محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828050415
اي دعا از تو، اجابت هم ز تو
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: اي دعا از تو، اجابت هم ز تو
اشاره: ماههاي رجب و شعبان به نوعي آماده كننده آدمي براي حضور در ضيافت الهي در ماه مبارك رمضان است. دعاهاي متعدد و مضامين بلند مطرح شده در آنها، زمينه را مساعد ميسازد تا هر كس به قدر فهم و ادراك و تلاشش، روزيخور خوان گسترده خداوند در آن ماه خجسته باشد. مرحوم امام خميني در اين باره مكرر رهنمود ميدادند و جسته و گريخته مطالبي گوشزد ميكردند كه بياغراق عصاره زماني دراز تأمل و تهذيب و تزكيه بود. آنچه در پي ميآيد، تنها بخشي از آن مطالب ارجمند است كه به اقتضاي تبديل گفتار به نوشتار، تا حدودي ويراسته شده است.
***
دعاهايي كه خصوصاً در ماههاي رجب، شعبان و ماه مبارك رمضان است، اگر كسي اهلش باشد، چنان انسان را تقويت روحي ميكند و راه را براي انسان باز ميكند و نور افكن است براي اينكه بشر را از اين ظلمتها بيرون بياورد و وارد نور بكند كه معجزه آساست. به اين دعاها عنايت بكنيد. گول بعض از نويسندهها و امثال كسروي را نخوريد كه ادعيه را تضعيف ميكردند؛ اين تضعيف، تضعيف اسلام است. اينها نميفهمند، بيچارهاند! نميدانند در اين كتاب چه چيزها هست، همان مسائل قرآن است با لسان ديگري كه لسان ائمه باشد.
زبان دعا
لسان قرآن يك جور زبان است، زبان دعا يك جور زبان است، زبان علما و عرفا هم زبان ديگري است. آن كه سبكبار ميكند انسان را و از اين ظلمتكده بيرون ميكشد و نفس را از گرفتاريها و سرگشتگيهايي كه دارد خارج ميكند، ادعيهاي است كه از ائمه ما وارد شدهاند. ائمه ما -- عليهم صلواتالله -- كه تقريباً همهشان گرفتار قدرتهايي بودند كه نميتوانستند كار شاخصي انجام بدهند، علاوه بر هدايتهاي زيرزميني كه مي كردند، ادعيهشان براي تجهيز مردم و برخلاف آن دولتهاي قاهر بود. همين ادعيه بود كه وقتي اشخاص آن را ميخواندند، قوت روحي پيدا ميكردند، سبكبار ميشدند و شهادت براي آنها هَيِّن و آسان ميشد. اين ادعيه در ماه مبارك رجب و خصوصاً در ماه مبارك شعبان، مقدمه و آرايشي است كه انسان به حسب قلب خودش ميكند براي اينكه مهيا بشود برود مهماني خدا؛ مهمانيي كه در آنجا سفرهاي كه پهن كرده است، قرآن مجيد است و محلي كه در آنجا ضيافت ميكند، مهمش است و ضيافتي كه ميكند، ضيافت تنزيهي و ضيافت اثباتي و تعليمي [است]. نفوس را از روز اول ماه مبارك رمضان به روزه، به مجاهده، به ادعيه مهيا ميكند تا برسند به آن سفرهاي كه از آن بايد استفاده كنند و آن است كه قرآن در آن نازل شده است. (صحيفه امام؛ ج 13، ص 31---33)
مناجات شعبانيه
من در نظر ندارم كه در هيچ يك از ادعيه گفته شده باشد كه: اما مناجات شعبانيه، مناجات همه ائمه است و در اين دعا، معارف بسياري هست و ادب اينكه انسان چه جور بايد با خداي تبارك و تعالي مناجات كند، و ما غافليم از اين معاني! شايد بعضي ازجُهال اعتقاد دارند اين ادعيه كه از ائمه وارد شده، تشريفات است، ميخواهند ما را ياد بدهند! حال آنكه مسئله اين نيست، مسئله اين است كه آنها در مقابل خدا ايستادهاند و ميدانند كه در مقابل چه عظمتي ايستادهاند؛ آنها به خداي تبارك و تعالي معرفت دارند و مي دانند چه كنند. مناجات شعبانيه از مناجاتهايي است كه اگر يك نفر انسان دلسوخته، يك عارف دلسوخته ---- نه از اين عارفهاي لفظي---- بخواهد آن را براي ديگران، شرح كند، بسيار ارزشمند است. اين دعا محتاج شرح است، چنانچه همه ادعيه ائمه عليهم السلام. (صحيفه امام؛ ج 21، ص 2)
تأكيد بر مناجات شعبانيه
مناجات را خوانديد؟ بخوانيد آقا! مناجات شعبانيه از مناجاتهايي است كه اگر انسان دنبالش برود و در آن فكر بكند، او را به جايي ميرساند. آن كسي كه اين مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روايت ميخواندند، كساني بودند كه از همه چيز وارسته بودند، مع ذلك آن طور مناجات ميكردند، براي اينكه خودبين نبودند. هر چه بودند، اين طور نبوده كه خودش را ببيند كه: حالا من امام صادقام ديگر! نه، امام صادق مثل آن آدمي كه در معصيت غرق است، مناجات ميكند! براي اينكه ميبيند خودش هيچ نيست و هر چه هست، نقص است و هر چه هست، از اوست؛ هر چه كمال است، از اوست؛ خودش چيزي ندارد. هيچ يك چيزي ندارند، انبيا هم هيچي نداشتند. همه هيچاند و فقط اوست، همه هم دنبال او هستند؛ همه فطرتها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبيم، نمي فهميم كه دنبال او هستيم، آنهايي كه ميفهمند، آنها وارسته ميشوند و سراغ همان معنا ميروند. همين است كه از همه اين چيزهايي كه هست، كلاً به كنار باشند. در آيه شريفه وارد شده است كه: بعد ميگويد: انه كان ظلوماً جهولا1 بعضي ميگويند كه بالاترين وصفي است كه خدا براي انسان كرده؛ كه همه بتها و همه چيز را شكسته، براي اينكه به هيچ چيز توجه ندارد و هيچ چيز را متوجه به آن نيست، از همه غافل است. ما نميتوانيم اين طور باشيم، ما امانتدار هم نميتوانيم باشيم، لكن ميتوانيم در آن راه باشيم. (صحيفه امام، ج 19، ص 253)
تفسيري از مناجات شعبانيه
چه بسا مسائل عرفاني كه در قرآن و مناجاتهاي ائمه اطهار سلامالله عليهم و همين مناجات شعبانيه هست كه فلاسفه و عرفا تا حدودي ممكن است ادراك كنند و عناوين را بفهمند، لكن آن ذوق عرفاني چون حاصل نشده است، نميتوانند وجدان كنند. آيه شريفه در قرآن ميفرمايد: 2 خوب، مفسرين و فلاسفه در اين باب صحبتها كردند، لكن آن ذوق عرفاني كم شده است.
[در مناجات شعبانيه نيز عرض ميشود:] الهي، هب لي كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك، حتي تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الي معدن العظمه`، و تصير ارواحنا معلقه` بعز قدسك. الهي، واجعلني ممن ناديته فاجابك و ناجيته فصعق لجلالك.3
انسان خيال ميكند: خوب ما هم اين عناوين را ميدانيم، [اما] نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمند [،هيچ كدام] نميتوانند ذوب كنند مسئلهچيست. كه مبداش قرآن است: و خَرَّ موسي صعقا،4 مسئلهاي است كه انسان گمان ميكند كه: خوب افتاد غش كرد، يعني غش كرد؛ اما اين غش چي بوده است؟ غش حضرت موسي چي بوده است؟ اين مسئلهاي نيست كه غير موسي بفهمد. يا: را؛ اين مسئلهاي نيست كه غير آن كسي كه 5 پيدا كرده است بتواند فهم كند، ادراك كند، ذوب كند. يا همين جملاتي كه در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگري كه در آن هست، مسائلي است كه به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. رياضات بسيار ميخواهد تا انسان بتواند بفهمدكه ناجيتَه [با فتح تا] نه ناجيتُه [با ضم تا] چيست؟! خدا با آدم مناجات ميكند؛ مناجات چيست؟ ائمه چه خواستهاند؟
ايمان به مناجات
من غير از اين دعا نديدهام كه روايت شده باشد همه ائمه اين مناجات را ميخواندند؛ اين دليل بر بزرگي اين مناجات است كه همه ائمه آن را ميخواندند. اين مناجات چيست؟ بين آنها و خداي تبارك و تعالي چه مسائلي بوده است؟ . كمال انقطاع چيست؟ ؛ 6 آدم به حسب ظاهر ميگويد خوب، همه چيز با اوست؛ اما وجدان اين مطلب كه هيچ ضرري به ما نميرسد الا به دست اوست، هيچ منفعتي نميرسد الاّ به اوست، ضارّ و نافع اوست، اينها چيزهايي است كه دست ماها از آن كوتاه است.
دعا كنيد كه خداي تبارك و تعالي به ما توفيق بدهد كه در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يك حظي، ولو يك جلوه كوچك در دلهاي ما واقع بشود، و لااقل مؤمن به اين بشويم كه چه قضيهاي است. مؤمن به اين بشويم كه مناجات خدا با انسان چيست. به مناجات مؤمن بشويم، انكار نكنيم، نگوييم اينها حرفهاي درويشي است!
همه اين مسائل به نحو لطيف در قرآن هست و در كتب ادعيه مباركه ما كه از ناحيه ائمه هدي وارد شده است، همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لكن به نحو لطيف. همه اشخاصي كه بعدها اين اصطلاحات را به كار بردهاند، فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتهاند و ممكن است كه اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقيقتش هم كم آدمي است كه ميتواند پي برد تا چه رسد به اينكه ذائقه روح آن را بچشد. چشيدن ذائقه يك مسئله فوق اين مسائل است. (صحيفه امام؛ ج17، ص 457-458)
كمال انقطاع
در مناجات مبارك شعبانيه ميخواني: . 7
اين كمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودي و هرچه و هركس، و پيوستن به اوست و گسستن از غير، و هبه اي الهي است به اولياي خُلَّص پس از صَعق8 حاصل از جلال كه دنباله گوشه چشم نشان دادن اوست و لا حظته. و ابصار قلوب تا به ضياء نظره9 او نور نيابد، حُجُب نور خرق نشود و تا اين حُجب باقي است، راهي به معدن عظمت نيست و ارواح تعلُّق به عزّ قدس را در نيابند و مرتبت تَدَلّي10 حاصل نيايد، ثم دني فتدلي.11 و ادني از اين، فناي مطلق و وصول مطلق است. (صحيفه امام؛ ج18، ص 443----444)
مناجات كمنظير
چيزي كه در قرآن به طور اسرار است، در ادعيه ائمه ما [نيز] به طور اسرار است. در دعاي شعبانيه ميخوانيم كه عرض ميكند به خدا: واجعلني ممن ناديته فاجابك و لا حظته فصعق لجلالك فناجيته سرا و عمل لك جهرا.12 مسئله را در ميان ميآورد؛ همان معنايي كه در قرآن كريم راجع به حضرت موسي ميگويد: فلّما تجلي ربه للجبل13 و موسي در واقع شد. اين ماه صعق است و اين هم ماهي است كه همان صعق را ميخواهد. اين ماه تجلي الهي است بر پيغمبر اكرم و به تبع پيغمبر اكرم، ماه تجلي الهي بر امامان است. حضرت مهدي --- سلامالله عليه --- ابعاد مختلفه دارد كه آنچه براي بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست؛ چنانچه آنچه از قرآن و پيغمبر اكرم براي بشر معلوم شده است، بعض ابعاد آن معنويات است؛ معنوياتي در قرآن است كه براي هيچكس جز پيغمبر اكرم و كساني كه شاگرد او هستند و از او استفاده كردهاند، كشف نشده است. و در ادعيه ما مسائلي است كه همانطور است؛ همانطوري كه رسول اكرم به حسب واقع، حاكم بر جميع موجودات است؛ حضرت مهدي همانطور حاكم بر جميع موجودات است. آن خاتم رسل است و اين خاتم ولايت. آن خاتم ولايت كلي بالاصاله است و اين خاتم ولايت كلي به تبعيت است. پس اين دو ماه، ماههايي هستند كه ما بايد به آنها احترام قائل بشويم و ادعيهاي را كه در ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارك رمضان وارد شده است، بخوانيم و در آن تدبر كنيم.
ضرورت تفسير دعاهاي ائمه
مفسراني كه اهل اين معاني هستند، ادعيه ائمه را تفسير كنند! مناجات شعبانيه از مناجاتهاي كمنظير است؛ مثل كه از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم كمنظير است. دعاي كميل در شعبان وارد شده است و يكي از ادعيهاي است كه در شب پانزده شعبان خوانده ميشود و مشتمل بر اسراري است كه دست ما از آن كوتاه است. از ائمه هدي ادعيهاي وارد شده است كه بايد در مضامين آنها تأمل كرد، و آنهايي كه اهل نظر و اهل معرفت هستند، آنها را شرح كنند و به مردم ارائه بدهند، اگرچه هيچكس نميتواندآن چيزي را كه به حسب واقع هست، شرح كند. ما از اين مسئله بايد بگذريم و به همان اكتفا كنيم كه ما تابع هستيم. و قائل به اين هستيم كه نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. (صحيفه امام، ج20، ص 249---250)
دعاهاي رجب، شعبان و رمضان
در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا علي بنابيطالب --- سلامالله عليه --- و بعض ائمه ديگر [واقعشده است] و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه و ولادت حضرت صاحب ارواحناله الفداء و در ماه مبارك، نزول قرآن بر قلب مبارك پيغمبر اكرم بوده است. شرافت اين سه ماه در زبانها و بيانها و عقلها و فكرها نميگنجد. از بركات اين ماهها، ادعيهاي است كه در آنها وارد شده است. مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيمترين معارف الهي و از بزرگترين اموري است كه آنهايي كه اهلش هستند، ميتوانند تا حدود ادراك خودشان استفاده كنند. (صحيفه امام؛ ج17، ص456)
شرح و تفسير
اي كاش كسي ميآمد و اين ادعيه ائمه عليهم السلام را ترجمه و شرح ميكرد. اين ادعيه خيلي محتاج به شرح است. اشخاص عارفي، عارف صحيح، دلسوخته پيدا بشود كه اينها را براي مردم تشريح بكند، همه چيز در اينها هست، در عين حالي كه دعاست. شما ادعيه حضرت سجاد را ميبينيد، دعاست اما چه ميكند در اين دعاها! هم معنويات هست، هم قضيه حكومت هست، هم از بين بردن حكومت ظلم است، همه چيز هست، چنانچه سيره همه ائمه عليهمالسلام بر اين بوده. (صحيفه امام؛ ج21، ص5--6)
صحيفه سجاديه
صحيفه كامله سجاديه، نمونه كامل قرآن صاعد است و از بزرگترين مناجات عرفاني در خلوتگاه انس است كه دست ما از نيل به بركات آنكوتاه است؛ آن كتابي است الهي كه از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طريقه سلوك اولياي بزرگ و اوصياي عظيمالشأن را به اصحاب خلوتگاه الهي ميآموزد.
كتاب شريفي است كه سبك بيان معارف الهيه اصحاب معرفت را چون سبك قرآن كريم بدون تكلف الفاظ در شيوه دعا و مناجات براي تشنگان معارف الهيه بيان ميكند. اين كتاب مقدس چون قرآن كريم سفره الهي است كه در آن، همه گونه نعمت موجود است و هركس به مقدار اشتهاي معنوي خود از آن استفاده ميكند. اين كتاب همچون قرآنالهي، ادقِّ14معارف غيبي كه از تجليات الهي در ملك و ملكوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل ميشود در ذهن من و تو نيايد و دست طلبكاران از حقايق آن كوتاه است، به شيوه خاص خود قطراتي كه از درياي بيكران عرفان خود ميچشاند و آنان را محو و نابود ميكند. (صحيفه امام؛ ج 21، ص209----210)
تفسير ربنَّا آتِنا فِيالدنيا...
خداوندا، تو فرمودي كه ما دعا كنيم و تو استجابت كني؛ ربنا آتنا فيالدنيا حسنَه`ً و فيالآخرهِ حسَنَه`ً.15 احتمالاً حسنه اين نيست كه ماحسنه دنيا، مال و اموال و مقام تهيه كنيم. در اين آيه شريفه، خيلي نكات هست؛ اجمالاً حسنه در دنيا اين است كه انسان در هر قدمي كه برميدارد، در هر مقامي كه پيدا ميكند، در هر نعمتي از خداي تبارك و تعالي كه به او عطا ميشود، آنها را به صاحبش برگرداند، اگر مقام و دنيا هرچه به ما اقبال كند؛ اگر ما به او اقبال كرديم، اين حسنه نيست. روايات مختلفي كه در اين باب هست و تأليف شده است، مصاديقي را ذكر كردهاند --- اختلاف ندارند اين روايات --- آنها مصاديق را ذكر ميكنند و لهذا مصاديق مختلفه در روايات ذكر شده است و در لسان مفسرين هم جهات مختلف گفته شده است؛ لكن آن چيزي كه من احتمال ميدهم، حسنه، آن هم به طوري كه كانّه يك حسنه در كار است، يك حسنه در دنيا هست و حسنه واحد است بر آخرت، عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم. بفهميم كه چه بكنيم! اگر مقامي مارا توجه به دنيا داد، به عالم ماده داد، اين حسنه نيست. اگر نماز بخوانيم براي رسين به يك مآربي16 --- ولو در آخرت --- اين هم حسنه نيست. حسنه عبارت از اين است كه ما را برساند به آنجايي كه عقل ما نميرسد. (صحيفه امام؛ ج 20، ص 394--- 395)
دعاي كميل
بعضي كمالات حضرت [علي عليهالسلام] كه شايد يك قدري مخفي مانده باشد، از ادعيه حضرت معلوم ميشود. دعاي كميل دعاي عجيبي است، بسيار عجيب. بعضي فقرات دعاي كميل از بشر عادي نميتواند صادر بشود: الهي و سيدي و مولاي و ربي، صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك؟17 كي ميتواند اين طور بگويد؟ كي اين طور عشق به جمال خدا دارد كه از جهنم نميترسد، لكن ميترسد كه وقتي در جهنم برود، از مقام خودش نازل شده و به مرتبهاي برسد كه از عشق او محروم بشود؟ حضرت امير از فراق مينالد، از فراق حضرت حق تعالي ناله ميزند. اين عشقي است كه هميشه در باطن قلب او گداخته شده و تمام اعمالي كه از او صادر ميشود، از اين عشق به خدا صادر ميشود. ارزش اعمال روي اين عشق و محبتي است كه به حق تعالي هست، روي اين فنا و توحيدي است كه در انسان هست. (صحيفه امام؛ ج 19، ص 64-65)
عشق علي(ع) به خدا
در بُعد معارف، كسي كه ادعيه حضرت را ملاحظه كرده باشد و نهجالبلاغه را بررسي كرده باشد، ميداندكه پايهاش روي چه پايهاي هست؛ يعني آن كه معارف قرآن را فهميده، اين بزرگوار است و كساني كه مورد تعليم او بودند، مثل ائمه هدي. دعوي معارف خيلي آسان است كه انسان شعري بگويد، نثري بگويد و ادعا كند كه ما داراي چه معارفي هستيم! اين آسان است، دعوي هم خيلي كردهاند؛ اما واقعيت مطلب چطوري است؟ آني كه به حسب واقع هست و ما بخواهيم و جداناً آن را بيابيم، وقتي درست درحال خودمان دقت بكنيم، نميتوانيم شباهتي بين خودمان و او پيدا كنيم؛ آن عشقي كه مولا به خداي تبارك و تعالي داشته كه در دعاي كميل عرض ميكند: اين را ميشود يك كسي شعر بگويد؛ يك كسي نثر بگويد، يكي خطابه بخواند و بگويد؛ اما واقعيت اين طور است؟ ماها اين طور هستيم؟ امثال ماها اين بودند كه اصلاً فراق از حق تعالي برايشان مطرح بوده است؟ آتش جهنم غير از اين آتشهاست؛ آتش جهنم قلب را هم ميسوزاند؛ يعني قلب معنوي را ميسوزاند. علاوه بر اينكه جسم را ميسوزاند، در قلب انسان هم وارد ميشود، قلب معنوي انسان را هم ميسوزاند و ايشان ميگويند: اين را هر كس پيش وجدان خودش حساب بكند كه واقعاً تاحالا يك لحظه شده است كه از فراق حق تعالي تأثر پيدا كند كه من فراق دارم از حقتعالي؟ اينها، ادعاهايش خيلي آسان است، خيلي از دراويش ادعا كردند، خيلي از كساني كه اهل معرفتاند، ادعا كردند؛ اما انسان وقتي واقعيت را حساب بكند، مسئله اين نيست.(صحيفه امام؛ ج 20، ص 20--- 21)
***
آنهايي كه شيعه اين مرد بزرگ هستند، البته نميتوانند مثل او باشند، خود ايشان هم فرمود: ، حتي قدرت همين زهد ظاهريش را، چه برسد به معنوياتش؛ لكن نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه اميرالمومنين سلامالله عليه هستيم! خود او در دعاي كميل و ساير ادعيه و در روشش آن طور خوف از خدا داشت، و آن طور از عاقبت ميترسيد كه در دعاي كميل و حالات او منعكس شده است و ما اصلاً دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم شيعه هستيم! (صحيفه امام؛ ج 19، ص 65)
نالههاي حضرت امير(ع)
مسئله بغرنجي است، مسئلهاي نيست كه انسان بتواند بفهمد اين همه نالههايي كه ايشان ميزده است، سر در چاه ميكرده، ناله ميكرده، هرجا ميرسيده ناله ميكرده، اين دعاهايي كه از ايشان وارد شده است كه اين همه ناله در آن است، اينها چيست! آيا حضرت امير سلامالله عليه براي خاطر اينكه توجه به اين دنيا دارد و از مرتبه وحدت به سوي كثرت آمده است، اين قدر فرياد ميزند؟ آيا توجه به كثرت موجب اين همه فرياد ايشان است؟ آيا در آن نالههاي شب و در آن چاهها كه ايشان ناله ميزد و در آن مواردي كه ايشان با خداي تبارك و تعالي مناجات ميكرد، راجع به اين معنا بوده است؟ راجع به اين بوده است كه: خدايا، مرا از جوار خودت به عالم كثرت برگرداندي؛ همان حرفي كه رسول اكرم صليالله عليه و آله و سلم فرمودند؛ از ايشان نقل شده است كه:.18 اين ، يعني همين طوري يك كدورت حاصل ميشده يا همين رجوع به كثرت كدورت بوده؟
توجه به اين عالم طبيعت با اينكه در نظر آنها جلوه خداست، معذلك از آن جلوه باطني و از آن مرتبه غير حضرت الوهيت، آنها را واداشته است. از اين جهت ناله ميزدند. اين مسئلهاي است كه ما نميتوانيم ادراكش كنيم. ما خيال ميكنيم كه اين حرفهايي كه فلاسفه ميگويند، اين حرفهايي كه عرفاي علمي ميگويند، اين حرفهايي كه حكما ميگويند، اينها نمونهاي از اين مسائل است، نمونهاي از آن مسائلي است كه براي ولياعظم، وليالله اعظم و براي اولياي بزرگ خدا حاصل شده است! اينها همه مسائل علمي است؛ مسئله عرفان علمي، فلسفه علمي و حكمت علمي. اينها علمي است، غير آن معنايي است كه بايد باشد. يافتن، مسئله ديگري است و غرق شدن در آن مسائل، مسئله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق19 [كه] از برايشان حاصل ميشده است، اين از بالاتر و رجوع از آنجا براي آنها مشكل و دردناك بوده است. هيچ دردي بالاتر از اين نيست كه از آن مرتبه غيب، از آنجايي كه لقاي خداست بدون اينكه كسي در كار باشد، بدون اينكه خودشان هم در كار باشند، از آنجا برگردند. وقتي به اين عالم برميگردند برايشان خيلي سخت است. اين مسئله در همه اولياي خدا بوده است، از حضرت آدم تا رسول خدا. اين مطلبي است كه ماها نميتوانيم ادراك كنيم! (صحيفه امام؛ ج 20، ص 259 --- 261)
فلسفه دعاي ائمه
از جمله چيزهايي كه در ماه مبارك هست، قضيه ادعيه ماه مبارك است. انسان وقتي ادعيه ائمه عليهمالسلام را ميبيند، چه در ماه مبارك، چه در غير ماه مبارك، اگر نبود اينكه نهي شدهايم از مأيوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتي آنها را ميبينيم، بكلي مأيوس بشويم! اين امام سجاد است كه مناجاتهايش را ميبينيد و ميبينيد چطور از معاصي ميترسد. مسئله بزرگتر از اين مسائلي است كه ما فكر ميكنيم. مسئله غير از اين مسائلي است كه در فكر ما يا در عقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسئلهاي است كه اوليا ميدانند قضيه چيست. آنها فهميدهاند تا آن اندازهاي كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتي ما هستيم و سر و كار ما با كيست.
ترس از گناه
اينها به ما تعليم ميدهند و اين طور نيست كه دعا براي تعليم ما باشد. دعا براي خودشان بوده است؛ خودشان ميترسيدند، از گناهان خودشان تا صبح گريه ميكردند. از پيغمبر گرفته تا امام عصر سلامالله عليه همه از گناه ميترسيدند. گناه آنها غير ايني است كه من و شما داريم. آنها عظمتي را ادراك ميكردند كه توجه به كثرت، پيش آنها از گناهان كبيره است. حضرت سجاد در يك شبش --- به حسب آن چيزي كه وارد شده --- تا صبح گفت: .20
توجه به عالم كثرت
آنها در مقابل عظمت خدا، وقتي كه خودشان را حساب ميكنند، ميبينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند. واقع مطلب همين است: جز او كسي نيست و چيزي نيست، وقتي كه به عالم كثرت توجه بكنند، ولو به امر خدا. اين است كه نسبت ميدهند به رسول خدا كه فرمود: ليغان علي قلبي فاني لاستغفرالله فيكل يوم سبعين مره`.21 [گناه] او غير از اين مسائلي بوده است كه پيش ماهاست. آنها در ضيافت بودهاند، در مافوق ضيافت هم بودهاند. در ضيافت بودهاند و از اينكه در مقابل حقتعالي حضور دارند و معذلك دارند مردم را دعوت ميكنند، از همين، كدورت حاصل ميشده. توجه به مظاهر الهي، از غيب به شهادت و مظاهر الهي متوجه شدن، ولو همهاش الهي است، براي آنها همه الهي است، معذلك، از آنجايي كه از آن غيبي كه آنها ميخواهند كه است، وقتي كه به مظاهر توجه ميكنند، اين گناه بزرگ است. اين گناه نابخشودني است، اين دار غرور است پيش امام سجاد. توجه به ملكوت، دار غرور است. توجه به مافوق ملكوت هم دار غرور است! توجه به حقتعالي طوري كه ديگر ضيافتي در كار نباشد كه مخصوص كمل اولياست، آنجا ديگر ضيافتالله در كار نيست.
خداوند نصيب ما كند كه اين مسائل را انكار نكنيم. ازجمله چيزهايي كه سد راه انسانيت است، انكار مقامات است؛ محصور كردن همه چيز در اين چيزهايي است كه خود ما ميفهميم. اگر يك كسي يك قدم بالاتر بگذارد --- ولو لفظاً --- به نظر آنها او از ديانت خارج شده است؛ اين سد راه است. قدم اول 22 است. انسان بايد بيدار بشود. ما همه الان در خوابيم؛ .23 اگر موت براي انسان حاصل بشود، آن وقت 24 است، ولي كو كه حاصل بشود؟ عمده اين است كه انسان اين مسائلي كه وارد شده است، ملاحظه كند تمام آن چيزي كه در گفتار اهل معرفت علمي است، در ادعيه ما، فوق اوست. اگر انكار كرديد، آنها را هم انكار كرديد، اقوال ائمه عليهمالسلام را هم انكار كرديد، ولو نميدانيد. و اين انكار، سد راه انسان است؛ نميگذارد انسان يك قدم بالا برود. و اين مآرب و هواهاي نفساني سرچشمه تمام مفاسدي است كه در عالم هست؛ اين مفاسدي كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش، از دست آنها ميسوزد. (صحيفه امام؛ ج 20، ص 268 --- 270)
پينوشتها:
1- سوره احزاب، آيه 72: . ما بر آسمانها و زمين و كوهها، امانت را عرضه داشتيم، همه از تحمل آن امتناع ورزيدند و انديشه كردند تا انسان آن را پذيرفت و انسان هم بسيار ستمكار و نادان بود.
2- سوره نجم، آيات8 و 9:
3- مفاتيحالجنان، اعمال مشتركه ماه شعبان.
4- سوره اعراف، آيه 143: .
5- نزديكي.
6- . مفاتيحالجنان، اعمال مشتركه ماه شعبان.
7- بارالها، بريدگي كامل (از متعلقات) را براي توجه به خودت ارزانيم فرما، و چشم دلهايمان را به فروغ نظر كردن به خودت روشن گردان تا ديدگان دل پردههاي نور را دريده، به معدن عظمت و جلال برسد و جانهايمان به عزّ قدس تو تعلق يابند.
الها، مرا در شمار آنان قرار ده كه صدايشان زدي پس پاسخت دادند و نيم نگاهي به آنان كردي پس در برابر جلال تو مدهوش شدند در نتيجه با آنان راز و نياز سرّي كردي. اقبال الاعمال: 687.
8- حالت بيهوشي و از خود بيخودي سالك.
9- نيم نگاه.
10- مرتبه و مقام فناي صفاتي است كه پيش از فناي ذاتي و فناي مطلق حاصل شود.
11- سوره نجم، آيه 8: .
12- . مفاتيحالجنان، اعمال مشتركه ماه شعبان، مناجات شعبانيه.
13- سوره اعراف، آيه 143: .
14- دقيقترين.
15- سوره بقره، آيه 201: .
16- احتياجات، نيازها.
17- اي خداي من، و آقاي من و مولا و پروردگارم! گيرم كه صبر كنم بر عذابت، اما چگونه بر فراق و دوري تو صبر كنم>. مفاتيحالجنان، دعاي كميل.
81- مستدركالوسائل، ج 5، ص 320، باب 22، ح 2.
19- بيهوشي.
20- مفاتيحالجنان، اعمال شب 27 ماه مبارك رمضان.
21- مستدركالوسائل، ج 5، ص 321؛ باب 22، ح 2.
22- بيداري.
23- مردمان خوابند.
24- آگاه شدن.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]
-
گوناگون
پربازدیدترینها