واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: محمد جواد کاس نژاد برادران خون آشام آنها قاتل عروس هاي جوان بودندآن ها دو برادر بودند كه از نفوذ پدرشان ،سال هاي سال در سرزمين عراق استفاده مي كردند و هر گونه ظلم و ستمي را بر مردم بيچاره و بي نواي عراق تحميل مي كردند. آن هادو برادر خون آشام بودند كه هر كاري دلشان مي خواست مي كردند، از شكنجه ، ظلم ، ستم ،اعدام ، گلوله در مغز خالي كردن و... اما يك خصوصيت بارز ديگر هم داشتند. به دختران شهرشان رحم نمي كردند، به خصوص عدي عاشق تجاوز به دختران كم سن و سال بود و تا حدي دراين امر پيش رفت كه ديگر اين وضعيت براي او به يك بيماري رواني تبديل شده بود و اين وضع همچنان ادامه داشت تا سقوط رژيم صدام . دراين مقاله مي خواهيم در اين باب ، تاريخ جنايت اين خانواده را ورق بزنيم و به اسرار دفن شده بپردازيم ، مطلبي كه خواندنش را به شما توصيه مي كنيم ، بخوانيد حكايات برادران خون آشام ،عدي و قصي را... پسران شرور شايد كثيف ترين سلاح هاي صدام دو پسرش عدي و قصي بودند. عدي حسين پسر بزرگترصدام بود. او به بيماري ساديسم دچار بود، چرا؟ يكي از كاركنان دربار مي گويد: در يك مهماني (پارتي ) چشم او به دختر 14 ساله اي با لباس زرد وبراق مي افتد، اين دختر فرزند يكي از فرمانداران سابق يكي از شهرها بود. محافظ شخصي عدي درآن مهماني ، دختر را به اتاق عدي راهنمايي مي كند. آن زمان عدي ، 33 سال سن داشت .در آن زمان عدي از دختر خواست به مكان خصوصي وي برود و يكي از محافظان عدي به دختر نزديك شد و در گوش او زمزمه كرد: «اين بزرگترين شانس زندگي توست »! او به دختر وعده الماس و اتومبيل داد و گفت : «فقط ده دقيقه طول مي كشد»! كارگر قصر عدي در ادامه مي گويد:دختر از پيشنهاد وقيحانه برآشفت ، ولي محافظان ،دختر بخت برگشته را به زور به داخل اتومبيل عدي مي برند و دختر جيغ مي كشد و باقي ماجرا...پس از سه روز دختر بخت برگشته به خانه خودبرمي گردد و خانواده اش را از دلواپسي نجات مي دهد. اما او ديگر آن دختر پاك سه روز پيش نيست . او لباس نو و گران قيمتي بر تن داشت ، يك ساعت مچي نو و يك چمدان پول هم همراهش بود.والدين او برايش يك آزمايش «تجاوز» ترتيب دادند و جواب مثبت بود. اما در كلينيك به دكترهاگفته شد كه حق ندارند اين جواب را رسما اعلام كنند. پدر دختر از صدام وقت ملاقات گرفت وپس از ماهها انتظار موفق به ديدن او شد، اماگوش صدام از اين حرف ها راجع به عدي پر بود چرا كه سابقه پسرش را كاملا مي دانست و ازفرماندار سابقش خواست از خير اين ماجرا بگذردو او هم مجبور بود كه همين كار را بكند. اما قصي هم چندان بي كار نيست گرچه كمي ازعدي بهتر است ، او زماني كه مرد، 37 سال سن داشت ، يعني يك سال كوچكتر از عدي . مردم عراق ، او را به ظاهر، مردي متعادل وخانواده دوست مي شناسند، اما او هم اشتهايش براي زنها بد نيست . در كارنامه او هم تجاوز به زنان مي درخشد. اما اشتهاي او بيشتر براي كشتن است تا تجاوز. اما بد نيست بدانيد كه رابطه اين دو برادرچندان خوب نبود و صدام نيز اين مسئله را به خوبي مي دانست ، گرچه آنها سه خواهر و يك برادر ناتني هم داشتند و اين ها از ازدواج دوم صدام بودند. اما عدي از ازدواج دوم پدرش تنفر داشت و به همين خاطر «كمال هانا جاجو» راكشت ، اما «جاجو» كه بود؟ او مامور آزمايش كردن و چشيدن غذاي صدام قبل از وي بود. و «جاجو» بود كه زن دوم را با صدام آشنا كردو همين باعث خشم فرزندان زن اول صدام بود.پس از اين كه عدي ، جاجو را كشت . صدام به مدت 40 روز عدي را زنداني كرد و حتي به نگهبان ها دستور داد كه عدي را كتك بزنند. عدي هم يادداشتي به مادرش نوشت و از او طلب كمك كرد. با وساطت مادر، عدي از زندان بيرون آمد ودر همان سال (1988) پدر او را رئيس كميته المپيك عراق كرد. يكي ديگر از كاركنان دربار مي گويد: عدي بسيار تندخو، سخت كوش وجاه طلب بود و به تازگي سيگارهاي برگ اسپانيايي مي كشيد، راستش را بخواهيد صدام باپسرانش يك حكومت وحشت در عراق راه انداخته بودند. يكي ديگر از شاهدان دربار مي گويد: قصي مسئول حفاظت از جان پدرش بود، يادم مي آيدزماني كه مسلمانان شيعه عراق در اين كشور بارهاعليه ظلم صدام قيام كردند، او با زور و خشنونت اين نهضت ها را سركوب مي كرد. روزي كه 300مسلمان شيعه توسط سربازان دستگير شده بودند.قصي يك كلت در دست گرفت و به سوي اسرارفت و 4 گلوله در سر چهارنفرشان خالي كرد!زماني كه او ماشه را مي كشيد، فرياد مي زد: آدم هاي بد! جنايتكاران كثيف ! و سپس دستورداد كه هر 300 نفر را قتل عام كنند و...اما باز هم عدي ... او علاوه بر رئيس كميته ملي المپيك عراق ، رئيس فداييان صدام هم بود، آنهاگروهي تا دندان مسلح و شبه نظامياني بي باك بودند كه وظيفه حفاظت از جان صدام را برعهده داشتند، در داخل عراق اين گروه رعب و وحشت زيادي به وجود آورده بودند و همه از فدائيان صدام به شدت مي ترسيدند. سرگرمي هاي هفتگي عدي عدي اشتهاي بسيار وافري نسبت به سكس ومسائل جنسي داشت ، 5 روز هفته را او با يك دوجين دختر مي گذراند و شديدا به مسائل جنسي و سكس اهميت مي داد، اين دخترها رادوستانش به او معرفي مي كردند و سپس دخترهارا به كلوپ قايقراني خودش در بغداد مي برد. اين كلوب در كنار دجله قرار داشت ، هر دختري كه به اين گروه مي پيوست ، سعي مي كرد به طريقي دل عدي را به دست آورد تا منفعت مالي بيشتري كسب كند، او پس از صرف مشروبات الكلي ،گوش كردن موسيقي و كمي رقص ، زنان را به صف مي كرد و از مقابل آنها رژه مي رفت ! او سپس 2 يا3 نفر آنها را انتخاب مي كرد و آنها را به قصر خودمي برد و پس از يك شب همبستر بودن با آنها به آنها مبلغ 250/000 دينار عراق ، معادل 125دلار پول نقد، جواهرات و هداياي ديگر مي داد وبه قول خودش 2 روز در هفته به خودش استراحت مي داد. دزديدن عروس در دهه 1990، عدي يك افتضاح در يك مجلس عروسي به وجود آورد، عروس خانم زني بسيار زيبا از يك خانواده سطح بالاي عراقي بود،وقتي عدي مجلس را ترك كرد، عروس خانم هم ناپديد شد! محافظان عدي تمام درهاي خروجي را بسته و نگذاشتند كسي خارج شود، زن ها جيغ مي زدند و هيچ كس نمي دانست به سر عروس چه آمده ؟ اما داماد مي دانست همسرش كجاست !