واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: تقديم به ارواح مطهر شهداي دهه بصيرت قم، قمقمه، قيام
حسين قدياني
«بهمن» ماه فتح است و «دي» ماه بصيرت. اگر بهمن، «دهه فجر» دارد، از 9 دي تا 19 دي چيزي جز «دهه بصيرت» نيست. نام با خود حامل مرام است و نمادزايي مي كند و اجازه نمي دهد آنچه نبايد فراموش شود، دچار نسيان شود. 19 دي را به 2 يوم الله پر از سوز و گداز مي شناسيم؛ 19 دي سال 56 قم و 19 دي سال 65 شلمچه. در قم، از صدقه سر بصيرت ذاتي حوزه و مراجع و طلاب، شتاب انقلاب، چند برابر شد و به «قيام اربعيني» ساير بلاد منتهي شد و دست آخر منجر به پيروزي انقلاب اسلامي شد. واقعيت اين است كه 22بهمن 57 به شدت مديون 2 روز حماسي است؛ يكي 15 خرداد 42 و ديگري 19 دي 56 كه دست برقضا اين هر 2 برگ زرين ملت ايران در شهر خون و قيام، اتفاق افتاد تا مهر باطلي باشد بر همه آن ياوه سرايي هاي كه؛ «علما ميانه اي با مبارزه ندارند و فقط به درس و بحث و مناظره مشغول اند». مهمترين دليل براي اثبات پيشتازي حوزه در مقوله بصيرت، يوم الله 15 خرداد و 19 دي است. حوزه در زمينه اقدام درست در وقت درست، البته در روزگار جنگ هم خوش درخشيد و آنقدر «روحاني شهيد» تقديم اسلام كرد كه به زبان آمار، بايد اعتراف كنيم و افتخار كنيم كه حوزه هاي علميه به نسبت جمعيت شان، بيشترين شهيد را در جريان جنگ تحميلي داده اند. در اين باب، رتبه بعدي از آن دانشگاه است. طرفه حكايت اينجاست كه حوزه و بعد هم دانشگاه، در 2 عمليات كربلاي 4 و كربلاي 5 به نسبت ساير اقشار، نيز به نسبت ساير عمليات ها، حضور چشمگيرتري داشتند و تو اگر به شهداي اين 2 عمليات نگاه كني، مي بيني كه اغلب يا طلبه بودند، يا دانشجو. ذكر اين نكته، خالي از لطف نيست كه جنگيدن در سال هاي آخر جنگ، صبر و ثبات و بصيرت بيشتري مي طلبيد. آنچه اما 19 دي قم را تبديل به يوم الله كرد، دقيقا مثل قيام 9 دي، اقدام درست بود در وقت درست. همچنانكه 9 دي، منبعث از عاشورا بود، قيام 19 دي نيز، مثل تظاهرات سراسري سال 57 رنگ و بوي حسيني داشت. شنبه 17 دي 56 سالروز كشف حجاب به دستور رضاخان، زخم عميقي بر جان ملت مسلمان ايران نشانده بود، اما روزنامه اطلاعات، با چاپ مقاله اي به قلم داريوش همايون كه البته جرئت نكرد با اسم اصلي اش مقاله را امضا كند، دست به 3 اهانت بزرگ زد؛ اولا، حجاب را كهنه پرستي و ارتجاع سياه خواند. ثانيا، نسبت ناروايي به امام خميني داد. ثالثا، در مقام تخطئه قيام 15 خرداد 42 و در يك تحليل خارج از منطق و هتاكانه، آن يوم الله بزرگ را محصول زد و بند استعمار سرخ و سياه دانست. القصه! آنچه عاشوراي 88 نيز سبب خشم مردم شد و صبر ملت را لبريز كرد، اهانت چند ماهه به اسلام بود و توهين به جمهوري اسلامي و هتك حرمت امام عاشورا و ولايت فقيه و تحليل غلط از راي و راه مردم. روزي، با بصيرت به صحنه آمدند تا روند انقلاب اسلامي، سير صعودي بگيرد و دگر روز، باز هم با بصيرت، به ميدان آمدند تا كور كنند چشم فتنه عليه همين انقلاب را. لذا با يك انگيزه و هدف مشترك، 19 دي 56 و 9 دي 88 «نماد بصيرت» شد. قيام 19 دي اگرچه در شهر قم به وجود آمد، اما محدود به قم نشد و اربعين به اربعين، در هر كوي و برزني مي گشت. بعد از آشوب عاشوراي 88 نيز، اولين جا كه به پا خاست، حوزه عزيز، مراجع معظم و طلاب گرانقدر بودند و قم، از جمله شهرهايي بود كه روزي قبل و بعد از 9 دي، حماسه آفرين شدند.
¤¤¤
«دهه بصيرت» اگرچه مي تواند از 9 دي هر سال تا 19 دي همان سال، تابلويي از اقدام درست ملت در وقت درست باشد، ليكن هرگز خلاصه در 10 روز نمي شود. دهه بصيرت نمادي از دوستي نسل هاست. خون بصيرت در رگ اين ملت مي جوشد؛ خواه قبل از انقلاب باشد و خواه بعد از انقلاب. دهه بصيرت نمادي از پيوند فصل هاست. تجلي بصيرت، ربطي به اين ندارد كه «روزگار جنگ» باشد يا «جنگ روزگار». دهه بصيرت، جلوه غيرت است در كوچه تاريخ. 19 دي 56 مردم قم، 2 برادر دارد؛ 19 دي 65 در 8 سال دفاع مقدس و 9 دي 88 در 8 ماه دفاع مقدس. بنازم رفاقت نسل ها و موانست فصل ها را، آنجا كه كوچه بيگدلي و خيابان چهارمردان و مدرسه خان و قيام 19 دي 56، نه در سه راه شهادت شلمچه تنها ماند و نه در سه راه جمهوري. در اين مرز و بوم، سيرت هر نسلي و صورت هر فصلي، مملو از «بصيرت» است. در هر نسلي و در هر فصلي، آن تنها علمي كه مي تواند رهبر راه، انگيزه اتحاد، عامل غيرت و بيرق ايستادگي باشد، «ولايت فقيه» است. جز به عشق اين جايگاه، مردم حاضر نيستند براي احدي 19 دي قم خونين و 19 دي قمقمه خالي و 9 دي قيام متعالي بيافرينند. سال هاي منتهي به انقلاب يا بعد از انقلاب، و جنگ باشد يا نباشد، آنكه در اين ديار، تنها نمي ماند، «علي» است. «سيدعلي» عمار زنده را صدا زد. اينجا كوفه نيست كه امامش سخن با «چاه» بگويد. او «ماه» است و در آسمان 9 دي، آنچه كنارش خوش درخشيد، « يك لشكر ستاره» بود. آري! 9 دي روزي است كه قبل و بعد دارد. ريشه دارد. ميوه دارد. حوزه فيضيه دارد و فيض شلمچه. هم باب بصيرت، باز است و هم در باغ شهادت. گفت: «ضرب الله مثلا كلمه طيبه كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء توتي اكلها كل حين باذن ربها و يضرب الله الا مثال للناس».
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]