تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815690598




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لطف بی پایان خدا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لطف بی پایان خدا

مردی بود که او را رئیس مروان گفتندی، و او در روزگار سلطان محمود بود، و ظالم و خلق آزار بود. مدتی در این به سر برده بود،(1) و آخر الامر توبه کرد، و از سرهمه بدیها برخاست(2)، و خیرات و صدقات بسیار پیش گرفت، و عزم سفر قبله(3) کرد. روزی سگی را از دور بدید – گرگین و افتاده و لاغر و نحیف و موی ریزیده و ریخته و از رنج بیچاره گشته . رئیس را دل بر وی بسوخت، گفت: " بیچاره جانوری است و هم آفریده خدای است." پس خدمتکار را گفت: " برو و نان و رسنی بیار" و هم آنجا بایستاد تا او باز آمد و نان و آب بیاورد. پس به دست خود او را سیر کرد، و آب داد، و رسن در گردن آن سگ کرد، و او را به وثاق برد، و فرمود تا پاره ای روغن بیاورد، و به دست خود روغن در سگ مالید. و هر روز یک من نان او راتب فرمود(4)؛ تا مدتی بر آمد و آن سگ قوت گرفت، و موی برآورد، و بر در خانه رئیس ملازمت نمود.بعد از مدتی رئیس وفات یافت. او را به خواب دیدند که در بهشت می خرامید. ازاو پرسیدند که " خدای، تعالی، با توجه کرد؟" گفت: " مرا در گور نهادند، فرشتگان عذاب در آمدند و قصد من کردند، و من دل برعقوبت نهادم . آنگاه نسیم رحمت بوزید و بشارت بدیشان رسانید و گفت : دور شوید از او، که او سگی بود از سگان دوزخ، اما او را در کار سگی کردند(5)، تا عالمیان بدانند که رحمت ما قلب نیست و اکرم الاکرمین(6) ماییم، و کرم ما را نهایت نیست."پی نوشت :1- یعنی مدتی به ستمگری و مردم آزاری مشغول بود.2- یعنی از همه بدیها کناره گرفت.3- یعنی سفرحج4- یعنی برای آن سگ یک من نان مقرری تعیین کرد.5- یعنی او را به سبب سگی بخشیدند.6- یعنی بخشیده ترین بخشندگان.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن