واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: پليس در 3 عمليات همزمان اعضاي اين باند وحشتناك را زمينگير كرد 8 مرد و 3 زن گردانندگان شبكه وحشت
بيرحمي نخستين خصوصيت اعضاي اين باند است چرا كه وقتي ميخواستند دزدي كنند اعتنايي به التماسهاي طعمههايشان نداشتند.
8 مرد خشن و 3 زن در اين باند زيرزميني وحشتناك فعاليت داشتند تا اينكه در شبي شوم دختري در برابر ديدگان دوستش ربوده شده و ساعتي بعد گريان در جنگلهاي تاريك پيدا شد.
ساعت 8 شب 17 آذرماه سال جاري بود كه دختر جواني در تماس با پليس 110 پرده از توطئه سياه 2 جوان برداشت.
اين دختر با صداي وحشتزده به پليس گفت: من و يكي از دوستانم در خيابان نياوران قدم ميزديم كه ناگهان خودروي شاسيبلندي مقابلمان ترمز كرد و 2 جوان به سمت ما حمله كردند. آنها كه قمه در دست داشتند دوستم را داخل خودرو انداختند و وقتي سمت من كه فقط جيغ ميزدم و كمك ميخواستم آمدند، مقاومت كردم و توانستم فرار كنم. آنها هم سوار بر خودرويشان با سرعت فرار كردند.
با ادعاي اين دختر جوان، تيمهاي گشتي كلانتري 123 نياوران مأموريت يافتند با اجراي طرح مهار، ردي از دختر ربوده شده پيدا كنند و آدمربايان را دستگير كنند.
طرح مهار با توجه به رديابي نشدن خودروي مدل بالا به بن بست خورد و هنوز ساعاتي نگذشته بود و همه در تب و تاب سرنوشت مرموز دختر ربوده شده بودند كه اپراتور پليس 110 در تماس دختري شنيد وي را به جنگلهاي لويزان بردهاند و به التماسهايش اعتنايي نكردهاند. هنگامي كه پليس به كناره جنگل تاريك رسيد، دختري كه ظاهري ژوليده داشت و گريهاش قطع نميشد ديد كه روي زمين نشسته و به سر و صورتش ميكوبد. وي گفت: با دوستم در حال پيادهروي بوديم كه خودروي شاسيبلند توقف كرد و با زور مرا سوار كردند و ميخواستند دوستم را هم سوار كنند كه او مقاومت كرد و با سر و صدا كردن از دست آنها گريخت. من هم ميخواستم از داخل خودرو فرار كنم ولي درها قفل بود. يكي از آنها به صندلي عقب آمد و با چاقو تهديدم كرد كه اگر صدايم دربيايد مرا خواهد كشت. خيلي ترسيده بودم نميدانستم چه كار كنم. آن جوان دهانم را گرفته بود و نميگذاشت كه داد و فرياد كنم. پس از چند دقيقه به جنگل لويزان رسيديم. خيلي تاريك بود، هيچ چيزي معلوم نبود. آنها در محل خلوت توقف كردند و به صورت وحشيانهاي مرا تحت آزار و اذيت قرار دادند. با ادعاهاي تلخ دختر آزارديده پرونده براي رسيدگي به تيمي ويژه از اداره 16 پليس آگاهي تهران ارجاع شد و كارآگاهان براي رديابي 2 جوان آدمرباي شيطانصفت دست به تحقيقات ميداني زدند.
كارآگاهان در نخستين اقدام با چهرهنگاري به كمك دختر جوان و شماره خودروي مدل بالاي 2 جوان تبهكار كه توسط وي به دست آمده بود، دست به تجسسهاي تخصصي زدند و متوجه شدند كه خودروي شاسيبلند چند روز پيش دزديده شده بود و تبهكاران با خودروي سرقتي فعاليت ميكنند.
با شناسايي صاحب خودرو وي در بازجوييها گفت: چند شب پيش در اتوبان شهيد زينالدين در حال بازگشت به خانهام بودم كه يك پژو 405 از پشت به خودرويم كوبيد. كنار اتوبان توقف كردم و پياده شدم كه خودرو را بازديد كنم ناگهان 3 جوان از پژو پياده شدند و با قمههايي كه در دست داشتند دنبالم كردند و ميخواستند مرا با قمه مجروح كنند. به هر حال فرار كردم و به حاشيه سبز اتوبان رفتم و از دور ديدم كه آنها سوار خودرويم شدند و رفتند. كارآگاهان براي روشن شدن ماجرا و يافتن سرنخي از تبهكاران خشن از صاحب خودروي شاسيبلند نيز خواستند دزدان خشن را چهرهنگاري كند.
كارآگاهان با مقايسه اين چهرهنگاريها ديدند مشابهت زيادي بين 2 شيطان جنگل لويزان و دزدان وجود دارد.
