تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): كسى كه خود را پيشواى مردم قرار داده، بايد پيش از آموزش ديگران، خود را آموزش دهد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816847975




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: شهريار زرشناس ادوار تاريخي مدرنيته(1)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: شهريار زرشناس ادوار تاريخي مدرنيته(1)
خبرگزاري فارس: عهد مدرن كه تقريباً از اواخر قرن چهاردهم ميلادي آغاز شده است در تاريخ حيات خود و به عبارت بهتر در تاريخ بسط و تطور خود ادواري را طي كرده است. من اعتقاد دارم كه روزگار زوال و مرگ مدرنيته و انحطاط آن بيش از يك قرن است كه آغاز شده است و اين انحطاط‏، دير يا زود موجب انقراض قطعي و نهايي غرب مدرن خواهد شد.


عهد مدرن كه تقريباً از اواخر قرن چهاردهم ميلادي آغاز شده است در تاريخ حيات خود و به عبارت بهتر در تاريخ بسط و تطور خود ادواري را طي كرده است. من اعتقاد دارم كه روزگار زوال و مرگ مدرنيته و انحطاط آن بيش از يك قرن است كه آغاز شده است و اين انحطاط‏، دير يا زود موجب انقراض قطعي و نهايي غرب مدرن خواهد شد.

مدرنيته در تاريخ بسط و تطور خود‏، چند مرحله را پشت سر گذاشته است. اين مراحل يا دوره‌هاي فرعي را مي‌توان اين گونه فهرست كرد:

دوره اول: آغاز مدرنيته يا دوران رنسانس - زمان تقريبي آن از نيمه قرن 14 تا نيمه قرن 16 ميلادي

دوره دوم: دوران بسط رفرماسيون مذهبي و تكوين فلسفه مدرن – زمان تقريبي آن از نيمه قرن 16 ميلادي تا نيمه قرن هفدهم {مرگ دكارت}

دوره سوم: دوران مهم كلاسيسيسم و عصر روشنگري و آغاز انقلاب صنعتي – زمان تقريبي از نيمه قرن هفدهم تا آغاز قرن نوزدهم {تا سال 1800}

دوره چهارم: دوره اعتراض رمانتيك به عقل گرايي و كلاسيسيسم عصر روشنگري - زمان تقريبي از آغاز قرن نوزدهم تا نيمه قرن نوزدهم {1850 - 1800}

دوره پنجم: روزگار بروز بحران‌هاي گسترده اقتصادي – اجتماعي و بسط انقلاب صنعتي در اروپا و گسترش آن به ايالات متحده و ظهور زندگي و توليد صنعتي – شهري مدرن به عنوان وجه غالب معاش و سلوك مردمان در غرب و آغاز ترديدها نسبت به مباني مدرنيته – زمان تقريبي از 1850 تا 1900

دوره ششم: آغاز زوال مدرنيته و سرعت گرفتن سير انحطاطي آن و بسط وضعيت پست مدرن به عنوان نحوي خود آگاهي نسبت به بحران – از آغاز قرن بيستم تا حدود سال 1980 ميلادي

دوره هفتم: عصر موسوم به فراصنعتي، تداوم و تعميق رويكرد پست مدرن‏، قدرت گيري نئوليبراليسم راست گرا در كشورهاي اصلي غربي و گسترش دامنه و نفوذ رويكرد معنوي در جوامع غربي – زمان تقريبي از 1980 ميلادي تا امروز.

بايد تأكيد كرد كه تقسيم بندي ارايه شده در اين رساله، صرفاً يك طرح اعتباري است و مي‌توان با برجسته كردن برخي وجوه ديگر، زمان بندي يا عناوين برخي ادوار تقسيم‌بندي را تغيير داد. در خصوص ادوار فرعي ذكر شده، در بياني جزيي‌تر و با تفصيل بيشتر مي‌توان چنين گفت:

دوران تكوين {رنسانس و رفرماسيون}: از نيمه قرن چهاردهم تا مرگ مارتين لوتر (1546)

«ويل دورانت» مورخ پرآوازه معاصر، «پترارك» و «بوكاچيو» شاعر و نويسنده ايتاليايي قرن چهاردهم را نخستين انسان‌هاي عصر مدرن مي‌نامد. هر چه هست از حدود اواسط قرن چهاردهم نهضت فرهنگي – ادبي‌اي در برخي شهرهاي ايتاليا به ويژه فلورانس پديد آمد كه حكايتگر ظهور تدريجي بشر جديدي بود كه ديگر دلبستگي‌ها و علايق و افق و تعلقات قرون وسطايي نداشت. اين بشر جديد كه خود را در نهضت فرهنگي – ادبي گسترده «رنسانس» {در لغت به معناي نوزايي} بيان مي‌كرد بيشتر علاقمند به افق ناسوتي حيات و زندگي سوداگرانه و منش سودجويانه بود.

با «رنسانس» تاريخ غرب مدرن آغاز مي‌گردد. در اين دوره تدريجاً واقعه موسوم به «انقلاب تجاري» رخ مي‌دهد و بشر غربي در هيأت يك سوداگر سودجوي متهور و دنيازده، حركت گسترده‌اي جهت تجارت با مشرق زمين و كشف سرزمين‌هاي ناشناخته را به منظور سودجويي هر چه بيشتر آغاز مي‌كند. در دل اين تلاش اكتشافي، نحوي استعمار پنهان و غارت ثروتهاي ملل ديگر و كشتار و آزار بوميان آن مناطق نهفته است.

بدينسان نقطه مدرنيته در رنسانس با اومانيسم و دنياگرايي و روي گرداني از اندك مايه‌هاي ميراث معنوي تفكر غربي در دوره پيش و توجه به ادبيات و رسوم مشتركانه يونان و روم باستان از يك سو و غارت منابع و امكانات و ثروت‌هاي سرخ‌پوستان آمريكاي جنوبي و شمالي و دزديدن و به بردگي گرفتن سياه‌پوستان آفريقايي و تلاش سودجويانه به منظور تجارت توأم با خدعه و نيرنگ با ملل مشرق زمين بسته مي‌شود.

رنسانس، فصل نخست تاريخ غرب مدرن است. روح رنسانس، اومانيسم و رسيدن به اين معنا است كه بشر نيازي به هدايت غيبي ندارد. {هر چند اين معنا در عهد رنسانس تلويحي و ضمني است} «ياكوب بوركهارت» صفت بارز رنسانس را «فردگرايي مدرن» مي‌داند. «فردي» كه با رنسانس و پس از آن تدريجاً مبنا قرار مي‌گيرد، تجسم اراده نفساني و سوداگر و دنيادوست خودبنيادي است كه در طلب تصرف جهان برآمده است.

اگر بخواهيم يك شخصيت تاريخي را به عنوان مظهر وضع اخلاقي و روحي دوران رنسانس مطرح كنيم، آن شخص همانا «سزار بورژيا» است. «سزار بورژيا» شاهزاده‌اي ايتاليايي بود كه به هيچ امر و محدوده اخلاقي و قيد و اعتقادي پاي‌بند نبود، او سوداهاي بلندپروازانه و قدرت طلبانه داشت و فردي فاسد و رياكار و هرزه و حتي جنايتكار و مكار بود. برخي از مورخان غربي نيز «بورژيا» را مظهر اومانيسم رنسانس دانسته‌اند. «پترارك» و «بوكاچيو» شاعران و نويسندگان پيشتاز رنسانس بوده‌اند. در زمان آغاز رنسانس و اندكي پس از آن در قرن پانزدهم، پنج دولت قوي در سرزمين ايتاليا برقرار بوده است: جمهوري‌هاي «فلورانس»، «ميلان»، «ناپل»، «ونيز» و «رم». اين دولت‌هاي كوچك اغلب توسط خانواده‌هايي از تجار و سرمايه‌داران منتفذ اداره مي‌شدند. تدريجاً از پايان وسطي و به ويژه در عهد رنسانس و پس از آن، طبقه اجتماعي جديدي ظهور كرد كه شهرنشين، صاحب سرمايه و داراي معيارها و موازين و افقي كاملاً دنيوي و ناسوتي بود و «بورژوازي» {شهرنشين سرمايه‌سالار} ناميده مي‌شد. نسل نخستين بورژواها كه تجار و رباخواراني سودجو و طماع و در انديشه انباشت سرمايه بيشتر بودند، در ايتاليا و اسپانيا و پرتغال ظهور كردند و در سده شانزدهم و هفدهم در ديگر نقاط اروپا به عنوان طبقه توانمند اقتصادي و طالب قدرت سياسي ظاهر شدند. از قرن هفدهم و هجدهم اين بورژواها صاحب شاخه نيرومند صنعتي نيز گرديدند و با انقلاب‌هاي دموكراتيك قرن هجدهم در اروپا و آمريكا، صاحب قدرت سياسي گرديدند. بورژوازي فراتر از يك طبقه، به عنوان صورت مثالي بشر مدرن مطرح است و طبقه سرمايه‌داران تجاري و صنعتي صرفاً صورتي از صور تحقق «انسان بورژوا»(1) هستند.

ايتاليا در سال‌هاي قرون چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم گرفتار نابساماني‌هاي گسترده سياسي، تشتت و فقدان وحدت ميان جمهوري‌هاي كوچك و نيز فساد اخلاقي شديدي است كه با رنسانس به جلوه‌گري پرداخته است. «لويي يازدهم» پادشاه متجدد مآب فرانسه و «هانري هشتم» پادشاه بوالهوس انگليسي كه به خاطر گرفتن يك زن جديد به فكر تأسيس كليسايي مستقل از روم بود، دو تن از پادشاهان مشهور اين دوره هستند.

در قرن پانزدهم و باشكوفايي رنسانس در ايتاليا، «لورنزو والا» (1457)، «نيكولاي كوزايي» (1464) و به ويژه «پيكودلا ميراندولا» (1494) و «مارسيليو فيچينو» (1499) هر يك به طريقي شؤوني از روح اومانيستي رنسانس را با خود جلوه‌گر ساخته‌اند. «لورنزو» داعيه‌دار لذت‌طلبي جسماني و دنيوي و «هدونيسم» فارغ از قيود اخلاقي و ديني بود. «مارسيليو فيچينو» روح سيطره جويانه بشر مدرن را در رساله «الهيات افلاطوني درباره جاودانگي روح»‌ منعكس كرده و آشكارا از بشر سالاري نام مي‌برد. در نگاه «فيچينو» بشر، سالار مستبد هستي بود و مصداق بشر نيز در اين زمانه بيشتر در اشراف و به ويژه بورژواهاي اروپايي جستجو مي‌شد. اين نگرش خودبنيادانه به آدمي به عنوان دائر مدار عالم به نحوي ديگر در «پيكودلا ميراندولا» خودنمايي مي‌كند. نيكولاي كوزائي اگرچه گرايش‌هاي پررنگ نوافلاطوني داشت اما با اهميت ويژه اي كه براي «عقل» و «حس» و تفسير «نوميناليستي» مفاهيم «كلي» قائل بود و نيز تأكيدي كه بر دور كردن فلسفه از صبغه ديني و بخشيدن صبغه طبيعي بدان داشته است از پيشروان تفكر مدرن غربي است.

پيكودلا ميراندولا، مارسيليو فيچينو و به ويژه نيكولاي كوزايي هيچ يك آشكارا ملحد نبودند و حتي ظاهري مذهبي و مسيحي داشتند اما تفسيري كه از عالم و نسبت بشر با خود و جهان و جايگاه و حقيقت بشر ارايه مي‌دادند (به ويژه فيچينو و ميراندولا) به گونه اي بود كه نحوي خودبينانه نفساني در آن غلبه داشت و اين چيزي نبود مگر بيان روح عهد مدرن.

