تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828004571




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اين يك خداحافظي معمولي نيست!


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: اين يك خداحافظي معمولي نيست!


فيلم سينمايي خداحافظ لنين، اثر ولف گنگ بكر، محصول سال 2001 ميلادي آلمان است. فيلم با اسلوبي روزآمد، درصدد روايت يكي از بزرگترين حوادث سياسي جهان است: فروپاشي كاخ كمونيسم در جهان و اتحاد دو آلمان شرقي و غربي. اين روايت در خلال داستاني ساخته و پرداخته ذهن كارگردان و سناريونويس‌هاي فيلم صورت مي‌گيرد كه به نحوي عميق هوشمندانه است و پرداخت‌هاي هنري و داستاني، مجاز و تصنعي بودن آن را از حوزه فهم آدمي دور مي‌كند. به ديگر سخن، چينش دقيق قطعات داستان و روايت حساب شده مسئله، آن را چنان مي‌نماياند كه مي‌توان قبول كرد كه: روزي از روزها چنين اتفاقي روي داده است. توفيق عمده يك فيلم سينمايي در قدرت داستان آن نيست، بلكه در قدرت روايت آن است. چه بسا داستاني نيرومند باشد ولي به جهت ضعف روايت هرگز قابل توجه ننمايد. برعكس موضوع نيز صادق است: روايت هوشمندانه و دقيق، در اثر بهره‌مندي از اصول و قواعد استادانه فن روايت مي‌تواند از كوچكترين داستان و در مواردي شبه‌داستان اثرگذارترين و شگفت‌ترين داستان را وارد منطقه ديد و توجه نمايد. بي‌راه نيست اگر گفته شود، روايت تعيين‌كننده‌ترين موضوع هر اثر هنري و خصوصاً دنياي پايان‌ناپذير تصوير است. به داستان‌نويسان بزرگي چون ميلان كوندرا بايد حق داد كه هرگز داستاني بزرگ خلق نمي‌كنند ولي به مدد روايت و بهره‌مندي از ظرفيت‌هاي جديد روايت و روايت روايت با تسلط و استادي مي‌توانند از جرقه‌هايي كوچك و حس‌هايي گذرا ولي بديع دروازه‌هاي داستاني كاملاً متفاوت را بگشايند.

يكي از بنيادي‌ترين نقاط قوت فيلم «خداحافظ لنين» اين است كه هم از داستاني بزرگ و جاندار برخوردار است و هم از روايتي سليس، دقيق و پيشرفته مدد مي‌گيرد. شخصيت‌هاي داستان با محاسبه‌اي هوشمندانه در برابر هم چيده شده‌اند و مراحل فيلم دقيقاً نقش مكمل نسبت به همديگر دارند: مادري حاضر، پدري غايب، برادري بسيار توانا و پرجنب‌و‌جوش، خواهري معمولي و در مواردي كند، نوجواناني مطيع و پيرمردان و پيرزناني بي‌آرمان كه همگي با خط‌كشي به نام تحولات سياسي و اقتصادي تنظيم شده‌اند. در اينجا كارگردان به جهت داستان خويش روايت را به گونه‌اي انتخاب كرده است كه به پايان داستان منتهي شود ولي خداحافظ لنين در آغاز و پايان داستاني خويش محصور نمي‌گردد و افق‌هايي باز را دربر مي‌گيرد كه از هر سو مي‌تواند نگريسته شود و با امتداد خويش جنبه‌اي از جنبه‌هاي زندگي انسان امروز و بشريت معاصر را عيان كند. از اين حيث «خداحافظ لنين» خداحافظي ملت‌ها از دولت‌ها و خداحافظي سياستي به نفع سياستي ديگر است. از اين رو مي‌توان اين خداحافظي را نماد تحولات شگرفي پنداشت كه هر زاويه از آن شايسته تأمل است، در صورتي كه روايتي متقن آن را بازگو كرده باشد. از اين منظر، فيلم بازگشايندة دريچه‌اي است كه مي‌توانيم از آن به فراسوي جبر زمان و مكان و تابعيت اراده چشم بدوزيم. حقيقت اين است كه تمام يا بسياري از اراده‌هاي بشري، در كسوت‌هايي چون: مادر، پدر، فرزند، خواهر، برادر، معلم، پير، جوان و در يك كلام «شهروند» تابعي از باران تحولاتي است كه بدون مقدمه و نتيجه، روح انساني خويش را در پيش پاي حوادث مي‌ريزد و از قطار زندگي پياده مي‌شود. آنچه اتفاق مي‌افتد حركت يك قطار است، بدون آنكه فرجامي در كار باشد و بدون اين كه اين سير ظاهراً هماهنگ به درستي سنجيده شود. اينجاست كه مي‌نگريم: اگر اين قضايا روايت نگردد، چنان است كه گويي اتفاق نيفتاده است و اگر هم چيزي روي داده است، همان است كه مي‌بايد روي مي‌داد. ولي آيا چنين است؟ آيا زمان و زمانه به مثل و مثابه يك سرنوشت محتوم حق دارد سرشت‌ها را در خود مستحيل كند؟ آيا سرشت هيزم آتشي است كه سرنوشت روشن مي‌نمايد؟ لنين و لنين‌ها همان نيستند كه مي‌گويند و گفته و شنيده مي‌شوند. لنين‌ها همانند كه به هنگام خداحافظي عيان مي‌شوند. «فيلم خداحافظ لنين» به زيبايي تمام توانسته است اين فرايند را در برابر چشم‌هاي ناظر قرار دهد كه چگونه متن‌هايي كه روزگاري انسان و جهان را به حاشيه خود بدل كرده بودند، روزي ديگر به حاشيه كشيده مي‌شوند و از راهي باز به سمت نيستي رهسپار مي‌شوند. آيا از اين ماجرا نمي‌توان استفاده كرد كه متن‌ها هميشه متن نمي‌مانند؟ آيا جاي اين سؤال نيست كه حاشيه‌هاي لنين‌ها، بايد شيفته حاشيگي نباشند؟ اين كه زني دلداده ماركسيسم و لنينيسم تا اين اندازه در عقيدة خود جزم داشته باشد كه حتي بعد از مرگ لنين و ايسم او نيز نتوان به او خبر پايان را داد، روايتي تلخ و جانگداز است، اما جانگدازتر از آن عدم روايت اين جزميت‌هاست كه مقرون هر نوع تفكر لنينيستي است.

حق اين است كه ولف گنگ بكر با علم و آگاهي كامل نسبت به مولفه‌هاي دنياي جديد و تأكيد بر روي ضربانهاي تصويري/رسانه‌اي دنياي داستان، توانسته است اثري ايدئولوژيك را خلق كند كه در روبناي آن زيبايي و هنر جريان دارد، اما آنچه در شريانهاي زيربنايي «خداحافظ لنين» جاري است تفكري عميق و انديشه‌اي نسبتاً تلخ است كه حرمان‌هاي اجتماعي جهاني را نشان مي‌دهد كه هست ولي مي‌تواند نباشد و روزي نخواهد بود. از اين منظر، خداحافظي لنين، يك خداحافظي معمولي نيست بلكه معنايي هشداردهنده و توجه‌برانگيز دارد كه يك ساحت آن سياسي و اجتماعي و ساحت ديگر آن معرفتي و انسان‌شناختي است. چيزي كه مي‌تواند مرزهاي اين ساحت‌ها را از همديگر جدا كند، منظر نگاه به حادثه است كه داستان را مي‌سازد و آنگاه منظر شروع كردن به بيان تلخي و شيريني مسئله كه روايت را بر داستان سوار مي‌كند.

در ميان تحليل‌هايي كه از «خداحافظ لنين» صورت گرفته است، چه بسا عميق‌ترين گفتار، گفتاري خواهد بود كه از كنش‌ها و واكنش‌ها و عقل‌ها و عشق‌ها و راست‌ها و دروغ‌هاي اين فيلم بگذارد، عرض‌هاي فيلم را ساقط كند و به آن در ساحتي بشري نگاه كند. اين نگاه در نخستين موقف خود اين حقيقت را نشان مي‌دهد كه راه خداحافظي براي همه لنين‌ها باز است، اگر جزميت جزم‌انديشان اجازه بدهد.




 شنبه 23 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن