واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: http://i17.tinypic.com/6utts0o.gif
http://i35.tinypic.com/bg5naw.jpg
به گزارش جامجم، عصر روز 12 آبان 83 يكي از اهالي سيدخندان با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفت و از اسيدپاشي به چهره دختري جوان اطلاع داد.
پس از اين تماس و عزيمت ماموران انتظامي تهران به محل حادثه مشخص شد دختري جوان مورد اسيدپاشي قرار گرفته و از سوي اهالي محل به بيمارستاني در حوالي محل حادثه انتقال يافته است.
ماموران در تحقيق از مسوولان بيمارستان پي بردند دختر جوان به نام آمنه از سوي خواستگار انتقامجويش مورد اسيدپاشي قرار گرفته است. با به دست آمدن هويت مرد اسيدپاش به نام مجيد، وي تحت تعقيب پليس آگاهي تهران قرار گرفت و سرانجام پس از چند روز دستگير شد و با انتقال به اداره آگاهي تهران مورد بازجويي قرار گرفت و به اسيدپاشي اعتراف كرد و گفت: به آمنه علاقهمند بودم و تصميم گرفتم با او ازدواج كنم؛ اما پس از مدتي وقتي او به من پاسخ منفي داد، تشنه انتقام شدم و با پاشيدن اسيد بر چشمهايش متواري شدم.
به دنبال اظهارات خواستگار انتقامجو، وي از سوي بازپرس قيصري رئيس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران، روانه زندان شد و پرونده اتهامي وي درحالي كه آمنه دختر آسيب ديده از ناحيه 2 چشم نابينا شده بود، با صدور كيفر خواست به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد و مرد اسيدپاش روز گذشته در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران حضور يافت و محاكمه شد.
نماينده دادستان براي متهم تقاضاي اشد مجازات كرد
ابتداي جلسه دادگاه، شادابي نماينده دادستان در دادگاه كيفري استان تهران به تشريح كيفرخواست پرداخت و براي مجيد متهم پرونده تقاضاي اشد مجازات كرد.
http://i33.tinypic.com/15fngxj.jpg
كور شدن متهم، تنها درخواست آمنه از دادگاه
سپس قاضي عزيز محمدي رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران از آمنه دختر آسيبديده خواست در جايگاه مخصوص قرار گيرد و شكايت خود را مطرح كند.
آمنه با عصاي سفيدي كه در دست داشت به سمت جايگاه آمد و گفت: من 19 مرتبه در جلسات مختلف دادسرا و مركز پليس، براي عامل حادثه مجيد تقاضاي قصاص 2 چشم با اسيد كردهام. جناب قاضي براي مرتبه بيستم از هيات قضايي ميخواهم، عامل حادثه را به قصاص چشم محكوم كنيد. اين مرد بيرحمانه زندگيام را گرفت و مرا براي هميشه خانهنشين كرد و خانوادهام را در غم بزرگي گرفتار كرد. متهم هيچ عاطفه انساني ندارد، چون اگر او عاطفه داشت، زندگيام را اين چنين تباه نميكرد.
آمنه ادامه داد: با مجيد متهم هم دانشگاهي بودم و قصد ازدواج با وي را نداشتم. باور كنيد هنوز هم نميدانم، او چطور دلبسته دختري بود كه اصلا علاقهاي به او نداشت. روزي زني با منزلمان تماس گرفت و خودش را مادر مجيد معرفي و از من خواستگاري كرد. من با مطرح كردن اين كه مجيد را نميشناسم، به مادرش جواب منفي دادم. چند روز بعد كه مجيد را در دانشگاه ديدم و شناختم به او پاسخ منفي دادم، اما وي قانع نشد و شروع به تهديد من كرد تا عاقبت روز حادثه، با اسيد چشمانم را كور كرد. اين مرد عاشق من نبود، چون اگر عاشق بود، زندگيام را تباه نميكرد. من در اين چند سال زجرهاي زيادي كشيدهام كه حتي متهم يك لحظه آن را نميتواند تحمل كند.
من آزارم به كسي نرسيده بود، كه اين چنين بايد مجازات ميشدم. حق من از زندگي اين نبود. من فقط ميخواهم چشمان متهم كور شود تا او هم تمام ناراحتي و غمي را كه سالها تحمل ميكنم، حس كند. از او ديه نميخواهم و قصد ازدواج با چنين فردي را هم ندارم ميخواهم او مجازات شود و درس عبرتي براي ديگران باشد تا به اين راحتي با زندگي دختران بازي نكنند و آينده و زندگي آنها را به تباهي نكشانند. من سوختم، اما با مجازات وي كمي دردهايم التيام مييابد. وي افزود: سياهي مطلق تمام وجودم را گرفته است، اما باز هم اميد دارم و با ياد خدا همچنان نفس ميكشم. اگر من به اين متهم رضايت دهم، او پس از آزادي جان من را ميگيرد. قاضي دادگاه پس از شنيدن اظهارات شاكي، از مجيد متهم پرونده خواست در جايگاه مخصوص دفاع قرار گيرد.
اعترافات مرد اسيدپاش در دادگاه
بنابراين با حضور متهم در جايگاه، وي نيمنگاهي به چهره سوخته آمنه انداخت و ادامه داد: من قبول دارم، به چهره وي اسيد پاشيدم و چشمانش را گرفتم، آمنه خود مقصر بود او به عشق و آينده من بياعتنايي كرد و تصميم گرفتم از او انتقام بگيرم.
http://www.etemaad.ir/Released/87-09-07/15-5.jpgمن در يك تعميرگاه راديو و تلويزيون در اسلامشهر كار ميكردم و در دانشگاهي كه آمنه تحصيل ميكرد با او همرشته بودم، چند مرتبهاي كه او را در دانشگاه ديدم، به او علاقهمند شدم و تصميم به ازدواج با وي گرفتم، اما او به من علاقه نشان نميداد و پس از شنيدن پاسخ منفي از وي، تلفني او را تهديد كردم و تصميم گرفتم، به او آسيب برسانم. من هنوز هم به او علاقه دارم و اگر او مايل باشد، با او ازدواج ميكنم. وقتي آمنه به من گفت مزاحم وي نشوم ميخواهد ازدواج كند، شدت انتقامم بيشتر شد و تصميم گرفتم بر چهره وي اسيد بپاشم.
متهم ادامه داد: 2 روز قبل از حادثه به يك مغازه فروش لوازم و مواد آزمايشگاهي رفتم و به متصدي آن محل سفارش اسيد سولفوريك دادم تا اين كه روز حادثه وقتي براي دريافت اسيد به آن مغازه رفتم، مرد فروشنده قيمت اسيد را 7500 بيان كرد كه بناچار 400 سيسي از او خريدم و 3000 تومان به او پرداخت كردم و به محل كار آمنه رفتم، منتظرش ماندم و وقتي از محل كارش خارج شد، او را تعقيب كردم و در يك فرصت مناسب، صدايش كردم و هنگامي كه به سمتم بازگشت، ظرف اسيد را بر چهرهاش پاشيدم و فرار كردم و از كرده خود پشيمان نيستم. قاضي عزيزمحمدي، رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران پس از شنيدن آخرين دفاعيات متهم به همراه 2 قاضي مستشار رحيمي و بومي وارد شور شد و روز گذشته متهم را به كور شدن 2 چشم با اسيد بنا بر درخواست شاكي و پرداخت ديه به خاطر آسيبهاي ناشي از سوختگي محكوم كرد.
حاشيه دادگاه
ساعت 50/10 روز گذشته پرونده اين اسيدپاشي در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران بازگشايي شد و پس از برگزاري 2 ساعت و نيم جلسه محاكمه، متهم به كور شدن 2 چشم و پرداخت ديه محكوم شد.
متهم مجيد وقتي وارد دادگاه شد و با فلشزدنهاي پيدرپي عكاسان روبهرو شد، شروع به فحاشي كرد و گفت: 4 سال است عكس مرا ميگيريد، كافي نيست؟ ديگر عكسم را نگيريد، خسته شدهام. آمنه هنگامي كه در جايگاه شاكي قرار گرفت و از ماجراي حادثه گفت: بشدت گريست و حاضران را به گريه انداخت و مسوولان قضايي را بشدت متاثر كرد.
قاضي عزيزمحمدي، رئيس دادگاه پس از پايان اظهارات آمنه بيان كرد: در 37 سال كار قضايي كه انجام ميدهم، براي نخستينمرتبه است كه اينچنين ناراحت و منقلب ميشوم، وقتي ميبينم دختري به اين جواني، اينچنين قرباني انتقامجويي شده است. خبرنگاران و عكاسها گاهي سر خود را پايين ميانداختند و به حال دختر جوان ميگريستند.
وقتي حكم كور شدن 2 چشم براي متهم صادر شد، وي بشدت تعجب كرد و هنگام امضاي برگههاي اظهارات مدام ميگفت: ميخواهم چند مرتبه اظهاراتم را بخوانم و بعد امضا كنم.
وقتي از وي درخصوص حكم صادره سوال كردم، فقط سكوت كرد و براي چند لحظه به آمنه خيره شد.
http://i33.tinypic.com/15fngxj.jpghttp://i33.tinypic.com/15fngxj.jpghttp://necblog.com/uploadpic/files/ql0z7rinlya97qqdtwjq.jpg
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]