بالاخره تلگرافي از آنجا رسيد به اين مضمون كه شاه را در لغو اين امتياز تبريك گفته و از او خواستار شده است كه ساير امتيازاتي را هم كه در دست خارجيان است ملغي سازد، ولي در آن از رفع تحريم دخانيات كه تا اين اندازه باعث به هم خوردن عادات مردم شده بود ابدا صحبتي نيست.اين تلگراف شاه را بيش از پيش ناراضي و مشاورين او را خشمناك ساخت؛ زيرا كه روحانيون اين دفعه تمام امتيازاتي را كه خارجيان در دست داشتند حرام شمرده و قدم را از حد امتياز دخانيات جلوتر گذاشته بودند اما بعيد مي‌نمود كه در اين اقدام به نتيجه‌اي برسند؛ زيرا كه تسليم شدن ناصرالدين شاه در يك مورد به‌خصوص علامت آن نيست كه او در تمام موارد سرتسليم پيش آورد.

شنبه|ا|1|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن