واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سایه هاى مهربان بابا و باران
شعر كودك و نوجوان در گفت وگو با افسانه شعبان نژاد شاعر و نویسندهافسانه شعبان نژاد متولد ???? در شهراد [از توابع كرمان] است. از وى تاكنون حدود ??? عنوان كتاب منتشر شده كه در برگیرنده حوزه هاى شعر و داستان كودك و نوجوان است. از میان آثار وى مى توان به این عناوین اشاره كرد: صداى صنوبر [????- رمان نوجوانان- كانون پرورش فكرى كودكان ونوجوانان ]؛ بهار گمشده [????- رمان نوجوانان- كانون]؛ شیشه آواز [????- شعر نوجوان- كانون]؛ باغ هزار دخترون [????- داستان بلند كودكان- كانون]؛ سایه هاى مهربان [????- شعر نوجوان- محراب قلم]؛ بزرگراه [????- شعر نوجوان- نشر توكا]؛ بابا و باران [????- شعر كودك - كانون].وى از چهره هاى شاخص شعر كودك و نوجوان است و هم اكنون در بخش انتشارات كانون پرورش فكرى مشغول به كار است. وجه عاطفى شعر هاى شعبان نژاد و تصاویر رنگین آنها از وجوهى است كه مخاطبان را به شعر وى علاقه مند كرده است.*بگذارید از این جا شروع كنیم كه شما به عنوان یك شاعر شعر كودك و نوجوان، چقدر حس و زاویه دید زنانه را وارد این حوزه كرده اید؟به نظرم براى رسیدن به پاسخ این سؤال، باید بررسى جامعى براساس همه آثار منتشر شده یك شاعر صورت گیرد. با نگاهى گذرا به گذشته كارى خودم مى بینم هیچ وقت سعى نكرده ام كه جنسیت وجه غالب در روند انتخاب مخاطب یا روند شكل گیرى شعر ها باشد. سعى ام بر این بوده كه گروه هاى سنى مختلف- اعم از دختر و پسر- با تمامى خواست ها و پسندها، مخاطب من باشند. البته هرگز نمى توانم در روند كارى ام آن را نادیده بگیرم، بخصوص این مسأله در داستان هایم ملموس تر است؛ مثلاً در رمان هاى بهار گمشده، صداى صنوبر، باغ هزار دخترون و در مجموعه داستان هاى فصل هاى كودكى حس و زاویه دید زنانه غالب است در حالى كه در شعرها مخصوصاً شعرهاى نوجوانانه چنین مشخصه اى كمتر به چشم مى خورد. بسیارى از شعر هایى كه براى نوجوانان گفته ام هم در جمع دختران مورد استقبال قرار گرفته اند و هم در جمع مخاطبان پسر و این نشان مى دهد كه زاویه دید و حس زنانه در آنها غالب نبوده. شما اگر به آخرین مجموعه شعر من یعنى «بزرگراه» مراجعه كنید شاهد این موضوع خواهید بود.* حس زنانه در نوع انتخاب رنگ ها و جنس تصاویر، قاب بندى تصاویر و تركیب نهایى تصاویر در این قاب چقدر مؤثر است؟خب! انتقال حس در قالب كلمات- چه شعر، چه نثر- ارتباط مستقیم با جنسیت ندارد، بلكه توانایى شاعر یا نویسنده- اعم از زن یا مرد- است كه مى تواند در قالب كلمات و با شناخت دقیق مخاطبانش، با آنها ارتباط برقرار كند. نمى دانم تا چه حد مى توان رنگ ها و تصاویر را از لحاظ زنانه و مردانه بودن تقسیم بندى كرد و همچنین تا چه حد اجازه این كار را داریم، فقط این را مى دانم كه یك آقاى تصویرگر، تمام شعر هاى یكى از مجموعه هایم را- كه خودم فكر مى كردم خیلى زنانه است- مردانه تصویر گرى كرده بود (البته از نظر انتخاب عناصر داخل قاب) براى مثال كفش صورتى شعر من، یك كفش ظریف دخترانه نبود، بلكه یك كفش پسرانه بود و این نشان مى داد كه او با خواندن شعرها هیچ حس زنانه اى را غالب ندیده بود؛ اما به شكل كلى مى توان گفت كه با توجه به وجود عاطفه قوى در جنس زن ـ به شرط وجود توانایى- این امكان فراهم است كه رنگ و جنس و موضوع شعر یا داستان، از این امكان بهره مند شوند.*این حس چقدر بر انتخاب وزن تأثیر مى گذارد؟ اصولاً چقدر نوع وزن انتخابى در جذب مخاطبان دختر مؤثر است؟ آیا فرقى میان مخاطبان دختر و پسر در این «كاربرد» دیده مى شود؟اصولاً وزن براساس گروه سنى مورد نظر و با توجه به موضوع انتخاب مى شود و جنسیت در انتخاب وزن تعیین كننده نیست. براى مثال یك خردسال (چه پسر باشد چه دختر) وزن هاى كوتاه و شاد را مى پسندد و از خواندن و شنیدن آن لذت مى برد. اگر دقت كنیم وزن هاى شعر شاعران زن با وزن هاى شعر بسیارى از شاعران مرد یكى است و تفاوتى از نظر جنسیت در آنها دیده نمى شود.*در سال هایى كه در كانون بودم عاطفه شدید شعرهاى شما وجهى بود كه مربیان را به خوانش بیشتر آثارتان براى كودكان ترغیب مى كرد. وجه عاطفى شعرهاى شما یك امتیاز منحصر به فرد است. چه طور به این نقطه رسیدید؟اگر فرض شما درست باشد باید بگویم كه تا حدودى در كارم موفق بوده ام و امیدوارم چنین باشد! اما در یك نگاه كلى اعتقاد دارم شعر، كلامى است كه باید عاطفه داشته باشد و شاعر موفق شاعرى است كه بتواند این حس عاطفى را به مخاطبانش منتقل كند. بخصوص اگر مخاطبان، كودك و نوجوان باشند. این مخاطبان به صورت جدى به نگاه عاطفى نیاز دارند و این وظیفه ماست كه به این خواسته توجه كنیم. شاید موفقیت من در این مسأله را بتوان در همان حس و زاویه دید زنانه جست وجو كرد؛ شاید!*این سؤال را از بقیه شاعران این حوزه هم پرسیده ام؛ مشكل تفاوت ارتفاع دید خودتان با ارتفاع دید مخاطبانتان را- موقع فضاسازى و تصویر سازى- چه طور حل كرده اید؟قید شاعر یا نویسنده كودك بودن شاید وجه مشخصه این مسأله باشد (البته نه در مورد آنهایى كه با تلاش مى خواهند شعر و داستان در این حوزه تولید كنند و عموماً هم ناموفق اند) اگر كسى شاعر یا نویسنده نوجوان باشد، باید این توانایى را داشته باشد كه مشكل تفاوت ارتفاع دید خود را با مخاطب، حل كند. البته حل این مشكل تنها در چارچوب هاى هنرى یا شگردهاى شاعرانه یا رویكردهاى این نوع خاص ادبیات خلاصه نمى شود، بلكه كمى به تجربه هاى ملموس و محسوس كه از دوره كودكى به یاد داریم و خیلى بیشتر از آن، به آشنایى هنرمند با روانشناسى مخاطب خود و شناخت خواست ها و تمایلات او در دنیاى امروز بستگى دارد. *پائین آمدن تیراژ در دهه ?? و به تبع آن، پائین آمدن حاصل مالى انتشار كتاب كودك براى مؤلفان، موجب شد كه خیلى ها براى جبران پائین آمدن حق التألیف به تولید انبوه رو بیاورند و افت كیفیت، این حوزه را به مرز فاجعه نزدیك كرد. تعداد معدودى از شاعران از این افت كیفیت بركنار ماندند. شما با این مشكل چه طور كنار آمدید؟ با این مشكل چه باید كرد؟نمى دانم شاخص شما براى ارزیابى و تطابق این پائین آمدن و «تولید انبوه!» چیست؟! متأسفانه آمار ساعات مطالعه آنقدر در جامعه ما نا امید كننده است كه قصه غصه آن تراژدى دردناك است...*... این ها با هم در تأثیرى متقابل اند؛ پائین آمدن تیراژ، پائین آمدن حق التألیف، تولید انبوه مؤلف براى پر كردن جاى خالى كسر مبالغ دریافتى، پائین آمدن كیفیت آثار منتشر شده، استقبال كمتر و باز هم كمتر مخاطبان از آثار منتشر شده، كاهش مجدد تیراژ، پائین آمدن حق التألیف ...! این چرخه در پایان خود به یك فاجعه تمام عیار مى رسد كه الآن هم با این فاجعه روبه روییم. كاهش محدود تیراژ در اواخر دهه ،?? حالا به مرزى رسیده كه دیدن تیراژ ? هزار و ? هزار نسخه [ كه تازه این تیراژ هم اغلب «اسمى» است] پشت جلد كتاب هاى كودك و نوجوان دیگر عادى شده است. تیراژ دهه ?? این كتاب ها كه یادتان هست! كتاب هاى خوب و موفق آن موقع خیلى بیشتر منتشر مى شد، البته تعداد شاعران كودك و نوجوان هم در آن زمان، خیلى كم بود اما حالا بیش از یك صد شاعر فعال داریم...عرصه فرهنگ و هنر از معدود و محدود عرصه هایى است كه تمامى جوامع حتى كشورهاى توسعه یافته- كه ظاهراً باید به دلیل توسعه اقتصادى شان بى نیاز از یارانه در این حوزه باشند- براى آن یارانه پرداخت مى كنند و پرداخت آن، هزینه اى تلقى مى شود كه بازگشت سرمایه دارد. یعنى هزینه مى كنند تا بازگشت سرمایه اش از كسر هزینه هاى دیگر تأمین شود كه آن هم مبالغ زیادى را بالغ مى شود و همچنین بر روند پیشرفت كشور و رشد فكرى نسل بعد هم تأثیر مستقیم دارد؛ پس دولت باید در این زمینه هم فرهنگ سازى كند هم بستر مناسب براى توسعه این فرهنگ را ایجاد كند اما حاصل كار- تا آن جا كه من شاهد بوده ام- بسیار اندك است. شما نویسندگى یا شاعرى را در كشور خودمان با یكى از كشورهاى توسعه یافته مقایسه كنید! در اینجا نویسنده یا شاعر براى گذران امور جارى خود درمانده است در حالى كه در كشور هاى دیگر شاید تنها با انتشار یكى، دو كتاب امكان گذران زندگى وجود داشته باشد. «تولید انبوه» هم از ثمرات این وضعیت است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!منبع : روزنامه ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]