واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ارائه «بدرود بغداد» به اسكار و لزوم پايان اختلافات خبرگزاري فارس: "بدرود بغداد " نماينده ايران در اسكار شده و بايد با پايان دادن به اختلافات مديريتي، شرايط را براي اكران مناسب داخلي و برون مرزي اين فيلم براي يافتن موقعيت در اسكار 2011 فراهم كرد. وقتي در دوسوي يك ماجرا همه يكديگر را متهم ميكنند معمولا حقيقت پنهان ميشود و پيدا كردن آن كمي سخت. اما اين موضوع نبايد باعث شود كه بر سر مسايل كلان، "دو سوي ماجرا " با هم توافق نكنند، چرا كه مسايل اصلي نبايد به خاطر مسايل فرعي نيز از بين برود. سينما مثل فوتبال نيست كه آشتي ها و دعواهايش صوري باشد؛ خبرواقعيست پس ميتوان باور كرد ميان "هوشنگ گلمكاني " و "حامد بهداد " -به هر دليلي- ديگر اختلافي وجود ندارد و اين دو در جشن خانه سينما كنار يكديگر قرار گرفتهاند و جايزهها را اهدا كردند و البته بايد از اختلاف به وجود آمده ميان خانه سينما و معاونت سينمايي هم گفت و باور كرد كه اين اختلاف منجر به سوخته شدن فرصتهاي نه چندان زياد سينماي ايران مي شود. "فرصت سوزي " فعلي به مسئله انتخاب نماينده سينماي ايران در اسكار باز ميگردد؛ در اين مواقع معمولا همه به فكر ارسال فيلمهاي خودشان هستند و سعي مي كنند فيلم خودشان نماينده ايراني در اسكار باشد،غافل از اينكه بايد براي موفقيت در آن پتانسيلهايي كه باعث شناخت مجموعه سينماي ايران از شاخصههاي انتخاب فيلم در اسكار ميشود،استفاده كرد. با نگاهي موشكافانه و دقيق ميتوان فهميد كه با معرفي فيلم "بدرود بغداد "(مهدي نادري) ميتواند چه شانس بزرگي نصيب سينماي ايران شود و حالا كه معاونت سينمايي با يك اقدام غافلگيرانه اين فيلم را به عنوان نماينده ايران در اسكار معرفي كرده، چه بايد كرد تا اين فيلم بهترين موقعيت اكران و جذب آراي جهاني را به دست آورد. "بدرود بغداد " بر مسئله بزرگي دست ميگذارد و آن هم مسايل انساني در جنگ است؛ معمولا فيلمهاي اين چنيني بيشتر به فيلمهايي ضدجنگ تبديل ميشوند - نمونه آخر آن را ميتوان در "قفسه درد "(كاترين بيگلو) مشاهده كرد كه در سال گذشته جايزه اصلي اسكار را از آن خود كرد و اتفاقا به موضوع جنگ آمريكا و عراق پرداخته بود - اما فيلم نادري يك قدم جلوتر از فيلمهاي مشابهاش قدم برمي دارد و بدون در نظر گرفتن مليتها،جغرافيا و مذهب به انسانهايي ميپردازد كه در اين كره خاكي حق طبيعي زندگي كردن آرام و بدون جنگ و خونريزي را دارند. از سويي ديگر وقتي يك فيلمساز(به ويژه آمريكايي) درباره سرزمين ما فيلمي مي سازد كه در آن بازيگران (احتمالا آمريكايي) مي توانند به خوبي و حتي با لهجه هاي محلي ايراني صحبت كنند،براي همه ما ايرانيها كنجكاو برانگيز بوده است. حال اگر موقعيت را بر عكس كرد، ميبينيم ؛ يك كارگردان ايراني فيلمي ساخته است كه بازيگران ايراني آن با لهجه هاي ايالتهاي مختلف آمريكايي صحبت مي كنند و قصهاي درباره احتمالا همسايه يا يكي از بستگان خانوادهاي آمريكايي تعريف ميكند.آيا اين فيلم نميتواند براي آمريكاييها و غير ايرانيها حداقل كنجكاو برانگيز باشد؟ وقتي يك آمريكايي براي نخستين بار ميبيند برخلاف آنچه كه از ايرانيها تا كنون از سياسيون مملكتش شنيده كه "ايراني ها دوست دارند در مسايل عراق دخالت كنند و خود را مالك آن ميدانند " يك فيلمساز جوان ايراني مسائل واقعي جنگ و درباره انسانيت را مطرح ميكند، به طور حتم اين فيلم ميتواند براي او جذابيتهايي داشته باشد و احتمالا به ياد يكي از نزديكان، همشهريها، هممحلهايهايش كه در جنگ عراق و آمريكا حضور داشته و كشته شده و يا يكي از هموطنانش كه خبر خودكشي آن را در روزنامه خوانده، ميافتد. با اين ديدگاه ميتوان "بدرود بغداد " را فيلم مهمي به عنوان نماينده ايران در اسكار دانست؛فيلمي كه ماحصل تلاش عدهاي از سينماگران جوان و نخبه سينماي ايران است و اتفاقا جزو كساني بودهاند كه پيگير سينماي مستقل و هنري با ارزش و قابل ارايه به عموم مردم بودهاند. ضمن اينكه نادري از آن دسته فيلمسازاني است كه در جشنوارههاي معتبر خارجي نيز حاضر بوده و ميتوان براي سپردن پخش جهاني فيلم به پخشكنندههاي معتبر خارجي اميدوار بود. حال چرا نبايد تجربه ارزشمند "خانه سينما " در مطالعه و ارتباطگيري با مديران اسكار و تعامل معاونت امور سينمايي در كنار يكديگر قرار بگيرند و از اين فرصت به دست آمده نهايت ستفاده را برد؟ شايد بايد از هر دو سوي ماجرا خواست به خاطر سينماي ايران و به خاطر سينماگراني كه با مشقت و سختي فراوان و بدون باندبازيها و به طور مستقل در حال فعاليت هسنند،اختلافها را كنار بگذارند و به فكر سينماي مظلوم ايران باشند. هر چند نميتوان پيش بيني نهايي اين مراسم مهم سينمايي را كرد.اما در صورت انتخاب و در كنار احتمال موفقيت فيلم "بدرود بغداد "، مجموعه صنفي سينماي ايران و مديريت دولتي سينما،به فيلمساز و استعدادهايي بها داده است كه در شرايط امروز سينماي ايران يكي از بهترين فيلمهاي سال گذشته را ساختهاند و جالبتر آن كه "بدرود بغداد " به مخاطبان ايراني و غيرايرانياش اثبات ميكند كه پتانسيل فني سينماي ايران از سينماي هاليوود به هيچوجه كم نيست. برخي از منتقدان سكانس ابتدايي "بدرود بغداد " را به نوعي با فيلم "گاو خشمگين "(مارتين اسكورسيزي) و "علي "(مايكل مان) مقايسه ميكنند و اين نشان ميدهد كه سينماي ايران با تلاش اين گروه جوان و ساخت اينگونه فيلمها ميتواند حداقل يك پله با صعود برسد با اين تبصره كه نبايد "فرصتها " را از دست داد. "بدرود بغداد " نماينده ايران در اسكار شده و بايد شرايط را براي اكران مناسب داخلي و برون مرزي اين فيلم براي يافتن موقعيت در اسكار 2011 فراهم كرد. نويسنده: خدايار قاقاني عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي انتهاي پيام/ا-5
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]