واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: رسم معشوق كشي؛ نگاهي جرم شناختي بر جنايات عاشقانه يك دهه اخير
بدون ترديد يكي از جرايمي كه در هر بار ارتكاب انزجار عمومي را به شدت بر ميانگيزد، اسيدپاشي است.
گروه اجتماعي «خبرگزاري دانشجو»، فاضل خدابخش؛ واشكافي حوادث برجسته طي چند سال گذشته نشان ميدهد كه عاشقان خسته دل ديگر بي مهري محبوب خود را به جان نميخرند و روزهايي كه در برابر تيغ و تيرشان منت ميپذيرفتند و با خود زمزمه ميكردند كه «كمان ابروي ما را گو بزن تيغ / كه پيش چشم بيمارش بميرم» به خاطرهها پيوسته است.
عاشقان امروز تيغ و تير را توأمان در دست گرفته تا اگر محبوبشان ابرويي بالا انداخت و پاسخ منفي داد، تيغي بر بدنش فرو كنند يا اسيدي بر صورت كمان ابرويش بپاشند تا ديگر مفهوم زندگي برايشان محلي از اعراب نداشته باشد.
چه عاملي عاشقان امروز را بدين گونه انتقام جو و متفاوت از گذشتگان كرده است. قربانيان جنايتهاي عشقي در مقابل مرتكبين اين گونه جرائم چه رفتاري نشان دادهاند كه هواخواه آنها اين چنين به مرحله جنون ميرسد. چگونه عاشقان دلداده به طور آني ميتواند با تنفري عميق به انتقام جويي آن هم از نوع حمله و ضربه با چاقو يا پاشيدن اسيد به صورت معشوقشان دست بزنند.
بررسي يك دهه اتفاقاتي كه به جنايات عشقي شهرت يافتهاند، حكايت از اين دارد كه از سالهاي آغازين دهه گذشته اين رخدادهاي تلخ سير صعودي به خود گرفتهاند. اين روند در سال 89 و 90 به گونه اي بوده است كه افكار عمومي را آشفته و به شدت تحت تاثير قرار داده و و متوليان رسمي سياست جنايي و عدالت كيفري را علي رغم تورم در قوانين كيفري به چاره جويي واداشته است.
در اين پرونده تلاش ميشود تا با استفاده از ديدگاه هاي متخصصين علوم جنايي به عنوان بخشي از متوليان عدالت كيفري و ارائه مصاديق معشوق كشي به اين مسائل پرداخته شود.
روان شناسي جنايي در پاسخ به علل جنايات عاشقانه با توجه به اين نكته كه «نه» شنيدن از معشوق يكي از اتفاقهايي است كه براي هر كسي ممكن است رخ دهد، اما مسلما آخر دنيا نيست و داشتن تجهيزات روحي و معنوي يك ابزار مهم براي داشتن تفكري سالم و مطلوب است و تا زماني كه فرد پيش از تبديل شدن به يك مجرم، اين ابزار را نداشته باشد و از اين جنبه دچار نقصان باشد، با توجه به ناكامي او در رسيدن به معشوق خود، احتمال انتقام جويي و ارتكاب جنايت افزايش پيدا ميكند و از ديگر سو كاهش ضريب تحمل در برابر واكنشهاي طرف مقابل كه با خواستهاي او هم پوشاني ندارد، مي تواند احتمال رفتارهاي مجرمانه اي چون حمله با چاقو را تقويت كند.
در اين ميان آنچه بيشتر مورد توجه روانشناسان جنايي قرار گرفته، ظهور اثر مسائل دوران كودكي در دوران بزرگسالي است كه در اثر محروميت از محبت كافي والدين و در نتيجه ايجاد خلا عاطفي در دوران بزرگسالي، جدايي پدر و مادر، تحقير و عدم توجه به شخصيت او، فرد را در مواجهه با مواردي چون واكنش منفي از معشوق به شخصيتي انتقام جو و پرخاشگر تبديل خواهد كرد و پس از اين واكنش منفي، چون حمايتي از چنين فردي صورت نميگيرد، در پي انتقام جويي بر ميآيد.
حسن كه دانشجوي دانشگاه آزاد تاكستان بود، از يكي از همكلاسي هايش به نام رويا خواستگاري كرد، ولي پاسخ رويا هر بار منفي بود و حتي هيچ وقت حسن را جدي نميگرفت. در يك بعد از ظهر پاييزي وقتي كه رويا از سرويس دانشگاه پياده شد تا به سمت خوابگاه برود حسن جلوي او را گرفت و باز هم با پاسخ منفي رويا مواجه شد. حسن چند قدمي دور شد و سپس برگشت و با چاقويي كه در دست داشت بر پهلوي رويا زد و به عشق يك طرفه خود پايان داد.
نگارنده معتقد است كه هر جامعه اي سزاوار مجرميني است كه خود ميپروراند؛ لذا بايد علت جنايات عاشقانه را در محيط اجتماعي جستجو كرد. محيط اجتماعي كه خانواده و به دنبال آن محيطهاي آموزشي بخش مهمي از آن را در بر دارد، از تاثيرگذارترين اسباب براي شكل گيري شخصيت اجتماعي و درك ارزشهاي جامعه شناختي است.
زماني كه در خانواده، بويژه خانواده هاي مردسالار حق و شرايط داشتن حق به درستي براي فرد تبيين نشود، اين امر در ذهن او به صورت يك امتياز مطلق رشد ميكند و در روابطي مثل روابط عشقي يك طرفه اي به خشونت كشيده ميشود.
در اين فرآيند فرد عاشق متوقع، از معشوق خود چيزي را ميخواهد كه روزي در محيط خانواده خود طلب ميكرده است كه واكنش افراد هم به اين ناكامي ميتواند به صورت صدمه زدن به معشوق به واسطه اسيدپاشي باشد.
مجيد موحدي بعد از ابراز علاقه به آمنه بهرامي از او خواستگاري كرد. آمنه پس از پرس و جو متوجه شد مجيد چند سال از او كوچكتر است و هيچ وجه مشتركي ندارند؛ بنابراين پاسخش منفي بود. مجيد هم براي انتقام گيري 6 ساعت در كمين آمنه نشست و در شب نوزدهم ماه رمضان ظرفي پر از اسيد را به صورت آمنه پاشيد و فرار كرد. دو روز پس از دستگيري، مجيد به اسيدپاشي اعتراف كرد.
جنايت تا مكافات و نكته اصلي
۱۵ تير ماه امسال هم، عشقي يك طرفه جنايتي را در پل مديريت تهران و آن هم مقابل چشمان رهگذران رقم زد؛ جنايتي كه باز هم به واسطه واكنش رسانهها و افكار عمومي، حساسيت برانگيز شده و موجب شد تا طومار زندگي عامل جنايت در كمتر از ۴۰ روز بسته و در ملاءعام به دار مجازات آويخته شود. صداي اين جنايت در سراسر ايران پيچيد و همين سر و صداي فراوان موجب شد تا دستگاه هاي انتظامي، امنيتي و قضايي به تكاپو بيفتند و براي تسكين آلام عمومي هم كه شده قاتل را در سريعترين زمان ممكن محاكمه و مجازات كنند. عامل اين جنايت به سزاي اعمال خود رسيد و خانواده داغدار نيز به حق خود دست يافتند، اما آيا جناياتي از اين دست ديگر تكرار نخواهد شد؟ آيا باز هم در گوشه گوشه اين كشور افرادي با انگيزه هاي مختلف و عشقهاي كور آدم نخواهند كشت؟ هنر ما در پيشگيري از وقوع جرايم خشن چه بوده است و چرا باز هم سريال تلخ قتلها ادامه دارد، آيا به محض رسيدگي سريع به پرونده برخي قتلها و تعيين قاضي خبره، دستگاه هاي مربوطه به وظايفشان عمل كردهاند؟ آيا به صرف اينكه عامل جنايتي را دستگير و محاكمه و مجازات كنيم، پيشگيري از تكرار جرم كردهايم؟
جرم اسيدپاشي در چالش با خلأ قانوني
بدون ترديد يكي از جرايمي كه در هر بار ارتكاب انزجار عمومي را به شدت بر ميانگيزد ، اسيدپاشي است. علت اين انزجار را علاوه بر صدمات جدي و بعضاً جبران ناپذيري كه به قرباني وارد ميشود بايد در انگيزه مرتكب جستجو كرد. اين جرم كه معمولاً روي صورت قربانيان انجام ميگيرد، عموماً به انگيزه تباه ساختن آينده و گوشه نشين كردن دائمي قرباني انجام ميگيرد كه متأسفانه در عمل نيز چنين شده و قرباني جرم تا مدتهاي طولاني و حتي تا پايان عمر از بند لطمات جسماني و رواني اين جرم خلاصي نخواهد يافت.
اين موضوع عمدتاً در موارد عشقي و عاطفي به وجود ميآيد و افراد براي انتقام گيري از طرف مقابل با ريختن اسيد به چهره او ميخواهند زيبايي وي را كه به راي هر انساني بسيار اهميت دارد، از بين ببرند.
اسيدپاشي از جرايم غيرانساني و پليدي است كه هرچند وقت بار در گوشه اي از كشور اتفاق ميافتد و اذهان عمومي را آزار ميدهد. گرچه دامنه اسيدپاشي در كشور زياد نيست، اما همين حوادث معدود هم تأثير منفي بر امنيت اجتماعي دارد.
با اين حال بايد نسبت به جرم اسيدپاشي رويكرد جديدي پيدا شود؛ چرا كه ساده انگاري در مقابله با اين جرم باعث رواج آن در جامعه و تشديد آن ميشود.
در قانون مجازات اسلامي كنوني، بزه اسيدپاشي تعريف چندان دقيقي نشده است و از آنجا كه از ديد قانون هيچ فعل يا ترك فعلي جرم محسوب نمي شود مگر آنكه در قانون از آن نام برده شده باشد كه نبود تعريف مشخص از بزه اسيدپاشي در اين قانون سبب شده است قضات همچنان به قانون مجازات اسيدپاشي مصوب سال 1337 مراجعه كنند كه بر اساس آن «هركس عمداً با پاشيدن اسيد يا هر نوع تركيبات شيميايي ديگر موجب قتل كسي بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمي يا فقدان يكي از حواس مجني عليه شود به حبس جنايي درجه يك و اگر موجب قطع يا نقصان يا از كار افتادن عضوي از اعضا بشود، به حبس جنايي درجه دو از 2 تا 10 سال و اگر موجب صدمه ديگري بشود، به حبس جنايي درجه دو از 2 تا 5 سال محكوم خواهد شد.»
متأسفانه متوليان رسمي سياست جنايي و عدالت كيفري به پاسخ دهي در اين زمينه اهتمامي ندارند؛ چراك كه ماده واحده مندرج در قانون فوقالذكر مربوط به نيم قرن پيش، يعني زماني است كه اين بزه به ندرت رخ ميداد و دفعات وقوع آن با فراوانياش در جامعه امروز قابل قياس نيست؛ لذا وجود قانوني متناسب با شرايط كنوني جامعه و با توجه به ميزان وقوع اين جرم سياه با اندراج مجازاتهاي مناسب با قدرت بازدارندگي مكفي در آن ميتواند راهگشاي حل جرم مزبور باشد.
لازم به ذكر است، در مقابل افزايش ميزان ارتكاب جرم اسيدپاشي به لحاظ شرايط خاص موجود اجتماعي و نوع قربانيان آن كه عمدتاً دختران و زنان هستند، بايد سياست مبتني بر كيفر گرايي و تسامح صفر را اعمال كرد؛ بدين معنا كه در برخورد و مقابله با مرتكبين اين قبيل جرائم هيچ گونه تسامحي نشان داده نشده و مجازاتي كه براي اين جرم ملحوظ مي شود آنچنان تأثير و بازدارندگي خود را نشان دهد تا مجرمين احتمالي دست به ارتكاب آن نزنند.
نگارنده اين سطور بر اين باور است كه در كنار وجود قانون با مجازات بازدارنده مناسب درمان و خشكاندن ريشه هاي اين جرم از طريق واكنشهاي غير كيفري نظير آموزش نيز ضروري است. در غير اين صورت حكايت همچنان باقيست و مجرمان خطرناك كه زماني خود شاهد صحنه هاي مجازات عاملين جنايت بودهاند، درس عبرت نگرفته و مرتكب جنايت خواهند شد. پژوهشهاي انجام شده در حوزه جرم شناسي نيز ثابت كرده است بايد بستر ارتكاب بزه را از بين برد؛ چرا كه تشديد مجازات سبب جلوگيري از وقوع جرم نميشود و گرچه ممكن است براي مدتي تأثيرگذار باشد، اما مقطعي و كوتاه مدت است.
پنجشنبه|ا|8|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 514]