اگرچه ميراندولا و فيچينو و كوزايي مايه‌هاي ديني و ظواهر مذهبي داشتند اما روح رنسانس ايتاليا در قرن چهاردهم و پانزدهم، رگه‌هاي نيرومند و آشكار الحاد و دنياگرايي و «هدونيسم» داشت و «فرانچسكو پترارك» و «جوواني بوكاچيو» به عنوان نخستين سخنگويان آن گرايش‌هاي پررنگي به ادبيات مشركانه و بت‌پرستانه داشتند. به هر حال روح رنسانس در ايتاليا {جنوب اروپا} كه مهد غرب مدرن نيز بوده است، همانا توجه به افق ناستوني و روي گرداندن از ساحت روحاني حيات در قالب دنياگرايي سودگرانه و سودجويانه و عشرت طلبانه و پشت پا زدن به حريم و حدود اخلاقي است. تا حدي مي‌توان گفت كه اين روح دنيازده اومانيست ناخشنود از فساد و قشري‌گرايي‌هاي افراطي قرون وسطي، عكس‌العملي به افراط در بي‌توجهي به زندگي دنيوي آدمي در قرون وسطي بوده است؛ اما نكته اينجا است كه با رنسانس اساساً يك عهد تاريخي – فرهنگي و يك افق و نسبت تازه ظهور مي‌كند و اين امر {به ويژه فراگيري و عمق و وسعت و قدرت و همچنين تداوم آن در تاريخ پانصد ساله اخير} بسيار شديدتر از آن است كه بتوان تحقق‌اش را صرفاً به عكس‌العمل در قبال قرون وسطي محدود و از اين طريق توجيه كرد.

در اين ميان هنرمنداني چون «لئوناردو داوينچي» {1519}، «رافائل» {1520} و «ميكل آنژ»{1564} در گستره نقاشي و پيكره سازي به ارائه تصويري بشرانگارانه از آدمي و حتي موضوعات و روايت‌هاي مذهبي پرداختند. لئوناردو داوينچي به ويژه تفسيري رياضي و كمي‌انديشانه از طبيعت داشت و نگاه او به شدت تكنيكي بود.

اگر مدرنيته در ايتاليا در هيأت رنسانس فرهنگي – هنري ظاهري غيرمذهبي و دنياگرا داشت اما در قرن شانزدهم در آلمان و سوئيس و انگلستان تا حدودي با حفظ ظواهر مذهبي به صورت پررنگ‌تر و در قالب «رفرماسيون مذهبي» و ظهور كشيش‌هاي اومانيستي مثل «دنيس اراسموس» (1536)، «مارتين لوتر» (1546) و «ژان كالون» (1564) ظاهر گرديد.

«اراسموس روتردامي» را «پرنس اومانيست‌ها« مي‌ناميدند، وي اومانيستي ميانه‌رو بود كه تمايل به تفسير نويني از مفاهيم و معاني و آثار و ادبيات مسيحي داشت، به گونه‌اي كه بسياري از نويسندگان مشترك يونان و روم در آثار او، هم پايه آباء كليسا در نظر گرفته مي‌شدند. اراسموس، فلسفه اسكولاستيك قرون وسطايي را مورد حمله قرار داد و از نحوي رفرم يا «اصلاح مذهبي» {به گونه‌اي كه برخي مواريث تفكر كاتوليك در پرتو ميراث ادبيات مشركانه و احياناً موازين نوظهور رنسانس تفسير شوند} سخن گفت. او در نامه‌اي به «پاپ لئوي دهم» به سال 1517 از آغاز قريب الوقوع عصري طلايي سخن گفته است. در واقع ارسموس گمان مي‌كرد كه زهد و دينداري حقيقي در پرتو احياء و باززايي ادبيات كلاسيك يونان و روم باستان امكان پذير است. او در واقع بيانگر تمايل پررنگ رنسانس به تفسير ميراث تفكر كاتوليك در پرتو نگرش دنياگرايانه و بعضاً مشركانه يوناني – رومي بود. اراسموس كشيشي معتقد بود اما افق دريافت او از نسبت مفاهيم كليساي كاتوليك با ادبيات مشركانه يونان و روم به گونه اي بود كه نهايتاً به اصالت يافتن ادبيات مشركانه مي‌انجاميد و مفاهيم كليسايي را تا حدودي به نفع روح دنيا گراي عصر مدرن تفسير مي‌كرد؛ اين جوهر «اصلاحات» مورد نظر اراسموس بود.

سال 1517 ميلادي يعني سال نگارش نامه اراسموس به لئوي دهم، واقعه بزرگي در شهر «ويتنبرگ» آلمان روي داد و آن انتشار رساله «نود و پنج تز» مارتين لوتر عليه كليساي كاتوليك بود. مارتين لوتر كشيشي آلماني بود كه علي‌الظاهر نسبت به اعمال خطاكارانه كليساي كاتوليك در خصوص «فروش عفو و بخشش گناهان مردم» و پاره‌اي از رفتارهاي غيراخلاقي كشيشان اعتراض مي‌كرد. اما اين اعتراض {Protest} از وجه ايجابي خود در واقع نحوي بيان مذهبي و آلماني همان جنبش رنسانس ايتاليا در حدود قرن شانزدهم بود. «لوتر» از سال 1522 م اقدام به راه‌اندازي كليساي پروتستان كرد. جنبش پروتستانتيزم مسيحي عليه كليسا به ويژه به مذاق بورژواها و شاهزادگان محلي خوش آمد و از طرف آنها مورد حمايت و استقبال قرار گرفت. لوتر معتقد بود كه هر فرد مسيحي خود مي‌تواند كتاب مقدس را تفسير نمايد و منكر نقش و جايگاه كشيش‌ها در اين ميان گردند.

مارتين لوتر روح فرد گرايي بورژوايي رنسانس را به حوزه تفكر مسيحي وارد كرد. در واقع ژروتستانتيسم او نحوي تداوم روح رنسانس در قالبي به ظاهر مذهبي‌تر در اروپاي شمالي بود. اگر كاتوليسم مذهب مطلوب قرون وسطاي غرب و مورد حمايت و پذيرش فئودال‌ها، پادشاه و روستاييان تنگدست بود، پروتستانتيسم، صورتي از مذهب مدرن شده‌اي بود كه مورد حمايت و استقبال شاهزادگان و بورژواهاي نوظهور آلماني بود.

پروتستانتيسم لوتر صورت تندروانه‌تر همان اصلاح مذهبي مورد نظر اراسموس است، با اين تفاوت كه توجه آن به ميراث ادبيات كلاسيك يونان و روم كمتر بوده و بيشتر متوجه ترويج نحوي روح دنياگرايي و سوداگراي است كه مطلوب تجار آن روزگار و همسو با خواست زمانه مبني بر دنبال كردن سوداگري و غلبه افق زندگي دنيوي بر ساحت حيات اخروي بود. اصولاً پروتستانتيسم روح ماورايي تعاليم مسيحي {مسيحيت ممسوخ} را تا حدودي تسليم افق تمنيات ناسوتي عصر جديد نمود. اين ويژگي تطابق با مقتضيات سوداگرانه و روح سرمايه‌دارانه عهد مدرن، به ويژه در آراء «ژان كالون» ديگر رهبر تأثيرگذار پروتستانتيسم خودنمايي كرده است.

«ماكس وبر» جامعه‌شناس آلماني معتقد بود كه از جهاتي اساساً سرمايه‌داري غربي محصول تأثيرگذاري تعاليم پروتستانيستي به ويژه شاخه «كالون» است. پروتستانتيزم مسيحي را مي‌توان مسامحتاً و تا حدودي يك رويكرد سنت گريز و سنت ستيز كه بازتاب خواست‌هاي روح مدرن است دانست. «آناباتيست‌ها» يكي ديگر از فرق پروتستانتيزم مسيحي است كه آشكارا علايق سكولاريستي داشتند و خواهان جدايي كليسا و دولت بودند.

با رنسانس و جنبش رفرماسيون مذهبي، مدرنيته خود را در هيأت هنر و ادبيات و كلام و مباحث ديني ظاهر ساخت اما صورت فلسفي آن هنوز از حدّ آراء «فيچينو» و «كوزايي» فراتر نرفته بود كه در قرن شانزدهم و هفدهم به ويژه با ظهور «ماكياولي» و «ژان بدن» و «جوردانو برونو» و «فرانسيس بيكن» و از همه مهم‌تر «رنه دكارت» صورت مدوّن و منسجم فلسفي به خود گرفت. مارتين لوتر به سال 1546 م مرد و تدريجاً از نيمه قرن شانزدهم، گرايش‌هاي فلسفي مدرن شروع به خودنمايي كردند.
.............................................................
ادامه دارد ...
انتهاي پيام/
 دوشنبه 20 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن