تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه امساك از خوردن وآشاميدن نيست بلكه روزه،خوددارى ازتمامى چيزهايى است كه خداوندسبحان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815418119




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دختری که قربانی هوس بازی پدر و ناپدری شد!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ۱۵ سال قبل مادرم به دليل مشکلات اخلاقی پدرم، از او جدا شد و سرپرستی مرا برعهده گرفت.   روزنامه خراسان :فکر نکنید با یک لیوان چای می توانید از زیرزبانم حرف بکشید. من گرگ باران دیده هستم و با هیچ کس دوستی نمی کنم.دختر جوان در حالی که خیلی مغرور و عصبی به نظر می رسید در دایره اجتماعی کلانتری جهاد مشهد با لحنی تند افزود: خودتان را خسته نکنید، چون من به سیم آخر زده ام و هیچی برایم مهم نیست. مهناز با غیظ روی صندلی نشست و سرش را از شدت عصبانیت بین دستانش گرفت. او لحظاتی بعد، پس از گفت وگویی کوتاه با کارشناس مددکاری پلیس، اشک در چشمانش حلقه زد و با صدایی بغض گرفته پرسید: قصه تلخ زندگی دختری آواره به چه دردی می خورد؟ من قربانی ندانم کاری پدرم و هوس بازی های ناپدری ام هستم و سرنوشتم تباه شده است. دختر ۲۱ ساله افزود: ۱۵ سال قبل مادرم به دلیل مشکلات اخلاقی پدرم، از او جدا شد و سرپرستی مرا برعهده گرفت. مادرم که می خواست در برابر اقوام و آشنایان غرور برباد رفته اش را به دست آورد با اولین خواستگاری که برایش پا پیش گذاشت ازدواج کرد اما افسوس که او از این شوهرش نیز خیری ندید.ناپدری ام مردی بداخلاق و هوس باز است و اعتیاد به موادمخدر هیچ تعهد اخلاقی برایش باقی نگذاشته است.بیچاره مادرم مجبور بود برای حفظ آبرویش بسوزد و بسازد. من ۱۶ ساله بودم که از حضور ناپدری ام در خانه احساس خطر کردم و فراری شدم. چند ساعت آواره کوچه و خیابان بودم و نمی دانستم به کجا بروم تا این که با مردی ثروتمند آشنا شدم. او با وجود آن که زن و بچه داشت مرا به عقد موقت خود درآورد و برایم سرپناهی جور کرد. پس از گذشت ۴ ماه، همسرش ماجرا را فهمید و آن مرد ۴۳ ساله با پرداخت مبلغی برای جلب رضایتم، پای خودش را کنار کشید. من دوباره آواره شدم و این بار فریب جوانی را خوردم که توسط او به مشروبات الکلی اعتیاد پیدا کردم و برایش خرده فروشی موادمخدر می کردم. نمی دانم چرا به چنین سرنوشتی دچار شدم. کاش پدرم دنبال هوس های شیطانی اش نرفته بود تا این بلا به سر مادر بیچاره ام و من بدبخت نمی آمد و زندگی ما به این جا نمی رسید!    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن