واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
اخیرا نامهای خطاب به سینماگر و کمدین بزرگ بریتانیایی کشف شده که این احتمال مطرح را مطرح میکند او در اجتماعی از کولیها به دنیا آمده بود.به گزارش خبرآنلاین، در یکی از قبرستانهای سوییس زیر شش فوت بتون چیزی هست که میلیاردها ارزش دارد.اینجا تحت نظر دوربینهای مداربسته بقایای یکی از بزرگترین چهرههای قرن بیستم نگهداری میشود. شاید به این فکر کنید چه چیز دیگری درمورد چارلز اسپنسر چاپلین مانده که آن را نمیدانیم؛ متولد 1889 در لندن، بازمانده از یک دوران کودکی سخت، تجسم کمدی روی پرده سینما، فراری از جی. ادگار هوور و نابغه پشت فیلمهایی چون «پسربچه»، «جویندگان طلا» و «دیکتاتور بزرگ».«ولگرد کوچک» - شخصیتی که امضای او را با خود دارد - زمانی چنان در باطن آدمها در سراسر جهان ریشه دوانده بود که مفسران تاثیرات آن را مانند شاخهای از علم امراض مسری مورد مطالعه قرار دادند. در 1915، «چاپلینیتیس» به عنوان یک نوع «پریشانی» در سطح جهانی شناخته شد. در 12 نوامبر 1916، شیوع نامتعارف جنون جمعی باعث شد در سراسر آمریکا 800 مورد دیدن همزمان چاپلین گزارش شود.هرچند این روزها این ویروس کمتر مسری است، اما چهره چاپلین یکی از چهرههایی است که بیش از همه در سراسر دنیا قابلتشخیص است. با این حال، در مونترو در سوییس جایی که چاپلین سالهای آخر عمر خود را در آن گذراند و اکنون قرار است به زودی موزهای در آنجا برپا شود، چیزهایی هست که تاکنون کمتر کسی سراغ آن رفته است.نامههایی که جدایی تلخ او از آمریکا در سالهای 1950 را به یاد میآورد. حلقه فیلمهایی که نشان میدهد چگونه فیالبداهه پیانو مینواخت. بریده روزنامهای که در آن توضیح داده شده چگونه ارتش بریتانیا در جنگ جهانی اول سبیل چاپلینی را ممنوع کرد. بریده روزنامههای دیگر هم نشان میدهد او اوایل دهه 1930 قصد داشت به انگلستان بازگردد و وارد سیاست شود.از همه جالبتر سندی است که احتمالا تمام تصورات اولیه ما را نسبت به مرد پشت آن سبیل تغییر میدهد. پس از آنکه اونا، بیوه چاپلین در 1991 درگذشت، دختر آنها ویکتوریا چاپلین میز تحریری را به ارث برد که به پدرش تعلق داشت. یکی از کشوهای میز به شکل عجیبی قفل بود. وقتی قفلساز در کشو را باز کرد نامهای پیدا کرد که چیزی با حروف درشت و خیلی بدخط در آن نوشته شده بود؛ یادداشتی دوستانه از مردی هشتاد چند ساله بنام جک هیل که در سالهای 1970 از تامورث نامه نوشته بود تا به چاپلین خبر بدهد، او اهل جنوب لندن نبود بلکه در کاروانی متعلق به کولیها به دنیا آمده بود. او در این نامه نوشته بود: «تو در «بلک پچ» در «اسمتویک» در نزدیکی بیرمنگام به دنیا آمدی.»مدرکی که نشان بدهد چاپلین دقیقا کجا به دنیا آمده، هیچگاه پیدا نشد. مادرش، هانا - با نام خانوادگی پدری، هیل - به خانوادهای همیشه در حال سفر تعلق داشت. در دهه 1880 بلک پچ یک جامعه رو به رشد در بیرمنگام بود. با این توصیف این احتمال هست که چارلی چاپلین یک کولی از وست میدلندز باشد. فکر بازنویسی تاریخ خانواده چاپلین باعث نگرانی مایکل بزرگترین پسر او که همچنان در قید حیات است، نشده است. او با اشاره به این نامه میگوید: «حتما برایش مهم بوده است، وگرنه چه دلیلی داشت آن را نگه دارد؟»شاید مردی که همزمان در 800 جا دیده شده، این قابلیت را هم داشت که در یک زمان در دو جا به دنیا بیاید. مایکل با اشاره به اتاقی که پدرش آخرین نفسها را در آن کشید، میگوید: «وقتی پس از مرگ رفتم او را ببینم، همه چیز غیرعادی بود. او چنین قدرتی داشت. وقتی به او نگاه کردم، چیزی ندیدم، انگار ناپدید شده بود.»گاردین / 17 فوریه / ترجمه: علی افتخاری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 644]