واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: حكايت تنهايي آدمي كه كرگدن نمي شود
سرمايه،فرزانه ابراهيم زاده: نمايش كرگدن اوژن يونسكو مانند خالقش نمايش محبوبي براي اهالي تئاتر نيست اما يك جريان است. جرياني بزرگ براي تولد يك مكتب فكري. جسارت مي خواهد شهري را كه مردمش به مرض كرگدن شدن دچارند را به صحنه آورد. اما اين جسارت را يك بار خود يونسكو و بعد از او بارها كارگردانان تئاتر به خرج داده اند. حالا در ايران قرار است فرهاد آئيش آن را به صحنه بياورد. اجراي آئيش از كرگدن آنگونه كه خودش مي گويد يك تاريخچه دارد: «در گفت وگويي دوستانه كه بين من و مدير تئاتر شهر صورت گرفت قرار شد نمايشي را آماده صحنه كنم. با توجه به اينكه نوشته اي آماده نداشتم تصميم گرفتم يك نمايشنامه مشهور را به صحنه ببرم.» بسياري از تئاتري ها معتقدند در ميان نمايشنامه نويسان ايراني ساختار آثار آئيش بيشتر از همه شبيه يونسكو است.
خودش مي گويد نمايشنامه نويسان ديگري هستند كه آنها را بيشتر از يونسكو دوست دارند. او سعي كرده به متن اصلي وفادار باشد اما آن را بازنويسي كرده و ادعا مي كند: «اين نمايش مال من است. البته از نظر مفهومي سعي كردم كه به متن اصلي وفادار بمانم و توانستم به اين نكته برسم با اين همه نمي شود اين را كرگدن يونسكو دانست. اين يك نگاه تازه اي به متن اصلي است.» مهم ترين تغييري كه آئيش به اين متن داده به روز كردن برخي از مكالمات طولاني است كه ويژگي كارهاي يونسكو است و از حوصله تماشاگر امروزي خارج است. چهره هاي آشنا روي صحنه تئاتر عصر روز باراني يكي از روزهاي مياني آبان ماه در حالي كه گروه بازيگري نمايش در انتظار پايان اجراي نمايش مهمانسراي دو دنيا هستند، آخرين تمرينات خود را در پلاتوي شماره يك تئاتر شهر انجام مي دهند كه درست در كنار كارگاه نمايش قرار دارد. هفت هشت بازيگر دور هم نشسته اند، مائده طهماسبي، مهدي هاشمي، آتنه فقيه نصيري، صابر ابر، شهاب حسيني و... در ميان آنها فرهاد آئيش نشسته و بازي را هدايت مي كند. به دليل همزماني تمرين با اجراي نمايش، بازيگران مجبورند با صداي آرام از روي متن بخوانند. آنقدر آرام كه گاهي صدايشان در هياهوي نمايش ديگر گم مي شود. اما چاره اي نيست ديوارهاي بين دو سالن آنقدر نازك است كه گاهي صداي نفس كشيدن تماشاگران سالن بغلي را هم مي شود، شنيد. در كرگدن آئيش مانند تجربه هاي ديگرش، تركيبي از هنرمندان تئاتر و تلويزيون و سينما را دعوت كرده است. مهدي هاشمي بعد از 12 سال كه از اجراي «كارنامه بندار بيدخش» بهرام بيضايي مي گذرد، آمده تا نقش «برانژه» را بازي كند. اما آتنه فقيه نصيري اولين بار است حضور در يك گروه تئاتري را تجربه مي كند، بازيگري كه قرار است «ديزي» نمايش «كرگدن» باشد. شهاب حسيني هم يكي از بازيگراني است كه اگر چه آئيش مي گويد از شاگردان حميد سمندريان است اما با اين نمايش نخستين تجربه حرفه اي خود را از سر مي گذراند.
