تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833591498
باران ...
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : باران ... thomas-anders28-09-2008, 11:36 PMهر مطلب ادبی و شعر و یا عکس مربوط به باران رو اینجا قرار میدیم... امیدوارم تایپیک تکراری نباشه ... thomas-anders28-09-2008, 11:36 PMديشب گذشت از كوچه ها يك مرد در باران خسته، شكسته، خسته …، يك شبگرد در باران بر صورت تب كرده اش خط مي كشيد آرام شلاق خون آلود سوزي سرد در باران او مي گذشت و روي خواب كوچه ها رقصيد روح غريبش ، مثل برگي زرد در باران گويا به دنبال قرار خيس سالي دور، يا جستجوي شانه اي همدرد در باران، - رنگين كمان شعله بر لب هاش و – پي در پي - نام عتيقي را صدا مي كرد در باران عريانِ عريان بود روح اش، زخميِ زخمي با خود ولي چتري نمي آورد در باران آهسته مي پرسند از هم كوچه ها، آن مرد امشب اگر آمد چه خواهد كرد در باران ؟! او رفت و مشق كودكان شهر بعد از اين پُر مي شود از قصهي : آن مَرد در باران... http://i35.tinypic.com/2uqc85g.jpg thomas-anders28-09-2008, 11:37 PMباران که می بارد تو می آیی .... باران گل باران نیلوفر باران مهر و ماه آئینه ............. باران شعر و شبنم و شبدر باران که می بارد تو در راهی ......... از دشت شب تا باغ بیداری از عطر عشق و آشتی لبریز.......... با ابر و آب و آسمان جاری غم می گریزد غصه می سوزد ..... شب می گدازد سایه می میرد تا عطر آهنگ تو می رقصد .......... تا شعر باران تو می گیرد از لحظه های تشنه دیدار ............... تا روزهای با تو بارانی غم می کُشد ما را تو می بینی ....... دل می کِشد ما را و می دانی اهورا ایمان http://www.nemesiis.com/blog/img/rain.jpg thomas-anders28-09-2008, 11:38 PMباران می بارد ارام گاه برابها گاه برسنگهای کبود مردم ، جانداران ، خاک، اب مینوشند سیراب همه میخندند تشنگی . . . تشنگی . . . وهیچیک به باران نمی اندیشند تشنگی دراندیشه هاست... http://pegah63.persiangig.com/other/sd.jpg thomas-anders28-09-2008, 11:39 PMاين جا هوا خوب است باران به لحن تو مي بارد و از آستين دلم ياد تو مي چکد ابرهاي پيوسته تو را به من مي رساند و هر برگ، نامه اي مي شود که از دست نوازش هاي دور تو مي ريزد حالا پلکم را مي بندم مي خواهم خيس از خاطرات تو شوم باران حالا تندتر مي بارد وگونه هايم از نديدن هاي تو خيس... http://i34.tinypic.com/2lxc779.jpg thomas-anders28-09-2008, 11:39 PMمي زند باران به شيشه شيشه اما سرد و سنگين بي تفاوت.سرد و خاموش شايد از يک غصه غمگين شيشه در اوج سپیدي خسته از دلواپسي ها من نشسته گنگ و مبهم مي رسم تا عمق رويا آسمان همچو دل من خيس خيس از بي وفايي بر لبم نام تو دارم اي بهار من کجايي؟ تا به کي چون شيشه ماندن در نگاه قاب تقدير من همه ميل رسيدن دل ولي بسته به زنجير آمدم تا چشمهايت در دلم عشقي بکارد تو ولي گفتي که برگرد شيشه احساسي ندارد مي زند باران هنوز ..آه اين چنين غم در دل کيست؟؟ دست من بر شيشه لغزيد شيشه هم با بغض بگريست... http://i10.tinypic.com/2n8at10.jpg%5B/IMG%5D thomas-anders29-09-2008, 12:13 AMچه زيباست صداي باران در دل سياهي شب http://www.pic4ever.com/images/snoozer_11.gif صداي نم نم باران بوي گلهاي رازقي را مي آورد به ياد بوي خوش باران در فضاي خالي دل پر ميشود و شمشادها با نم نم باران به رقص ستاره ها ميروند صداي خوش باران در فضاي خالي دل طنين انداز ميشود و سکوت خاموشي را با نواي دل انگيز خود مي شکند باران با قطرات پاک خود معصوميت کودکانه را به ارمغان مي آورد و آهنگ خوش عشق را در گوشها زمزمه مي کند باران با بارش تند خود نويد اميد دوباره را ميدهد و آدمي را از هر چه لغزش و خطاست پاک و مبرا مي کند باران با خود ترانه زيباي زندگي را زمزمه مي کند و همگان را به داشتن يه قلب ياک دعوت مي کند چه زيباست باران با آن ابرهاي سياه در آسمان چه شورانگيز است قدم زدن زير باران تک و تنها بران جلوه خوش نور و پاکيس جلوه اي از برکت خوب خدايس باران ياد آور خوب خاطرهاس برگي از روزهاي خوش عاشقاس باران طلوعي دوباره در دفتر زندگيس برگي ار گل محمديست http://mojtabi-a.persiangig.ir/image/Others/baran-baroon-%28www.Mojtabi-a.blogfa.com%29.jpg thomas-anders29-09-2008, 12:14 AMواي، باران؛ باران؛ شيشه پنجره را باران شست. از دل من اما، چه کسي نقش تو را خواهد شست؟ من شکو فائي گلهاي اميدم را در روءياهامي بينم، و ندائي که به من مي گويد: "گر چه شب تاريک است دل قوي دار، سحر نزديک است از گريبان تو صبح صادق، مي گشايد پر و بال. تو گل سرخ (نازنين)مني، تو گل ياسمني تو مثل چشمه نوشين کوهساراني تو مثل قطره باران نو بهاراني،تو روح باراني تو چنان شبنم پاک سحري؟ - نه، از آن پاکتري. تو بهاري؟ نه،-بهاران از توست. از تو مي گيردوام، هر بهار اينهمه زيبايي را. گل به گل،سنگ به سنگ اين دشت يادگاران تواند. رفته اي اينک و هر سبزه و سنگ در تمام در و دشت سوکواران تواند. در دلم آرزوي آمدنت مي ميرد رفته اي اينک،اما آيا باز بر مي گردي؟ چه تمناي محالي دارم خنده ام مي گيرد! در ميان من و تو فاصله ها ست. گاه مي انديشم، -مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري! تو توانائي بخشش داري. دستهاي تو توانائي آن را دارد؛ -که مرا، زندگاني بخشد. وتو چون مصرع شعري زيبا، سطر برجسته اي از زندگي من هستي. من در آئينه رخ خود ديدم، و به تو حق دادم. آه مي بينم،مي بينم تو به اندازه تنهائي من خوشبختي من به اندازه زيبائي تو غمگينم آرزومي کردم، که تو خواننده شعرم باشي. -راستي شعر مرا مي خواني؟- نه،دريغا،هرگز، باورم نيست که خواننده شعرم باشي. - کاشکي شعر مرا مي خواندي!- وقتي تو نيستي، خورشيد تابناک، شايد دگر درخشش خود را، و کهکشان پير گردش خود را از ياد مي برد. و هر گياه، از رويش نباتي خود، بيگانه مي شود. افسوس! آيا چه کسي تو را، از مهربان شدن با من، مايوس مي کند؟ اي مهربان من، من دوست دارمت؛ چون سبزه هاي دشت چون برگ سبز رنگ درختان نارون. اي قامت بلند مقدس،تنديس جاودان، اي مرمرسپيد، اي قامت بلند اي از درخت افرا گردنفرازتر از سرو سربلند بسي پاکبازتر اي آفتاب تابان از نور آفتاب بسي دلنوازتر اي پاک تراز برفهاي قله الوند، تو ،با نوشخند مهر،با واژه محبت، فرسوده جان محتضرم را ز بند درد آزاد مي کني. وبا نوازشت،اين خشکزار خاطره ام را، آباد مي کني. اي مرمر بلند سپيد،اي پاکي مجرد پنهان مهر سکوت را ،زين سنگواره لب سرد ساکتت -بردار اي آفريده من،با واژه هاي ناب در معبد خيالي