رديابي در آلبوم مجرمان قديمي
در شاخه ديگر كارآگاهان چهرهنگاريها را با تصاوير آلبوم مجرمان قديمي مقايسه كردند و به تبهكاري به نام «مجيد» برخوردند كه به خاطر سرقت مسلحانه و دزديهاي
سازمانيافته تحت تعقيب اداره يكم و پايگاه شميران پليس آگاهي تهران قرار دارد.
كارآگاهان كه ميدانستند «مجيد» 21 ساله از تبهكاران حرفهاي است و براي دستگيري وي بايد عملياتهاي ويژه ترتيب دهند، سايه به سايه پاتوقها و مخفيگاههاي مختلف وي و همدستانش را تحت نظر و مراقبت شبانهروزي قرار دادند. اين اقدامات ميداني نشان داد كه «مجيد» با 8 مرد و 3زن تبهكار اقدام به راهاندازي شبكه مخوف سازمانيافتهاي كرده است و با همدستي آنان از طعمههايشان دزدي و زورگيري ميكنند.
در تحقيقات كارآگاهان مشخص شد باند تبهكاران خشن در چند روز گذشته با شگرد قديميشان يك خودروي آزرا دزديدهاند و با آن كيف چند زن جوان را در خيابانهاي شمال تهران به سرقت بردهاند.
3 عمليات همزمان
با شناسايي مخفيگاههاي اعضاي اين شبكه در 3 نقطه از تهران (لويزان، تهرانپارس و پرديس)، كارآگاهان در 3 عمليات همزمان و ويژه ساعت 5 صبح 20 ديماه موفق شدند همه اعضاي باند وحشت را دستگير كنند.
در جريان عملياتهاي پليس، «مجيد» سردسته باند وحشت پس از اينكه متوجه شد كارآگاهان وارد خانهاش شدهاند خود را به بالكن خانههاي همسايهها رساند تا فرار كند كه خود را در محاصره مأموران ديد و در طبقه چهارم مجتمع مسكوني بود كه دستگير شد.
«اشكان» يكي ديگر از تبهكاران نيز هنگام فرار توجهي به ايست پليس نكرد كه پس از چند دقيقه تعقيب و گريز با اصابت گلوله پليس به پايش زمينگير شد.
«محمد» نيز كه با ديدن كارآگاهان قصد فرار داشت از طبقه سوم خود را به پايين انداخت كه وي نيز در دام پليس افتاد.
در بازرسي از مخفيگاههاي اعضاي باند وحشت تعداد زيادي كارتهاي شناسايي، گذرنامه، كارتهاي سوخت و مالكيت خودرو و موتوسيكلت، طلا و جواهرات، بيش از 30موبايل، چندين دوربين عكاسي گرانقيمت، 15 چاقو، قمه و شمشير
به دست آمد.
سردسته باند در بازجوييهاي كارآگاهان ابتدا هرگونه همدستي با اعضاي باند را نپذيرفت و ادعا كرد كه هيچگونه دزدي و زورگيري انجام نداده است ولي هنگامي كه طعمههاي خود را در اداره 16 پليس آگاهي ديد چارهاي جز بيان حقيقت نداشت و به زورگيريها و سرقتهاي خشن خود و اعضاي باندش اعتراف كرد.
نمايشي از جرايم
ساعاتي پس از دستگيري 3 زن و 8 مرد قاضي اميرآبادي معاون دادستان و سرپرست دادسراي امور جنايي تهراندر بازديد از نمايشگاهي كه از چاقوها، شمشيرها، قمهها و ديگر تجهيزات اعضاي اين باند مخوف تشكيل شده بود، از نزديك در جريان اقدامات هولناك و وحشتآور گردانندگان اين باند و سرنوشت سياه 3 زن قرار گرفت و از عملكرد تيم پليسي تشكر و قدرداني كرد.
سرهنگ عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران نيز در تشريح اقدامات سياه اعضاي باند وحشت به «شوك» گفت: مغز متفكر اين باند همان «مجيد» است كه با تشكيل گروههاي 3 يا 5 نفره از افرادي در محدوده شمال و شمالشرق پايتخت اقدام به زورگيري و سرقت
ميكردند.
سرهنگ محمديان در ادامه افزود: «با توجه به چگونگي تبهكاريهاي اين باند كه با دزديدن خودروهاي مدل بالا و با استفاده از آنها نهتنها سرقت ميكردند بلكه به آزار يك دختر جوان پرداخته بودند، پرونده به صورت ويژه در اختيار پليس آگاهي قرار گرفت كه كارآگاهان با اقدامات تخصصي و فعاليتهاي شبانهروزي موفق به شناسايي همه اعضاي باند شدند كه در 3 عمليات همزمان همه اعضا دستگير شدند.»
رئيس پليس آگاهي تهران در پايان افزود اعضاي اين باند تاكنون به بيش از 50 سرقت و زورگيري اعتراف كردهاند و كارآگاهان در تلاش هستند با توجه به گستردگي نوع جرايم اين باند ساير سرقتهاي آنان را مورد رديابي قرار دهند.
