محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831605737
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - اگر از زن امروز بخواهیم تا در خانه بنشیند در جایی که جامعه خانهداری را ارزشمند نمیداند، زن با رونق فناوری در خانه بیکار است، تعداد فرزندان کم شده و... چند اتفاق میافتد؛ افزایش مصرف، افزایش احساس نارضایتی از زندگی هادی کافی :حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زیبایینژاد از سال 1377 دفتر مطالعات و تحقیقات زنان در قم را تأسیس کرد و تا کنون مسئول آن بوده است. وی در حوزه علمیه شاگرد استادانی چون آیات عظام تبریزی، وحید خراسانی، مصلحی اراکی و راستی کاشانی بوده و کتابهای "درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت"، "مسیحیتشناسی مقایسهای" پیش از این به قلم وی منتشر شده و کتاب "جنسیت، خانواده و نظام تربیت رسمی" در دست انتشار است. زیبایینژاد در نگارش کتابهای "هویت ونقشهای جنسیتی"، "درآمدی بر نظام حقوق زن در اسلام"، "اشتغال زنان"، "آسیبشناسی خانواده"، "روسپیگیری" و "کنوانسیون" مشارکت داشته است. مقالات بسیاری در حوزه مطالعات زنان و خانواده از وی منتشر شده است.گفت و گوی ما با او بیش از دو ساعت به طول انجامید. اگر بخواهیم موفقیت انقلاب اسلامی در حوزه زنان را ارزیابی کنیم، به چه معیارهایی باید اشاره کنیم؟ ارزیابی خود شما چیست؟ ما موقعی که بخواهیم موفقیت انقلاب در پیشبرد وضعیت زنان را ارزیابی کنیم چارهای نداریم جز اینکه شاخصهایی برای اندازهگیری وضعیت داشته باشیم اما مشکل کار اینجاست که چنین شاخصهایی متناسب با آرمانهای انقلاب هنوز تولید نشده و ما الان داریم وضعیت را بر اساس شاخصهای مدرن تحلیل میکنیم. این شاخصههای مدرن کمیتهایی را به ما نشان میدهند؛ میزان تمایل به شرکت در کنکور سراسری، میزان نسبت زنان و مردانی که تحصیلات عالیه دارند، حضور در مناصب سیاسی، نسبت بین زنانی که جویای کار هستند و زنانی که به کار اشتغال دارند و... من میخواهم به مشکلاتی که این نحوه شاخصسازیها دارد اشاره کنم و بعد نتیجه بگیرم که ما در وضعیت ابهامآمیزی قرار داریم. یعنی واقعا نمیدانیم که وضعیت مطلوب در شرایط کنونی چه هست که بتوان بر اساس آن شاخصهایی را تولید کرد. اما برای رسیدن به مقصود چند مقدمه لازم است؛ اول اینکه شاخصسازی بعد از تولید نظریه و بعد از الگوسازی باید انجام شود یعنی در ابتدا میبایست ما یک نظریه معیاری باید داشته باشیم مثلا نظریه جنسیتی تربیت یا نظریه جنسیتی علم؛ اگر این را داشته باشیم که اصلا نگاه ما نسبت به علمآموزی زنان پدیده مبارکی است یا خیر؟ به چه معنایی خوب است به چه معنایی نه؟ با چه کیفیت خوب است و با چه کیفیتی خوب نیست؟ به نظر شما چطور باید فهمید که مثلا حضور زنان در تحصیلات عالیه شاخص رشد است هست یا نه ؟ تمام اینها بایستی در قدم اول در نظریه جنسیتی علم و نظریه جنسیتی تربیت به معنای عامتر آن، در قالب یک نظریه بومی طراحی شود. در قدم بعد بایستی این نظریه را در اقتضائات مکانی و زمانی خودمان ضرب کنیم. یعنی ما با انسان قرن 21 و شرایط عصر جدید و با ظرفیتهای جدید و محدودیتهای جدید مواجه هستیم. با ضرب آن نظریه اسلامی در اقتضائات زمانی و مکان باید به الگوی تربیت در زمان حاضر برسیم. این الگوی تربیت نقاط آرمانی ما را نشان میدهد که از یک جهت استناد دینی آن تمام است و از جهت دیگر در عصر حاضر کارآمدی دارد. وقتی نقطه آرمانی برایمان روشن شد، شاخصهای رشد ما قابل تدوین و ترسیم است که بعد ببینم آیا میزان حضور زن در تحصیلات عالیه صرفا شاخص رشد است یا چیزی دیگر باید ضمیمه و یا کم شود. شاخصهای موجود ما شاخصهایی است که مبتنی بر نظریههای مدرنِ تربیت و علم تعریف شده. این شاخصها جنسیت را بر نمیتابد یعنی تعمد داشته که تمایزات جنسی را نبیند. خب چطور می توانیم جنسیت را هم در کنار این شاخص ها در نظر بگیریم ؟ دو نگاه به محورهای مختلف میتوان داشت و فرض کنیم محورهای قابل بحث ما علمآموزی، اشتغال، مشکلات اجتماعی، ورزش، سلامت و... باشد. الان نگاه سیاستگذاران و برنامهریزان ما و در بسیاری از کشورها، تجزیهای است. ما گمان میکنیم عرصههای مختلف حیات بهصورت یک بستههای مستقل از هم هستند که ما یکی را انتخاب میکنیم و در مورد آن بحث میکنیم. هر چیزی هنر ذهن است که عرصهها را از هم انتزاع میکند تا کمک کند ما بفهمیم. حالا بحث این است که ما در برنامهریزیهای کلان گاهی این نسبتها را بین عرصهها میبینیم که به این نگاه، نگاه شبکهای میگویند یعنی شیئی را در شبکهای از ارتباطات میبینیم و گاهی این شیء را به صورت مستقل و جدا از پیرامون آن میبینیم که میگویند نگاه تجزیهای. مانند اینکه اشتغال زنان را در موقعیتهای مختلف مد نظر قرار میدهیم و تجزیه میکنیم مثلا از یک عالم میپرسند نظر شما درباره اشتغال زنان چیست که پاسخ میدهد؛ مگر میتوان مخالفتی با اشتغال زنان کرد. دلیل شرعی برای مخالفت با آن نداریم. اما اگر نگاه شبکهای وجود داشته باشد، گفته میشود اشتغال زنان در عرصه خانواده، بر اقتصاد جامعه، بر هویت جنسی شخص (زن)، در ارتباط با خداوند و همه حوزههای حیات او چه تأثیری میگذارد؟ و پس از بررسی همه این موارد بعدا حکمی میکند که اشتغال زنان درست است یا نه. موقعی که گفته میشود نقط آرمانی ما در وضعیت علمی چیست؟ میتوان بهصورت انتزاعی جواب داد؛ بله حضور زنان در عرصههای تحصیلات عالیه از افتخارات نظام است هرچه آمار، بالاتر برود ما افتخار میکنیم. چه کسی گفته است باید حضور زن در این عرصهها محدود باشد و... اما با نگاه دیگر میتوان پرسش کرد در روند تحولاتی که اتفاق میافتد اگر زن در عرصه اشتغال وارد شود چه تأثیری بر حوزههای مختلف حیات میگذارد؟ آیا میتوان به نتیجه برسیم که میزان تحصیلات عالیه با اختلاف در خانواده نسبتی دارد یا نه؟ میزان اشتغال زنان با میزان طلاق نسبتی دارد یا نه؟ و خیلی سوالات دیگر... بعد از این حق قضاوت میدهیم که آیا تحصیلات عالیه زنان خوب است یا نه؟ مثال ساده و عامیانه این مورد را میزنم؛ چند سال پیش شعار شایستهسالاری اداه میشد که چرا زنان در مناصب مدیریتی کلان نیایند، هر که شایستهتر باشد باید مدیر شود. با نگاه تجزیهای میتوان گفت که شعار خوبی است هر کسی که صلاحیت دارد میتواند رئیس جمهور، وزیر و... باشد اما گاهی اظهار نظر موکل به بعد از این است که ملازمات قضیه را در نظر بگیریم. برای اینکه یک زنی در عرصههای رقابت با مردان بتواند پیروز بشود چه اتفاقاتی باید رخ بدهد. یعنی نظام تربیت و آموزش چه تغییر جهتهایی را باید بدهد. اول باید ارزشهای جنسیتی را جابجا کند، تمایلات مردانه را در زنها تقویت کند، ارزش خانواده را برای زنان در اولویت دوم قرار دهد، سن ازدواج بالا برود، تعداد فرزندان کم شود و خیلی از اتفاقات دیگر بیافتد تا بعد از همه اینها تعدادی از زنان بتوانند در شرایط مشابهی از مردان رشد کنند و با مردان رقابت کنند و مدیریت در سطوح بالا را به عهده بگیرند. اگر این نگاه شبکهای شکل گرفت میتوان نظری مطابق با عینیت خارج از ذهن داشت. بعد از این در اینجا میتوان قضاوت کرد که شرکت زنان در صحنه عمل اجتماعی و اشتغال خوب است یا نه؟ اما بعضی معتقدند که آموزه های دینی زنان را بیشتر به خانه نشینی تشویق کردند. ببینید؛ در برخی آموزههای دینی زنان به خانه نشینی تشویق شدند تا توجه بیشتری به مناسبات خانوادگی داشته باشند. این آموزهها در شبکه معنایی و شبکه مناسبات اجتماعی زمان خود جواب داده چراکه زن در زمان گذشته اگر در خانه مینشست، در خانه کار داشت و مشغول بود، تعداد فرزندان مورد انتظار زیاد بود و تنهایی نداشت و دیگر اینکه زن از جانب مرد مورد حمایت اقتصادی قرار میگرفت وهیچگاه از تنهایی در آینده نگران نبود. روابط خویشاوندی و محلی برقرار بود و جامعه، خانهداری را ارزشمند میدانست. حالا اگر از زن امروز بخواهیم تا در خانه بنشیند در جایی که شبکهاش مهیا نیست یعنی جامعه خانهداری را ارزشمند نمیداند، زن با رونق فناوری در خانه بیکار است، تعداد فرزندان کم شده و... چند اتفاق میافتد؛ افزایش مصرف، خرید زیاد، افزایش احساس نارضایتی از زندگی، غلیان جنسی، افزایش استفاده از کالاهای فرهنگی مدرن و مواردی دیگر از جمله این اتفاقات است. اما اشتغال زنان در غرب شبکه معنایی درستی دارد؛ یعنی زن تنهاست، (فرزند کم دارد) از نظر اقتصادی باید مستقل باشد پس باید سرکار برود. روابط خویشاوندی وجود ندارد پس باید ارتباطات خود را در محل کار و جامعه به وجود بیاورد. استقلال در جامعته غرب ارزش است و ساختار خانواده زن و مرد را یکی میداند. حالا اشتغال زنان درکشور امروزی خودمان را بررسی کنیم؛ وقتی زن شاغل شد نتیجه این میشود که استقلال مالی پیدا میکند، ساختار خانوادگی تغییر پیدا میکند، تعداد فرزندان کم میشود، طلاق افزایش پیدا میکند و... -چرا به موضوع اشتغال زنان بهصورت صفر و یک نگاه میکنید؟ در کشور ما به صورت صفر و یک نگاه میشود. ما از طرفی سیاستهای حمایتی ویژه از اشتغال زنان داریم و از طرفی قانون بیمه زنان خانهدار را تصویب میکنیم تا تمایل زنان نسبت به اشتغال کم شود. این ناهماهنگی بهخاطر این است که الگوی مشارکت اجتماعی و اقتصادی زن تعریف نشده است. باید ببیینم برای وضعیت امروز الگویی از اشتغال زنان را تعریف کنیم که کم ضررتر باشد و اگر قرار باشد برای زنان فراخوان اشتغال بدهیم باید در عرصه متناسب