تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835051292




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دعوا بر سر مرد هزار چهره


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دعوا بر سر " مرد هزار چهره" نمی دانم در مورد توهین های ایشان چه بگویم، فحاشی تصور نمی کنم پاسخی داشته باشد. به هر حال من برای ایشان به شدت احترام قائلم اما ایشان وقتی با این ادبیات صحت می کنند خواننده حتما در مورد آن قضاوت می کنند، راجب ادبیات ایشان. سریال مرد هزار چهره با همه پیش داوری ها و شائبه ها به اتمام رسید. این گزارش قصد ندارد به تحلیل آن بپردازد و  از اینکه این سریال طنز بوده یا هجو و هزل و یا اینکه مهران مدیری در این سریال خوب ظاهر شده یا نه ، سخنی بگوید. گزارشی که پیش رو دارید اثر امیرهادی انواری خبرنگار فرارو  و در مورد واکنش های فنی است که این سریال به دنبال داشته است. پس از پخش قسمت مربوط به نیروی انتظامی، آنچه از مهران مدیری و تیم نویسندگانش در اذهان عمومی شکل گرفت، شخصیتی رادیکال و منتقد بود؛ عده ای در این زمان سکوت کردند اما برخی، تهیه کنندگان این سریال را تا مرز شخصیت هایی انقلابی بالا بردند که خط قرمز های نظام را زیر پا گذاشته اند. اما بلافاصله پس از پخش قسمت مربوط به شعرا و ادبا ورق برگشت؛ بعضی ها که تا قبل از آن مهران مدیری را چهره ای انقلابی دانسته بودند، حالا از وی شخصیتی حقیر ساختند. در این میان بعضی ها مثل توکا نیستانی که تاحال در مورد این سریال سکوت کرده بودند، مواضع تندی را اتخاذ کردند. توکا نیستانی تعابیری داشت، مثل شباهت نیکی خانم به خانم لیلی گلستان و احمقانه بودن کل متون. با توکا نیستانی در مورد نظراتش گفت و گو کردیم، سپس به سراغ لیلی گلستان رفتیم و نظر او را جویا شدیم. امیرمهدی ژوله نیز که در این مدت انتقادها و اهانت های زیادی به وی شده نیز پاسخگو بود؛ وی علاوه بر پاسخ دادن به انتقاد ها و اهانت ها در مورد حذفیات سریال نیز صحبت کرد، بر خلاف آنچه برخی به طور پیش داورانه گفتند روشن شد که حذفیات اصلا سیاسی نبودند و توسط خود کارگردان حذف شده اند. وی همچنین دلایل این حذفیات را نیز یادآور شد. از طرفی با رضا رشید پور نیز گفت و گویی انجام داده ایم در مورد نقشی که در این سریال داشته و حذف شده است. متن، احمقانه و نویسنده،بی سواد بود سریال مرد هزار چهره واکنش های گوناگونی را در بین عامه مردم، همچنین روزنامه نگاران و قشر روشنفکر به دنبال داشت. یکی از شدید ترین مواضع را توکا نیستانی در مورد این سریال اتخاذ کرد. وی برای اولین بار نام نویسنده قسمت بحث برانگیز شعرا مرد هزار چهره را فاش کرد. در این گفت و گو نیستانی علاوه بر توضیح علت موضع گیری علیه این سریال در مورد نحوه اطلاع از هویت نویسنده موقعیت شعرا می گوید، همچنین وی مسایلی را مطرح می کند که ژوله در گفت و گوی بعدی به آن پاسخ داده است. این گفت و گو را بخوانید. آقای نیستانی در بخشی از یادداشتی كه در وبلاگ شخصیتان در رابطه با سریال مرد هزار چهره نوشته بودید به ایجاد تصویر مخدوش از فضای فكری طیف فرهنگی كشور اشاره كرده بود، شما به كدام تصویر مخدوش اشاره كرده بودید؟ شما ببینید آقایان 4-5 نفر پیر و پاتال را كه همه همدیگر را استاد خطاب می كنند جمع کرده بودند، پس نمی شود گفت كه یك مشت بچه یه جوجه روشنفكر هستند كه در كافه ها می نشینند و شعر می گویند و می خواهند شاعر باشند.آن ها به یك رده سنی بالایی متعلق هستند. اسم آقای استادی كه با ایشان صحبت می كنند آقای میم تهرانی است. مثل محمود مشرف آزاد تهرانی است. و خانم نیكی در دروس، گالری نقاشی دارد.و شما فكر می كنید به غیر از خانم لیلی گلستان كس دیگری در دروس نمایشگاه نقاشی دارد؟! یك بیت از اشعاری كه به تمسخر می خوانند مستمع را به یاد شعر زنده یاد آقای منوچهر آتشی می اندازد. حتی به نظر من عكس آن استاد مرحومی كه در جلوی میز قرار داشت، شباهت زیادی به مرحوم منوچهر آتشی داشت. یعنی نشانه های خیلی روشنی از آدم های مطرحی می دهد كه اكثرا هم آدم های بزرگی هستند مثل منوچهر آتشی، محمود مشرف آزاد تهرانی و خانم گلستان. خانم گلستان به عنوان یك نویسنده، مترجم و یك گالری دار من فكر نمی كنم حق كمی به گردن فرهنگ و هنر این مملكت داشته باشند. كار فرهنگی كه خانم گلستان طی سی سال گذشته انجام داده اند فكر نمی كنم به اندازه مجموع خانم ها و آقایانی كه در این سریال كار كردند، مجموعه فعالیت هایشان فكر نمی كنم به اندازه خانم گلستان باشد. در جمعیت هفتاد میلیونی ، 99 درصد آنها به نظر من بی سواد هستند چون اهل كتاب خواندن نیستند، این یك درصد با سوادی هم كه داریم می خواهند نابود كنند كه چه اتفاق مثبتی در این جامعه بیافتد؟ غیر از این است كه مردمی كه كتاب نمی خوانند می گویند ما كه چیزی از دست ندادیم! شما در بخشی از یادداشتتان گفته بودید كه این قسمت نوشته امیرمهدی ژوله بوده است، با توجه به اینكه این مجموعه توسط تیم نویسندگان نوشته شد بود و در تیتراژ سریال اشاره ای به نویسنده هر قسمت نمی شد، از كجا متوجه شدید كه نویسنده موقعیت شعرا آقای ژوله است؟ از آنجایی كه من این قسمت را با دوستان آقای ژوله دیدم، با آقای بزرگمهر حسین پور دیدم. آقای حسین پور گفت این قسمت را امیرمهدی ژوله نوشته است، حتی ایشان خوشحال بودند و می گفتند بخش هایی كه مربوط به صحنه های مدیتیشن و ... بوده را از بزرگمهر حسین پور پرسیده(امیرمهدی ژوله) و بزرگمهر حسین پور می گفت برای آنكه این مسایل مسخره نشوند اطلاعات غلط به ژوله داده است. این یك واقعیتی است، شما آیا تا به حال نویسنده ای را دیده اید كه اهل مدیتیشن باشد، یك مشت صحنه های بی ربط بود. آن قضیه نشریه در آوردنشان با مزه بود، كلا نشریاتی كه این قشر در می آورند به تعداد خودشان هفت نسخه برای هفت نفر است. شما به عنوان یك طنز پرداز آیا نباید كاری كنید كه اگر عیب و نقصی در جامعه است برطرف شود، این چه دردی است، این (نویسنده) كدام درد را شناخته كه می خواهد درمانش كند. به نظر من این یك متن بی سر و ته احمقانه بود كه یك آدم بی سواد نوشته بود برای خنداندن مردم، موفق هم بود، همه دیدند و خندیدند خیلی هم لذت بردند. به عنوان كسی كه در وبلاگستان فارسی هستید و یادداشت های شما در بین وبلاگ های فارسی تاثیر گذار است، نظر شما به عنوان كسی كه هم روزنامه نگار است و هم به گفته خودتان مهران مدیری را از نزدیك می شناسید در مورد عكس العمل برخی از وبلاگ ها(خاصه وبلاگ های منتقد) كه به دنبال پخش قسمت های اولیه مرد هزار چهره از مهران مدیری یك چهره رادیكال و منتقد ساخته بودند چیست؟ اصلا این را قبول ندارم، مهران مدیری اصلا چهره رادیكالی ندارد، برای اینكه در تلویزیون جای این بازی ها نیست. این آدم اینكاره نیست، ایران هم جای این بازی ها نیست. كارهایی كه قبلا ایشان كرده اند من دیده ام، كارهای مدیری را دنبال می كردم. مدیری یك استثنا در تلویزیون ما است. او واقعا آدم با استعدادی است، در آن متنی هم كه نوشتم من در این شك ندارم. هم ایشان و هم آقای قاسم خانی و تیمشان، به هر حال اینها توانایی كار را دارند. ولی آقای مدیری به عنوان كسی كه گوشه و كنایه ای بزند و... اصلا در این حد و اندازه ها نیست. دنبال این كارها هم نیست. مگر ایشان همان كسی نیست كه در مجموعه برره بحث غنی سازی نخود را كار كرد؟ مگر ایشان نبود كه بعد از اعتصاب نمایندگان مجلس ششم بخشی مربوط به تحصن ساخت؟ پس ایشان زیاد اهل گوشه و كنایه زدن به قدرت نیست. اگر هم بزند به جاهای مخصوصی می زند و با نیت های خاصی. مدیری مرد بسیار جذابی است در كارش هم فوق العاده موفق است. آن بخشی هم كه اجرا می كند یك كار تك نفره است و تمام آن سیاه لشكر ها فقط تحت الشعاع بازی ایشان جذاب هستند. من اصلا منكر توانایی ایشان نیستم. اما تصوری كه مردم در مورد او دارند به عنوان چهره ای كه منتقد است، خیر ایشان اینكاره نیستند و فكر هم نمی كنم كه جرات داشته باشد بگوید من چنین كاری كرده ام. نظرتان در مورد سریال مرد هزار چهره به طور كلی چیست، اقشار خاصی در این مجموعه مورد نقد قرار گرفتند به نظرتان چرا اینطور بود؟ برای آنها كم خطر تر است، من فكر نمی كنم این یك كار بیاد ماندنی باشد، كما اینكه كارهای قبلی آقای مدیری هم جز بخش هایی از سریال برره به یاد ماندنی نبودند. چه كارهایی كه قبل از شب های برره كرد و نه آنهایی كه بعد از آن مجموعه انجام داد آنقدر قدرتمند نبودند كه بتوانیم بگوییم بیاد ماندنی هستند. یعنی در حافظه كسی هم باقی نمانده است، به نظر من این یك مجموعه سبكی بود برای تفریح آخر شب مردم كه بنشینند و بخندند، و لازم هم هست ساخته شدنش. مدیری هم اینطور برنامه ها را خیلی عالی می سازد. نه حلقه ادبی داریم نه وقت مدیتیشن دارم لیلی گلستان، مترجم و نویسنده چیره دست. کسی که به زعم توکا نیستانی از آنجا که وی ساکن دروس است و دارنده تنها گالری نقاشی در منطقه دروس به شمار می رود، کاراکتر «نیکی خانم» که «حلقه دروس» را اداره می کرد کنایه ای به او بوده است. با وی گفت و گوی کوتاهی انجام داده ایم که در ادامه می آید: با آقای نیستانی در مورد سریال مرد هزارچهره گفت و گویی انجام داده ایم، ایشان معتقد بودند که شخصیت نیکی خانم کنایه به شماست. ما در مورد شما صحبت کرده ایم، نظر خودتان چیست ؟ مرد هزار چهره چیست؟ سریالی در تلویزیون بود که در ایام عید پخش می شد، در این سریال حلقه ای با عنوان حلقه دروس بود، خانمی به نام نیکی خانم آن حلقه را اداره می کرد که گالری نقاشی هم داشت. شما در دروس گالری نقاشی دارید و بعضی ها می گویند که نیکی خانم شما در واقع شما بوده اید. چون من تلویزیون ندارم، اصلا برنامه های تلویزیون را نمی بینیم، و هیچ چیز در مورد این چیزهایی که شما می گویید نمی توانم بگویم، چون من اصلا تلویزیون نگاه نمی کنم. با توجه به توضیحاتی که خدمتتان ارایه دادم، و اینکه بعضی ها گفته اند منظور این سریال شما بوده اید، نمی خواهید چیزی بگویید؟ من اولین باری است که چنین چیزی می شنوم، کسی تا الان چنین چیزی به من نگفته است! از سریال بگذریم، شما مدیتیشن کار می کنید؟ اصلا اهل این چیزها نیستم. اعتقادی به این چیزها ندارم. ببخشید سوال می کنم اما شما حلقه ادبی دارید، از قار کسی حمایت می کنید؟ نخیر، ما صبح تا شب کار می کنیم، اصلا وقت این کارها را نداریم. شاید چون در دروس بوده اینطور فکر کرده اند. یعنی فکر می کنید سو تفاهم بوده؟ اصلا من نمی توانم در مورد صحبت های شما اظهار نظر کنم. چون حتی اطرافیانم هم که شاید تلویزیون تماشا کنند هم چیزی از اینها که شما می گویید تا به حال به من نگفته اند. من نقش رضا رشیدپور را بازی می کردم رضا رشید پور یکی از بازیگران افتخاری این مجموعه اخیرا با مهر مصاحبه ای انجام داده که تا حدی بحث برانگیز بوده است. با توجه به اینکه شائبه حذف برخی قسمت های مرد هزار چهره پیش از این در جامعه وجود داشت. این گفت و گو این شائبه ها را نسبت به قبل شدیدتر کرد. هر چند او در این گفت و گو چیزی در مورد چند و چون نقش حذف شده اش نمی گوید، اما ژوله در مورد حذفیات سریال به طور کامل صحبت کرد. با وی گفت و گوی کوتاهی انجام داده ایم. در مورد نقشی كه در سریال مرد هزار چهره داشتید و گفته می شود كه حذف شده، كمی توضیح دهید؟ اصلا دوست ندارم در مورد این قضیه حاشیه ایجاد شود، چون اتفاقی است كه افتاده و حالا هم تمام شده. به اندازه كافی مرد هزارچهره حاشیه داشته است. در مورد علل حذف آن صحبت نمی كنیم، در مورد نقش شما صحبت می كنیم، نقش شما چه بوده؟ یك سكانس دیگر هم بود كه مربوط می شد به موقعیت مافیا، چیز زیاد مهمی نیست كه ارزش خبری داشته باشد. من كماكان نقش خودم بود. یعنی رضا رشید پور به عنوان مجری شب شیشه ای در این سریال ظاهر شده بود؟ در واقع همان رضا رشیدپور بود، حالا رضا رشید پور هم به نام شب شیشه ای شناخته می شود. بالاخره مشخص كنید شب شیشه ای بود یا خیر، و آیا در مقابل مجری شب شیشه ای قداره بندیان(فرهنگ) قرار گرفته بود؟ آقای خمسه مقابل من بود، ولی شب شیشه ای نبود. ولی مقابل من آقای قداره بندیان بود. سكانس آخر سریال كه شما با یك شورلت می آیید و به مسعود شصت چی می گویید كه مهران خودت هستی و... بعدا فیلمبرداری شد؟ بله آن سكانس روز سیزده بدر فیلمبرداری شد. این در واقع جایگزین سكانس قبلی بود. داخل پرانتز "فرهنگ" توسط کارگردان حذف شد تا پیش از اینکه توکا نیستانی در یادداشتی بگوید که قسمت مربوط به ادبا و روشنفکران توسط امیرمهدی ژوله نوشته شده است، کسی نمی دانست که هر اپیزود از این سریال توسط چه کسی نوشته شده. از آنجا که این مجموعه توسط گروه نویسندگان نوشته شده بود، گویا تهیه کنندگان آن تمایل چندانی به عنوان کردن نام نویسنده های قسمت های مختلف نداشتند و در تیتراژ سریال هم نامی از نویسنده هر قسمت به میان نمی آمد. اما توکا نیستانی با افشای نام امیرمهدی ژوله به عنوان نویسنده قسمت شعرا که به گفته خودش توسط یکی از دوستان ژوله از آن مطلع شده بود این جو را برهم زد. نیستانی در گفت و گویی که با "فرارو"  داشت به شدت نسبت به این سریال و نویسنده قسمت مربوط به شعرا موضع گیری کرد تا حدی که نویسنده موقعیت شعرا را «بی سواد» و متن را «احمقانه» توصیف کرده بود. همچنین نیستانی تعابیری از سکانس های مختلف موقعیت شعرا ارایه داده بود. در همین خصوص با امیر مهدی ژوله گفت و گویی انجام داده ایم. در این گفت و گو ژوله علاوه بر روشن کردن سو تفاهمات در مورد حذفیات این سریال هم صحبت کرده است. این گفت و گو را بخوانید. آقای نیستانی با اشاره به سابقه فعالیت شما در مطبوعات و بعد وارد شدن به کارهای تلویزیونی گفته بودند که به جای «یک کودک فهیم» باید از صفت «زبل» برای امیرمهدی ژوله استفاده کرد، در مود این اظهار نظر، نظری دارید؟ سابقه من مشخص است، چه در مطبوعات و چه در تلویزیون. جاهایی که کار کرده ام و چیزهایی که نوشته ام همه روشن هستند. خوانندگان شما می توانند خودشان قاوت کنند. در این موضوع چند اشکال وجود دارد. اول اینکه من برای توکا نیستانی دوستم و همیشه برای هم احترام قائل بوده ایم. توقع داشتم اگر شائبه ای برای توکا نیستانی پیش آمده در مورد آن سریال اول به خود من زنگ بزند و جویای موضوع شود. دوم اینکه توکا نیستانی از صمیمی ترین دوست من شنیده که این قسمت را من نوشته ام و بعد علنی اعلام کرده است که این قسمت را من نوشتم. این دومین نامهربانی او است. توجه کنید که چون در تیتراژ از گروه نویسندگان نام برده می شود، یعنی تمام مسئولیت ها با گروه نویسندگان است. وقتی هم که ما کار می کنیم، اینطور نیست که هر کسی دستش را در جیبش کند و هر چه می خواهد بنویسید! یکماه و نیم تا دوماه بحث طراحی کل ماجرا را داشتیم، که تصمیم بگیریم چه موقعیت هایی داشته باشیم و مسعود شصت چی در چه موقعیت هایی قرار بگیرد، و در هر موقعیت چه اتفاقی برایش بیافتد. از اول هم قرار بود موقعیت شاعرها را بر اساس قصه موخوره جلو برویم و هر کسی می نوشت همین اتفاق می افتاد، حالا اینکه شما بیایید و این قسمت را به یک نفر خاص ربط بدهید و قضاوت شخصی و فرا متنی بکنید، فکر می کنم زیاد دوستانه نیست. در گفت و گویی که ما با آقای نیستانی داشتیم به چند نکته در مورد موقعیت شعرا اشاره کرده اند، اول اینکه شعرایی که در این قسمت بودند، همگی سن و سال بالایی داشتند، بنابراین نمی توانسته اند نمادی از «جوجه روشنفکرها» باشند، دوم ایشان اعتقاد داشتند میم تهرانی همان محمود مشرف آزاد تهرانی بوده است و سوم اینکه ایشان معتقد بودند از آنجا که کسی به جز خانم لیلی گلستان در دروس گالری نقاشی ندارند، بنابراین خانم «نیکی» که در این سریال حضور داشته است کنایه ای بوده به خانم «لیلی گلستان»، چهارم اینکه ایشان معتقد بودند عکس استاد مرحومی که در کافه بود عکس زنده یاد منوچهر آتشی بوده و قطعه شعر آوانگاردی که در آن جلسه خوانده شده است کنایه ای به اشعار آقای آتشی بوده است در مورد این اظهار نظرها توضیحی دارید؟ بعد از آنکه آن قسمت پخش شد من نه از دوستان مطبوعاتی نقدی شنیدم، نه از جامعه شعرا و نه از حلقه های ادبی تابحال من چیزی نشنیده ام. فقط آقای نیستانی که به نظر من خیلی کاریکاتوریست خوبی هستند و من خیلی ایشان را دوست دارم و بهشان ارادت دارم این را مطرح کرده اند. من به خودشان هم اس ام اس زدم و گفتم. متاسفانه آقای نیستانی در تطبیق کاراکترهای این سریال با شخصیت های واقعی دچار سوتفاهم شده اند. من می توانم از اول برایتان توضیح بدهم. از اول که قرار شد این اپیزود نوشته شود قرار شد بر اساس داستان «مو خوره» نوشته شود. داستان موخوره بر اساس داستان یک شاگرد نانوا است که وارد یک کافی شاپی می شود و در شرایطی مجبور می شود شعر بخواند و لیست خرید نانوایی را می خواند. این شاگرد نانوا را به عنوان یک شاعر به قار خودشان می برند و بعد هم دفتر مجله و... کاری هم که ما کردیم دقیقا همین بوده است. موقعی که مسعود شصت چی وارد آن کافی شاپ می شود بزرگداشت یک استادی است. من شوخی کرده ام با اسم مستعار گذاشتن ها. اسم مستعار این استاد مرحوم که بزرگداشتش برگزار شده را اسم پلاک ماشین گذاشته ام. برای همین اسم استاد را «تهران. میم» گذاشتم، اصلا «میم. تهرانی» نبود! عکسی هم که کار شده بود، عکس یکی از عوامل پیشت صحنه بود. دوم اینکه وقتی که با پیمان طرح این قسمت را کار می کردیم می خواستیم برای این حلقه یک اسم بگذاریم و چون می خواستیم بالا شهری باشند، و آن موقع قرار بود که دو حلقه رقیب داشته باشیم، یکی حلقه فرشته و دومی یک حلقه بالای شهری دیگر، دو اسم می خواستیم. چون پیمان قاسم خانی منزلشان دروس بود گفت بگذاریم حلقه دروس، من که تا امروز نمی داستم و فکر هم نمی کنم پیمان قاسم خانی هم می دانسته که خانم لیلی گلستان در دروس نمایشگاه نقاشی دارند. اشعاری هم که قرار بود در آنجا خوانده شود، توسط نیما دهقانی(یکی از دوستان) نوشته شده بود که اصلا در جریان چند و چون کار نبود. من به او گفتم که شخصیت داستان گیر تعدادی شاعر می افتد و یک سری شعر آوانگارد بی سر و ته برای من بگو. و من هم از آنها استفاده کردم. حالا اینکه بگوییم این سری شعرهای آوانگارد بی سر و ته شبیه شعر آقای آتشی است فکر می کنم توهین به آقای آتشی باشد. ما در آن قسمت با عرفان های سطحی، سو استفاده ها، اشعار آوانگارد، به به چه چه کردن ها و استاد استاد گفتن ها و... شوخی کرده بودیم. اما اینکه چرا سن و سال این اشخاص بالا بود چون این آخرین اپیزود بود و اینها آخرین بازیگرانی بودند که با ما قرارداد داشتند. ما قرار بود از این بازیگران استفاده کنیم و اصلا بازیگر جوانی نداشتیم که برای این موقعیت استفاده کنیم. من در گفت و گوی قبلی که با شما داشتم در مورد همین موقعیت گفته بودم آنهایی که شبیه اینها نیستند که نباید بهشان بربخورد و آنها هم که شبیه اینها هستند بهشان بر بخورد. آن موقع نمی دانستم که ممکن است به آقای نیستانی بر بخورد وگرنه این را نمی گفتم! در بخش دیگری ایشان در گفت و گو با ما گفته اند که توسط دوست صمیمی شما از نام نویسنده این قسمت از سریال مطلع شدند و اینکه آن دوست صمیمی شما خوشحال بوده که با ارایه اطلاعات غلط به شما، شما را در نوشتن این موقعیت گمراه کرده است، یعنی شما اطلاعات کارتان را از کسان دیگری می گیرید؟ من تکذیب می کنم. موقعی که من در مورد ذکر هایی که در مانترا می گویند از بزرگمهر حسین پور سوال می کردم به من گفت که بعضی از ذکر ها را نگویم چون برای آنها معنای ارزشی دارد و من هم استفاده نکردم. کل قضیه همین بود. حالا جالب است اگر وبلاگ آقای حسین پور را بخوانید راجب به واکنش استاد یوگایش در مورد این بخش از سریال صحبت کرده، و اینکه استادش از این قسمت خیلی استقبال کرده بوده. و اینکه استاد ایشان گفته بوده که این سریال نشان داده که الان یوگا و مدیتیشن به چه سمت و سویی رفته است و... آقای نیستانی معتقدند که شما به عنوان یک نویسنده می بایست دردی از جامعه را می شناختید و بعد در جهت درمان ، آن درد را به نقد و چالش می کشیدید، در حالی که در این قسمت هیچ دردی مطرح نشده و چیزی درمان نکرده. جز اینکه دردی به دردهای قبلی هم اضافه شده. ایشان معتقدند این یک متن احمقانه است و توسط یک آدم بی سواد نوشته شده. آیا کار شما صرفا یک مجموعه هجو برای خنداندن مخاطب عام بوده؟ نمی دانم در مورد توهین های ایشان چه بگویم، فحاشی تصور نمی کنم پاسخی داشته باشد. به هر حال من برای ایشان به شدت احترام قائلم اما ایشان وقتی با این ادبیات صحت می کنند خواننده حتما در مورد آن قضاوت می کنند، راجب ادبیات ایشان. ولی اینکه ما یک جامعه تعریف کردیم، یک گروه آدم های بیکار و آدم های عشق شاعری، عشق انقلابی گری و عشق مدیتیشن دارند و دایم در حال وقت گذرانی هستند و عدای روشنفکری و عدای عرفان در می آورند. با عدا بازی این آدم ها شوخی کرده ایم، آدم هایی که برای آنکه روزیشان بگذرد مجیز گوی یک خانم هستند. ما با مسعود شصت چی جلو می رویم، مسعود شصت چی است که با وسوسه شهرت و قدرت و محبوبیت قرار می گیرد و در این قسمت در وسوسه محبوبیت قرار می گیرد. اما به دلیل کمی وقت این قسمت خیلی کوتاه ضبط شده است و حق مطلب عدا نشده. مشخص کنید در این مجموعه شما کدام درد و کژ روی اجتماعی را به نقد و چالش کشیده اید، تا بتوان روی آن عنوان یک کار قوی گذاشت که صرفا عامه پسند نبوده؟ این رفتارها و کردار ها مگر درد نیست، همانطور که خیلی از شعرا و روشنفکرها و ادبا از این موضوع استقبال کرده اند، چون دیده اند از این آدم ها. از این آدم هایی که به روشنفکرها و ادبا و شعرای بزرگ می چسبند و از کنار اینها می خواهند ارتزاق کنند و ادا و ژست و بازی های آن را فقط دوست دارند و در چنته هم هیچ چیزی ندارند. این آدم ها هستند، که خیلی بی مایه هم هستند. در مورد اینکه حرف داشت یا نداشت، می توانید به سایت ها و روزنامه ها و مجله ها سر بزنید و تحلیل های جدی که در مورد این کار نوشته شده است را ببینید. تحلیل های روانشناختی، جامعه شناختی و سیاسی که در مورد این کار بوده است را می توانید بخوانید و ببینید که این کار حرفی داشته، موجی ایجاد کرده یا نه. از این سریال بخش هایی حذف شده بود؟ خیر. آقای رشیدپور با خبرگزاری مهر گفت و گویی داشته اند که در آن اظهار کردند که بخضی از نقششان حذف شده؟ بله، نقشی داشت که شوخی با فیلم پدرخوانده بود، که ایشان پیش آقای قداره بندیان می آمد و گله ای می کرد از آقای حسینیان، و آنها می رفتند کله مرغ روی تخت خواب آقای حسینیان می انداختند. قرار بود این سکانس را آقای علی پروین بیاید و ایشان مسعود شصت چی را اشتباهی بگیرد، منتها آقای علی پروین در سفر بودند و هماهنگی با ایشان میسر نبود. بنا براین از آقای رشید پور در سکانس آخر استفاده کردند و چون از ایشان در این سکانس استفاده شده بود بنابراین نمی شد آن شوخی بماند. بنابراین مجبور شدند آن بخش شوخی با فیلم پدر خوانده را از کل سریال خارج کنند. چون می خواستند از آقای رشید پور در سکانس آخر استفاده کنند. پس این حذف سیاسی نبوده است؟ نه اصلا، همه چیز به همین سادگی بوده! عبارت داخل پرانتز فرهنگ از نام فامیل قداربندیان جدا شده بود، دلیل این حذف چه بود؟ نمی دانم، ولی مطمئنم موقع نگارش نویسنده به هیچ عنوان هیچ قصدی از نوشتن این عبارت نداشته و هیچ معنا و مفهوم خاصی را نمی رسانده. اما اینکه چرا حذف شده شاید به خاطر اینکه در قسمت های قبلی آن همه حرف و حدیث و شائبه از هیچ درآمده شاید دیده اند که آن ممکن است که شائبه ایجاد کند بنابراین آن را حذف کردند. چون بود و نبودش هم فرقی نمی کرد و قرار هم نبود از آن استفاده ای شود. بنابراین توسط خود کارگردان در مونتاژ حذف شده، که شائبه ای ایجاد نشود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن