واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: قاموس لاله ها (40 ) « شهيد حبيب الله سعيدي »
اگر به ديده باطن و چشم بصيرت مشاهدت كني عصر زيباي شهادت لحظه هاي زلال زندگي بود كه در آن فصل سبز « رويش انسان » يعني انقلاب ما باليد و ريشه در خاك خون دواند و انسان نيز پيچيده بر ساقه بلند بلا و معرفت سر به آسمان تكامل ساييد.
شهادت مرز دنياگرايي و دين باوري را تفكيك كرد و شميم شامه نواز فرهنگ قرآن را در آسمان انها بيفشاند.
خوشا رهنوردان عاشقي كه در آن فصل رويش سرخ دامنه هاي ايمان و ايثار را در نورديده و به فتح قله « قربت » نايل آمدند. مردان و زناني كه آكنده از عطر خلوص و خدا پاي بر سر دنيا نهاده و در كرانه هاي شط خون به ديدار دريا رفتند و « حبيب » نيز از تبار آن ره يافتگان باغ تماشا بود; تماشاي شاهد زيباي هستي .
او در فصل گل ها و شكوفه ها روييد فصلي كه گياهان تازه در گوش زمين نجوا نموده و آخرين روز از ماه نخست بهار را بدرقه مي كردند يعني بهار 1341 شمسي .
حبيب كه با گامهاي خرد و كودكانه اش جاده هاي زندگي را مي دويد در 7 سالگي قدم به دشت دانش نهاد و به سمت دامنه هاي سرسبز علم و آگاهي روانه شد.
او پس از طي دوران ابتدايي و راهنمايي كيف و كتاب را به كناري گذاشت و سر در پي كار و تلاش نهاد كار و كوشش در كارگاه جوشكاري چرا كه پدر پس از عمري به بلندي پينه هاي دستانش و ناتواني شانه هايش ديگر توان كار نداشت و حبيب كه فرزندي مسئوليت شناس و مسئوليت پذير بود بايد چرخ زندگي را به چرخش در مي آورد و چنين بود كه با صبر و استقامتي در خور به رويارويي سختي ها و مشكلات رفت .
هنگامي كه بذر ايمان و آگاهي دردل ايران روييد و آواز سبز امام در گوش جانها پيچيد شهيد سعيدي هم پنجره هاي دل به سمت آسمان گشود.
او با آمد و شد به كانون سوزان قيام يعني تهران مراجعه و انبوهي از اعلاميه ها نواركاست سخنراني رساله امام و... را به همراه خود آورده و توزيع مي كرد.
ساخت كوكتل مولوتف شركت در راهپيمايي ها درگيري ها و همكاري براي برچيدن مراكز فساد و شراب فروشي از ديگر فعاليتهاي موثر او به شمار مي رفت .
انقلاب كه پيروز شد حبيب نيز به كميته انقلاب اسلامي و سپس به سپاه پاسداران پيوست . او چندي در راه آهن پادگان ولي عصر(عج ) و يگان حفاظت از شخصيتها كمر به خدمت بست و پس از آن به زندان اوين منتقل شد.
نهضت كه در بستر خون جاري بود و توفنده و خروشان راه دريا را مي رفت و خار و خس را در مسيرش مي رفت و مي برد و اما ديري نپاييد كه امواج فتنه از هر كران پديدار شد و بر صخره هاي ايمان و ايران كوبيد. هدف بستن راه بر رود بود و در اين ميان ترانه هاي كردستان توفاني تر از هر جاي ديگر بودند زيرا دزدان دريا در آنجا به كمين نشسته و مردان دريا را سر مي بريدند تا اينكه ناخداي كشتي ايمان فرمان به فيصله فتنه داد و علمداران دريا روانه شدند.
حبيب كه از سپيده دم پيروزي قامت به پاسداري برافراشته بود همدش دريادلان آهنگ كردستان نمود و فصلهاي سبزي از زندگيش را در كوه ها و گردنه هاي كردستان گذراند.
او در برابر نامحرمان عشق پرچم پايداري برافراشت و سرانجام در بيست و يكم فروردين 59 بهار را شكفتن آموخت . نامردمان مردم نما سينه ستبر او را نشانه رفته و به سرب آتشين دريدند.
پيكر مطهر اين شقايق شكفته بر شانه هاي شور شهر تشييع و در شقايق زار پايين به خاك سپرده شد.
نامشان پرآوازه و راهشان پر رهرو باد
چهارشنبه 29 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]