واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایران به نقل از Yahoo.com مترجم : فرح شيلاندرى سئوال: پسر چهار ساله من اصلاً به حرفهايم گوش نمى كند. در خانه گاه پيش مى آيد كه چندين بار از او مى خواهم كارى را انجام دهد اما گوش نمى كند. معلم كودكستان او هم همين شكايت را دارد. او مى گويد: «بارها او را صدا مى زنم و عاقبت مجبور مى شوم خودم بروم توى حياط، دست او را بگيرم و به داخل كلاس ببرم.» نگرانى من از موقعيتهايى است كه به توجه سريع وى نياز دارد (مثل موقع گذشتن از خيابان، يا هنگام زمين لرزه) و او در چنين موقعيتى به فرياد من اعتنايى نكند. ما راههاى زيادى را امتحان كرده ايم و فايده اى نداشت. رفتارهاى او روى خواهر سه ساله اش هم تأثير مى گذارد. شما چه راههايى را پيشنهاد مى كنيد؟ پاسخ: گاهى اوقات وقتى با فرزندمان حرف مى زنيم، گويى نمايشى غيرواقعى بازى مى كنيم كه در آن حرفهاى خود را بارها و بارها تكرار مى كنيم. اين كار باعث عصبى شدن خودمان و ناراحتى فرزندمان مى شود. فرض كنيم پسرتان با شادى و نشاط مشغول ورجه ورجه كردن روى مبل است. سناريوى شماره يك : - «اينقدر روى مبل نپر!» (توجه نمى كند) «گفتم اينقدر روى مبل نپر!» (بازهم توجهى نمى كند) «چندبار بگويم روى مبلها راه نرو؟ اگر به حرفم گوش نكنى تنبيه ات مى كنم!» (بازهم توجهى نمى كند) «از خواهرت ياد بگير. ببين چه دختر حرف گوش كنى است.» (جواب نمى دهد) «بس كن ديگه!!!!» (بچه از روى مبل پايين مى پرد و از اتاق خارج مى شود.) سناريوى فوق به نظرتان آشنا نمى آيد؟ گاه درگيرى فيزيكى نيز پيش مى آيد. اگر فكر مى كنيد فرزندتان مشكل شنوايى، درك مطلب يا تمركز توجه دارد، او را پيش پزشك اطفال ببريد. درغيراين صورت، درگير تجربه اى هستيد كه اكثر والدين با شدت و ضعفهاى متفاوت آن را تجربه مى كنند. اما چرا كودكى كه به خوبى مى شنود و مى داند به او چه مى گوييد، كارى مى كند كه از كوره در برويد و كار به تنبيه بكشد؟ كودكان نسبت به خيلى چيزها حساس هستند. براى ما خيلى ساده و راحت است كه حتى ناخواسته، صدايمان را بالا ببريم و دنياى شاد آنان را به هم بريزيم: «بسه ديگه .... بنشين سر جات.... ساكت باش .... ديگه وقتشه بازيتو تموم كنى .... روى صندلى ورجه ورجه نكن .... برو بخواب.» بچه ها سرشار از انرژى هستند، مى خواهند بازى كنند، حركت كنند، بدوند، همه چيز را كشف كنند، و آزاد باشند. ما بزرگترها هم مسؤوليتهايى داريم، خواهان آرامش، احترام، امنيت، و نظم هستيم، و در چنگال روش درست انجام كارها و بايدها و نبايدها گير كرده ايم. مسلم است كه اين خواسته ها باهم برخورد پيدا مى كنند، بزرگترها عصبى و خشم آلود مى شوند، بچه ها نق مى زنند، و در نهايت همه شكايت مى كنند. بزرگترين ماجراجويى والدين اين است كه ياد بگيرند چگونه اين دو دنياى شگفت انگيز را به شيوه اى خلاق باهم آشتى دهند، و تلاش كنند اتفاقات را از دو چشم انداز متفاوت ببينند. همچنان كه به مهارت «نگاه مهربانانه» دست مى يابيد (يعنى ديدن و حس كردن هر دو دنياى بزرگترها و كودكان به طور همزمان)، راههاى تازه اى براى برقرارى ارتباط با فرزندتان به شما رخ مى نمايد. تا به حال پوسترهاى سه بعدى را كه نيازى به عينك مخصوص ندارند، ديده ايد؟ با كمى تمرين مى توانيد توجه خود را به تصوير معطوف كنيد و صفحه را به صورتى مستقل ببينيد، كمى بعد تصوير سه بعدى پنهان، نمايان مى شود. با كمى تمرين مى توانيد توجه خود را به فرزندتان معطوف كنيد. اجازه دهيد يك چشمتان آنچه را والدين عاقل و پُرمسؤوليت مى بينند، همچنان ببيند؛ و چشم ديگرتان آنچه را كودكتان مى بيند، ببيند. واقعيت پنهان به هر دوى شما رخ مى نمايد. «نگاه مهربانانه» بهترين راهى است كه آنچه را كودك براى موفقيت در اين دنيا به آن نياز دارد، به او ياد مى دهد. حالا اجازه دهيد احساس هر دو شما پس از سناريوى شماره يك را بررسى كنيم : مادر: خسته و عصبى هستيد، كنترل خود را از دست داده ايد، نگران اين هستيد كه اين بچه در مواقع اضطرارى به فريادهاى شما توجهى نمى كند. كودك: احساس آدم كتك خورده و سركوب شده اى را دارد، آدمى كه دركش نمى كنند، و بسيار عصبانى است. فكر مى كند مبل و اثاثيه خانه از او مهمترند، از خواهرش متنفر است، و دلش مى خواهد او را تنها بگذاريد. و از همه بدتر اينكه، او هيچ چيز مثبتى از اين دعوا ياد نگرفته است. حالا بياييد سناريوى مبل را دوباره و اين بار با نگاه مهربانانه بررسى كنيم: مادر: «ورجه ورجه كردن روى مبل خيلى خيلى كيف داره! منم دوست دارم روى مبلها بالا و پايين بپرم، اما اين كار خطرناكه چون ممكنه فنرهاى مبل در بره و پاهات رو زخمى كنه. بيا بريم روى يه پشتى كهنه ورجه ورجه كنيم.» (مادر دست بچه را مى گيرد، پشتى كهنه اى روى كف اتاق مى گذارد و باهم روى آن بالا و پايين مى پرند و مى خندند.) احساس هر دو شما پس از اين سناريو چيست؟ مادر: از بازى با كودك خود لذت مى بريد، و نسبت به سناريوى شماره يك، زمان و انرژى كمترى را صرف مى كنيد. كودك: مى خندد، احساس مى كند او را درك مى كنيد، و به او اهميت مى دهيد. دوست دارد به حرف شما گوش كند. در اين سناريو او ياد مى گيرد بالا و پايين پريدن روى مبل و كاناپه، مبل را خراب مى كند، و جاهاى بهترى هم براى بازى و ورجه ورجه كردن وجود دارد، و «مامان منو دوست داره!» برقرارى ارتباط، روندى طولانى است. مطمئناً لحظات زيادى وجود دارد كه عصبى مى شويد. اما هيچ چيز را نمى توان با نزديك كردن دو دنياى كودكانه و بزرگانه به شيوه اى خلاق مقايسه كرد. با اين كار نه تنها شما كودكتان را خوب تربيت مى كنيد، بلكه او هم به شما راه درست رفتار كردن را ياد مى دهد. و مطمئناً زندگى شما تغيير و تحول عظيمى را تجربه خواهد كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]