آشنايي در زندان
«مجيد» رئيس باند وحشت با رفتارهاي مرموزش سعي دارد خود را بيگناه جلوه دهد و دزديهاي خشن را به گردن دوستانش بيندازد.
چند سال است خلاف ميكني؟
5 سال است.
چند سابقه داري؟
4 سابقه سرقت خودرو و زورگيري.
دزدي را از كجا ياد گرفتي؟
از بچهمحلهايم.
زندان هم رفتي؟
2 بار رفتم و هربار 6 ماه.
از كي باند وحشت را تشكيل دادي؟
4 ماه است.
همدستانت را از كجا پيدا كردي؟
از زندان
زندان؟
بله، داخل زندان با هم آشنا شديم و چون تقريباً بچهمحل بوديم قرار گذاشتيم پس از اينكه آزاد شديم تشكيل باند سرقت بدهيم.
چگونه زورگيري ميكرديد؟
با خودروهايي كه از پيش دزديده بوديم با تصادفات ساختگي راننده را مجبور به پياده كردن ميكرديم و با تهديد چاقو و قمه خودرو يا پول و اشياي گرانبهاي آنها را ميدزديديم.
چرا آن دختر رهگذر را مورد آزار و اذيت قرار داديد؟
من در آن ماجرا نبودم.
پس كي بود؟
نميدانم.
مگر شما يك باند نيستيد؟
چرا، ولي بعضي اوقات بچهها خودسرانه دنبال طعمهها ميرفتند.
بيشتر به دنبال چه طعمههايي بوديد؟
خودروهاي تكسرنشين مدل بالا يا دختران و زنان تنهايي كه در خيابانهاي خلوت در حال پيادهروي بودند.
با پولها و خودروهاي دزدي چه كار ميكرديد؟
با خودروها دزدي ميكرديم و پولها را خرج ميكرديم و براي خودمان موتور و خودرو خريده بوديم.
فكر ميكردي كه دستگير شوي؟
بله، ولي نه به اين زودي! من تحت تعقيب پليس بودم و احتمال ميدادم دستگير شوم.
پس چرا دست از دزدي برنميداشتي؟
چه بگويم؟
خودت ميداني چند تا شاكي داريد؟
نميدانم ولي خلافمان زياد است.
آخرش؟
دوباره زندان.
اين 3 زن چه نقشي در باند شما داشتند؟
هر سه زن تنها هستند كه با اعضاي باند ازدواج موقت كردهاند تا سرگردان و بيپناه
نباشند.
در سرقتها چه نقشي داشتند؟
گاهي با ما بودند تا طعمههايمان فريب بخورند اما بيشتر اوقات تنها بوديم و با زور و قمه سرقتهايمان را انجام ميداديم.
فرار از آوارگي
«هانيه» زن 19 ساله و قد بلندي است كه زود پاي در دنياي تبهكاران گذاشته است. وي ميگويد كه از 15 سالگي شيشه كشيده است.
تا كلاس چندم درس خواندي؟
ديپلم.
چرا ادامه تحصيل ندادي؟
شيشه نميگذاشت.
شيشه كشيدن را از كجا ياد گرفتي؟
از يكي از همكلاسيهايم كه در سرويس بهداشتي شيشه ميكشيد ياد گرفتم.
سابقه هم داري؟
بله، يك سابقه مواد مخدر دارم.
شغل پدرت چيست؟
آزاد.
خانوادهات ميدانستند شيشه ميكشيدي؟
وقتي دستگير شدم فهميدند و مرا براي ترك به كمپ بردند.
چطور وارد باند وحشت شدي؟
با «مهرداد» كه يكي از اعضاي اين باند است بچهمحل هستم. يك ماه پيش با هم دوست شديم و با هم شيشه ميكشيديم و ناخودآگاه وارد اين باند شدم و با مهرداد عقد موقت كرديم.
وظيفهات در اين باند چي بود؟
من فقط با «مهرداد» و ديگر پسران داخل خودرو مينشستيم تا كسي به آنها شك نكند.
سهم تو چقدر بود؟
«مهرداد» فقط برايم خرج ميكرد. ناهار، شام و بعضيوقتها هم شيشه ميكشيدم.
چرا سعي نكردي از اين باند خارج شوي؟
فكر نميكردم كه پاي من نيز گير كند.
خانوادهات خبردار شدند كه دستگير شدي؟
نه، ديگر آب از سرم گذشته! وقتي خانوادهام فهميدند كه من شيشه كشيدم ديگر پيش آنها آبرويي برايم باقي نماند!
به نظرت شيشه كشيدنت ارزش اين همه دردسر را داشت؟
اصلاً، به قول معروف آشنخورده و دهان سوخته!
منبع: ايران
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]