واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: فرد وسواسي بيمار محسوب ميشود يا نه؟
در برخي آيات قرآن كريم، وسواس به معني افكار بيهوده و مضري آمده كه در ذهن خطور ميكند.
متخصصان روانشناس در مورد وسواس ميگويند: وسواس از اختلالات اضطرابي انسان ناشي ميشود كه پايه زيست شناختي دارد.
به باور اين روانشناسان، وسواس گاهي از كودكي شروع ميشود اما نمونههاي آن را ميتوان در تمام گروههاي سني مشاهده كرد.
رفتارها، عقايد، افكار يا تصوراتي كه تكرارشونده و پايدار هستند را وسواس ميگويند كه به صورت ناخودآگاه جلوه ميكند.
متخصصان روانشناسي و روان پزشكان تعاريف گوناگوني را از اين بيماري ارائه داده اند.
از نظر روانكاوان نيز وسواس يك بيماري ناخودآگاه است كه اختيار و آزادي را از فرد سلب ميكند و او را وا ميدارد تا رفتاري را برخلاف ميل و خواسته خود انجام دهد.
مطالعات در زمينه اين بيماري نشان ميدهد كه وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدريج رشد ميكند.
رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران و بازرس مجمع انجمنهاي علمي گروه پزشكي در گفت وگوي ا ختصاصي با خبرنگار ايرنا در مورد تعريف وسواس گفت: براساس مطالعات روانشناسي، زماني كه انسان به خاطر مسائل موجود در زندگي دچار اضطراب شديد ميشود، جمع شدن اين اضطراب ها، ايجاد دلشوره مي كند.
دكتر اقليما افزود: اين دلشوره در بلندمدت فرد را دچار افسردگي كرده و او را به تدريج گوشه گير ميكند.
در اين حالت فرد براي پوشاندن اضطراب و رهايي از افسردگي، به اعمال وسواسي پناه ميبرد و نتيجه آن رسيدن به وسواس است و به طور مثال شروع به شستن ظرف ميكند، اين عمل را به قدري تكرار ميكند كه به صورت عادت نمايان ميشود و در نتيجه به وسواس ميرسد.
دكتراقليما افزود: به اين نوع عملكرد فرد افسرده، وسواس عملي گفته ميشود برخي روانشناسان معتقدند كه وسواس نوعي غريزه واخورده و ناخودآگاه است، حالتي كه در آن فكر، ميل يا عقيدهاي خاص كه اغلب وهم آميز و اشتباه است، آدمي را در بند ميگيرد، بطوريكه اختيار و اراده را از او سلب ميكند.
دكتر اقليما در پاسخ به اين سووال كه آيا وسواس درميان كودكان وجود دارد يا نه، گفت: بچهها ممكن است كاري را چندبار انجام دهند اما نميتوان به آن وسواس گفت درحاليكه بزرگسالان اين نوع كودكان را عصبي ميدانند.
بايد يادآور شد كه هر انساني گنجايش خاص خود را دارد و گنجايش و عكس العمل هر فرد نسبت با ديگري متفاوت است.
ريشه بيماري وسواس اضطراب است و به دو شكل فكري و عملي بروز ميكند.
روانشناسان در اينباره معتقدند كه وسواس فكري به صورتهاي مختلف نمايان مي شود، انديشه درباره بدن، رفتار حال يا گذشته و انديشه افراطي در مورد اعتقادات از اينگونه وسواس است.
از وسواس عملي ميتوان رفتار منحرفانه، دقت وسواسي، شمردن و راه رفتن را نام برد.
در مورد اختلال وسواس فكري - عملي متخصصان روان پزشك ميگويند: اشتغال شديد ذهني به افكار و اعمالي كه فرد خود را مجبور به انجام آن ميبيند و داراي دو جزء جدا نشدني از يكديگر هستند.
يكي افكار و تصاوير ذهني كه به صورت غير ارادي بر فرد وارد ميشود كه همان وسواس فكري است و ديگري اعمالي كه براي اجتناب يا خنثيسازي اضطراب ناشي از وسواس فكري فرد انجام ميدهد و همان وسواس عملي است.
دكتر اقليما در مورد اينكه آيا عمل به خرافات يك وسواس اعتقادي محسوب مي شود گفت: خرافات ريشه در فرهنگ و اعتقادات خانوادهها دارد و هيچ ربطي به وسواس ندارد.
به گفته رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران، ۸۰درصد افراد جامعه به طالع و فال اعتقاد و آن را قبول دارند و به طور مثال شخصي براي رفع مشكل خود به پيش فالگير ميرود و گفتههاي او را با تمام وجود ميپذيرد.
گفتن كلامي مثبت از سوي فالگير ميتواند در روند زندگي اين فرد تاثير گذار باشد اما همين فرد زماني كه به پيش روانشناس ميرود، به خاطر نبود باور نسبت به اقدام روانشناس، همچنان در مشكل خود باقي ميماند.
دكتر اقليما افزود: اما مردم هيچ وقت فكر نكردند كه اگر فالگير ميتوانست زندگي آنان را درست كند چرا به حل مشكلات خودش نميپردازد.
با اين حال اين عمل جنبه شخصي و اجتماعي دارد و اعتقاد به آن مطرح است و مساله آن كاملا با بيماري فرق ميكند.
به باور روانشناسان، الگوهاي مشخصي در افراد وسواسي وجود دارد از جمله اينكه مبتلايان به وسواس امكان دارد در وارسيهاي مكرر درگير شوند.
به طور مثال بعضي مردم ممكن است بصورت افراطي از طريق شستن دست و تميز كردن مكرر از ميكروبها اجتناب كنند.
بعضي ديگر از مردم نيز ممكن است تشريفات رفتاري ويژهاي در مورد فعاليت هاي روزمره داشته باشند نظير وارد شدن يا ترك كردن منزل يا اتاق كه مي توان آن را شيوهاي معين از الگوهاي وسواسي برشمرد.
علت دقيق ايجاد رفتار وسواس مشخص نشده است اما علل مختلفي از جمله علل مربوط به اختلالات مغزي، عوامل ژنتيكي و محيطي بر آن تاثير دارند.
تصويربرداري از مغز بيماران نشان ميدهد كه فعاليت مغز اين افراد الگوي متفاوتي دارد و فعاليت قسمت خاصي از مغز آنها غير طبيعي است.
اين يافتهها و نيز به هم خوردن تعادل واسطههاي شيميايي خاص مانند سروتونين ممكن است با بيماري در ارتباط باشد.
اما دكتر اقليما در مورد اينكه برخي روانكاوان ريشه وسواس را ژنتيكي مي داند، خاطرنشان ميكند: وسواس نه ارثي و نه ژنتيكي است بلكه مساله اي اجتماعي است و يك فرد وسواسي بيمار محسوب نميشود.
وي ميافزايد: بيمار كسي است كه براي انجام كارهاي خود نياز به كمك ديگران دارد و زماني كه اسم بيماري را بر روي وسواس ميگذاريم بايد براي درمان آن دارو معرفي كنيم.
اما براي درمان قطعي اين عملكرد دارويي وجود ندارد و روانكاوان تنها به دادن قرصهاي آرامبخش بسنده ميكنند و زماني كه تاثير آرام بخش از بين برود شخص دوباره به انجام عادتهاي خود روي ميآورد.
براساس تحقيقات به عمل آمده وسواس در افرادي كه در رابطه با شخصيت و محيط حساس ترند بيشتر بروز ميكند.
همچنين بررسيهاي عملي نشان داده كه وضع هوشي افراد وسواسي در سطح متوسط و حتي بالاتر قرار دارد و وسواسيهايي كه داراي هوش اندك و يا با درجه ضعيف باشند بسيار كم هستند.
بر اين اساس رفتار افراد وسواسي را نبايد دليلي بر كم هوشي آنها تعبير كرد.
بيشتر متخصصان دوره ظهور بيماري وسواس را از ۲۲تا ۳۶سالگي ميدانند و بيشتر مبتلايان به بيماري را زنان تشكيل ميدهند، هرچند كه مردان مبتلا زودتر از اين سن بيماري خود را نشان ميدهند.
كودكان نيز قرباني اين بيماري هستند و بيماري وسواس در آنها به صورت كندي در انجام تكاليف به دليل حس كمال طلبيشان بروز ميكند.
دكتر اقليما در مورد وسواسهاي نظافتي در ميان سالمندان جامعه اظهار داشت : اين موضوع بيشتر ديدگاه مذهبي دارد و بحث نجاستي آن مطرح است.
افراد سالمند نسبت به كثيفي، خيسي، خشكي و ارتباط با ديگران حساس تر مي شوند و نميتوان به اين عمل وسواس گفت زيرا انسانهاي مسن حالات و رفتارهاي كودكانه پيدا ميكنند و بايد به اينگونه افراد احترام گذاشت و با آرامش از كنار آنها گذشت.
وي در ادامه افزود: هر فرد را بايد با خصوصيت فردي و رفتاري او شناخت، انسانها با يكديگر متفاوتند و مشكل اين است كه ما كسي را كه رفتاري متفاوت با آنچه كه انجام ميدهيم انجام دهد نميپذيريم.
رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران در مورد نوع رفتار با افراد وسواسي گفت: نبايد مزاحم اينگونه اشخاص شد و بايد به صورت طبيعي با آنها رفتار شود.
وي بزرگترين مشكل در جامعه ايران را اطرافيان دانست و تصريح كرد: اگر مشكلي هم وجود نداشته باشد اطرافيان از آن يك مساله ميسازند.
دكتر اقليما با اشاره به سفارش صريح قران مبني بر تفحص نكردن در زندگي ديگران افزود: بدترين مساله در خانوادههاي ايراني اين است كه ميگويند هر چه ما دوست نداريم ديگران نيز نبايد دوست داشته باشند.
اگر فردي عادت كرده بيش از حد دست خود را بشوييد، بدليل آنكه ما از اين عمل خوشمان نميآيد شروع به بهانه جويي كرده و ميگوييم اين فرد وسواس دارد و بيمار است.
دكتر اقليما افزود: گاهي انجام دادن اين عادتها براي جلب توجه و محبت است و اگر به اين رفتارها توجه نشود به مرور شخص آن را ترك ميكند.
توصيههاي اساسي پيشگيري و درمان وسواس
بيشتر متخصصان، معمولترين روش درمان وسواس را دارو درماني، رفتار درماني و تركيبي از اين دو ميدانند.
همچنين آشنايي خانواده بيمار با نحوه برخورد صحيح با او از اصول اساسي درمان اين بيماري است.
درمان اختلال وسواسي از طريق مشاوره نيز صورت ميگيرد.
در روش دارو درماني از داروهاي ضد افسردگي خاصي استفاده ميشود كه بر واسطههاي شيميايي مغز مانند سروتونين اثر ميگذارد.
براي تاثير اين داروها ممكن است به چند هفته زمان نياز باشد.
روان درماني نيز از طريق روش رفتارشناختي انجام ميشود كه با مواجهه تدريجي با عامل هراس و خودداري از انجام كارهاي خاص به مرور از اضطراب و هراس فرد كاسته ميشود.
شرايط پر تنش خانوادگي، بيماري وسواس را نيز تشديد ميكند، از اين رو بايد سعي كنيم محيط خانواده را آرام سازيم.
در روزهاييكه بيمار آرامش دارد او را دلگرم و تشويق كنيم تا بتواند راه مثبت مبارزه با افكار ناخوشايند را تا انتها ادامه دهد.
وسواس يك بيماري اضطرابي است، با پذيرش بيقيد و شرط و همدلي بيمار در تقليل اضطراب او بكوشيم.
در برخورد با بيمار از سرزنشهاي كلامي مانند نكن، نشور، و مگر نميداني اين كار را نبايد بكني اكيدا پرهيز نماييم زيرا به جاي كمك كردن موجب تشديد بيماري ميشويم.
از مراقبت بيش از حد فرد مبتلا خودداري كنيم، اغلب بهتر است كاري با او نداشته باشيم.
دكتر اقليما در آخر وسواس را يك نوع خودنمايي ميداند كه رفتارهاي برآمده از آن تبديل به عادت خواهد شد.
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]