واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: توقع دارید در لحظه ورود شاهد چه چیزی باشید؟ یا این که دوست دارید بدانید دراین خانه 3 طبقه چه خبر است؟ بازگشت شصت چی مرد هزار چهره 2، یکی از برگهای برنده تلویزیون است «مرد هزار چهره» را حتما به خاطر دارید، سریالی که هم صدای اعتراض خیلیها را بلند کرد و هم کلی بیننده را برای خودش دست و پا کرد. وقتی مهران مدیری، مرد هزار چهره را ساخت، بلند و علنی اعلام کرد «دیگر تلویزیون هرگز! و حالا فقط سینما!» اما مگر چند مهران مدیری طناز در کشور ما وجود دارد که بتواند همه را پای گیرندههایشان میخکوب کند، پس این پایان ماجرا نشد و مسوولان صدا و سیما دست از سر او برنداشتند، آن قدر رفتند و آمدند که بازهم او را مجبور کردند تا سری دوم این مجموعه پر مخاطب را بسازد و بازیگرانی مثل سیامک انصاری، سحر زکریا، بیژن بنفشه خواه، عارف لرستانی، کیهان ملکی، سپند امیر سلیمانی، پژمان بازغی، فلامک جنیدی، رضا فیض نوروزی، غلامرضا نیک خواه، پروین مقامی، امید روحانی، امید زندگانی، هادی کاظمی، یوسف صیادی، محمد رضا هدایتی، سحر جعفری جوزانی و.... را گرد هم جمع کند و باز هم مدیر یک گروه 9 نفره شد.اواخر بهمن ماه نزدیک به 2 ماه از فیلمبرداری سریال گذشته، 6 قسمت مجموعه آماده شده. دقت و سختگیری مهران مدیری در «مرد هزار چهره 1» که پارسال همه شاهدش بودیم، همچنان ادامه دارد وهمین طور سکانسهای پر هزینه تر وعظیم تر از سکانسهای پارسال. روز/ داخلی / سکانس: ناهار فکر میکنید سریال مرد هزار چهره 2 درکجا فیلم برداری میشود؟ لوکیشنی در شمال تهران، در خیابان ولنجک. خیلی لازم نیست برای پیدا کردن مکان مورد نظر سختی کشید و گشت، خیلی راحت نشانههایی از فیلمبرداری یک مجموعه تلویزیونی درخیابان معلوم است. اول کامیون بزرگ فیلم برداری (واحد سیار) را میبینید که روبهروی خانه بزرگ ویلاییای پارک شده و دوم، رفت وآمدها در حوالی این خانه کمی بیشتر از حد معمول و شاید هم برای یک غریبه مشکوک باشد.دم در این خانه که بی شباهت به عمارتهای قدیمی نیست، نگهبان جلوی راه را میگیرد و پرس و جوها شروع میشود تا این که روابط عمومی (وفا ملک زاده) به داد میرسد. توقع دارید در لحظه ورود شاهد چه چیزی باشید؟ یا این که دوست دارید بدانید دراین خانه 3 طبقه چه خبر است؟ طبقه اول که ناهارخوری است. گروه درحال خوردن ناهار هستند، شاید هم استراحت بعد از ناهار. مهران مدیری پشت میز ناهار خوری نشسته و کیهان ملکی و پژمان بازغی هم رو به روی او هستند و با هم صحبت میکنند. مدیری آرامش خاصی دارد، با لبخند و طمانینه آنها را همراهی میکند. روابط عمومی لپ تاپی را به او میدهد تا از بین مجموع عکسهای عباس اصفهانی (عکاس کار)، چند تایی را انتخاب کند. عکسها و تمرکز مدیری برای این کار خود ماجرای مفصلی دارد، فقط در همین حد بدانید که از میان نزدیک به 2 هزار عکس، نزدیک به 30 عکس مورد پسند کارگردان سختگیر قرار میگیرد. در اتاق گریم باز میشود، عارف لرستانی دارد گریم میشود. فروزان جلیلی فر (طراح صحنه و لباس) برای دکور صحنه بعد تصمیم گیری میکند. سیامک انصاری وارد میشود و با لحن معروف مهران مدیری به همه سلام میکند. روز/ داخلی/ سکانس: کلانتری ساعت نزدیک 3 بعدازظهر است. فروزان جلیلی فر، گوشه ای از طبقه دوم این ساختمان را با استفاده از ماکت و چوبهای نئون سبز رنگ به شکل دیوارهای یک کلانتری در آورده است. مدیری وارد صحنه میشود، بسیار آرام و درعین حال جدی، بدون این که کوچکترین حرفی بزند. میایستد. همین ایستادن او در صحنه کافی است تا تمام عوامل گروه بسیار سریع جمع شوند و بدانند که فیلم برداری شروع خواهد شد. این را میگویند فرماندهی در سکوت!عارف لرستانی و پژمان بازغی با لباسهای نظامی پشت میزی میایستند. مهرداد شکرابی بازیگر دیگری است که دراین صحنه حضور دارد، کلاه به سر دارد و عینک دودی به چشم. جالب این که شکرابی طراحی گریم مرد هزار چهر 2 را هم برعهده دارد. کمی که میگذرد متوجه میشویم که قرار است تا نقش یک مربی فوتبال را بازی کند که از خارج از کشور به ایران آمده. بیژن شکیبا (مهرداد شکرابی): «من یه مترجم میخوام با یه وکیل...». عارف لرستانی و پژمان بازغی دیالوگ هایشان را میگویند، مدیری کات میدهد، و میگوید: «تصویر را باز کنید که تو شات برویم، فول نمیخواهم تو شات!» فیلم برداری از سر گرفته میشود، لرستانی دیالوگهایش را بار دیگر میگوید. سروان اعتمادی (پژمان بازغی): «شما کتتون رو دربیارید! کلاه رو بذارید رو سرتون! حالا این سبیل رو بذارید !...و بعد دستور میدهد تا بیژن شکیبا را به بازداشتگاه ببرند. شکرابی (بیژن شکیبا) فریاد میزند: «اشتباه گرفتید، اشتباه گرفتید، جناب سرگرد...» بازغی در جواب میگوید: «من سرگرد نیستم، سروانم!». شکرابی در همان گیرو دارکه فریاد میزند، لحنش را تغییر میدهد و با تعجب میپرسد: «مطمئنی؟» مدیری بلند میخندد و کات داده میشود. همه با مدیری میخندند! ما که نمیدانیم قصه چیست، کمی گیج مانده ایم! دستمان میآید که دیالوگ آخر در فیلم نامه نوشته نشده بوده و شکرابی آن را در همان لحظه اضافه کرده. همه متفرق میشوند تا صحنه بعدی کلانتری چیده شود. عصر/ داخلی / سکانس: تکراری صحنه بعدی از آن صحنههایی است که یک بار قبل ازاین گرفته شده اما چون به دل مدیری نشسته، بیخیالش شده و حالا دوباره باید گرفته شود.کیهان ملکی فیلمنامه به دست وارد میشود، تمام تمرکزش را برای حفظ کرد ن دیالوگها گذاشته. پژمان بازغی از دستیار کارگردان میپرسد که سکانس بعدی چیست؟! آن را میخواند و بعد میگوید: «یک موبایل صحنه به من بدهید.» به سمت کارگردان میرود و به او میگوید: «بگذار این صحنه را این طوری بگیریم. جناب سروان است دیگر! پس میتواند.» مدیری میخندد: «نه! نمیشود» بازغی علت را میپرسد و مدیری با لبخند و ملایمت توجیه اش میکند. بازغی پس از چک مجدد دیالوگهایش با شیطنت خاصی مدام و پشت سر هم دستهایش را به هم میکوبد و میگوید : «بگیریم» سیامک انصاری با گریمش که تفاوتی با چهره خود ندارد، وارد سالن میشود و به همه سلام میکند. بازغی میگوید: «سلام علیکم! سلام علیکم! به به، به به!» همه میخندند. مدیری میگوید: «بریم ضبط» عارف لرستانی، فلامک جنیدی، اکبر قدمی و سپند امیر سلیمانی هم هستند. کیهان ملکی هم در صحنه حضور دارد. به نظر میرسد که نقش ما فوق بازغی را دارد. ضبط شروع میشود.ملکی: «ما دیر یا زود اون خلافکار متواری را دستگیر میکنیم، بنابراین مقاومت شما فقط جرمتان را سنگینتر میکند برای آخرین بار سوال میکنم، اون کیه؟» اکبر قدمی: «خلافکار شماست، اون وقت از ما میپرسید کیه، خوبه والا!»ملکی: «خودتون رو به اون راه نزنید آقا، همه چیز روشنه»قدمی: «خب اگه همه چیز روشنه که پس برای چی ما رو زا به راه کردید؟»عارف لرستانی: «آقا شما خیلی حرف میزنید»مدیری کات میدهد: «بچهها...تنش نداره. کمی باید دیالوگها را تندتر بگین که بیننده رو درگیر کنه.»صحنه دوباره گرفته میشود. دیالوگها عصبی تر گفته میشوند. ریتم هم کمی تندتر شده. هنگام ادای آنها کمی هم تغییر ایجاد میشود اما مهران مدیری در این مورد سختگیری نمیکند. شب / داخلی / سکانس: موقعیت سینماییساعت به 9 شب نزدیک شده. سکانسهای موقعیت و قسمتهای سینمایی قصه در طبقه سوم خانه گرفته میشوند. آکواریومی که در صحنه است، جلب توجه میکند و آدم را یاد خاطرات سریال «پاورچین» میاندازد. تکرار قسمتهای 3 و 4گرفته میشود. زمان بازی خود مهران مدیری رسیده، فیلم برداری آغاز میشود. مدیری در این صحنه قرار است نقش یک کارگردان را بازی کند. عینک دودی زده و با شیطنت و هیجان لبخند بر لب دارد. میخواهد پشت دوربین بایستد که تعادلش را روی ریل فیلمبرداری کمی از دست میدهد. تمام عوامل از جلوی دوربین رد میشوند و همهمه میکنند. صحنه شلوغ است. کات داده میشود، مدیری میخندد و میگوید: «ببینیم!» همه دور مانیتور جمع میشوند تا صحنه را ببینند. کارگردان کسی را که مدام مستقیم به طرف دوربین میآمده و میرفته، در مانیتور به همه نشان میدهد و همه میخندند. با شیطنت میگوید: «بچهها هول نزنید، از همه بعدا میگیرم! فعلا عرضی رد بشید....» صحنه دوباره گرفته میشود و او از همه تشکر میکند و دراین لحظه همه عوامل میدانند که باید سکوت کنند!شب/ خارجی/ باران بیشتر از این نمیشود در لوکیشن ماند. ساعت :10:30 شب. امسال در تمام طول زمستان خبری از بارش برف و باران نبود اما یا قدم ماست یا شانس یا بد شانسی، هرچه که هست امشب از آن بارانهایی میبارد که اگر بخواهی 2قدم بدون چتر راه بروی با موش آب کشیده هیچ فرقی نخواهی کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 649]