واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پارسينژاد: داستاننويسان ايراني كم مطالعه ميكنند خبرگزاري فارس: كامران پارسينژاد معتقد است يكي از دلايلي كه رمان و داستاننويسي در ايران به صورت حرفهاي دنبال نميشود، اين است كه داستاننويسان كم مطالعه ميكنند. كامران پارسينژاد، داستاننويس و منتقد ادبي در گفتوگو با خبرنگار فارس، پيرامون علل نهادينه نشدن رمان در ايران، اظهار داشت: در ابتدا بايد بگويم كه من فكر ميكنم عليرغم كاستيهايي كه در اين زمينه وجود دارد، آثار از لحاظ كمي و جذب مخاطب در حوزه رمان نسبت به حوزههاي ديگر ادبي با اقبال روبهرو شده و نويسندگان اين حوزه چندان مغموم نيستند. وي ادامه داد: درست است كه تعداد كثيري از مخاطبان رمان آثار عامهپسند را دنبال ميكنند و فقط در پي مطالعه اين ژانر هستند، اما فكر ميكنم نسبت به سرانه مطالعهاي كه در كشور ما وجود دارد همين ميزان مطالعه هم قابل اعتنا است. اين منتقد ادبي اظهار داشت: در مجموع در كشور ما سطح كتابخواني پايين است و اين مسئله مختص به مقوله داستان و رمان نيست. طبق آمار، مردم ما افراد كتابخواني نيستند. يكي از مشكلات داستاننويسان ما هم همين است كه كم مطالعه ميكنند و ميزان مطالعاتشان بالا نيست و اين امر مستقيماً به مسائل اقتصادي بازميگردد. وي با اشاره به مشكلات اقتصادي نويسندگان تصريح كرد: يكي از دلايلي كه رمان و داستاننويسي در ايران به صورت حرفهاي دنبال نميشود مسائل مشكلات اقتصادي است كه داستاننويس با آنها مواجه است. همه ميدانيم كه حقالزحمههاي چاپ كتاب چقدر ناچيز و غيرقابل ذكر است و اگر كسي كتابي منتشر ميكند تنها از سر علاقه شخصياش است. پارسينژاد در ادامه صحبتش تصريح كرد: مشكل اصلي ما اين است كه ما نميتوانيم ادبياتمان را به جهان معرفي كنيم و چون در راستاي معرفي آثارمان چندان تلاشي نكردهايم نميتوانيم پيشبيني كنيم كه ادبيات ما در جهان موفق خواهد بود يا خير. ما مشكل ترجمه داريم، آثار براي معرفي به جهان ابتدا بايد ترجمه شود. داستان با سينما فرق دارد. سينما را ميتوان با زيرنويس به در همه جاي دنيا معرفي كرد. اما در داستان چون حجم كلمات بالاست و كتاب بايد تكثير شود هزينه بالايي را بايد صرف كرد. وي تصريح كرد: از نظر من مشكل اصلي مهجور ماندن ادبيات داستاني ايران عدم برنامهريزي براي ترجمه آن است. بد نيست نهادهاي دولتي درباره اين مسئله كار كنند. حوزه هنري اين كار را آغاز كرد. پيشنهاد اوليه اين كار را خود من به آنها دادم كه ماحصل آن هم انتشار كتابهايي چون «فال خون» ، «سفر به گراي 270درجه» و «بچههاي سبلان» شد. اين داستاننويس اظهار داشت: حوزه هنري ميتواند يك دفتر و معاونت مستقل را به اين مسئله اختصاص دهد. عدم آشنايي جامعه غرب با داستان ايراني از كم كاري ما ناشي ميشود. جريان روشنفكر ما سعي ميكند كه از آثار غرب گرتهبرداري كند. با اين مسئله ما از انتقال فرهنگ بوميمان وا ميمانيم و غرق در تئوريهايي ميشويم كه چندان براي ما خوشايند نيست. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]