مهدي هاشمي تئاتر را از گروه معروف تئاتري كه خودش يكي از بنيانگذارنش بود يعني گروه تئاتر پياده آغاز كرده است. او علت كمرنگ بودن حضورش در تئاتر را به دليل برخي سياست هايي مي داند كه بعد از انقلاب در تئاتر حاكم شد. با اين همه مي گويد: «طي اين30 سال به فاصله در چندين تئاتر كار كرده ام، امسال هم فكر كردم فرصت مناسبي براي بازگشت به تئاتر است و براي همين اين كار را قبول كردم.» هاشمي اولين انتخاب آئيش براي نقش برانژه بوده است: «آقاي هاشمي اولين انتخاب من براي نقش برانژه بودند چون خيلي خوب اين نقش را بازي مي كنند و بازي اش را دوست دارم.» برانژه تنها كسي است كه در ميان جمعيت شهر كرگدن نمي شود. هاشمي برانژه را نمونه روشنفكراني مي داند كه تن به حركت جمع به سمت اطاعت كوركورانه نمي دهد: «نقش من جزء شخصيت هاي خاصي است كه تن به عام شدن غلط نمي دهد. اين عام شدن كه حالا اينجا نمادش كرگدن شدن است مي تواند خيلي چيزها باشد، مثلاً مي شود گفت مدرن شدن همه چيز. همانطور كه مي دانيد جهان زماني خواست كاملاً مدرن باشد و همين باعث شد با مشكل رو به رو شود و به همين دليل به پست مدرن روي آورد. برانژه به معناي زخم خورده و لطمه ديده و تنها مانده است چون خصوصياتش، رفتارش، عاطفه اش و زندگي اش به شكلي است كه نمي تواند با جمع غلط كه هيجان ديوانه وار دارند، همراه شود و در نهايت تنها مي ماند، مثل اكثر فرهيختگاني كه در مقابل عقايد هيجان انگيز و نادان جمع در اقليت قرار مي گيرند و له مي شوند.» اين روزها كه اغلب كارگردان هاي تئاتر از حضور بازيگران تئاتري در تله فيلم ها و سينما گلايه دارند و اجراي تعدادي از نمايش ها به همين دليل به تعويق افتاده يا منتفي شده است، حضور چند بازيگر شاخص سينمايي و تلويزيوني روي صحنه اتفاق قابل توجهي است. آئيش از اين دعوت به عنوان يك ضرورت نام مي برد:« همه ما يك خانواده هستيم وتقسيم بندي اينكه كي تلويزيوني است كي سينمايي و چه كسي تئاتري تقسيمي نيست كه بخواهيم خودمان را به آن محدود كنيم، انگيزه اي كه آقاي حسيني و خانم فقيه نصيري دارند كمتر از ساير دوستان نيست كه بيشتر هم است و در بسياري از اوقات براي خود من هم جذاب است و به هيجانم مي آورد.» هاشمي اما حضور بازيگران شناخته شده سينما را يك جور طبع آزمايي مي داند: «سينما به دليل خاصيت مستند گونه و طبيعت وار در مقابل تئاتري قرار مي گيرد كه با دكور ساخته مي شود. اين باعث مي شود بازيگري در سينما آسان تر باشد و حتي مي توان از نابازيگران و كساني كه چهره خوبي دارند، استفاده كرد. ولي در تئاتر شما نمي توانيد از كوچه و مهماني بازيگر بياوريد. با اين همه بازيگري كه بازي و تصوير را خوب بشناسد، مي تواند در تئاتر هم موفق باشد. اكبر عبدي را يكي بهترين نمونه هايي است كه در تئاتر موفق بود. » آئيش پايين بودن سطح دستمزدهاي بازيگران تئاتر را علت اساسي عدم تمايل بازيگران ايراني به حضور هميشگي در تئاتر مي داند و مي گويد: «بايد به اين بچه هايي كه از سينما به تئاتر مي آيند، دست مريزاد گفت. به خصوص زماني كه از بعد مالي به اين مساله نگاه كنيم. بازيگران تئاتر شايد طي سه ماه بازي در يك نمايش يك چهارم حقوقي را مي گيرند كه براي يك ماه و نيم كاري در سينما دريافت مي كنند، با اين همه هر روز سر تمرين مي آيند و تمام برنامه هايشان را تحت شعاع اين كار قرار مي دهند. اين قابل تحسين است و بايد قابل تامل باشد كه چرا بازيگران ما مي آيند و با يك هشتم و يك دهم حقوق سينما در تئاتر بازي مي كنند.» البته او بالاتر بودن ميزان دستمزد بازيگراني كه به اين نمايش دعوت شده اند را نسبت به ديگر بازيگران تئاتر رد نمي كند اما در كنار آن تاكيد مي كند: «به اندازه اي كه قيمت خانه و برنج و ميوه زياد شده، دستمزدهاي ما در تئاتر بالا نرفته اما به هر حال تكاني خورده است.» آئيش عامل پايين بودن درآمد تئاتر را سياست هاي مركز هنرهاي نمايشي نمي د اند:« ما خوب مي دانيم كه آنها هم براي اين موضوع جدال دارند. اين يك موضوع فرهنگي است و به سياستمداران بر مي گردد بايد روي اين مساله حساسيت نشان دهند و اينكه براي تئاتر در فرهنگ ما ارزش وجود دارد.» تئاتر كرگدن يكي از كارهاي پرشخصيت و شلوغ است. از چهار صحنه اصلي نمايش بيشتر صحنه ها با حضور بيش از 10 بازيگر اجرا مي شود. آئيش در اجراي خود اين شلوغي را بيشتر كرده است. او درباره اين گونه اجرايي توضيح مي دهد: «الان در سني هستم كه مي توانم در مورد كارم دچار افسردگي شوم و خيلي زود مي توانم روي يك موضوع متمركز شوم و هنوز اين جرات را دارم، وارد وادي هايي شوم كه تا به حال آنها را تجربه نكرده ام و اين جسارت ها كمي من را تطهير مي كند و به جلو مي برد.»
آئيش در تركيب بازيگران اين نمايش از افراد متفاوتي استفاده و در يكي دو نقش جاي نقش هاي زن و مرد را عوض كرده است. در كرگدن مائده تهماسبي نقش «دودار» دوست برانژه را بازي مي كند و رامين ناصرنصير نقش زن خانه دار را. البته ممكن است اين نقش ها با هم جابه جا شوند اما علاقه اوليه آئيش اين بوده كه «از كليشه هاي هميشگي »فرار كند. چون در اين اثر با يك شهر واقعي روبه رو نيستيم، شهري است كه مردمانش به كرگدن تبديل مي شوند و لازم نيست شخصيت ها واقعي باشند. اينجا به نوعي با ذهن مخاطب بازي مي كند، بازي طنازانه اي كه مفهوم خاصي هم در آن نيست و مي تواند براي اين نمايش طنز، چالش برانگيز و جذاب باشد.»
در نمايش كرگدن كه قرار است از پنجم آذر در سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر به صحنه برود به جز هاشمي، حسيني، فقيه نصيري، آئيش، احمد ساعتچيان، مائده طهماسبي، رامين ناصرنصير، شكوفه هاشميان، مهيار پورحسابي، محمد فرشته نژاد، سعيد شيري، محمد صادقي، ندا حاج بابايي، مهدي صادقي، اميد زارع و پرويز حاجي زاده بازي مي كنند. محسن شاه ابراهيمي به عنوان طراح صحنه و لباس، محمد فرشته نژاد به عنوان آهنگساز، علي هاشمي به عنوان دستيار و برنامه ريز، كاوه قاسم زاده دستيار دوم، هدي اربابي منشي صحنه و شكوفه هاشميان به عنوان عكاس در اين اثر نمايشي حضور دارند.
چهارشنبه 29 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]