پس يك هفت تير برداشت و خودش را كشت . همچنين در اكتبر گذشته يك عروس جوان ديگر كه او هم 18 سال سن داشت توسط عده اي ربوده شد. تا حدي كه يكي از محافظان عدي ،لباس سفيد عروس را دريد و او را در يك اتاق محبوس كرد. سپس عدي آمد و با عروس ... دخترجوان در برابر عدي مقاومت كرد. اما عدي بااسيد شانه چپ او را به علاوه سمت چپ صورتش را سوزاند! سپس يك محافظ ديگر به زن خدمتكاري كه اين صحنه را ديده بود، هشدارداد. اگر راجع به اين مساله حرفي بزند، او وخانواده اش را خواهد كشت . زن خدمتكاردرباره ازدواج اين دو برادر مي گويد: «گرچه عدي هيچ بچه اي نداشت ، اما ازدواج قصي با 4فرزند همراه بود. گر چه قصي به مانند عدي بيمارجنسي نبود، اما اين دليلي نبود مبني بر اين كه معشوقه اي نداشته باشد. او در واقع بيش از يك معشوقه داشت و هر شب قبل از رفتن به خانه ،ساعاتي را با اين معشوقه ها سپري مي كرد، تا جايي كه مزرعه اي داشت به نام «مزرعه عشاق » يكي ازمحافظين قصي مي گويد: نام اصلي اين مزرعه «ال دورا» نام داشت كه در كنار رود دجله بود وماجراهاي اين مزرعه را به داستان هاي حيرت انگيز «شب هاي عربي » تشبيه كرده اند. دراين مزرعه 50 خانم رقاصه رقص شكم ، سكني داشتند و مشروبات الكلي و خاويار هميشه جزوملزومات آنجا بود.قصي رقص شكم را خيلي دوست داشت ، امافقط آنها را تماشا مي كرد، چرا كه هميشه از بيماري هاي مقاربتي مي ترسيد! قصي معمولا دوپسرش را با خودش سركار مي برد، اما عدي بچه دوست نداشت . يكي از نزديكان عدي به «تايم » مي گويد:بچه هاي عدي اتومبيل هايش بودند، او عاشق اتومبيل هاي اسپورت اروپايي بود. اين اتومبيل ها، دارايي شخصي وي نيز به حساب مي آمدند و او اين اتومبيل ها را به رسم هديه ازدوستانش مي گرفت و گاهي بعضي از آنها را به دوستانش هديه مي داد. عدي عاشق اينترنت وپرسه زدن در سايت هاي مستهجن آن بود، درباره با عدي بايد گفت : زماني كه بغداد به دست امريكايي ها افتاد، عدي پيش از سقوط، دستورداد تا كلكسيون اتومبيلش نابود شود. نكته ديگراين كه او عاشق كفش بود و هر كفشي را تنها يك باربه پا مي كرد! دلبستگي هاي برادران قصي به باغداري و باغباني عشق مي ورزيد ودر ويلايش باغي از درختان انجير، پرتغال ، ليمو،انار، خرما و... داشت . او همچنين شترمرغ پرورش مي داد، او يك مزرعه ديگر هم درالرشيديه داشت . از طرفي عدي هم قصري در«ال ابيت » داشت كه در آن طاووس و غزال پرورش مي داد، در اين باغها، زناني به سبك چيني با لباس ها و آرايش چيني هميشه مشغول آوازخواني و نواختن سازي به نام «ارهو» بودند،در اين قصر 68 نفر براي عدي كار مي كردند كه 12 نفرشان فقط راننده بودند. همچنين يك شيرافريقايي در قفسي در اين باغ نگهداري مي شد.و اما او در سال 96 از يك سوؤقصد جان سالم به در برد و پاي چپش به سختي آسيب ديد تاجايي كه معمولا روي ويلچر مي نشست ، يكي ازعادات شكنجه كردن اين مرد خبيث اين بود كه زبان افراد را مي بريد تا آنها نتوانند جاسوسي كنند! گفتني در مورد اين خانواده و دو برادر شرور وخون آشام زياد است ، كه تاريخ همچنان آن را دردل خود محفوظ نگه داشته ، اما نمي تواند دوام بياورد، در مورد اين برادران باز هم برايتان خواهيم نوشت ، ديدن عكس ها هم خالي از لطف نيست .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 900]