تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827748156




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آشنايي با زندگي و آثار آيت‌الله علامه حلي


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با زندگي و آثار آيت‌الله علامه حلي
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 ق زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي واگذار شد و او در آن زمان 28 ساله بود كه اين‌بار امانت الهي بر دوش با كفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف «آيت‌الله» مشهور شد، كه در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي‌شد و هر كس آيت‌الله مي‌گفت منظورش علامه حلي بود.
برگ‌هاي زرين حيات علامه حلي با تعهد و صداقت مزين و با تار و پودي از اخلاص و محبت شيرازه شده است. مرزبان بيداري كه فقه شيعه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در سايه‌سار ولايت پاسداري كرد و فقاهت را با درفش ولايت برافراشت.

چنانكه نقل است مولاي متقيان علي عليه‌السلام در مسير حركت از كوفه به صفين بر تپه‌هاي بابل روي تل بزرگي ايستاد و اشاره به بيشه و نيزاري كرد و اين سخن را فرمود: اينجا شهري است و چه شهري!

اصبغ بن نباته از ياران نزديك حضرت عرض كرد: يا اميرالمؤمنين(ع)! مي‌بينم از وجود شهري در اينجا سخن مي‌گويي، آيا در اينجا شهري بود و اكنون آثار آن از بين رفته است؟

(از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه‌السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي كوچك داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي كرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌كنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.)

فرمود: نه ! ولي در اينجا شهري به وجود مي‌آيد كه آن را «حله سيفيه» مي‌گويند و مردي از تيره بني اسد آن را بنا مي‌كند و از اين شهر مردمي پاك سرشت و مطهر پديد مي‌‌آيند كه در پيشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة مي‌شوند.

در شب 29 رمضان 648 ق. در اين شهر فرزندي از خانداني پاك سرشت ولادت يافت كه از مقربان درگاه باري تعالي قرار گرفت. نامش حسن و معروف به آيت‌الله علامه حلي است. مادرش بانويي نيكوكار و عفيف، دختر حسن بن يحيي بن حسن حلي خواهر محقق حلي است و پدرش شيخ يوسف سديدالدين از دانشمندان و فقهاي عصر خويش در شهر فقاهت حله است.

علامه حلي از طرف پدر به آل مطهر پيوند مي‌خورد كه خانداني مقدس ‍ و بزرگ و همه اهل دانش و فضيلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته‌‌هاي گرانقدر به يادگار مانده كه تا به امروز و در امتداد تاريخ مورد استفاده دانش‌‌پژوهان قرار گرفته است. آل مطهر به قبيله بني‌اسد كه بزرگترين قبيله عرب در شهر حله است پيوند مي‌خوردند كه مدت زماني حكومت و سيادت از آنها بود.

منزل شيخ سديدالدين كه سرشار از كرامت و تقواست، كودكي را در خود جاي داده كه مايه افتخار آن است. حسن فرزند شيخ گرچه هنوز از عمرش ‍ چند سالي بيش نگذشته، با راهنمايي دلسوزانه پدرش براي فراگيري قرآن مجيد به مكتبخانه رفت و با تلاش و پيگيري مداوم و هوش و استعداد خدادادي كه داشت در زمان كوتاه خواندن قرآن را به خوبي ياد گرفت.

فرزند شيخ نوشتن را در مكتبخانه آموخت ولي به اين مقدار راضي نشد. از اين رو نزد معلم خصوصي خود رفت و در محضر شخصي به نام «محرم » با تلاش و جديت فراوان در اندك زمان نوشتن را به خوبي فرا گرفت.

حسن بن يوسف پس از آموختن كتاب وحي و خط، كم كم آمادگي فراگيري دانش‌ها را در خود تقويت كرد و در مراحل اوليه تحصيل مقدمات و مبادي علوم را در محضر پدر فاضل و فقيه خود آموخت و به سبب كسب اين همه فضيلت‌ها و نيكي‌ها در سنين كودكي به لقب «جمال‌الدين» (زينت و زيبايي دين ) در بين خانواده و دانشمندان مشهور شد.

جمال‌الدين در شهر حله بزيست و در محضر فقها، متكلمان و فلاسفه والامقام با كمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره كافي برد و خويشتن را به دانش و تهذيب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح شد و از دست آنان به دريافت اجازه‌نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر شد. حال به اختصار به نام چند نفر از اين اساتيد بزرگوار اشاره مي‌كنيم: شيخ يوسف سديدالدين (پدر ارجمند او)، محقق حلي (602 - 676 ق )، خواجه نصيرالدين طوسي (597 - 672 ق.) سيد رضي‌الدين علي بن طاووس (597 - 664 ق .)، سيد احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق.) يحيي بن سعيد حلي (متوفا به سال 690 ق .) مفيدالدين محمد بن جهم حلي ، علي بن سليان بحراني ، ابن ميثم بحراني (626 - 679 ق.)، جمال‌الدين حسين بن اياز نحوي (متوفاي 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد كشي (615 - 695 ق )، نجم‌الدين علي بن عمر كاتبي (متوفا به سال 675 ق )، برهان‌الدين نسفي، شيخ فاروقي واسطي و شيخ تقي‌الدين عبدالله بن جعفر كوفي.

جمال‌الدين حسن، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زماني از تحصيلش نگذشته بود كه با ذوق سرشار خدادادي و علاقه وافر، به تمام دانش‌هاي بشري مانند فقه و حديث، كلام و فلسله، اصول فقه، منطق، رياضيات و هندسه مسلح شد و تجربه لازم را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وي به سرعت در سزرمين حله و ديگر شهرها پيچيد و در مجالس درس و محيط فرهنگي نام مقدسش را به نيكي و احترام ياد مي‌كردند و «علامه»اش مي‌خواندند.

علامه حلي در شهر حله حوزه درس تشكيل داد و علاقه‌مندان و تشنه كامان معارف و علوم اهل بيت عليهم‌السلام از كوشه و كنار جذب آن شدند و از درياي بي‌كرانش سيراب گشتند.

يكي از دانشمندان مي‌گويد: علامه حلي نظيري ندارد نه پيش از زمان خودش نه بعد از آن. كسي كه در مجلس درس او پانصد مجتهد تربيت شد.

از جمله فرزانگان و ستارگاني كه در محضرش زانو زدند و از انفاس پاك و مكتب پر بار فقهي، كلامي و روح بلندش بهره‌ها بردند از از دست مباركش به دريافت اجازه‌نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر شدند اينان بودند: فرزند عزيز و نابغه‌اش محمد بن حسن بن يوسف حلي معروف به «فخر المحققين» (628 - 771 ق )، سيد عميدالدين عبدالمطلب و سيد ضياء‌الدين عبدالله حسيني اعرجي حلي (خواهرزادگان علامه حلي ) تاج‌الدين سيد محمد بن قاسم حسني معروف به ابن معيه (متوفي 776 ق )، رضي‌الدين ابوالحسن علي بن احمد حلي (متوفي 757 ق )، قطب الدين رازي (متوفي 776 ق .)، سيد نجم‌الدين مهنا بن سنان مدني، تاج‌الدين محمود بن مولا، تقي‌الدين ابراهيم بن حسين آملي و محمد بن علي جرجاني.

از فضيلت‌هاي او كه در زندگي كمتر دانشمند و علامه‌اي وجود دارد پيروي از مولا و مقتدايش اميرالمومنين (ع) است كه نواحي وسيعي را با مال و دست خود آباد كرد و براي استفاده مردم وقف كرد.

عصر علامه را بايد زمان توسعه فقه و شيعه و حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‌السلام و در دوره پيشرفت تمدن و دانش در گوشه و كنار جهان اسلام ناميد. چرا كه علامه حلي تلاش و كوشش خستگي ناپذيري در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بيت نمود و در فقه تحول و شيوه نويي را ارائه كرد.

وي اولين فقيهي بود كه رياضيات را به عنوان دانشي در فقه وارد كرد و به فقه استدلالي تكامل بخشيد. تاثيري كه ديدگاه فقهي، كلامي و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تكليه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهي فقها و دانشمندان شيعي بود.

حضور چنين دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پيشرفت علم و جلوگيري مغولان وحشي از تخريب و آتش‌سوزي مراكز فرهنگي و كتابخانه‌ها، نقش بسزايي ايفا كرد، دانشمنداني كه در انجام اين مهم از آبروي خويشتن سرمايه گذاشتند و همچون شمع سوختند.

حضور فقيه يگانه عصر علامه حلي در ايران و مركز حكومت مغولان خير و بركت بود و با زمينه‌هايي كه حاكم مغول براي وي به وجود آورده بود كمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولايت ائمه‌معصومين عليهم السلام برخاست. از اين رو بزرگترين جلسه مناظره با حضور انديشمندان شيعي و علماي مذاهب مختلف برگزار شد. از طرف علماي اهل سنت خواجه نظام الدين عبدالملك مراغه‌اي كه از علماي شافعي و داناترين آنها بود برگزيده شد. علامه حلي با وي در بحث امامت مناظره كرد و خلافت بلا فصل مولا علي عليه‌السلام بعد از رسالت پيامبر اسلام را ثابت كرد و با دليل‌هاي بسيار محكم برتري مذهب شيعه اماميه را چنان روشن كرد كه جاي هيچ گونه ترديد و شبهه‌اي براي حاضران باقي نماند.

پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اولجايتو مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، اولجايتو مذهب شيعه را انتخاب كرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف شد. پس از اعلان تشيع وي، در سراسر ايران مذهب اهل بيت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه‌معصومين عليهم السلام سكه زنند و سر در مساجد و اماكن مشرفه به نام ائمه مزين شود.

يكي از دانشمندان مي‌نويسد: اگر براي علامه حلي منقبت و فضيلتي غير از شيعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همين براي برتري و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنكه مناقب و خوبي‌هاي وي شمارش يافتني نيست و آثار ارزنده‌اش بي‌نهايت است.

آيت‌الله علامه حلي، عارف و فقيه بر جسته شيعه، در ايران باقي ماند و حدود يك دهم از عمر شريفش در اين خطه گذشت. او در اين مدت خدمات بسيار ارزنده‌اي داشت و در نشر علوم و معارف اهل بيت عليهم‌السلام كوشش فراوان كرده و شاگردان زيادي را تربيت كرد.

علامه چه در شهر سلطانيه و چه در مسافرت‌ها به ديگر شهرهاي ايران پيوسته ملازم با سلطان بود به پيشنهاد وي سلطان دستور داد مدرسه سياري را از خيمه و چادر، داراي حجره و مدرس آماده كنند تا با كاروان حمل شود و در هر منزلي كه كاروان رحل اقامت كرد خيمه مدرسه در بالاترين و بهترين نقطه منزل برپا شود.

او علاوه بر تدريس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربيت شاگردان ، به نوشتن كتاب‌هاي فقهي، كلامي و اعتقادي مشغول بود، چنانكه در پايان بعضي از كتاب‌هاي خود نگاشته است: اين نوشته در مدرسه سيار سلطانيه در كرمانشاهان به اتمام رسيد. وي كتاب ارزشمند «منهاج الكرامه» را كه در موضوع امامت است براي سلطان نوشت و در همان زمان پخش شد.

علامه حلي پس از يك دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگي و به اهتزاز در آوردن پرچم ولايت و عشق و محبت خاندان طهارت علهيم‌السلام در سراسر قلمرو مغولان در ايران، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده، به وطن خويش سرزمين حله برگشت و در آنجا به تدريس و تاليف مشغول شد و تا آخر عمر منصب مرجعيت و فتوا و زعامت شيعيان را به عهده داشت.

انسان‌هاي نمونه داراي يك بعد و ارزش خاص نيستند، بلكه ارزش‌هاي گوناگون را در خود جمع كرده‌ا‌ند. علامه حلي از شخصيت‌هايي است كه از هر نظر مصداق انسان كامل است و داراي ابعاد گوناگون و فضيلت‌هاي درخشان. او در تمام دانش‌ها علامه بود و گوي سبقت را از ديگران ربود و ارزش‌هاي ممتازي را كه ديگران داشتند به تنهايي داشت. وي با انديشه و فكر مواج خويش علاوه بر تحولي كه در فقه ايجاد كرد و در عصر خويش مسير انديشه فقها را متوجه مباني فقه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‌السلام كرد در فنون و دانش‌هاي ديگر چون حديث تحول بنيادي به وجود آورد و دريچه‌اي به روي محققان در طول تاريخ گشود كه مشعل پر فروغي فرا راه آنان شد.

علامه حلي پرچم ولايت را بر افراشت و با تمام وجود از ولايت و رهبري صحيح دفاع كرد. اين عشق سرشار به خاندان طهارت علهيم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آميخته بود و آنجا كه در ارتباط با آنان قلم بر صفحه كاغد مي‌گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنين مي نگاشت: بزرگترين سرچشمه دوستي و محبت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اطاعت و پذيرش حكومت و ولايت آنهاست و قيام بر همان شيوه‌اي كه آنان ترسيم كردند... .

سفارش مي‌كنم كه به محبت و عشق ورزي به فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام . چون آنان شفاعت كنندگان ما هستند در روزي كه مال و فرزندان براي ما سودي نخواهند داشت ... از چيزهايي كه خداوند بر ما احسان كرد اينكه در بين ما آل علي عليه‌السلام را قرار داده است. خداوندا، ما را بر دوستي و محبت آنان محشور كن و از كساني قرار ده كه حق جدشان پيامبر و نسلش را ادا كرده‌اند.

پايان زندگي هر كس به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگ وي آغاز دفتر است محرم سال 726 ق. براي شيعيان و پيروان راستين اسلام فراموش نشدني است. عزا و ماتم آنان افزون است. به ويژه حله اين سرزمين مردان پاك سرشت و عاشقان اهل بيت عليهم السلام شور و ماتم بيشتري دارد.

از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي كوچك داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي كرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌كنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

مروري بر آثار ايشان

اين آثار عبارتند از:

1- الابحاث المفيدة في تحصيل العقيدة.

2- ابطال الجبر.

3- اثبات الرجعة.

4- اجوبة المسائل المهنائية الاولي، كه جواب سئوالات سيدمهنابن سنان بن عبدالوهاب جعفري حسيني مدني عبدلي است.

5- اجوبة المسائل المهنائية، كه باز هم جواب سئوالات سيدمهناي مذكور است.

6- الادعية الفاخرة الماثورة عن العترة الطاهرة.

7- الاربعون مسالة في اصول الدين.

8- ارشاد الاذهان الي احكام الايمان، كه حاوي تمام ابواب فقه بوده و بتصريح بعضي از اجله داراي پانزده هزار مساله است، و نسخه خطي آن در اغلب كتابخانه‌هاي عمومي و خصوصي موجود است.

9- استقصاء الاعتبار في تحرير معاني الاخبار، كه خود علامه در خلاصة الاقوال گويد كه اين كتاب استقصاء بي‌مانند بوده و در آن هر خبري را كه بنظرش رسيده نقل كرده و در صحت و ضعف سند و كيفيت دلالت آنها مطالبي نگاشته است.

10- استقصاء البحث و النظر في مسائل القضاء و القدر، و يا استقصاء النظر في القضاء و القدر. كه آن را در جواب سوال شاه خدابنده راجع بدليل مختار بودن انسان و مجبور نبودن او در افعال خود، نوشته است .

11- الاسرار، در امامت .

12- الاسرار الخفية في العلوم العقلية من الحكمية و الكلامية و المنطقية، كه نسخه اصلي آن بخط خود علامه در خزانه غرويه موجود است و صاحب الذريعه آن را ديده است.

13- الاشارات الي معاني الامارات، و يا الاشارات الي معني الاشارات، كه شرح اشارات و تنبيهات ابوعلي سينا است.

14- اَلفَين، يا كتاب اَلالفَين الفارق بين الصدق و المين، كه داراي يك مقدمه و دو مقاله و يك خاتمه است. در مقاله اول هزار دليل به امامت حضرت علي بن ابي طالب عليه‌السلام اقامه كرده و در مقاله دوم نيز هزار دليل در ابطال شبهات مخالفين نوشته است. ولي در چاپي كه در ايران شده است از هزار دليل دوم فقط بيست و چند دليل مذكور است، و گويا بقيه كتاب دستخوش حوادث شده است.

15- انوار الملكوت في شرح الياقوت، كه شرح كتاب ياقوت نام ابواسحاق ابراهيم نوبختي از قدماي متكلمين اماميه است.

16- ايضاح الاشتباه في ضبط تراجم الرجال (به نقل الذريعة)، يا في ضبط الفاظ اسامي الرجال (به نقل روضات).

17- ايضاح التلبيس من كلام الرئيس و بيان سهوه و الرد عليه (از الخلاصه خود علامه)، و يا كشف التلبيس و بيان سيرة الرئيس (از محمدبن خاتون)، كه در رد اعتراضات وارد بر شيخ الرئيس ابوعلي سينا است.

18- ايضاح السبل في شرح منتهي السوال و الامل، در اصول فقه. و نام اصلي آن غاية الوصول الي علم الاصول است.

19- ايضاح مخالفة السنة، در تفسير، حاوي رد ديني مطالبي است كه مخالف كتاب و سنت نبوي است.

20- ايضاح المعضلات من شرح الاشارات، كه شرح اشارات خواجه نصير طوسي است.

21- ايضاح المقاصد من حكمة عين القواعد، كه شرح حكمة العين كاتبي قزويني است و در 1337 هـ.ش. با مقدمه و فهارس در تهران چاپ شده است.

22- بسط الاشارات، و آن شرح ديگري است بر اشارات و تنبيهات ابوعلي سينا.

23- بسط الكافية، كه مختصر شرح الكافية در نحو است.

24- تبصرة المتعلمين في احكام الدين، كه بارها در ايران چاپ شده و شروح بسياري بر آن نوشته‌اند.

25- تحرير الاحكام الشرعية علي مذهب الامامية، كه شامل تمام ابواب فقه است بدون استدلال. و به تصديق بعضي از اهل فن داراي چهل هزار مساله است.

26- تحصيل الملخص.

27- التحفة، در علم هيئت.

28- تذكرة الفقهاء، در فقه استدلالي اماميه و مذاهب متداول عامه، و در ايران در دو جلد چاپ شده و به تذكره علامه مشهور است.

29- تسبيل الاذهان الي احكام الايمان، در فقه، و در يك مجلد است.

30- تسليك الافهام في معرفة الاحكام.

31- تسليك النفس الي حظيرة القدس، در نكات و دقايق علم كلام.

32- التعليم التام في الحكمة و الكلام.

33- التعليم الثاني، كه چندين مجلد بوده و ظاهراً غير از كتاب مقاومات اوست كه شامل مباحثه با تمام حكما است.

34- تلخيص الاحكام، كه ظاهراً همان تلخيص المرام است.

35- تلخيص الكشاف، كه تفسير قرآن مجيد بوده و ظاهراً غير از سر وجيز و قول وجيز و نهج ايمان است كه آنها نيز تفسيرهاي علامه است، و شايد هم يكي از آنها باشد.

36- تلخيص المرام في معرفة الاحكام و قواعد الفقه و مسائله الدقيقة علي سبيل الاختصار، كه دو نسخه از آن در كتابخانه رضويه موجود است.

37- التناسب بين الفرق الاشعرية و السوفسطائية.

38- تنقيح الابحاث في العلوم الثلاثة، در علوم منطق و طبيعي و الهي.

39- تنقيح القواعد، يا تنقيح قواعد الدين الماخوذة من آل يس.

40- تهذيب الاصول، كه نام اصلي آن تهذيب طريق الوصول الي علم الاصول است. و گاهي آن را به تخفيف، تهذيب الوصول الي علم الاصول، و گاهي نيز تهذيب الاصول نامند.

41- تهذيب النفس في معرفة المذاهب الخمس.

42- التيسير الوجيز في تفسير كتاب اللّه العزيز، كه در بعضي نسخ خلاصه علامه، بهمين نام ذكر شده و در برخي نسخ به نام السر الوجيز، و در بعضي ديگر بنام القول الوجيز ذكر شده است.

43- جامع الاخبار، و يا مجامع الاخبار، كه ظاهراً تصحيف همان جامع الاخبار است.

44- الجبر و الاختيار، كه ظاهراً غير از ابطال الجبر است.

45- جواب السوال عن حكمة النسخ في الاحكام الالهية، كه در جواب سوال شاه خدابنده است، و نام آن وجيزه است .

46- جوابات المسائل المهنائية، كه همان اجوبة المسائل است.

47- جواهر المطالب في فضائل اميرالمومنين علي بن ابي طالب عليه‌السلام.

48- الجوهر النضيد في شرح منطق التجريد.

49- حاشيه تلخيص الاحكام، كه خود تلخيص الاحكام و حاشيه آن در نزد صاحب معالم بوده و او در مساله جواز طهارت با آب مضاف از آنها نقل مي‌كند.

50- حل المشكلات من كتاب التلويحات، كه شرح كتاب تلويحات شيخ شهاب الدين سهروردي است.

51- خلاصة الاقوال في علم معرفة حال الرجال، يا في علم الرجال.

52- خلق الاعمال.

53- الدر المكنون في علم القانون، در منطق.

54- الدر و المرجان في الاحاديث الصحاح و الاحسان.

55- الدلائل و البرهان في تصحيح الحضرة الغروية.

56- الرسالة السعدية.

57- شرح ارشاد الاذهان خود علامه.

58- شرح الاشارات. در مجمع البحرين از شيخ بهائي نقل شده كه شرح اشارات علامه با خط خودش نزد او موجود بوده است. و شايد اين كتاب همان كتاب الاشارات است كه خود شرح اشارات ابوعلي سينا است.

59- شرح تجريد خواجه نصير طوسي، كه به نام كشف المراد است.

60- شرح حكمة العين كه همان ايضاح المقاصد است.

61- شرح شفاي ابوعلي سينا، در دو مجلد.

62- شرح قواعد خود علامه.

63- شرح مختصر ابن حاجب.

64- شرح نهج‌البلاغه، و يا مختصر شرح نهج‌البلاغه، كه ملخص شرح نهج‌البلاغه استاد خود ابن ميثم بحراني است.

65- غاية الاحكام في تصحيح تلخيص المرام، كه شرح او بر كتاب تلخيص المرام خود است.

66- غاية الوصول الي علم الاصول، كه همان ايضاح السبل است.

67- قواعد الاحكام في معرفة الحلال و الحرام، كه به قواعد علامه معروف است و چندين مرتبه در تهران چاپ شده و محل توجه اكابر فقها بوده و شروح بسياري بر آن نوشته شده است.

68- القول الوجيز في تفسير كتاب اللّه العزيز، كه ظاهراً همان التيسير الوجيز است.

69- كاشف الاستار في شرح كشف الاسرار.

70- كشف الحق و نهج الصدق، كه در مناظره سيد موصلي است.

71- كشف الخفاء من كتاب الشفاء، در حكمت.

72- كشف الفوائد في شرح قواعد العقائد، در كلام كه شرح كتاب قواعد العقائد خواجه نصير طوسي است و در تهران به چاپ رسيده است .

73- كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، در كلام كه شرح تجريد خواجه نصير طوسي است، و بارها در بمبئي و ايران چاپ شده، و به تصديق ارباب تحقيق اگر اين شرح علامه نبود، مطالب كتاب تجريد خواجه نصير با آن همه شروح بسياري كه دارد در بوته اجمال مي‌ماند.

74- كشف المقال في احوال الرجال، كه كتاب رجال كبير علامه است. و خلاصة الاقوال ملخص همين كتاب است.

75- كشف المكنون من كتاب القانون، در نحو، كه مختصر شرح جزولية است.

76- كشف اليقين في فضائل اميرالمومنين عليه‌السلام.

77- الكشكول في ما جري علي آل الرسول صلي‌الله‌عليه‌و‌آله كه برخي آن را ازآن ِ سيد حيدر بن علي حسيني عبيدلي مي‌دانند.

78- المباحثات السنية و المعارضات النصيرية.

79- مبادي الوصول الي علم الاصول.

80-مجامع الاخبار (از روضات)، كه همان جامع الاخبار است.

81- المحاكمات بين شراح الاشارات، در سه مجلد.

82- مختلف الشيعة في احكام الشريعة، كه شامل مسائل فقهيه خلافيه شيعه از اول فقه تا آخر آن با ادله هر يك از اقوال مختلف و رد و قبول آنها است، و در تهران به چاپ رسيده است.

83- مدارك الاحكام، در فقه. و به نوشته روضات، فقط در طهارت است.

84- مراصد التوفيق و مقاصد التحقيق، در منطق و علم طبيعي و الهي.

85- مصابيح الانوار، در حديث . طبق گفته خود علامه، اين كتاب محتوي تمام احاديث اماميه است و هر حديثي در باب متعلقبه فن مربوط بدان حديث ذكر شده. و هر فني را به ترتيب حضرات معصومين چندين باب نموده است، مثلاً در باب اول هر فن، احاديث مربوط به آن فن را كه از پيغمبر (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) رسيده نگاشته است و به همين ترتيب تا آخر ائمه اطهار عليه‌السلام.

86- المطالب العلية في علم العربية.

87-معارج الفهم في شرح النظم.

88- المعتمد، در فقه.

89- المقاصد الوافية بفوائد القانون و الكافية، كه حاوي مطالب كافية و جزولية است.

90- المقاومات، در حكمت، كه حاوي مباحثه با حكماي سابق است.

91- مقصد الواصلين، در اصول دين.

92- مناهج اليقين في اصول دين، كه به نام منهاج اليقين نيز ذكر شد.

93- منتهي المطلب في تحقيق المذهب، در فقه استدلالي، كه از طهارت تا آخر باب جهاد و مقدار قليلي از باب تجارت در دو جلد درتبريز چاپ شده است. در اين كتاب آراء و مذاهب تمام مسلمين كه در احكام فقهيه دارند ذكر شده، و مولف بعد از رد ادله مخالفين راي و نظر خود را موافق ادله شرعي ذكر مي‌كند.

94- منتهي الوصول الي علمَي الكلام و الاصول.

95- منهاج الاستقامة، كه ابن تيمية در رد آن چند جلد كتاب نوشته است.

96- منهاج الصلاح في مختصرالمصباح، كه مصباح شيخ طوسي را ملخص كرده و يك باب هم در اصول عقايد به ده باب آن افزوده است كه بين علما و محصلين داير و به باب حادي عشر معروف بوده و شروح بسياري بر آن نوشته‌اند.

97- المنهاج في مناسك الحج .

98- منهاج الكرامة في الامامة، كه براي شاه خدابنده تاليف كرده و در ايران چاپ شده است.

99 - منهاج الهداية و معراج الدراية في علم الكلام.

100- منهاج اليقين، كه همان مناهج اليقين است.

101- نظم البراهين في اصول الدين.

102- النكت البديعة في تحرير الذريعة في اصول الدين.

103- نهاية الاحكام في معرفة الاحكام، كه بقول روضات فقط در باب طهارت و صلاة است.

104- نهايةالمرام في علم الكلام.

105- نهاية الوصول الي علم الاصول.

106- نهج الايمان في تفسير القرآن، كه به گفته خود علامه ملخص كشاف و تبيان و غير آنهاست.

107- نهج الحق و كشف الصدق، كه فضل بن روزبهان ردّي بر آن نوشته است.

108- نهج العرفان في علم الميزان.

109- نهج المسترشدين في اصول الدين، كه فاضل مقداد شرحي بر آن نوشته و آن شرح را «ارشاد الطالبين الي نهج المسترشدين» ناميده، و متن و شرح هر دو در بمبئي يك جا چاپ شده است.

110- نهج الوصول الي علم الاصول.

111- النهج الوضاح في الاحاديث الصحاح.

112- واجب الاعتقاد.

113- الوجيزه في جواب سوال الشاه خدابنده، كه در جواب السوال ذكر شد.

----------------------------------------------------------

تاريخ مفصل ايران، مغول

كشف الظنون

ريحانة الادب ج 3

روضات الجنات

هدية الاحباب

مستدرك الوسائل

الذريعة

منبع: تبيان
 يکشنبه 29 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 791]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن