محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827701598
نويسنده: حسين احمدي سفيدان سلطه فرهنگي و راهكارهاي مقابله
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: حسين احمدي سفيدان سلطه فرهنگي و راهكارهاي مقابله
خبرگزاري فارس: در اين نوشتار به واژه تهاجم فرهنگي، نمودهاي تهاجم فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران و شيوه و راهكارهاي مقابله با آن پرداخته شده است.
«تهاجم فرهنگي بزرگترين خطر انقلاب اسلامي ايران است. اين انقلاب بزرگترين حادثه قرن نام گرفته است. خطرات زيادي آن را تهديد مي كند خيلي ها مخصوصا غربي ها انقلاب ايران را نوعي دهن كجي به سياستهاي خودشان مي دانند. تمام نيرو و عزمشان را جزم كرده اند تا به آن ضربه بزنند.
متوليان فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در حال حاضر درميدان جهاد هستند و بايد باورها و ارزشهاي اسلامي انقلابي را به نسلهاي سوم و چهارم منتقل نمايند و درمقابل هجمه هاي دشمنان آنان را واكسينه كنند. در اين نوشتار به واژه تهاجم فرهنگي، نمودهاي تهاجم فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران و شيوه و راهكارهاي مقابله با آن پرداخته شده است.مطلب را با هم ازنظر مي گذرانيم:
¤ ¤ ¤
سلطه فرهنگي هدف تهاجم
تهاجم فرهنگي يكي از برنامه هاي نفوذ استعمار غرب است كه مي خواهد فرهنگ خودش را به عنوان فرهنگ غالب معرفي نمايد. و فرهنگهاي ديگر را تحت الشعاع فرهنگ خود قرارداده و نابود كند. هدف غربي ها در تهاجم فرهنگي اين نيست كه واقعا فرهنگ و تكنولوژي و پيشرفت را به كشورهاي جهان سوم ببرند بلكه هدفشان وابسته كردن آنها به غرب و از بين بردن هويت و فرهنگ ملي، ارزشها و اعتقادات مذهبي، آداب و رسوم آن كشورهاست. هدفشان اين است كه مردم كشورهاي جهان سوم را از ارزشها و اعتقاداتشان دور نمايند و فرهنگي را كه خودشان دوست دارند به آنها تحميل نمايند.
سلطه فرهنگي از انواع ديگر سلطه ها يعني نظامي، سياسي، اقتصادي خطرناكتر است. سلطه فرهنگي دير بازده است و زود جواب نمي دهد. و به همين مقدار هم دير از پا درمي آيد. ملتي كه هويت فرهنگي خود را از دست بدهد و خودباخته شود، حالا، حالاها نمي تواند خودش را پيدا كند.
انقلاب اسلامي ايران بعنوان بزرگترين حادثه قرن و مخالف سلطه غرب يكي از اهداف تهاجم فرهنگي غرب به شمار مي رود. و تا به حال به انحاء مختلف سعي كرده اند كه انقلاب اسلامي ايران را از بين ببرند ولي نتوانسته اند. دشمنان انقلاب اسلامي ايران در مبارزه با انقلاب اسلامي راههاي مختلفي ازجمله نظامي (جنگ هشت ساله) اقتصادي (محاصره اقتصادي ايران) ، سياسي (انزواي سياسي ايران) را بكار گرفته اند و در همه آنها شكست خورده اند و سپس به تهاجم فرهنگي عليه ايران روي آورده اند. با استفاده از شيوه هاي مختلف از قبيل كمك به رسانه هاي ضدانقلاب، حمايت از گروههاي ضدانقلاب، ناكارآمد معرفي كردن نظام ولايت فقيه و... سعي دارند كه با انقلاب اسلامي ايران مبارزه كنند و جلوي صدور آن را بگيرند، ولي با عنايت خداوند متعال و توجهات حضرت ولي عصر(عج) و درايت و تدبير مقام معظم رهبري، انقلاب اسلامي ايران، روز به روز نيرومندتر مي شود و به سوي قله هاي پيشرفت و ترقي و با سرعت مضاعف به حركت خود ادامه مي دهند.
تعريف تهاجم فرهنگي
كلمه تهاجم فرهنگي از سه قسمت تشكيل شده يكي «تهاجم» به معناي «هجمه» «شبيخون» «غوغا» «جنجال گروهي» است. دوم «فر» به معناي شكوه و جلوه است و سوم «هنگ» به معناي «دسته جمعي» است بعضي فرهنگ را به معناي شكوه و جلوه و ظهور دسته جمعي دانسته اند و در اصطلاح «فرهنگ» به آن مكتبي گفته مي شود كه دسته و گروهي به مجموعه آن معتقدند و انجام آن را براي خود لازم مي دانند.1
حكيم فردوسي مي گويد: «تو دادي مرا فر و فرهنگ و راي تو باشي به هر نيك و بد رهنماي» از آنجا كه اين واژه اصطلاح جديد و مركبي است و تعريف جامع و خاصي ندارد، لازم است كه اصطلاح «استعمار نو» را بشناسيم، زيرا شناخت آن راه گشاي فهم «تهاجم فرهنگي» است.
استعمار نو به يك معنا، حلول استعمارگر در كالبد استعمارزده است، به گونه اي كه اهداف خود را به وسيله استعمارزده تحقق مي بخشد، در چنين شرايطي همه مراحل حقوقي و خصوصيات اخلاقي خودش را متوجه استعمارزده مي كند.
تصوير سازي از فرهنگ
تصويري كه ما مي توانيم از فرهنگ به دست بياوريم مي توان در قالب جملات زير بيان نمود.
1-فرهنگ سرمايه معنوي يك ملت به شمار مي آيد.
2-فرهنگ حيات متقابلي با انسان دارد، از انسان حيات مي گيرد و به او حيات مي بخشد.
3-انقلاب هايي كه در تاريخ بوجود آمده اند، فرزند عصيان فرهنگ ها محسوب مي شوند.
4-فرهنگ محصول تلاش هاي بي وقفه ملت ها و اقوام است كه در طول روزگار بوجود آمده است.
5-فرهنگ به معناي زندگي اجتماعي انسان هاست كه در افكار و الفاظ و كردار انعكاس پيدا مي كند.
6-فرهنگ زمان گذشته را به زمان حال و آينده پيوند مي زند.
7-فرهنگ ارتباط انسان را با خود و با ديگران و با جهان طبيعت برقرار مي سازد.
8-فرهنگ داراي روحي زنده و زاينده است كه هرگاه تحركش گرفته شود و به بيماري توقف مبتلا گردد مي ميرد.
علت مخالفت با فرهنگ غرب
علت مخالفت ما با فرهنگ غرب به خاطر آثار ضد معنوي، ضد اسلامي و ضدالهي آن مي باشد و اينطور نيست كه همه فرهنگ غربيها را با ديد منفي بنگريم يا افرادي كه در غرب زندگي مي كنند همه شان را محكوم كنيم نه خير، بلكه علت مخالفت ما با فرهنگ غرب به خاطر همان آثاري كه ذكر كرديم مي باشد. چون فرهنگ غرب ريشه در ماترياليسم دارد. 2 اگرچه خود آنها ابراز نمي كنند و بدان تصريح ندارند ولي حقيقت اين است كه فرهنگ و فلسفه غالب و مسلط در كشورهاي غربي حتي بر آنها كه در ظاهر مسيحي هستند و روزهاي يكشنبه به كليسا مي روند گرايش مادي است.
بنابراين اگر ما با فرهنگ غرب مخالفت مي كنيم نه به خاطر شرقي بودن و حفظ هويت شرقي خودمان است و نه به خاطر جدايي آن از نظر منطقه جغرافيايي است. همچنين مخالفت ما بدان جهت نيست كه آنها داراي آداب و رسوم خاصي هستند كه در معاشرت هاي روزانه مطابق آنها با يكديگر برخورد مي كنند بلكه مخالفت ما مربوط به ابعادي از فرهنگ غرب است كه فسادانگيز است و از آن جهت كه سمبل انحطاط اخلاقي و مايه سقوط انسان است با آن مخالفت شده است. 3
در كشور ما نيز از آن جهت كه فسادهاي موجود عمدتاً معلول نفوذ و تهاجم فرهنگ استعماري غرب است، عناصر مسلمان و بيدار و انقلابي، با آنچه به تعبير مختصر فرهنگ غربي ناميده مي شود در حال مبارزه هستند. اما به طور مسلم چه در گذشته و چه در امروز در مغرب زمين نيز انسان هايي بوده و هستند كه با چنين فرهنگي سخت مخالفند.
رنسانس، بازگشت به تمدن غرب و در واقع بازگشت به دو فلسفه (ماترياليسم كهن) و (اپيكوريسم) يعني لذت گرايي است.4 از اين به بعد است كه ادبيات غربي به سوي مفاهيم غيرديني گرايش پيدا مي كند. صفت خود برتربيني غربي ها باعث شده كه دست به هر كاري بزنند مخصوصاً بعد از رنسانس تلاش هاي مضاعفي كردند تا خودشان را برتر نشان دهند تا بتوانند بر كشورهاي ديگر اعمال سلطه نمايند. به طوري كه براي اثبات برتري خود بر ديگر ملت ها در مقام تحريف تاريخ برآمدند و تلاش كردند كه اروپا را سرچشمه تمدن بشري قلمداد كنند!
انواع سلطه و تهاجم
چهار نوع سلطه داريم 1-نظامي، 2-اقتصادي 3-سياسي 4-فرهنگي، كشورهاي غربي از اين چهار نوع سلطه براي استعمار كشورهاي ديگر استفاده مي كنند. از ميان انواع سلطه ها سلطه فرهنگي از همه آنها خطرناكتر است. حضرت امام خميني(ره) مي فرمايند «ما از محاصره اقتصادي نمي ترسيم، ما از دخالت نظامي نمي ترسيم آنچه كه ما را مي ترساند وابستگي فرهنگي است».5 در اينجا باتوجه به بحث مان سعي داريم سلطه فرهنگي را مورد بررسي قرار دهيم. خطري كه در اين زمينه جبهه اسلامي ما را تهديد مي كند به خاطر گستردگي جبهه تهاجم، پيچيدگي آن و صدماتي است كه از نظر معنوي به روح او وارد مي كند و افكار و عقايد و ارزشها را در درون وي به نابودي مي كشد و حيات معنوي اش را مختل مي سازد.
اولين شرط مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب، شناخت فرهنگ غرب است و نقش تخريبي كه فرهنگ و فلسفه غرب دارد مي باشد ما قبلا در بحث علت مخالفت با فرهنگ غرب به آن پرداختيم.
يكي از حقايق مسلم در بينش اسلامي اين است كه خداوند متعال به مسلمانان با ايمان اجازه نمي دهد كه زير بار ذلت مشركان، كفار و منافقان بروند. اصل اسلامي، اصل عدم استيلاي كفار بر مسلمين است. در فقه از اين اصل به عنوان اصل نفي سبيل بحث مي كنند. و براساس آيه شريفه «لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا»6 بحثهاي فراواني در اين خصوص صورت گرفته است. به دو دليل اين اصل در اسلام پذيرفته شده است.7
1-اينكه افراد جامعه با احساس سربلندي و با كمال آرامش به رشد همه جانبه خود ادامه دهند و در زندگي فردي به تعاليم حياتبخش آن مكتبي كه در زير حمايت آن احساس عزت و سربلندي مي كنند گرايش بيشتري پيدا كنند.
2- اينكه جوامع اسلامي در اثر بالندگي و پيشرفت نزد ملتهاي ديگر سرافراز و مفتخر باشند و بدين وسيله حركت جهاني اسلام، كه متوقف بر سربلندي و ترقيات جوامع اسلامي است تحقق يابد.
هنگامي كه امت با پيشينه و فرهنگش در ارتباط باشد، و به شخصيت تاريخي و فرهنگي اش آگاه باشد، با هرگونه هجوم و اشغال و سوءاستفاده اي مقابله كند در برابر نفوذ سياسي و فكري بيگانگان مي تواند بايستد.8
اگر در يك جامعه اي فرهنگ اسلامي بطور كامل متحقق شده باشد از يك نوع هماهنگي و انسجام رفتاري برخوردار است بنابراين اگر فرهنگ برخي از جوامع اسلامي از اين هماهنگي و انسجام رفتاري برخوردار نيست، علت آن آميختگي و ناخالصي است كه در اثر نفوذ عناصر فرهنگ بيگانه، در فرهنگ اسلامي صورت مي گيرد. در نتيجه اين گونه جوامع داراي فرهنگي التقاطي مي شوند و اين دوگانگي با وحدت اسلامي و يكپارچگي فرهنگ اسلامي هرگز سازگار نيست. در اين جوامع بايد بازسازي فرهنگي صورت گيرد. براي انجام اين بازسازي شناخت عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگي ضروري است.
عرصه فرهنگ و سلاح فرهنگي
عرصه فرهنگ عرصه فكر و انديشه است، عرصه اعتقاد و گرايش است، عرصه جلوه گري انواع مكاتب حق و باطل است، بنابراين بازسازي فرهنگي نيز به معناي مبارزه با انديشه هاي باطل، برداشت هاي نادرست، گرايش هاي شيطاني، روش هاي غلط و مكاتب انحرافي و جايگزيني حق و صواب است. پيداست كه چنين مبارزه اي، با زور سلاحهاي سرد و گرم و بكارگيري تكنولوژي پيشرفته و بسيج نيروهاي فيزيكي ميسر نيست اگر مردم دنيا دست به دست هم دهند و مدرن ترين تكنولوژي را بكار گيرند تا يك فكر غلط را از ذهن يك فرد بزدايند نخواهند توانست. اين مبارزه سلاح ديگري نياز دارد. در اين عرصه تنها سلاح مؤثر علم است، فقط با منطق صحيح است كه مي توان غلط را نابود ساخت، نه با زور و يا شعار.
ميدان انديشه و فرهنگ، ميدان منطق و علم است، عقل بايد تجلي كند، فكر بايد بكار افتد، حقايق بايد روشن شود تا دشمن فرهنگي مغلوب گردد. پس بايد با سلاح منطق و استدلال، با سلاح تفكر و تحقيق با سلاح دانش و علم مجهز شويم. تا بتوانيم در دنياي انديشه هاي متضاد و مكاتب، حق را از باطل، سره را از ناسره جدا نموده هر يك را به جاي خود نشانيم.
در مبارزه نظامي معمولا دشمن كاملا شناخته مي شود قيافه و جهت گيري اش مشخص است. انسان مي بيند گلوله و بمب و موشك از چه سويي مي آيد و چه سويي را هدف قرار مي دهد. به راحتي نوع سلاح بكار رفته را مي توان تشخيص داد، اما در مبارزه فرهنگي اين گونه نيست. نه دشمن به راحتي قابل شناخت است و نه عرصه مورد هجوم وي. چه بسا در زير ماسك دلسوزي براي اسلام سالها و شايد قرنها فعاليت كند و زير پوشش اسلام، ضربه هاي كاري بر پيكر آن وارد سازد. چنان وانمود كند كه از دلسوختگان اسلام و دلباختگان اين مكتب است، حتي كارهاي به ظاهر خوب و رياكاري هاي نسبتا چشمگيري نيز در اين زمينه انجام دهد. ولي در لابلاي همين كارها زهر خود را به پيكر اين فرهنگ تزريق نمايد به طوري كه اكثر مردم و گاهي همه آنها جز نوادري نفهمند كه اين خوراك فرهنگي حاوي چه زهر خطرناكي است. و چه بسا چهره پرفريب و رياي دشمن آن قدر زيركانه گريم شده باشد كه مردم آن را به عنوان كسي كه لياقت رهبري فرهنگي دارد بپذيرند!
تهاجم فرهنگي و انقلاب اسلامي ايران
تهاجم فرهنگي بزرگترين خطر انقلاب اسلامي ايران مي باشد. اين را هم حضرت امام خميني(ره) و هم مقام معظم رهبري بيان كردند حضرت امام(ره) فرمودند ما آنقدر از تهديد نظامي و محاصره اقتصادي نمي ترسيم كه از وابستگي فرهنگي مي ترسيم و همچنين مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مدظله از سال 1372 چندين بار خطر تهاجم فرهنگي را به مسئولين و متوليان فرهنگي كشور گوش زد كرده اند. ايشان در سال 1372 تعبير شبيخون فرهنگي را در اين مورد به كار بردند ولي متأسفانه تا به حال برنامه مدون و مشخصي درخصوص مبارزه با تهاجم فرهنگي صورت نگرفته است.
هر انقلابي كه بزرگ باشد خطرش هم بزرگ است. انقلاب ما بزرگترين حادثه قرن بود. لذا بزرگترين خطرات و تهديدات را از سوي دشمنانش در پي دارد. خيلي ها مخصوصا غربي ها انقلاب ايران را نوعي دهن كجي به سياستهاي خودشان مي دانند تمام نيرو و عزمشان را جزم كرده اند تا به انقلاب اسلامي ايران ضربه بزنند. در اين ميان وظيفه ما اين است كه ارزشها و باورهاي ديني خودمان را به نسلهاي سوم و چهارم انقلاب انتقال بدهيم و آنها را از خطر تهاجم فرهنگي آگاه نماييم. متوليان فرهنگي ما در حال حاضر در ميدان جهاد هستند. نبايد غفلت كنند. نبايد بودجه فرهنگي كشور را در جاهاي ديگر خرج نمايند. بلكه بايد تا جايي كه مي توانند تمام توان خودشان را بسيج كنند تا جامعه را در مقابل هجمه هاي دشمنان واكسينه نمايند. و فرهنگ غني و پرافتخار ايراني و اسلامي مان را به جامعه بخصوص نسل جوان تزريق نمايند. و صرفا به برگزاري همايشها و سمينارها اكتفاء نكنند. و فكر نكنند كه با اين كارها تكليفشان را انجام داده اند. سمينار و همايش از جنبه تبليغي براي گزارش دادن خوب است ولي براي تأثير فرهنگي گذاشتن فايده چنداني ندارد. البته خالي از لطف نماند كه بعضي سمينارها و همايشهاي علمي و فرهنگي واقعا پربار و پرمحتوا هستند.
نمودهايي از تهاجم فرهنگي عليه ايران
در اينجا لازم مي دانم نمودهايي از تهاجم فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران را ذكر كنم.
1-تلاش گسترده آمريكا و متحدان اروپايي اش براي خسته و درمانده نشان دادن جمهوري اسلامي ايران در ادامه نبرد با غرب جهت دور كردن ستم ستيزان و موحدان دنيا از آرمانها و شعارهاي جذاب و انسان ساز و اسلام اصيل.
2-القاي گسترده اين كه نظام ولايت فقيه توان اداره جامعه را ندارد و نظريه اي واپس گرا و شكست خورده مي باشد.
3-القاي وسيع اين كه اسلام صرفا تئوري مذهبي است و قابليت اجرا براي تمدن و ترقي بخشيدن و اعتلاي يك جامعه رشيد را ندارد.
4-القاي اين مطلب در داخل كشورمان و در ميان ساير ممالك كه در شرايط كنوني جمهوري اسلامي ايران چاره اي جز پذيرش نظم نوين جهاني و سياست سلطه جويانه آمريكا بر دنيا ندارد و چه بهتر كه خود پيش قدم پذيرش اين نقش شود.
5-ارائه تصويري مخدوش از واقعيت هاي جمهوري اسلامي ايران و فرهنگ آن در ميان ملتها.
6-شيعي معرفي كردن انقلاب اسلامي و دامن زدن به امري تحت عنوان در ضرورت مقابله با تهديد شيعه در كشورهاي مختلف يا به بي راهه كشاندن انقلاب از مقابله با كفر با دامن زدن به اختلاف بين شيعه و پيروان ساير اديان يا مذاهب بخصوص سني ها.
7-تبليغ وسيع مسيحيت به طور مستقيم و غيرمستقيم در داخل جمهوري اسلامي.
8-حمايت هاي سياسي، فني، مالي، سازماني و تبليغاتي از دگرانديشان و گروه هاي ضدانقلاب ايران تا جايي كه بنابر آمار يك مؤسسه تحقيقاتي در شرايط كنوني بيش از 37 كانال تلويزيوني و 21 ايستگاه راديويي ضدانقلاب عليه ايران برنامه پخش مي كند و فقط 216 نوع نشريه ضد انقلاب به داخل كشور ارسال شده و بيش از 250 موسسه انتشاراتي و 2500 نفر قلم بدست مزدور در خدمت سياست غرب در كشورهاي، آمريكا، آلمان، فرانسه، انگليس، سوئد، هلند، كانادا و... به فعاليت مستمر عليه جمهوري اسلامي ايران اشتغال دارند و كتاب هاي فراواني بر ضد جمهوري اسلامي ايران توزيع مي كنند. 9
9- تأكيد بر مسأله قوميت ها در ايران و تبليغ در مورد تضييع حقوقشان در نظام جمهوري اسلامي ايران.
10- دامن زدن اعتياد به مواد مخدر و آلوده كردن شمار زيادي از افراد جامعه و توزيع مشروبات الكلي در بين جوانان جهت منفعل ساختن آنها.
11- عمليات رواني گسترده بر ضد سياست هاي نظام و مسئولان دلسوز جمهوري اسلامي ايران.
12- گسترش فساد اخلاقي و لاابالي گري از طريق شبكه هاي توزيع نوارهاي ويدئويي غيرمجاز، نوارهاي كاست مبتذل و مجلات با تصاوير مستهجن، پخش برنامه هاي فاسد و مفسد و محرك به طور گسترده از طريق ماهواره و اينترنت كه بيش ترين تأثير را در بعضي از مردم ساده لوح گذارده است.
13- مقابله و مبارزه همه جانبه با ايمان قلبي مردم و شكستن مجموعه تعهدها و تعصبات رسوخ يافته در بين مردم جهت رهايي و رساندن همه آنها به هرج و مرج و لاابالي گري و پوچ گرايي.
14- سعي همه جانبه استكبار در ايجاد احزاب و گروهها و تحقق اختلاف در بين جامعه و امت واحده تا اميد خود را براي پيدا كردن جايگاهي براي خود تقويت كند.
15- ارائه الگوهاي وارداتي براي مضمحل نمودن نسل جوان و ارائه مد و مدپرستي در پوشش و ارائه حيات جديد در قالب «زندگي مدرنيته».
اينها تنها گوشه اي از فعاليتهاي غرب عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران است. 10
شيوه هاي مقابله با هجوم فرهنگي
1- آگاه كردن مردم از اهداف فرهنگ سازان غربي: اولين شرط مبارزه با فرهنگ غرب اين است كه ما آن را به مردم معرفي كنيم و فرهنگ غرب را به آنها بشناسانيم و تا وقتي كه فرهنگ غرب و اهداف آن از تهاجم فرهنگي را نشناسيم نمي توانيم در مقابل آن درست برنامه ريزي كنيم. اگر ما بتوانيم مردم را از اهداف فرهنگ غرب آگاه كنيم مردم خودشان به دفاع از فرهنگ و ارزشهاي خودشان بپا مي خيزند.
2- هجوم فرهنگي بر ضد فرهنگ غرب: همانطور كه غرب از شيوه تهاجم فرهنگي استفاده مي كند و قصد دارد ارزشهاي خود را ترويج دهد. ما هم بايد از اين شيوه استفاده كنيم. هنرمنداني داشته باشيم كه بتوانند ارزشهاي اسلامي را در قالب فيلم، نمايشنامه، كتاب، رمان، داستان و... به كار گيرند تا بتوانيم با استفاده از وسايل هنري و تبليغاتي ديگران را تحت تأثير فرهنگ خود قرار دهيم، نه آنكه هميشه در مقابل تهاجم فرهنگي دشمنان موضع انفعالي اتخاذ كنيم يا در نهايت تنها از خود دفاع كنيم.
3- ترويج ارزشهاي معنوي: بايد در جامعه اسلامي ارزشهاي معنوي و متعالي گسترش يابد و به آنها بها داده شود. بطوري كه هركس ارزشهاي معنوي را رعايت كند مورد احترام و ستايش واقع شود و كسي كه آنها را زيرپا مي گذارد مورد سرزنش قرار بگيرد. حفظ ارزشهاي معنوي يك جامعه اسلامي باعث قوام آن جامعه مي شود.
پي نوشتها:
1- تهاجم فرهنگي، ص .19
2- تهاجم فرهنگي، ص.26
3- همان، ص .30
4- همان، ص .33
5- در جستجوي راه از كلام امام، دفتر 21، ص .213
6- سوره نساء آيه .141
7- محمدتقي مصباح يزدي، تهاجم فرهنگي، ص .50
8- دنياي اسلام و تهاجم فرهنگي غرب، ص .25
9- مرتضي حسيني اصفهاني، تهاجم فرهنگي، ص .61
10- همان، ص .59
...........................................................................................
منبع: روزنامه كيهان
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]
-
گوناگون
پربازدیدترینها