واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - رضا استادی لشگر شمر و عمر سعد در روز کربلا فقط با جوانان و مردان بنی هاشم کار نداشت. کودکان، زنان و افراد بیمار کاروان امام حسین (ع) هم طعم وحشیگری این جماعت را چشیدند که حاصل آن زخمهایی است که هنوز بعد از 1400 سال شنیدن آن در روضه های شفاهی، اشک آدم را درمیآورد. یکی از این روضهها مربوط به جایی است که یکی از اشقیاء گوشواره از گوش دختربچه ای میکشد و لاله گوش او را پاره میکند. این همان صحنهای است که در ابتدای قسمت نهم سریال مختارنامه، میرباقری با مهارت تمام آن را به تصویر کشیده است . از همان ابتدای ساخت سریال مختارنامه، قرار بود قصه کربلا در حاشیه قصه مختار روایت شود. علت هم این بود که مختارنامه قرار است به قیام و زندگی مختار بپردازد، اما از آنجا که واقعه کربلا واقعه بزرگی بوده و مختار در آن غایب، سعی شده تا بخشهایی از این واقعه روایت شود که به زندگی مختار مربوط ربط دارد. میرباقری در طول ساخت مختارنامه همیشه نگران بود که نکند تصویری از واقعه کربلا را در سریالش ارائه کند که با باورهای عامیانه مردم تفاوت داشته باشد؟ برای همین فیلم برداری این بخش از کار را که به گفته خودش «سخت ترین بخش کار بود» به روزهای پایانی کار موکول کرد تا هم خودش و هم گروه سازنده مختارنامه به بیشترین حد از کمال و پختگی برای به تصویر کشیدن این صحنهها رسیده باشند. صحنه ای که در ابتدای قسمت نهم دیدخ می شود ، در روزهای آخر فیلم برداری سریال در خرداد 1388 در شهرستان طرود در 125 کیلومتری شاهرود مقابل دوربین رفت. برای رفتن به سر صحنه،گروه روزی 125 کیلومتر میرفتند و 125کیلومتر برمیگشتند تا شب را در شاهرود سپری کنند. روزهای آخر کار بود و هوا در آن منطقه کویری به شدت گرم شده بود. 3 ماهی میشد که کسی به زن و بچهاش سر نزده بود. در چنین شرایط سخت روحی، فرصت کمی هم برای فیلم برداری این صحنه مشکل وجود داشت. برای فیلم برداری این صحنه فضاسازیهای پس زمینه بسیار مهم بود. حرکت هنروان اهمیت زیادی داشت و باید اسبها با دقت فراوان هدایت میشدند تا در پلان مورد نظر وارد صحنه شوند. نقش دختربچه سبزپوشی که گوشوارهاش غارت میشود توسط دختر بچهای 13 ساله از شاهرود ایفاء شد که در زمینه بازیگری تجربه داشت. ایفای نقش فردی که گوشواره او را غارت میکند هم به یکی از اعضای گروه بدلکاران سپرده شد. طی یک روز این صحنه فیلم برداری شد اما صحنه مورد نظر اصطلاحا «درنمی آمد» و رضایت کارگردان را جلب نمیکرد. میرباقری میخواست تا با کمترین پلان ممکن این صحنه را بگیرد تا حس و حال کار دربیاید. بعد از دو روز کار مداوم بالاخره یکی از برداشت ها رضایت کارگردان را جلب کرد. همه عوامل سعی میکردند در چنین صحنه هایی با دل و جان کار کنند تا این بخش از کار بهترین صحنه کار باشد. حتی در پشت صحنه همه تحت تاثیر فضای کار بودند. پلانهای کربلا بعد از هر بار ضبط، برای بررسی نهایی از داخل مانیتوری پخش میشد که بچهها دور آن حلقه میزدند و در چنین لحظاتی، خیلیها - به خصوص بچههای گروه لباس-با دیدن صحنههایی که لحظهای قبل ضبط شده بود، گریه میکردند.آن روزها پشت صحنه مختار همه کربلایی شده بودند. مدیر روابط عمومی سریال مختارنامه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]