باخودشان کار کنند. اگر قرار است برای اشتغال اولویتگذاری کنیم، باید برای سرپرست خانواده برنامهریزی کنیم و در کنار اینها باید شبکه فعالیتهای اجتماعی زنان را غنی کنیم یعنی برای حضور اجتماعی زنان در عرصههایی که درآمدزا نیست اما اعتبار اجتماعی زیادی دارد زمینهسازی کنیم تا زنی که نیاز مالی دارد در عرصه اشتغال اقتصادی فعالیت کند و اگر نیاز مالی ندارد در شبکه اجتماعی فعالیت کند. در اینجا اگر به زن گفته میشود که شاغل باشد، زیرساختارهایش را هم تعریف کردهایم. -مگر باید برای مردان اینگونه تعریف شود. پس دغدغه خانواده نسبت به حضور مرد در کنار خانوادهاش چه میشود؟ در اینجا تعریفی باید بکنیم که آیا نسبت زن با خانواده و نسبت مرد با خانواده یکسان است یا نه؟ نسبتی که ما زن را با خانواده تعریف میکنیم یا مرد را تعریف میکنیم در آموزههای دینی متفاوت تعریف شده است. از مجموع آموزههای دینی بهدست میآید که حضور زن در خانواده باعث ایجاد آرامش روانی میشود. مثلا پسر در مدرسه است و بعدازظهر به خانه میآید و ارتباط عاطفی با مادر میخواهد که این ارتباط با پدر متفاوت است. الویت اول برای زن ایجاد آرامش روانی در خانواده است و حضور زن در عرصه اجتماعی در رتبه آخر قرار دارد. اگر بخواهیم تقسیمبندی ارزشی برای زن بکنیم؛ اول همسری، دوم مادری، سوم خانهداری و چهارم فعالیت اجتماعی. در نقطه مقابل برای ارزشگذاری مرد؛ اول فعالیت اجتماعی و بعد خانواده. علامه طباطبایی نیز در کتاب الکیزان از مجموعه ادله اینطور استنباط کردهاند که زن غیر از کسب معارف الیهه و ارتباطات خانوادگی وظیفه واجب اجتماعی به عهدهاش نیست. یعنی اگر جامعه بدون مهندس و پزشک ماند گناهش گردن مردان است و بهعهده زنان نیست. اگرچه اگر زن وارد این فضا شود، ایشان میفرمایند فضلی است اما واجب نیست. و به غیر از این دلیل دیگری هم وجود دارد؟ بحث دیگر این است که عرصه مدیریتهای کلان ممکن است با برخی از ویژگیهای زنان همخوانی نداشته باشد یعنی اگر گفتیم زن عنصر احساسی و عاطفی است، مداخله کردن عنصر احساسات و عواطف در برنامهریزی مدیریتهای کلان ممکن است مخاطرهآمیز باشد. ویژگیهای فردی در مدیریت خیلی تأثیر دارد و در مدیریتهای کلان که بسیاری از تصمیمگیریها حالت مدیریت بحران پیدا میکند باید کسانی باشند که شکل وجودی مدیریتی آنها با مدیریت بحران هماهنگ باشد و اگر در اینجا احساسات و عواطف بخواهد تأثیر داشته باشد ممکن است اختلال ایجاد کند. نکته بعدی این است که عرصه مدیریتهای کلان، عرصه رقابتهای خشن است. حتی در مناصب غیر رقابتی، الان مدیریت مجلس یا مدیریت قوه قضاییه عرصه انتسابی است و رقابتی ندارند اما شما ببینید رؤسای این دو قوه چقدر در معرض نقد و گاهی تخریب قرار دارند. حالا اگر زن در این عرصهها که فشار عصبی وجود دارد نتواند تحمل کند، هم به خودش و هم به کار لطمه وارد میشود. خلاصه باید تمهیدی را در مناصب کلان در نظر بگیریم که هم به زن و هم خانواده و به کار لطمه نخورد. نکته دیگر اینکه اگر عنصر احساسات وارد عرصه کلان اجتماعی بشود گاهی اوقات روشها را تحت تأثیر قرار میدهد و ممکن است منطق احساسی ایجاد کند به این معنا که اینطور برداشت می شود که باید جوّ احساسی درست کنیم تا کار پیش رود. مثال عینی آن را ذکر میکنم؛ آقای پزشکیان (وزیر بهداشت دولت اصلاحات) به این نتیجه رسیده بود و میگفت که ما در تحصیلات رشته پزشکی هزینه زیادی انجام میدهیم اما اگر بخواهیم زنی در روستا در رشته پزشکی خدمت بکند با مخالفت زن مواجه میشویم، به دلیل اینکه چون زن است و نمیتواند از خانوادهاش دور بماند و یا به هر دیلیل دیگری. ایشان میگفت الان در علوم پزشکی زنها 70 درصد وارد مشاغل پزشکی شدند. پیش از آن زمانی که دختران 20 یا 30 درصد بیشتر نبودند دولت سهمیه 50 - 50 را ارائه کرد و اجرا شد. حالا که معادله عکس شده و حدود 70 درصد دختر و 30 درصد پسر داریم، بیاییم برای تأمین نیازهای کشورمان دوباره به معادله 50-50 برگردیم. بعد از این صحبت، دولت قبول کرد اما وقتی این خبر به فراکسیون زنان مجلس وقت رسید، تبدیل شد به یک فضای احساسی و بحث را زنانه و مردانه کردند. چیزی که شاید مصلحت اجتماعی در آن بود اما با ادبیات احساسی رد شد. سوال اینجاست که چرا زنان برای مناصب سیاسی دغدغه دارند؟ یکی از دغدغههایی که تجربه نشان داده این است که اگر زن در مناصب سیاسی باشد دغدغههای زنانه را میتواند وارد کند و تا زمانی که مردها مناصب سیاسی دارند به نیاز زنان و دغدغههای آنان توجه ندارند. این درست است اما اشکال آن در این نیست که زن در مناصب سیاسی وجود ندارد. در این است که ما نتوانستهایم یک سیستم منطقی برای تصمیمسازی طراحی کنیم فرایند تصمیمسازی در کشور، فرایندی نیست که دغدغههای مختلف در آن پیش بیاید. 4545
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]
صفحات پیشنهادی
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی-جامعه > دیدگاه ها - اگر از زن امروز بخواهیم تا در خانه بنشیند در جایی که جامعه خانهداری را ارزشمند نمیداند، ...
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی-جامعه > دیدگاه ها - اگر از زن امروز بخواهیم تا در خانه بنشیند در جایی که جامعه خانهداری را ارزشمند نمیداند، ...
اولین واکنش حزب الله به تصویب احتمالی قطعنامه در شورای امنیت
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی · اولین واکنش حزب الله به تصویب احتمالی قطعنامه در شورای امنیت ... گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح ...
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی · اولین واکنش حزب الله به تصویب احتمالی قطعنامه در شورای امنیت ... گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح ...
کتابهای انقلاباسلامی، خانهدار شدند
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی زیبایینژاد در نگارش کتابهای "هویت ونقشهای جنسیتی"، "درآمدی بر نظام حقوق زن ... اگر بخواهیم ...
احساس نارضایتی نتیجه خانه داری /کاراولویت چهارم زنان در زندگی زیبایینژاد در نگارش کتابهای "هویت ونقشهای جنسیتی"، "درآمدی بر نظام حقوق زن ... اگر بخواهیم ...
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها