تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816852804




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دماوند، بلند ترين قله ايران زمين


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: داستانهاي كهن، حماسهها و اسطورهها، از آن رو ماندگارند كه در هر زمانهاي، بنا به وضع روزگار و نياز آدميان، نمودي نو مييابند و ظرف آنها چنان است كه مظروف و خيالهايي ديگر بدان راه مييابد.




نه تنها ظرفيت فراوان افسانههاي ماندگار، بلكه جاودانگي چالشهاي پيش روي آدمي، چنان بوده است كه ميشود صورتهايي از واقعيت و حقيقت را در روياييترين داستانهاي كهن نيز يافت. آيا نه اين است كه ميتوان مهر بيپايان مادر به فرزند و دلشوره او از سرنوشت پسر گردن فراز را (كه واقعيتي هميشگي است) از پس پرده خيال، در چشمان نگران كتايون، مادر اسفنديار ديد كه او را از رفتن به جنگ با رستم نهي ميكند؟ يا دلبستگي به زاد و بوم را كه حاصل سازگاري ديرين نسل اندر نسل به آب و خاكي ويژه است، نميتوان در حماسه شورانگيز آرش يافت كه جان بر سر تير كرد تا زادگاه را نگاه دارد.




ميتوان با سود جستن از انگارههاي كهن و شاخ و برگ پرلطافت آنها، واقعيتهاي سخت امروزين را رنگي ديگر زد و با عناصر خيالانگيز افسانهها، ذهن را آماده پذيرش يا روبهرو شدن با اين واقعيتها ساخت؛ براي مثال، شايد بتوان تيرگان روزي را كه آرش تير خود را از فراز كوه دماوند رها كرد تا خانه پدري را براي همنوعان نگاه دارد، آرايهاي كرد براي بيان اين واقعيت زيستي كه تمام زيستمندان، حتي انسان امروزين كه با تقديس فرديت، ارج نهاده ميشود، خواهناخواه زيست «گونه» به مفهوم بومشناختي آن هستند.




جشن تيرگان، بزرگداشت پيروزي ستاره تشتر ـ فرشته باران ـ بر اپوش ديو خشكي است، چرا كه هيچ كس بدون «آشيان زيستي» (اصطلاحي كه ادوار ويلسون، زيست بومشناس بزرگ به كار ميبرد) يعني بدون مجموعه محيط و مهارتهاي سازگار يافته با آن، نميتواند زنده بماند.




نهايت اين كه امروزه كمتر فرد انساني همچون آرش، جان خود را پيشكش ديگران و يا همچون ملخهاي دريايي، جسم خود را جزيره استراحت ديگر همگونهها براي گذر از درياي سرنوشت ميكند، اما به هر حال، تن دادن به قيد و بندهاي اجتماع و بازي كردن نقش يك مهره در ماشين سترگ جامعه، همان فنا شدن فرد براي گونه (اما به شكل تدريجي) يا ايفاي نقش يك حلقه در «زنجيره حيات» (شاه بيت گفتههاي بومگرايان) است. اسطوره آرش، ترجمان اين واقعيت ازلي است.




ميتوان تلاش جانانه آرش را براي حفظ خاك سرزمين، بيان رازآميز اين حقيقت دانست كه از دست رفتن (فرسايش) خاك، از دست رفتن سبزي و سرزندگي است و يا كوشش براي پاسداري از مرزهاي سرزمين را تلاش براي حفظ زيستگاه دانست كه كوچك شدن آن (باز، به استناد پژوهشهاي ادوارد ويلسون)، كم شدن جمعيت گونه و در خطر افتادن زادآوري را در پي دارد. اگر آن تير سرنوشتساز در نزديكيها فرود ميآمد، چنان كه سياوش كسرايي سروده «مرزها مان تنگ!/ خانههامان كور!» ميشد و به تعبير فردوس حاجيان، تير آرش، زمين (خاك و آب) را حفظ ميكند و همين عناصر به اضافه هوا (باد) آن را هدايت ميكنند تا عرصه بيشتري باز شود و اكسيژن ]فضاي زيستي [براي انسانها] فراهم شود.




آن گونه كه پژوهشهاي هاشم رضي نشان ميدهد، آيين «آب ريزگان» يا پاشيدن آب كه در جشن تيرگان و به روز تير (سيزدهم) از ماه تير انجام ميشده، نوعي ستايش ستاره تيشتريه (ايزد باران) و نيز نمايش تأثير آب بر پايين آوردن حرارت مزاج و دفع بيماريها بوده است. در تأويل زيستبومي از اين آيين، ميتوان گراميداشت آب را ديد كه حيات با آن آغاز يافته است و بيآن ميميرد. بازي با آب، و اغتسال هم براي بسياري از جانداران، از جمله انسان، يكي از ضروريات ادامه زيست است.




امروزه كمتر فردي همچون آرش، جان خود را پيشكش ديگران و يا همچون ملخهاي دريايي، جسم خود را جزيره استراحت ديگر همگونهها براي گذر از درياي سرنوشت ميكند.
در تاريخ طبري، درباره تيرانداختن آرش آمده است كه «پس منوچهر بر وي با قوت بنگريست كه او آرش بود و اندر همه روي زمين از او تيراندازتر نبود. او را بفرمود بر سر كوه دماوند رود؛ آن يكي كوه است كه به روي زمين هيچ كوه از آن بلندتر نيست و يكي تير با همه قوت خود بيندازد تا خود كجا افتد. آرش از سر كوه تيري بينداخت به همه قوت خويش، و تير از همه زمين طبرستان و زمين گرگان و زمين نيشابور و از سرخس و مرو و همه بيابان مرو بگذشت و افراسياب را سخت اندوه آمد.»




امروز با عدد و رقم ميتوان گفت كه بلندترين قله بر زمين ما (ايران) سرزمينهاي نزديك به آن، دماوند است، و اين كوه نه تنها تا شعاع دهها كيلومتر را پيرامون خود از بركت آب و چمنزار برخوردار ميكند، بلكه براي همه كشور، چشمانداز برجسته و نماد طبيعي و ملي و نمونه ارزشمندي كوه براي چرخه حيات است.

به اين دليل، ميتوان داستانهاي كهن را كه با محوريت دماوند و آرش ساخته شدهاند، در تفسيرهاي امروزين، دستمايه تأكيد بر نقش بيبديل كوهستان در شكلگيري تمدن دانست، چرا كه نخستين تمدنها، در كنار رودهايي كه از كوهستان سرچشمه ميگيرند، پديد آمدند و در سرزمينهاي خشك (مانند ايران) همچنان تمامي زندگي و تمدن وابسته به كوههاست.




جشن تيرگان، بزرگداشت پيروزي ستاره تشتر ـ فرشته باران ـ بر اپوش ديو خشكي است. احسان يارشاطر، از متن اوستايي تشترتيشت و متن پهلوي بندهشن نقل ميكند كه اهريمن بدنهاء چون طوبي جهان هرمزد را ديده حسد برد و اپوش را بر آن گماشت كه تا باد گرم بوراند و زمينها را خشك كند.

تيشتر، به ياري هرمزد برخاست و پس از چند نبرد سخت سرانجام بر اپوش چيره شد، و باران باريدن گرفت و پس از آن، تيشتر بانگ شادي برآورد كه «خوشا بر من اي هرمزد، خوشا بر شما اي گياهان و آبهاي روي زمين، خوشا بر شما اي سرزمينهاي آريايي. اكنون جويها پر آب خواهد شد و به سوي كشتزارها و چمنها روان خواهد گشت.»
چه داستاني بهتر از اين، ميتواند ارج آب را در نظر ما كه امروز، بيشتر اوقات آن را به راحتي (و حتي ولنگاري) با چرخاندن يك شير مصرف ميكنيم، بنماياند؟!




براي كوهنوردان، داستان آرش هميشه شورانگيزترين ماجراي كوهپيمايي، و تمثيلي در تأييد گفته كوهنورد بزرگ، راينهولد مسنر، بوده است كه ميگويد: ما با صعود به كوهها نه بر آنها كه بر خود غلبه ميكنيم. با بالاروي از كوهها، خود را ميشناسيم؛ طبيعت را ميشناسي؛ دوست مييابي و مفهوم عشق به دوست و طبيعت را درمييابيم. حاجيان، آرش را «شهيد عشق» مينامد؛ به تفسيري ديگر، ميتوان آرش و تلاش او را عاشقي كردن بر زندگي و پيوند زندان زندگي خود با طبيعت و زندگي ديگران دانست.

ميتوان در ظرف داستاني تيرگان، بسي مفاهيم پرارج و امروزين ديگر ريخت و در نوشته اين پندارهاي شيرين راهي براي زيست بهتر و هماهنگ با سپهر زيستي جست...










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن