واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي علل وجود الفاظ مكرر در قرآن كريم
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي: يكي از مسائلي كه از قديم ذهن قرآنپژوهان را به خود مشغول كرده، تكرار برخي عبارتها و آيههاي قرآن كريم است. اين موضوع در سورههاي «رحمن» و «مرسلات» جلوه خاصي پيدا كرده است.
يكي از مسائلي كه از قديم ذهن قرآنپژوهان را به خود مشغول كرده، تكرار برخي عبارتها و آيههاي قرآن كريم است. اين موضوع در سورههاي «رحمن» و «مرسلات» جلوه خاصي پيدا كرده است. به طوري كه در سوره نخست با 76 آيه، جملة «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» 31 بار و در سوره دوم، آيه «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» ده بار تكرار شده است. همچنين آيات «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ» و «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» در سورههاي قمر چهار بار مكرر شده است.
موضوع تكرار آيات و الفاظ قرآن از اين جهت حائز اهميت است كه در علوم بلاغي، تكرار را از جمله عوامل اطناب برشمرده و نيز مخل به فصاحت دانستهاند. از اينرو محققان درصدد بيان فوايد تكرار در قرآن برآمدهاند. در اين نوشته با نگاهي جامع به موضوع تكرار در قرآن، فوايد الفاظ مكرر قرآن را يادآور شده و اين مقاله در دو بخش فراهم آورده شده؛ در بخش نخست به طبقهبندي الفاظ مكرر در قرآن پرداخته و در بخش دوم فوايد تكرار آنها را برشمرده است.
مقدمه
مقصود از الفاظ مكرر، الفاظي است كه در يك متن بيش از يك بار به كار رفته باشد. در علوم بلاغي، در مباحثي همچون «اطناب» و «فصاحت كلام» از «تكرار» سخن به ميان آمده است؛ اطناب، يعني زيادت الفاظ بر معاني ـ كه در عين حال مفيد نيز باشد ـ يا اداي معاني با عبارتي بيش از حد متعارف به جهت تقويت و تأكيد آن.
اطناب، انواع بسياري دارد؛ يكي از آنها تكراري است كه به انگيزههاي خاصي صورت ميگيرد.[1] همچنين، يكي از مواردي كه به فصيح بودن كلمه آسيب ميرساند، كثرت تكرار بيفايده است. بنابراين ميتوان گفت كه تكرار بر دو قسم است: 1) تكرار بليغ و مفيد؛ 2) تكرار غير بليغ و بيفايده.
با اين توضيح، بايد ديد اوّل اينكه تكرار در قرآن چه جايگاهي دارد، دوم آنكه چه فوايدي بر اين تكرار مترتب است. از اينرو متن اصلي مقاله را در دو بخش قرار دادهايم؛ در بخش نخست، الفاظ مكرر در قرآن را طبقهبندي كردهايم، در بخش دوّم به بيان فوايد تكرار در قرآن پرداختهايم.
طبقهبندي الفاظ مكرر در قرآن
الفاظ مكرر در قرآن را ميتوان از لحاظ «شمار تكرار در كل قرآن» و نيز از «لحاظ تعداد الفاظ مكرر در مواضع خاص» طبقهبندي كرد.
الف) الفاظ مكرر از لحاظ شمار تكرار در كل قرآن
اين الفاظ را ميتوان در سه دسته جاي داد: 1) الفاظ حائز كمترين شمار تكرار؛ 2) الفاظ حائز بيشترين شمار تكرار؛ 3) ساير الفاظ مكرر.
الفاظي كه در سراسر قرآن تنها دو بار به كار رفتهاند از دسته نخستاند، مانند: «الابل» (انعام (6)، 144؛ غاشيه (88)، 17»، «اثاثاً» (نحل (16)، 80؛ مريم (19)، 74) و «باخع» (كهف (18)، 6؛ شعراء (26)، 3).
الفاظي كه حايز بيشترين شمار تكرارند، از بيشترين تا ده مورد عبارتاند از:
1) لفظ جلاله «الله»، 2702 بار ـ با احتساب واژه اللهم كه پنج بار آمده است؛ 2) «قال»، 1725 بار؛ 3) «كان»، 1388 بار؛ 4) «رب»، 973 بار؛ 5) «ايمان»، 879 بار؛ 6) «علم» 780 بار؛ 7) «اتي»، 549 بار؛ 8) «كفر»، 525 بار؛ 9) «رسول»، 513 بار؛ 10) «يوم»، 475 بار.
ب) الفاظ مكرر از لحاظ تعداد واژههاي تكرار شده در مواضع خاص
در اينجا سخن از آن نيست كه يك واژه در سراسر قرآن، چند بار به كار رفته است، بلكه سخن از تكرار يك واژه يا واژههاي يك آيه در مواضع خاصي از قرآن است. براي مثال گفته ميشود چرا واژه «الناس» در آخرين سوره قرآن چندبار تكرار شده است و يا چرا بخشي از آيه 48 سوره بقره در آيه 123 همين سوره مكرر شده است و يا چرا آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» عينا و با شمار زيادي در سوره «رحمن» تكرار شده است.
اين الفاظ، ابتدا به دو دسته كلي تقسيم ميشوند: الف) يك لفظ مكرر؛ ب) بيش از يك لفظ مكرر.
قسم نخست، خود با توجّه به محل تكرار به دو گونه قابل تقسيم است: 1) در يك آيه يا در چند آية متوالي؛ 2) در مواضع مختلف از قرآن.
قسم دوم نيز ـ با توجه به كل الفاظ آيات ـ به دو نوع قابل تقسيم است: الف) در حد تمام الفاظ آيات؛ ب) در حد برخي از الفاظ آيات.
يك لفظ مكرر
در نوع اول از اين قسم، يعني «در يك آيه يا چند آيه متوالي»، تمام الفاظ، در نوع دوم، يعني «در مواضع مختلف» تنها الفاظي مدنظر قرار گرفتهاند كه معاني مستقل دارند؛ نه الفاظي مانند «مِنْ»، «ذلك» و «الذين» كه به تنهايي معناي كاملي ندارند و از ميان الفاظ داراي معاني مستقل نيز فقط مواردي لحاظ شدهاند كه آيات مشتمل بر آنها از نظر اين كلمه مكرر، وحدت موضوعي دارند؛ نه كلماتي همچون «اَبِي» كه در آية «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» (يوسف (12)، 93 اشاره به پدر يوسف(ع) و در آية «وَ اغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ» (شعراء (26)، 86) اشاره به پدر ابراهيم(ع) دارد، زيرا چنين تكراري تنها تكرار «شكل» است.
بيش از يك لفظ مكرر
نوع دوم از اين قسم يعني «تكرار در حد برخي از الفاظ آيات» چنانچه شامل تعداد كمي از كلمات آيات شود، اين گونه آيات همديگر را تفسير ميكنند، اما در صورتي كه شامل تعداد زيادي از كلمات آيات شود، به نوع اول يعني حد تمام الفاظ آيات» نزديك ميشود. محور بررسيهاي ما در اين قسم، نوع اول است كه شامل 72 آيه[2] از قرآن كريم ميشود. اين آيات كه عينا و بدون هيچ اختلافي تكرار شدهاند؛ از لحاظ محل تكرار به دو دسته: «در يك سوره» و «در دو يا چند سوره» و دسته اول نيز الز لحاظ ميزان تكرار به دو گونه: «به تعداد زياد» و به «تعداد كم» دستهبندي ميشوند.
فوايد كاربرد الفاظ مكرر در قرآن
با توجه به اينكه از نظر متخصصان علوم بلاغي، استفاده از الفاظ مكرر، بدون فايده، مخل بلاغت است. تبيين و تفسير وقوع چنين پديدهاي در قرآن در موارد بسياري، حتي در حد تكرار تمام الفاظ آيه چيست؟
براي اين پرسش، دو پاسخ داريم: پاسخ اول آن است كه اگر فرض بگيريم هرگونه تكراري مخالف با بلاغت است، باز هم دليلي بر وجود عيب و نقص در قرآن كريم نيست؛ زيرا ميتوان گفت كه از نظر قرآن، اصل، دنبال كردن هدفي است كه قرآن براي آن نازل شده است و تا جايي كه بلاغت مانع پياده كردن هدفش نباشد، از آن سود ميجويد، اگر به فرض، در برخي موارد اجراي قواعد بلاغي با هدف اصلياش سازگاري نداشته باشد، بديهي است كه دنبال كردن هدف اصلي بر رعايت موازين بلاغي مقدم خواهد بود.