خود ساختم تو را. اما،اي آفريده من! -نه، اي خود تو آفريده مرا، -اينک، با من چه مي کني؟؟؟؟؟؟!!!!!! اي بلند اندام،سياه جامه به تن،دلبر دلير، آن شير بيا که ديده من به جستجوي تو گر از دري شده نوميد گمان مدار که هرگز -دري دگر زده است در انتظار اميدم،در انتطار اميد طلوع پاک فلق را،چه وقت آيا من به چشم- غو طه ورم در سرشک- خواهم ديد؟؟؟!!! تو اي گريخته از من! حصار خلوت تنهايي مرا بشکن به من بتاب،که سنگ سرد دره ام که کوچکم،که ذره ام مرا ز شرم مهر خويش آب کن مرا به خويش جذب کن،مرا هم آفتاب کن. دوباره با تو نشستن - دوباره آزادي؟ مگر به خواب ببينم، - شبي بدين شادي اگر تو باز نگردي،به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را زنام مادر خود بيشتر صدا زده است چگونه با چه زباني به او توانم گفت:"که بر نمي گردي" ونام خوب تو در ذهن کودک معصوم تصوري ست هميشه، هميشه بي تصوير،هميشه بي تعبير دوباره با من باش! پناه خاطره ام اي دو چشم،روشن باش!(فانوس روشن باش) من ندانم که کي ام ،من فقط مي دانم که تويي،شاه بيت غزل زندگي ام... http://blog-static.excite.eu/it/blogs/chatnoir/share/img/Rain_Window.jpg thomas-anders29-09-2008, 12:20 AMبارونو دوست دارم هنوز ... چون تو رو یادم میاره حس میکنم پیش منی ... وقتی که بارون می باره بارونو دوست دارم هنوز ... بدون چتر و سرپناه وقتی که حرفای دلم ... جا میگیرن توی یه آه شونه به شونه می رفتیم ... من و تو تو جشن بارون حالا تو نیستی و خیسه ... چشمای من و خیابون *** بارونو دوست داشتی یه روز ... تو خلوت پیاده رو پرسه ی پاییزی ما ... مرداد داغ دست تو بارونو دوست داشتی یه روز ... عزیز هم پرسه ي من بیا دوباره پا به پام ... تو کوچه ها قدم بزن http://i14.tinypic.com/8fm652x.jpg thomas-anders29-09-2008, 12:38 AMبارونام با رقصشون هلهله برپا مي كنن مي شينن رو پشت بوم چترشونو وا مي كنن حالا توي كوچه ها صداي ساز بارونه باد آواره داره تو كوچه آواز مي خونه بازم اون ابر سياه روی هوا پر مي زنه نمي ترسم از هوا كه عشق تو چتر منه عشق تو يه كفتره تو چشم من پر مي زنه در خونه دلم با خستـــــگي پر مي زنه بس كه بارون اومده مي لرزه و خيسه تنش خونه هاي دلمو يـكي يــكي سر مي زنه اي دو چشمون سياه تو آتيش گردونِ من اين دوتا شعله ی وحشي چي مي خوان از جون من؟ چی می خوان از جون من؟... http://club-files.thinkpool.com/files/club/2005/05/28/rain7.gif thomas-anders29-09-2008, 12:45 AMحسن باران اين است كه زميني ست، ولي آسماني شده است و به امداد زمين مي آيد حسن باران اين است كه مرا ميبرد از خويش به عشق و مرا بر ميگرداند از عشق به خويش شعر ميخواند در گوش من آرام آرام هيچ ميداني اين قطره كه بر گونه ي زيباي تو ريخت از كجا آمده بود؟ از كدام اقيانوس؟ از كجاي عالم؟ و چه راهي پيموده ست در هوا ابر؟ هيچ ميداني اين قطره كه بر گوشه ي لبخند تو ريخت آه و اندوه كدامين ماهي ست كه به تور صیاد افتادست؟ اشك لبخند كدامين ماهیست این قطره... http://mmousavyn.googlepages.com/WblgRain.jpg thomas-anders29-09-2008, 12:48 AMباران میآید باران مثل چشمهای من خیس خاطره است راستی اسمان از چه دلگیر است از یک خاطره بغض آلود یا ارزویی محال؟! http://i2.tinypic.com/t687lw.jpg thomas-anders29-09-2008, 12:50 AMمي زند باران به شيشه مثل انگشت فرشته قطره قطــره رشته رشتـه خاطراتم همچو باران در گذار از کوهساران حاصل اين بذر کشته رشته هر بند سرشته اي دريغ از عمر رفته سوز و سوداي گذشته مي زند باران به شيشه ...... مثل انگشت فرشته ........... قطره قطره...... رشته رشته...... http://img.ffffound.com/static-data/assets/6/ca 8bb 78e35449f36a 935a 9269a 7565139e8360e7_m.jpg thomas-anders29-09-2008, 12:57 AMباز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسی های شبانه می خورد بر مرد تنها می چکد بر فرش خانه باز می آید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمی دانم ، نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد کجای ذلتش زیباست نمی فهمم کجای اشک یک بابا که سقفی از گِل و آهن به زور چکمه باران به روی همسرو پروانه های مرده اش آرام باریده کجایش بوی عشق و عاشقی دارد نمی دانم نمی دانم چرا مردم نمی دانند که باران عشق تنها نیست صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست کجای مرگ ما زیباست نمی فهمم یاد آرم روز باران را یاد آرم مادرم در کنج باران مرد کودکی ده ساله بودم می دویدم زیر باران ، از برای نان مادرم افتاد مادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می داد فقط من بودم و باران و گِل های خیابان بود نمی دانم کجــــای این لجـــــن زیباست... http://thehannies.com/sitebuildercontent/sitebuilderpictures/rain.jpg thomas-anders29-09-2008, 01:00 AMباز ای باران ببار بر تمام لحظه های بی بهار بر تمام لحظه های خشک خشک بر تمام لحظه های بی قرار باز ای باران ببار بر تمام پیکرم موی سرم بر تمام شعر های دفترم بر تمام واژه های انتظار باز ای باران ببار بر تمام صفحه های زندگیم بر طلوع اولین دلدادگیم بر تمام خاطرات تلخ و تار باز ای باران ببار غصه های صبح فردا را بشوی تشنگی ها خستگی ها را بشوی http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/asheghaneheto/%D 8%A 8%D 8%A 7%D 8%B 1%D 8%A 7%D 9%86.JPG thomas-anders29-09-2008, 01:06 AMامشب دوباره دلم گرفته است. گویی ابرهای تیره غم, نوید بخش طوفانی بزرگ است که سیل آسا خواهد بارید و خانه خشتی دلم را ویران خواهد کرد. اما مرا ترسی از سیل در دل نیست زیرا خانه دل من جز ویرانه ای ماتم زده و تلی از خاکستر چیزی نیست. براستی که ویرانه را چه باک از ویرانی , مشتی خاکستر را چه باک از طوفان و چند تکه سنگ را چه باک از سیل ... هوای دلم ابری است , باران خواهد بارید , بارانی شدید و سرد بر پیکر نیمه جان دلم. ببار ای باران ... ببار که چتری بر روی دلم نخواهم گرفت ببار که شاید اندکی از داغ این دل سوخته بکاهی ببار که ویرانه دل من سقفی ندارد که از قطرات سردت ایمن باشد ببار که خانه دلم بسی تشنه و ملتهب است ببار که شاید اندکی غبار غم را از دل تیره ام بزدایی ببار و سیلی به پا کن و دل مسکین و گوشه نشین مرا با خود ببر ... ببار ای باران ... ببار که از بارش تو من شادم ببار که عطر تو را می طلبم ببار که شاید پس از بارش تو به یادش رنگین کمانی در دلم برپا شود ببار و دل عاشق و تب دار مرا اندکی آرامش ببخش ببار که دلم دلتنگ اوست ببار که شاید در صدای دلنشین تو طنین صدای او را بشنوم ببار ای باران . . . http://img.villagephotos.com/p/2007-1/1236806/baran.gif vahide30-09-2008, 06:36 AMترانه ی بارانی(1) سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای آهسته می تراود از این غم ترانه ای باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست دارم هوای گریه خدایا بهانه ای! * * * * * ترانه ی بارانی (2) باران بهار، برگ پیغام تو بود یا نامه ای از کبوتر بام تو بود هر قطره حکایتی شگرف از لب تو هر دانه ی برف حرفی از نام تو بود * * * * * ترانه ی بارانی (3) باران! باران! دوباره باران! باران! باران! باران! ستاره باران! باران! ای کاش تمام شعرها حرف تو بود: باران! باران! بهار! باران! باران! * * * * * ترانه ی بارانی (4) دیشب باران قرار با پنجره داشت روبوسی آبدار با پنجره داشت یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد چک چک، چک چک ... چکار با پنجره داشت؟ قیصر امین پور vahide30-09-2008, 06:46 AMقصيده واره باران باران شبيه آبشار آمد سرشار آمد، سيل وار آمد آمد شبيه سيل، امّا سبز بيدلهره، بيدار دار آمد جَر جَر به جان جويها افتاد شر شر سراغ كشتزار آمد با ما قراري داشت هر باره اين بار امّا بيقرار آمد ما منتظر بوديم،ها! امّا اين بار دور از انتظار آمد در هرم گرماخيز تابستان يكبار ديگر نوبهار آمد ديدي دوباره باغچه خنديد گلدان ببين! از نو به بار آمد اي خانههاي بيصدا -- آواز اي كوچههاي خسته يار آمد اي كوهها -- آنك -- گل خورشيد اي جادهها -- اينك -- سوار آمد هان اي كلاغ جنگل خاموش شادا! كه وقت غار غار آمد هان اي زمين شادا و شادابا اي آسمان وقت هوار آمد هان اي زمين هشدار زيبا شو آيينهدار -- آيينهدار آمد آيينهدار عالم بالا پايين براي كار و بار آمد حجله بياراي اي عروس خاك داماد آمد -- وقت كار آمد بالا نشين امّا فروتن بود شاهانه -- امّا خاكسار آمد از آب زنده ميشود هر چيز آبي زلال و بيغبار آمد آبي كه شهر تشنه را جان داد آبي كه با آتش كنار آمد آبي كه مرده زنده شد با آن برخاست، بيرون از مزار آمد آبي زلال از آسمان -- باران باران كه آمد -- بيشمار آمد باران كه با سنجاقكانِ سور باران كه با گنجشك و سار آمد باران كه موسي كوتقي بيرون با بويش از كنج حصار آمد باران كه چون شعر شفيعي بود در نااميديها -- به كار آمد شاعر سلامم را پذيرا باش شاعر سلاما -- سربدار آمد من سربدارم سربدار شعر شعري كه شب بياختيار آمد برگ برنده در كف شعر است شاعر! بيا وقت قمار آمد شاعر سلاما سربداران را شعري بخوان كه شام تار آمد شامي كه از شعرش نشاني نيست شامي كه مثل گريه -- زار آمد شامي كه مثل لشكر تاتار سركش براي ايلغار آمد شامي كه با زوزه شغال و گرگ با عوعوي سگهاي هار آمد تو شاعري نه شعر شعري تو شعري كه از پيرار و پار آمد شعري كه از پيرار و پار امّا نو بود و نوتر -- نو نوار آمد شعري كه مثل طبله نقّاش پرنقش بود و پرنگار آمد شعري كه از سمت چگور و چنگ از ناحيه طنبور و تار آمد شعري كه اصل و نسل ما با اوست شعري كه با ايل و تبار آمد با هر كه و هر چه صميمي بود از هر كجا و هر ديار آمد شعري بخوان شاعر كه با شعرت آبي به روي روزگار آمد آبي به روي روزگار آري آبي به روي سوزگار آمد آبي كه رفت و رفت امّا باز با شعر تو به جويبار آمد شعري كه چون صبح نشابور است اي سنگها! فيروزه كار آمد شعري كه بالا ميكشد جان را اي قطرهها! گاه بخار آمد شعر سرودنها و بودنها اي مرگ! وقت انتحار آمد شعر شفيعي شعرِ آزاديست اي قافيه! وقت فرار آمد شعرت نرفت از خاطرم شاعر چندانكه ليل آمد، نهار آمد. امیری اسفندقه parandeh1930-09-2008, 08:11 AMآسمون بغضشو خالی میکنه آدمو حالی به حالی میکنه کوچه ها رنگ زمستون میگیرن شیشه ها بخارو بارون میگیرن آدما چتراشونو وا می کنن گریه ابرو تما شا میکنن نمی خوان مثل درختا تر بشن از دل قطرها با خبر بشن نمی خوان بی هوا خیس آب بشن زیره بارون بمونن خراب بشن اما تو چترتو بستی کبوتر زیره بارونا نشستی کبوتر رفتی و سنگا شکستن بالتو اومدی هیشکی نپرسید حالتو بعضی یا دشمنای خونی شدن بعضی یا غول بیابونی شدن بعضی یا میگن که بارون کدومه بوی نم شر شر ناودون کدومه حالا تو سایه نشینی مث من خوابای ابری می بینی مث من چقدر اینجا میخوری خون جگر کبوتر عصا تو بنداز و بپر http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/suzanne/CSM003475j.jpg دل تنگم01-10-2008, 01:47 PMباران که می زند دل من لیز می خورد سمت نگاه تو به پاییز می خورد حالا فضای غزل ریتمیک می شود دست قشنگ تو که به این میز می خورد عمو زنجیر باف...(وزنش درست نیست): زنجیر به پشتم یک ریز می خورد عاشق شدیم و کوچه و صبح و قدم زدن راهی که می رویم به جالیز می خورد اینجا نشسته ام که برایم دعا کنی کارت فجیع به شفای مریض می خورد زنجیر چرخ دلم را بیا ببر باران که می زند دل تو لیز می خورد دل تنگم01-10-2008, 01:58 PMاز تمام خشت های خانه پرسیدم ترا پرسش پنهان من اما نفهمیدم ترا باد بر شن های بعد از ظهر می کوبید ومن بر دهان دوره گرد باد کوبیدم ترا خون من در پنجه هایم پیر شد تبخیر شد تا خداوندانه از مرمر تراشیدم ترا آسمان کوچک شد و افتاد پایین و شکست آسمان اندوه من شد که باریدم ترا یک نفر فانوس چشمان مر ا پایین کشید باورت می شد که خوابم برد و نشنیدم ترا باد بر شن ها زد و گنجشک ها ویران شدند باد جور ترسناکی بود ترسیدم ترا مثل خواب نازک گنجشک ها ویران شدم خواب می دیدم که در باران پرستیدم ترا باد چرخی زد، اتاقم پرت شد باران گرفت چشم من روشن! ترادیدم ترا دیدم، تو را thomas-anders02-10-2008, 12:03 AMپس از باران گل از طراوت باران صبحدم لبریز هوای باغ و بهار از نسیم و نم لبریز صفای روی تو ای ابر مهربان بهار که هست دامنت از رشحه کرم لبریز هزار چلچله در برج صبح می خوانند هنوز گوش شب از بانگ زیر و بم لبریز به پای گل چه نشینم دریندیار که هست روان خلق ز غوغای بیش و کم لبریز مرا به دشت شقایق مخوان که لبریز است فضای دهر ز خونابه لبریز ببین در ایینه روزگار نقش بلا که شد ز خون سیاووش جام لبریز چگونه درد شکیبایی اش نیازارد دلی که هست به هر جا ز درد و غم لبریز http://img27.picoodle.com/img/img27/3/9/28/f_4218786800Fm_09a 1062.jpg thomas-anders02-10-2008, 12:09 AMداروگ خشک آمد کشتگاه در جوار کشت همسایه. گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.» قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ت� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 687]
-
گوناگون
پربازدیدترینها