واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: فلسفه و جهان بيني ايرانيان در دوران باستان فلسفه مبارزه بوده و از ديرباز نداي ياري كردن اهورامزدا در پيكار با اهريمن دعوتي مقدس شناخته مي شده اكنون سخن در اينجا بر سر آن است كه نشان مي دهد چگونه اين فلسفه و جهان بيني بعد از اسلام، باز زير شعائر مكتب فتوت يا آئين جوانمردي به صورت مشي اجتماعي ايرانيان همچنان ادامه يافته است.
نظر به اهميت اساسي آئين فتوت در تاريخ زورخانه و نهضت هاي پهلواني و عياري ايران لازم است شرحي مختصر براي معرفي دستورالعملها و راهنمايي هاي آن من باب نمونه آورده شود تا بتوان بدين وسيله به اخلاق و رفتار و ويژگي هاي پهلوانان و عياران، اين پاسداران استقلال ايران، پي برد. البته اين دستورالعملها و راهنمايي ها توسط عرفا و متصوفين خردمند ايراني كه انديشمندان اصلي ترين جوامع توليد كننده شهري يعني پيشه وران بودند به مردم القا و آموخته مي شده است.
براي آگاهي از وسعت دامنه دستور العمل ها و راهنمايي هاي مكتب فتوت ابتدا نام تعدادي از فتوت نامه ها ذكر مي شود. گرچه سراسر كتب كلاسيك ايراني مانند شاهنامه فردوسي، تذكره الاولياء، منطق الطير، خمسه نظامي، بوستان و گلستان، ديوان حافظ، مثنوي معنوي مولوي... مشحون از آموزش هاي درخشان انساني آيين فتوت است، با اين وجود مي توان از صدها كتاب و رساله نام برد كه تنها موضوع آنها در خصوص فتوت تأليف شده مانند فتوت نامه سلطاني، تحفه الاخوان في خصايص الفتيان سمرقندي، رساله فتوتيه، فتوت نامه هاي شهاب الدين سهروردي، فتوت نامه نجم الدين زركوب، فتوت نامه يوسف كر كهري، فتوت نامه چيت سازان، فتوت نامه عطار، فتوت نامه ابو عبدالرحمن نيشابوري، فتوت نامه علي بن عبدالرسول، فتوت نامه تحفه الخوان خواجه عبدالله انصاري، كتاب الفتوت حنبلي، قواعد الفتوت عبدالرزاق كاشاني، رساله فتوت امام فخر رازي، فتوت نامه منظوم ناصري سيواسي، رساله في الفتوت شيخ علاء الدوله سمناني، رساله فتوتيه ميرسيد علي همداني، فتوت نامه ابن معمار و ... كه تمامي مي توانند نمايشگر عواطف عالي انساني و مردم گرايي تاريخي ايرانيان باشد.
آقاي دكتر محمدجعفر محجوب در مقدمه فتوت نامه سلطاني مي نويسد: «فتوت تصوفي است عوامانه و راه رسم هاي آن ساده و عملي و درخور فهم پيشه وران و صنعتگران و كشاورزان و خلاصه عامه مردم است. از همين روي كاشفي «علم فتوت» را شعبه اي از «علم تصوف» خوانده است. پديد آمدن و رواج و رونق فتوت بر اثر جريان هاي اجتماعي خاصي بود. ايشان همچنين مي افزايند: «در اين گفتار بارها از وابستگي كامل آئين سخن در ميان آمده است. در حقيقت عياري ـ كه شايد ريشه هاي آن به دوران هاي قبل از اسلام تاريخ ايران وابسته ـ (و از ساختمان لفظ عيار نيز اين حدس تقويت مي شود) بعد از اسلام به صورت فتوت در آمد.»
به شهادت تمامي فتوت نامه ها، دستور العمل ها و راهنمايي هاي فتوت نامه ها در عين حال به صنوف مختلف پييشه وران و زحمتكشان شهري هم تعلق داشته ولي به طور كلي شعائر اين مكتب و كلمه فتوت مظهر شخصيت عياران و پهلوانان و شاطران و مترادف نام ايشان بوده است. چنان كه در قابوسنامه هم عنصرالمعالي ضمن آن كه براي بازاريان و سپاهيان جوانمردي را آرزو كرده اين صفت را درباره عياران كليت داده و آن را صفت محض ايشان خوانده است.
نموه هايي از بعضي صفحات چند فتوت نامه كه حاوي فشرده ترين و خلاصه ترين دستورالعمل ها براي عياران و پهلوانان و ديگر اهل طريقت جوانمردي است ذيلاً آورده
مي شود. اولين آنها از نجم الدين زركوب است كه پس از برشمردن دوازده اصل از آئين فتوت با يادكردن از چهل صفت زشت و چهل صفت نيك، مرم را به تبديل اخلاق از آن به اين دعوت مي كند.
" فتوت دار را شرط است: اول – آزاد باشد. دوم – بالغ باشد. سيم – عاقل باشد. چهارم – آنقدر علمش باشد كه تربيت جواني تواند كردن؛ اگر بسيارش نباشد تفاوت نكند. پنجم – يتيم پرور و درويش نواز باشد. ششم – خلق خوشش باشد. هفتم – امانتش باشد. هشتم – صالح باشد نماز كننده. نهم – به زبان نگويد، الا به خير خلق خدا. دهم – حملش باشد. يازدهم – پرحيا باشد كه حيا در آدمي نشان حلال زادگي است. دوازدهم – خوب صورت باشد، چنان كه در هيچ عضوش خلل مادرزاد نباشد.
صاحب فتوت را مي بايد كه تبديل اخلاق باشد چنان كه نفس او پاك شود از چهل صفت بد و مخصوص شود به چهل صفت نيك.
اما صفت هاي بد چنان كه: حرص، حسد، حقد، بغض، تكلف، تصنع، تزوير، جهل، حمق، نفاق، تكبر، ظلم، فسق، خيانت، فحش، دئانت، خست، كسالت، تعصب شهواني، صحبت به علت، ذلت، خوي بد، بي وفايي، بي حيايي، وقاحت، حيلت، مكر، سخن چيني، سفاهت، كدورت، دروغ، ناسپاسي، آيذا، عجب، بخل، ملامت، نامحرمي، مردم شكني، غيبت، بهتان.
و بايد آن چهل صفت بد مبدل شود به اين چهل صفت خوب: علم، حلم، عزت، كرم، سخاوت، ثبات، وقار، وفا، حيا، شفقت، زهد، تقوي، لطف، صلاحيت، ايثار، خوي نيك، امانت، ديانت، حق شناسي، بي تكلفي، تواضع، صدق، صفا، دعا، مرحمت، انعام، احسان، صبر، شكر، تسليم، رضا، توكل، قناعت، مجامله، ايمان، اسلام، محبت، خدمت، محرميت.
و آنچه بدينها ماند و اين معني در چهل سال تمام شود. همچنان كه در پانزده سالگي بلوغ معني؛ چون مرد راه رو را چهل سال تمام شود؛ اگر نبي است نبوت بدو فرو آيد و اگر ولي است ولايت. ولي حامل ولايت وقتي گردد كه مخصوص شود بدين چهل صفت خوب كه تقرير سكرديم. "
شيخ شهاب الدين سهروردي از اجله عرفاي عالي قدر ايران كه او را ملك المشايخ و قطب المحققين و قدوه الساكنين عنوان داده اند، در فتوت نامه كامل خود، تمامي شرايط آدمي بودن را در احراز مقامات مسلك فتوت دانسته است. اين عارف كبير گذشته از آوردن مبحثي در امور قضا و جزا، تربيت و تعليم و حتي لباس پوشيدن و غذا خوردن، در فضايل مرد فتوت دار (جوانمرد) در مقامي بالاتر چنين تقرير مي فرمايد:
«... و بايد كه در انواع هنرها چنان استاد بود كه اگر وي را در محفل دانشمندان و صاحب فتوتان، كسي مدعي شود كه هيچ دقي و نكته اي بر او نتواند گرفت، و اين نتواند بود، الا به طريق فراغت و ارادتي تمام در اين خصلت ها (كه به) رنج تواند برد و به حاصل تواند كردن. چنان كه علم، حلم، حكمت، فضل، زهد، رياضت، مجاهده، ...، تجريد، تامل، فنا، فناء فنا، مشاهده، بقا، تفريد و توحيد.
آنگاه درباره تربيت روان به رياضت به طور مشروح سخن مي گويد. از تربيت نفس، صحت دل، تربيت زبان، تربيت گوش و بالاخره تربيت تمامي رفتار اعضاي بدن كه آوردن بيش از اين سخن در درياي معاني، بيرون از حد يك گفتار است و موجب سردرگمي طالب و سالك طريقت در درياي معاني تقريرات آن قدوه الساكنين مي گردد.
عبدالرزاق كاشي سمرقندي در فتوت نامه خود با نام تحفه الاخوان في خصايص الفتيان ضمن تعريف موارد حقيقت، توبه، تواضع، صدق، هدايت، نصيحت، وفا، مروت و ... طرايق اكتساب فتوت و خصايص آن در باب فرق ميان فتي و متفتي و مدعي مي نويسد:
فتي جوانمرد است، و جوانمرد شخصي بود در فضايل خلقي كامل، و از دنايا و رذايل نفساني مجتنب، از معرفت حق عز و علا بر يقيني واضح، و از حال خويش بر بصيرتي لائح، صاحب قدمي راسخ، طمأنينتي متمكن، كه اجناس فضايل چهارگانه به انواع آن در نفس او ملكات باشند بر وجهي كه تغيير تبديل به ان راه نيابد و تلون و تكلف برنيابد. به دقايق آفات و تفاريق عاهات عارف و بينا و در جزئيات نفاق و ريا و عوارض سهو و خطا بيدار و برحذر و از شرب نفس از رتبت و بهآء خويش بركنار و با خير خداوند نفسي منقاد ... »
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]