بايد به اين نكته توجه داشت كه وجه اعجاز قرآن كريم منحصر در «بلاغت» نيست، بلكه قرآن از جهات گوناگون معجزه است، چنانچه در موارد خاصي، رعايت وجوه ديگر اعجاز قرآن، مقتضي رعايت نكردن قواعد بلاغي بوده است، اين امر خللي به اعجاز قرآن وارد نميكند.
پاسخ دوم: با دقت و تدبر در آيات قرآن ميتوان اسرار و حكمتهاي وجود اين الفاظ را در قرآن يافت. براي نيل به اين هدف، با توجه به تقسيمبندي ارائه شده، به بررسي آيات دربردارنده الفاظ مكرر ميپردازيم.
بررسي اين آيات با توجه به دستهبندي نوع اوّل يعني از لحاظ تعداد تكرار در كل قرآن به بحث اعجاز عددي منجر ميشود كه در زمينه آن پژوهشهايي از سوي بعضي از دانشمندان انجام گرفته است و نيازي به طرح دوباره آن در اين مقاله نيست. بنابراين محور بحث، بيان فوايد تكرار الفاظ، مطابق دستهبندي نوع دوم (از لحاظ تعداد الفاظ تكرار شده در برخي مواضع) است.
فايده مكرر بودن يك لفظ در دو يا چند آيه متوالي
پژوهشگران درباره فايده وجود اين نوع، شش دليل ذكر كردهاند: 1. مقبوليت كلام؛[3] 2. ترس از فراموشي مخاطب در صورت طولاني شدن كلام؛[4] 3. تعظيم و تهديد؛[5] 4. مدح؛[6] 5. استبعاد؛[7] 6. شيوع و اهميت داشتن در جامعه؛[8] برخي نيز معتقدند اين نوع. اساسا تكرار محسوب نميشود تا از فايده آن سخن بگوييم.[9]
فايده مكرر بودن يك لفظ در مواضع مختلف
بررسي اين گونه الفاظ همان روش تفسير موضوعي است كه برخي از دانشمندان با استفاده از اين روش به تفسير قرآن پرداختهاند. مفسر پس از جمعآوري آيات مربوط به يك لفظ يا موضوع خاص، همه آنها را همچون مواردي كه در هم ميآميزند؛ پيش روي خود قرار داده، در معاني آنها تفقه كرده، نسبت آنها را با يكديگر كشف و از ميان آنها نتيجهگيري و هدف را آشكار ميكند.[10]
پي نوشت:
[1] . احمد هاشمي: جواهرالبلاغة، بيروت، داراحياء التراثالعربي، بيتا، ص 228 ـ 230.
[2] . در اين شمارش، تنها آياتي كه از حروف مقطعهاند، لحاظ نشدهاند.
[3] . ر. ك: عبدالقادر حسين: من علوم القرآن و تحليل نصوصه، قطر، دار قطري بن الفجاءة للنشر والتوزيع، 1978 م، ص 118.
[4] . همان، ص 118.
[5] . همان، ص 119.
[6] . عبدالعظيم بن عبدالواحد بن ابي الصبع: بديع القرآن، مصر، مكتبة نهضة، 1337 ق، ص 235.
[7] . همان، ص 236.
[8] . عبدالحليم حفني: اسلوب المجاوره في القرآن الكريم، بيروت، بينا، بيتا، ص 90 ـ 89.
[9] . احمد بن ابراهيم غرناطي: ملاك التأويل، بيروت دارالغرب الاسلامي، 1403 ق، ج 2، ص 1148.
[10] . ر. ك: محمود شلتوت: من هدي القرآن، قاهره، دارالكاتب للطباعة والنشر، بيتا، ص 323 ـ 322.
*نويسنده: پ. ساروي. منبع: نشريه در آينه پژوهش.
شنبه 14 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]