واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اشاره؛ اين روزها شاهد قسمتهاي پاياني سريال پرمخاطب «يوسف پيامبر(علیه السلام)» از شبكه اول سيما هستيم. مااين بار براي طرح مباحثي راجع به كم و كيف اين سريال و نيز فيلم سازي و سريال سازي ديني و تاريخي در سينما و تلويزيون گپ و گفتي داشته ايم با سيد محمد جواد طاهري، بازيگر قمي اين سريال كه ايفاگر نقش مالك بن زعر،همان كسي كه در اين سريال به نوعي يار وهمراه و معتمد يوسف است. خيلي از مجلات با مصطفي زماني، بازيگر نقش يوسف پيامبر (ع) مصاحبه كردند اما ما ميخواهيم با وزير، يار و بازوي راست يوسف در اين سريال، سخن گوييم چرا كه معتقديم ما بيشتر بايد بدانيم نقش ياران و منتظران چيست نه آنكه فقط دنبال نقش يوسف زهرا باشيم. لطفا در آغاز خود را بيشتر معرفي كنيدو از كارهايتان برايمان بگوييد؛ سيد جواد طاهري متولد 1349 قم هستم. فعاليت نمايشي خود را در قم از سال 1365 با نمايش «صبح قريب» نوشته رضا پوررضائيان به كارگرداني حسن حسيني آغاز كردم. در سال 1368 نيز در نمايش «حضور» به كارگرداني حسين پارسايي بازي كردم و اولين تجربه كارگرداني خود را با نمايش «صد بار اگر توبه شكستي بازآ» انجام داده ام كه در پي آن كارگرداني نمايش هاي: خارودل، عود بر آتش، يكي بود يكي نبود، خاله اديسه، جنگ كور، داروگير پهلوان، شيرين به روايت امروز، مردي در بند ، افرا، مرگ در ساعت مرغابي، پروانه در آتش، خواهر عشق و ... بود. همچنين در نمايش هاي: قصيده بلند باران، بانوي بي نشان، خورشيد كاروان، شكفتن، عشق روي خرپشته، زخم مدينه، از خاك تا افلاك، كانال كميل، در قاب ماه و ... به عنوان بازيگر حضور داشتم كه تعدادي از اين نمايش ها در جشنواره هاي مختلف تئاتري حضور يافته و جايزه هيئت داوران نصيب اينجانب شده است. از كارهاي تصويري مي توان بازي در تله تئاتر: شبيه پدر، تپه افلاك و سريال هاي: يوسف پيامبر، چهل سرباز، غروب بي پايان و همچنين فيلم سينمايي «آسو» و آخرين كار بنده بازي در فيلم سينمايي «ملك سليمان»، كاري از شهريار بحراني مي باشد. جناب آقاي طاهري! درخصوص نقشتان در سريال يوسف پيامبر(ع) برايمان صحبت كنيد و اينكه چگونه توانستيد خود را براي ايفاي نقش آماده كنيد؟! نقش مالك بن زعر در اين سريال از سوي دستيار كارگردان به من پيشنهاد شد. راستش را بخواهيد خود من يكي از گزينههاي ايفاي نقش يعقوب پيامبر(ع) بودم كه البته پس از ارائه بخشي از فيلم نامه به بنده قرار شد تست گرفته شود و از آن جايي كه من واقعا از تست دادن بيزارم بدون آن كه به فيلم نامه نگاه كنم، به دفتر كارگردان رفتم. در آنجا بايد مقابل يك دوربين هندي كم نقش يعقوب را بازي ميكردم، من هم بدون حس و حال خاص نقش متن را خواندم، خوب نتيجه معلوم بود ديگر! پس از اين قرار شد يك جلسهاي با آقاي سلحشور و آقاي شورجه داشته باشم. در آن جلسه آقاي سلحشور از من پرسيد كه چرا اين طور تست دادي كه من صادقانه دليلش را گفتم. در اين هنگام آقاي شورجه رو كرد به آقاي سلحشور و گفت كه نقش مالك براي ايشان (بنده) مناسب است كه يادم هست آنجا آقاي سلحشور در ابتدا قبول نكرد و گفت نقش مالك را خودم ميخواهم بازي كنم كه البته جواب منفي آقاي شورجه، ايشان را متقاعد كرد. خلاصه اين طور شد كه نقش مالك در اين سريال به من محول شد و فيلم نامه مربوط به نقش را به بنده دادند. پس از مطالعه متوجه شدم كه شخصيت مالك در چهاربخش سريال بازي دارد و مهمتر اينكه اين نقش داراي يك شروع، ميانه و پاياني است. از همان ابتدا سعي كردم با راهنماييهاي كارگردان با ويژگيهاي شخصيت مالك كه انساني يكتاپرست و تاجر است و اينكه به فنون رزمي در حد يك كاروان سالار آگاه است و .. آشنا شوم تا بتوانم بيش از پيش خود را به نقش نزديك كنم. پس از اتمام فيلم برداري اين چهار قسمت كه به طور متفرقه يك سال و نيم به طول انجاميد آقاي سلحشور به من پيشنهاد تمديد قرار داد را داد و گفت: كه به نقش مالك در سريال افزوده شده است و شروع كرد يكسري كليات را تعريف كردن به اين مضمون كه مالك پس از فروش يوسف، از اين كار خود پشيمان ميشود، كار تجارت را رها ميكند و در مصر ميماند و ... كه بقيه ماجرا را در سريال در حال مشاهده هستيد. هر جور كه شما بخواهيد،بگذريم، اما آقاي طاهري كار با آقاي سلحشور براي شما چطور بود و به نظرتان در مقايسه با كساني چون آقايان فخيم زاده يا ميرباقري، كار ايشان داراي چه ويژگيهاي متمايز كننده اي بود؟! متأسفانه بنده تاكنون همكاري با اساتيدي چون آقاي ميرباقري و آقاي فخيم زاده را تجربه نكرده ام و لذا شايد نتوانم مقايسه درست و دقيقي در اين باره داشته باشم ضمن اينكه خود را در حدي نميدانم كه بخواهم درباره اين بزرگواران و همچنين آقاي سلحشور، اظهار نظري اين چنيني داشته باشم. الحق و الانصاف كار با آقاي سلحشور براي بنده تجربه خوبي بود اما در بحث مقايسهاي كه شما فرموديد آنچه كه بنده از آثارشان به عنوان يك مخاطب دريافت كردهام اين است كه سه ديدگاه متفاوت را در كارهايشان شاهد هستيم. به نظرم آقاي سلحشور در كارشان، به تاريخ و روايات و احاديث و آيات قرآني وفادار هستند. درخصوص آقاي ميرباقري ضمن وفاداري به تاريخ، عنصر تخيل و همچنين فضاي رمانتيك مشاهده ميشود و درخصوص آثار آقاي فخيم زاده اين نكته قابل توجه است كه ايشان در عين وفاداري به تاريخ از عناصر تخليل و خشونت نيز در كارشان استفاده ميكنند. حضرتعالي وضعيت كنوني ساخت آثار سينمايي و تلويزيوني در ژانرهاي تاريخي و مذهبي را با عنايت به ابعاد محتوايي و ساختاري قضيه چگونه ارزيابي ميكنيد؟! در كل ميتوانم بگويم كه خوب است اما خب با توجه به استقبال گسترده مردم از كارهاي تاريخي به ويژه تاريخ اسلامي فكر ميكنم كه در اين زمينه هنوز جاي بيشتري براي كار وجد دارد. و اما آنچه كه ايده آل شخص من است اين كه براي ساخت يك كار تاريخ بايد از تك بعدي نگري به قضايا پرهيز كرده و سعي كنيم با كلان نگري به حقايق تاريخي، خيل گسترده تري از مردم را جذب كنيم و البته اين مسأله را هم از نظر دور ندانيم كه بالاخره ما يك مسلمان و معتقد به دين مبن اسلام هستيم و لذا نبايد در انجام وظيفه خود در سطح باقي بمانيم بلكه بايد به عمق دين و معارف مذهبي راه پيدا كنيم. به شخصه اگر بخواهيد مهمترين نقطه ضعف سريال حضرت يوسف را بگوييد، به چه موردي اشاره خواهيد داشت؟! اگر بخواهم جوابتان را صادقانه بدهم بايد بگويم اي كاش اين سريال پرمخاطب حداكثر در 26 قسمت به پايان ميرسيد چرا كه معتقدم طولاني شدن سريال باعث كندي ريتم آن شده به طوري كه در محافلي كه حضور يافته و نظرات دوستان را ميشنوم،احساس ميكنم كه مخاطب از كش دار شدن داستان بيزار است و لذا به نظر من طولاني شدن ضبط سريال بي ترديد در كيفيت مجموعه، تأثير منفي گذاشته است. مطلب ديگري كه وجود دارد اين است كه ما در بحث مربوط به ساخت آثاري درباره ائمه اطهار با يكسري محدوديتهايي روبرو هستيم به اين معنا كه نميتوانيم به طور مستقيم به آنها بپردازيم اما از سويي مي توانيم با ساخت آثاري راجع به شخصيتهاي پيراموني آنها، اشارهاي به آن بزرگواران داشته باشيم. به عقيده شما اساسا يك كار ديني يا قرآني بايد داراي چه ويژگيها و مؤلفههايي باشد؟! بنده از نگاه آقاي سلحشور واقعا خوشم ميآيد چرا كه ايشان به عنوان يك بچه مسلمان معتقد اين كار را ساخت و در بيان داستان از قرآن و تفاسير بهره گرفت و به حاشيهها زياد نپرداخت. ما هم اگر بخواهيم يك كار تاريخي و به خصوص ديني و قرآني بسازيم بايد متناسب با برداشت امروزمان از قرآن و احاديث، به بيان تاريخ بپردازيم و مسايل اعتقادي مان را مطرح كنيم. بي شك اگر ما در اين گونه كارها با زبان روز اصل مطلب را بگوييم و نيز در جذب مخاطب به نحو صحيح آن بكوشيم، توانستهايم در مسير درست ساخت يك كار ديني و مذهبي گام برداريم. به نظر شما چرا فيلمسازان كشورمان كمتر به سراغ موضوعاتي چون مهدويت، غدير و ديگر موضوعات مذهبي و شيعي ميروند؟! راستش اين سؤال را بايد شما از خود فيلمسازان بپرسيد اما تا آن جايي كه بنده اطلاع دارم خود آقاي سلحشور مشغول نگارش و يا پيگيري يكي از مراحل ساخت سريالي است كه موضوع آن مرتبط با حضرت حجت (عج) است. همچنين كار آقاي ميرباقري يعني همين مختارنامه تا آن جايي كه شنيدهام كار خوب و قوياي است و در بازگويي واقعه كربلا موفق بوده است. اما خب اين را هم بگويم كه در خصوص مهدويت كه شما فرموديد هنوز كار چندان شاخصي توليد نشده است و به نظر من فيلمسازان ما بايد به سراغ ساخت آثاري با موضوع مهدويت بروند. آقاي طاهري! به نظرشما براي تبيين درست مفاهيم ديني از جمله انتظار، عاشورا، ولايت و از اين دست مسايل مهم اعتقادي براي مردم خصوصا نسل جوان جامعه ما چه بايد كرد؟!يكي از راهها براي رسيدن به هدف در اين خصوص بهره گيري درست از رسانههايي چون تلويزيون و سينما و تئاتر است اما راههاي ديگري هم وجود دارد. در اين عرصه ميتوان به ويژه مخاطب جوان را با عنايت به تفكر امروزياش، درگير اين مسأله كرد. طبيعي است كه جوان امروز با جوان ديروز، بسيار فرق دارد. جوان امروزي بيشتر به دنبال يافتن علت و معلول هاست. به همين خاطر سؤالهايي را مطرح ميكند كه شايد جوان ديروز آنها را مطرح نميكرد. وظيفه ما اين است كه بتوانيم به سؤالات آنها به طور منطق و با استدلال عقلي پاسخ بدهيم. الآن جوانان امروزي تنها به جنبه احساسي «عاشورا» توجه ندارد چرا كه در همين زمينه سؤالاتي را دارند كه به دنبال جواب منطقي آنها هستند. جوانان امروز نيازمند يك راه روشن است و به دنبال يك الگوي عقلي و منطقي است و نه صرفا احساسي. آقاي طاهري، در پايان اگر صحبت خاصي داريد بفرماييد؛ واقعيتش را بخواهيد بنده هميشه دوست داشتم در پروژه هاي تصويري متفاوت باشم. اما در مورد تئاتر مذهبي خواهشم بر اين است عزيزاني كه اجراي نمايش در ژانر مذهبي مي كنند به اسم مذهب ضربه به دين نزنند. چرا كه امروزه نياز داريم به مسائل ديني عميق تر نگاه كنيم و در اين خصوص مطالعه بيشتري داشته باشيم. به نظر مي رسد در ژانر نمايش هاي مذهبي كم كار شده است و ما هنوز نمايشي كه در شان مذهب شيعه و ايران شيعي باشد براي ارائه به دنيا نداريم، جز نمايش تعزيه كه در دوران صفويه به وجود آمد ولي بعد از آن چه؟ اميد است هنرمندان فرهيخته ما با مطالعه بيشتر و عميق تري به اين نوع ژانر نمايشي (مذهبي) بپردازند. آقاي طاهري، بگذاريد كمي از بحث جدا شويم، شما در اين سريال به نوعي نقش يار و وزير و فرد دست راست حضرت يوسف (ع) را ايفا مي كنيد، همه ما آرزومنديم بازوي راست نه، ولي يار يوسف زهرا باشيم؛ حالا خدا وكيلي چقدر دوست داشتيد در دنياي واقعيت اين توفيق را مي يافتيد كه يار وهمراه يوسف زهرا(س) باشيد؟! ما كجا وآقا امام زمان كجا؟! خداييش اين حرف رو كه زديد به هم ريختم، ما كه قابل نيستيم ،اگر اجازه بدهيد از اين بحث بگذريم! من نميتوانم چيزي بگويم. منبع : مجله امان/2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]