تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835192193
اعتياد را بشناسيم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اعتياد را بشناسيم آنچه كه اثرات مختلف اين داروها را بوجود مي آورد تعاملي است كه اين داروها با انتقال دهند هاي عصبي بوجود مي آورند و از اين طريق شرايط تبادلات شيميايي مغزوسيستم عصبي را تغيير مي دهند. معضل مواد مخدر يكي از چهار چالش پيش روي دنياست، به دليل پيچيدگي و ارتباط معضل اعتياد با مسائل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و رواني، پيشگيري و درمان اين پديده شوم نياز به كار مداوم در تمام زمينه ها، همكاري نهادها وسازمان هاي گوناگون و شركت فعال نخبگان و صاحبنظران در امر تحليل مسائل و ارائه ايدهاي مناسب جهت سياست گذاريهای كلان كشوري است. در اين بين امرپيشگيري همواره بايد مقدم بردرمان باشد زيرا هزينه هاي بسياركمتر و بازده بسيار بالاتري دارد. جهت نيل به اين هدف سازمانها و نهادهاي گوناگون از جمله صداوسيما، آموزش و پرورش تربيت بدني، بهداشت و درمان و..... نقش انكارناپذيري دارند و بدون همكاري فعال و مداوم اين عزيزان معضل اعتياد حل نخواهد شد. اين شورا آمادگي كامل خود را جهت پذيرش پيشنهادات و انتقادات سازنده افرادحقيقي و حقوقي، جمعيتها و نهادها اعلام داشته و اميد دارد با همكاري و مشاركت عموم مردم و ايجاد عزم ملي معضل اعتياد به مواد مخدر ريشه كن گردد. دکتر حمید رضا مرتضوی زاده کارشناس درمان شورای هماهنگی مبارزه با موا مخدر استان کرمان اعتياد، علل، درمان و پيشگيري دكتر عليرضا رجائي اعتياد از مسائل اساسي انسان امروزي است . در DSM- IV منظور از اختلالات مرتبط با مواد دامنه اي از مشكلات مربوط به سوء استفاده از موادي مانند الكل ، هروئين و غيره است كه تغييراتي را در تفكر ، احساس و رفتار فرد بوجود مي آورد . سوء استفاده از مواد معمولاً مشكلات اجتماعي ،شغلي ، خانوادگي و جسماني را باعث مي گردد . مواد از طريق تعامل با انتقال دهنده هاي عصبي در انجام فعاليتهاي به هنجار مغزاختلال ايجاد مي كنند . همچنين مواد مراكز پاداش مغز را تحت تأثير قرار مي دهند . در مورد سبب شناسي اعتياد عواملي مانند درهم ريختگي اجتماعي ، فشار همسالان،خانوادگي ، ژنتيكي ،مشكلات هيجاني و رواني در نظريه ها و تحقيقات مطرح شده است . براي كنترل اعتياد راهبردهاي قانوني ، راهبردهاي تربيتي و راهبردهاي درماني را مي توان عنوان كرد. اعتياد يكي از مشكلات اساسي جوامع امروزي است . كشور ما بدليل شرايط خاص جغرافيائي ، سياسي ،اجتماعي ،فرهنگي شرايط مستعدي را براي روي آوردن جوانان به اعتياد داراست . برهمين اساس يكي از تلاشهاي مسئولين نظام بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مبارزه جدي با مواد مخدر بوده است . هرچند كه در ابتدا مبارزه با اين مشكل اساسي به صورت برخورد قانوني بوده است ، اما بدليل ناكار آمد بودن اين روشهاي قانوني در سالهاي اخير توجه به سوي درمان و پيشگيري از اعتياد از طريق شناخت عوامل بوجود آورنده و استفاده از روشهاي علمي معطوف شده است. در جديدتربن تقسيم بندي اختلاف رواني DSM- IV از اختلالات مرتبط با مواد نام برده شده است. منظور از اختلالات مرتبط با مواد دامنه اي از مشكلات مرتبط با استفاده و سوء استفاده از داروهاي مانند الكل، كوكائين، هروئين و ديگر موادي است كه افراد براي تغيير در نحوه تفكر، احساس و رفتار خود، استفاده مي كنند. اين مشكلات هزينه هاي فوق العاده انساني ، مادي و اقتصادي دارند( دوراندو بارلو، 1997) در تعريف سوء استفاده از مواد دوراند و بارلو 1997 چنين عنوان كردند الگويي از استفاده از مواد روان گردان كه منجر به آشفتگي يا ضايعة مهمي در نقش هاي اجتماعي و شغلي و موقعيتهاي حساس گردد. بر اساس مطالعه مؤسسه تحقيق اجتماعي ( ISR ) در آمريكا استفاده از مواد در دهه 70 و اوايل دهه 80 در آمريكا افزايش چشمگيري داشته است اما از سال 1993 كاهش در استفاده از مواد را نشان مي دهد. ( به نقل از سيگل و سنا، 1997) همچنين بر اساس گزارش دپارتمان خدمات سلامتي و انساني آمريكا درسال 1995 در بين سالهاي 1979تا 1994 استفاده از داروهاي غير قانوني از 7/13% در كل جمعيت به 8/5% در سال 1994 رسيده است ( به نقل از دوراند و بارلو، 1997 ) چنين آماري حكايت از روشهاي پيشگيرانه مؤثري در طول اين دوره دارد. در گذر از تاريخ اعتياد سه ديدگاه در مورد اعتياد وجود دارد، اعتياد به عنوان يك عمل غير اخلاقي، بر اساس اين ديدگاه اعتياد به مواد بدليل اثراتي كه از خود به جا مي گذارند عملي غير اخلاقي است و گناه محسوب مي شود. محققين در اين ديدگاه اعتياد را يك عمل ارادي تلقي مي كردندكه فرد بايستي از آن اجتناب كند . در ديدگاه دوم اعتياد به عنوان يك بيماري تلقي مي شود. بر اساس اين ديدگاه كه بيشتر جنبه پزشكي دارد فرد بدليل شرايط بيولوژيكي خود مانند زمينه هاي ژنتيكي آمادگي براي اعتياد را دارد ، و بنابراين اعتياد خارج از اراده فرد است. اما بر اساس ديدگاه سوم اعتياد يك رفتار غير انطباقي است . بنابراين همانطوريكه رفتارهاي ديگر آموخته مي شوند، رفتارهاي اعتيادي نيز آموخته مي شوند . بنابراين شرايط محيطي ، خانوادگي، اجتماعي، و رواني فرد باعث رفتارهاي اعتياد آور مي شوند( تومبس،1994). هر چند كه در كشور ما ديدگاه عمل غير اخلاقي در مورد استفاده از الكل وجود دارد و چنين ديدگاهي بدليل شرايط مذهبي جامعه باعث كاهش چشمگير استفاده از اين ماده شده است اما در مورد ساير مواد چنين ديدگاهي وجود ندارد . در حال حاضر ديدگاه سوم كه مي توان آنرا ديدگاه روان شناختي ناميد بيشترين توجه را در زمينه ها شناخت عوامل ، درمان و پيشگيري در سراسر جهان به خود معطوف داشته است. اثرات اساسي داروها داروها چه اثراتي دارند كه باعث وابستگي افراد به آنها مي شود . داروهاي روان گردان مختلف داراي اثرات متفاوتي هستند. اما آنچه كه اثرات مختلف اين داروها را بوجود مي آورد تعاملي است كه اين داروها با انتقال دهند هاي عصبي بوجود مي آورند و از اين طريق شرايط تبادلات شيميايي مغزوسيستم عصبي را تغيير مي دهند. از نظر روز نهان و سليگمن ( 1989 ) سه عامل اثرات و توانايي داروها را در ايجاد تغييرات تحت تاثير قرار مي دهد: 1) محل تجويز دارو، مثلاً داروهاي كشيدني بدليل اينكه سريع تر به مغز مي رسند اثر بيشتري دارند تا داروهاي كه از طريق دهان خورده مي شوند. 2) توانايی دارو در ورود به مغز يا به عبارت ديگر هر چه دارو سريع تر بتواند از سد خوني – مغزي عبور كند ، سريع تر هم مي تواند عمل كند مثلاً هروئين از مرفين سريع تر از سد خوني - مغزي عبور مي كند. 3) نرخي كه يك دارو نا فعال مي گردد، طول مدت اثر داروها به نرخ نا فعال شدن دارو بستگي دارد، نرخ نا فعال از طريق نيم زندگي محاسبه مي شود. يعني مدت زمان كه طول مي كشد تا 50 در صد دارو از بدن دفع گردد. هروئين از داروهايي است كه نيم زندگي كمي دارد و به همين دليل مسموميت با اين دارو سريعتر و علائم ترك شديد تري دارد. اما داروها چگونه با انتقال دهنده هاي عصبي تعامل برقرار مي كنند . داروها يا اثرات انتقال دهنده هاي عصبي را تسهيل، يا بازداري، و يا اثرات مشابه با انتقال دهنده هاي عصبي بوجود مي آورند. ( روز نهان ، سليگمن، 1989 ، دوراند و بارلو ، 1997، تومبس، 1999) مثلاً در مورد داروي كوكائين چگونگي تعامل اين دارو و با انتقال دهنده عصبي دوپامين را نشان مي دهد. مرحله (1) مصرف كننده با كشيدن ، ملكولهاي كوكائين را وارد ريه هاي خود مي كند. مرحله (2) كوكائين مانند اكسيژن وارد جريان خون شده و به مغز مي رسد. مرحله (3) ملكول هاي كوكائين برروي ً راه عصبي لذّت ً در سيستم ليمبيك عمل مي كنند، اين عمل در محل سيناپس بين نرونها صورت مي پذيرد. مرحله (4) بطور طبيعي در بين اين نرونها انتقال دهنده عصبي دو پامين، پيامها را از سلول پيش سيناپسي به سلول پس سيناپسي منتقل مي كند، پس از آزاد سازي دو پامين از سلول پيش سيناپسي، روي گيرنده هاي موجود در سلول پس سيناپسي قرار مي گيرد و باعث ايجاد پتانسيل پس سيناپسي در سلول پس سناپسي ميگردد . اما پس از آن ملكول ها دوباره براي استفاده مجدد به سلول پيش سيناپسي بر مي گردند. مرحله 5 ) ملكولهاي كوكائين راه برگشت دو پامين را از طريق مسدود كردن كانالهاي سلولهاي پيش سيناپسي مسدود مي كنند و بنابراين مقدار بيشتري دوپامين در فضاي سيناپسي باقي مي ماند. اين فرايند باعث تحريك بيشتر و احساس خوشي در فرد مي گردد . ( دوراند ، بارلو،1997، گراهام،1990 ) در ارتباط با مواد افيوني ( ترياك و مشتقات آن) در سال 1973 كشف شده كه در مغز پستاندران گيرنده هايي براي اين مواد وجود دارد ( روز نهان و سليمگن ، 1989) . تحقيقات بعدي نشان داد در مغز موادي وجود دارد شبيه به مواد افيوني ، اين مواد كه اندروفين ها ناميده مي شوند داراي انواع مختلفي بوده كه از نوع شناخته شده آنها انكفالين هاو فاصله بتا- اندروفين ها هستند اين مواد بطور طبيعي در شرايط استرسي براي جلوگيري از درد بدن و هيجان ترشح مي شوند . مواد افيوني به گيرند هاي اندروفين ها در مغز مي چسبند و آنها را اشغال مي كنند. بدين طريق احساس آرامش و خالي از درد بودن ايجاد مي كنند. ( روزنهان و سليگمن، 1989) انتقال دهنده هاي عصبي ديگري نيز كه در سيستم مزولمبيك وجود دارند مانند سروتونين، آمفتامين، گلوتمت، و گابا، با داروهاي روان گردان در تعامل هستند. اين انتقال دهنده هاي عصبي در مركز پاداش در سيستم مزولمبيك وجود دارند و احساس لذت و خوشايندي را در ارگانيزم به وجود مي آورند ، و باعث مي گردند كه ارگانيسم در كارها كه حافظ زندگي است مانند خوردن و توليد مثل درگير شود. ( ژولين ، 1998). بنابراين به نظر مي رسد كه احساسات خوشايندي كه داروها در فرد بوجود مي آورند به عنوان يك عامل اعتياد محسوب مي گردد. چرا افراد از داروها استفاده مي كنند در بحث سبب شناسي اعتياد از عوامل مختلفي صحبت شده است و نظريه هاي مختلفي نيز در اين مورد مطرح است . سيگل و سنا ، 1997 عوامل گرايش به اعتياد را به صورت ذيل مطرح كرده اند : درهم ريختگي اجتماعي، فشار همسالان، عوامل خانوادگي، عوامل ژنتيكي، مشكلات هيجاني، سندرم مشكل رفتاري، انتخاب منطقي. درهم ريختگي اجتماعي كه شامل فقر ، شرايط نامناسب اجتماعي ، احساس درماندگي مي گردد . همچنين احساس بي عدالتي ، بي هويتي ، عزت – نفس پائين ، شرايط اقتصادي ضعيف و زندگي در محل هاي آلوده به عنوان علل اعتياد مطرح شده است . بوم و برونس (1993) عنوان كردند كه 80% افراد بي خانمان افرادي هستند كه بيمار رواني ، يا سوء استفاده كننده از مواد و يا داراي سابقه جنائي هستند ( نقل شده از دوين و رايت، 1997) تحقيقات نشان مي دهد كه سوء استفاده از مواد ارتباط نيرومندي با رفتارهاي ً بهترين دوستانً فرد خصوصاً هنگامي كه نظارت والدين ضعيف و يا وجود نداشته باشد ، دارد( ديشون، كاپالدي، اسپراكلن ولي، 1995) در يك مطالعه توسط مك بريد ، جوي ، سيمپسون 11(1991) بر روي 110 آمريكائي مكزيكي ( سن 13- 17 سال) انجام گرفت مشخص گرديد كه ارتباط با همسالان منحرف قوياً با استفاده از الكل و دارو مرتبط است. در يك مطالعه توسط رجايي (2000) در مشهد بر روي 474 دانش آموز صورت گرفت مشخص گرديد كه از بين عوامل خانوادگي ، همسالان، مدرسه، رسانه هاي گروهي، عامل انحراف همسالان بيشترين همبستگي را با رفتارهاي انحرافي دانش آموزان دارد. در ارتباط با عامل خانواده ، بررسي منابع نشان مي دهد كه چهار زمينه خانوادگي در شكل گيري رفتارهاي انحرافي نقش دارند. از هم گسيختگي خانوادگي، تضاد خانوادگي، غفلت خانوادگي، و انحراف خانوادگي. با اين حال در اكثر موارد اين زمينه ها با يكديگر تعامل برقرار مي كنند. مثلاً در يك خانواده منحرف احتمال تضاد و يا غفلت هم وجود دارد. ( سيگل و سنا،1997، بلك برن،1993) . در ارتباط با از هم گسيختگي خانوادگي تحقيقات زيادي انجام شده است . مثلاً فراستنبرگ و سيلتزر (1986) و هترينگتون (1987) عنوان كردند كه طلاق خطر مشكلات رفتاري را در كودكان بالا مي برد ( به نقل از كاپالدي و پاترسون، 1991 ). در مطالعه اي توسط برودي و فورهند (1993) كه بر روي 80 نوجوان انجام دادند ، عنوان كردند كه تضاد بين نوجوان – مادرمي تواند استفاده از الكل را پيش بيني كند ، و طرد- پذيرش از طرف مادر مي تواند هم استفاده از دارو و هم گرايش به طرف همسالان منحرف را پيش بيني كند. در مطالعه اي ديگر توسط تولان، لوريون (1988) در يك نمونه 337 نفري بر روي نوجوانان دريافتند كه تضادهاي خانوادگي نقش مهم تري را در رفتارهاي بزهكارانه دارند ( نقل شده از هنگلر،1989) وارن و جانسون (1989) عنوان كردند نوجواناني كه بوسيله والدين خود مورد غفلت قرار گرفته اند و يا فقدان صميميت خانوادگي داشتند احتمال بيشتري داشت كه درگير بزهكاري و خلاف هايي مانند فرار از خانه و مدرسه و استفاده از داروها شود ( به نقل از سيگل و سنا، 1997) علاوه بر اين در مطالعات خودـ گزارشي از رفتارهاي انحرافي (هيرشي،1969) نيز جوانان روابط كمتر ، تضاد زياد ، اعتماد كمتر، و صميميت پائين را با والدين گزارش كردند. شواهدي وجود دارد كه فرزندان والدين الكليك احتمال بيشتري دارد كه مشكلات رواني اجتماعي مانند سوء استفاده از مواد داشته باشند. ( باررا، لي، چسين، 1993، بنت، ولين، ريس، 1988 ، جانسون، لئونارد و جاكوب، 1989، ميلرو يانگ، 1977 ، پاركر و هار فورد ، 1988 ، شوكيت واسوني،1987 ،واپيل و نوبل، 1991 ,نقل شده از آمود و وگريفن، 1997 ). مك كورد (1986) دريافت كه انحراف والدين هنگامي كه با پرخاشگري والدين و تضاد آنها تركيب مي شود ، بيشترين اثر را دارد و هنگامي كه پدر براي مادر احترام قائل مي شود و به كودك محبت مي كند اثر آن نسبتاً كم مي شود ( نقل شده از بلك برن ، 1993 ). در ارتباط با تاثير عوامل ژنتيكي بر روي استفاده از مواد نتايج متناقضي بدست آمده است . در تحقيقي كه بوسيله تسانگ و ديگران (1998) برروي 373/3 دوقلوي مرد در ويتنام انجام گرفت با توجه به كارهاي آماري درصدهاي را براي تاثيرات عوامل ژنتيكي ، محيط خانوادگي و محيط غير خانوادگي بر روي داروهاي مختلف گزارش داد. در سال 1990 بلوم و همكارانش عنوان كردند كه ژني را كه عامل الكليسم است را كشف كردند . آنها بريك ژن واحد كه عامل گيرنده نوع2D براي دوپامين بود تائيد كردند . گيرندهاي 2D كه هستة اكومنبس كه يك مركز لذت در مغزاست و همچنين در مكانهاي ديگري كه در پاداش درگير هستند وجود دارند . اما بلافاصله پس از گزارش بلوم و همكارانش محققين ديگر ( براي مثال بولوس و ديگران ، 1990 جيجمن ديگران ، 1994 ، پاراسين و ديگران ، 1991 ) . وجود چنين ژني را رد كردند . ( نقل شده از تومبس،1999 ). در مطالعه مشاركتي در مورد اثر ژنها در الكليسم ( COGA ) كه يك پروژه 60 ميليون دلاري است كه توسط مؤسسه ملي سوء استفاده از الكل و الكليسم (NIAAA )صورت مي گيرد درتحقيقات اوليه (ريچ و ديگران،1998 ) عنوان شده است كه الكيسم يك پديده تك ژني نيست . بلكه احتمال دارد كه چند ژني باشد . همچنين شواهدي براي ژن گيرنده هاي 2 Dدو پامين پيدا نشده است . به نظر مي رسد كه ويژگيهاي ژنتيكي ممكن است ريسك الكليسم را افزايشي و يا كاهش دهد ( به نقل از تومبس ، 1999 ). مشكلات هيجاني و زمينه هاي شخصيتي نيز در روي آوردن جوانان به اعتياد و مطرح شده است . براساس ديدگاه روانكاوي استفاده از مواد به جوانان كمك مي كند ،تا تكانه ها و نيازهاي ناخود آگاه خود و تحت كنترل در آورند ( پاول ، 2000 ) بعضي از روانكاوان معتقدند جوانان كه مشكلات خود را دروني مي سازند ممكن است از مواد و الكل براي كاهش احساس عدم كفايت و ناايمني خود استفاده كنند ( سيگل و سنا،1997). همچنين بسياري از جوانان به خاطر چيره شدن با استرس به استفاده از مواد روي مي آورند . رودز و جيسون ، 1990 ، ويندل و ويندل ،1996 ، نقل شده از كيل و كاوانگه ، 2000 ) . علاوه براين بر اساس فرضيه انحراف بلوغي ،در زمان بلوغ به دليل شرايط هيجاني و استرسي در نوجوانان آمادگي براي مشكلات سازگاري و روي آوردن به استفاده از مواد فراهم مي گردد ( براي مثال بروكس– گان و پيترسن و ايكورن ، 1985 ، كاسپي و موفيت ، 1991 نقل شده از تيشان و ديگران ، 1994 ). مطالعات نشان مي دهد كه 25 درصد تا 40 درصد از بيماراني كه براي درمان سوء استفاده از مواد مراجعه كردند گزارشي از ضربه رواني داشته اند و همچنين به طور معني داري داراي علائم اختلال پس از سانحه رواني (PTD ) را از خود نشان مي دهند ( زلوتونيك و همكاران ، 1997) . همچنين اين اعتقاد وجود دارد كه افراد معتاد ويژگيهاي رفتاري سايكو پاتيك را از خودنشان مي دهند و داراي شخصيتي هستند كه گاهي آنها را شخصيت مستعد – اعتياد مي نامند ( پلات و پلات،1976 ؛ به نقل از سيگل و سنا ،1997 ) تحقيق بر روي ويژگيهاي روان شناختي سوءاستفاده كنندگان از مواد مخدر، اختلالات سايكوتيكي مانند اسكينر و فرني و اختلال شخصيت ضد اجتماعي( ASPD ) را نشان مي دهد ( استرين، 1995 ) . براي بسياري از افراد سوء استفاده از مواد يكي از مشكلات رفتاري است كه در زندگي دارند. مطالعات طولي نشان مي دهد افراد جواني كه از مواد استفاده مي كنند ، ناسازگار، از خود بيگانه از نظر هيجاني آشفته ، و مشكلات اجتماعي زيادي دارند. بنابراين به نظر مي رسد كه استفاده از مواد بخشي از يك سندرم مشكل رفتاري ( P . B.S ) باشد. داشتن يك زندگي منحرف به معني رابطة با همسالان منحرف ،زندگي در خانواده هاي كه والدين و برادر و خواهر از مواد استفاده مي كنند ، تحصيلات پايين ، بيگانگي با هنجارهاي اجتماعي ، و درگير رفتارهاي بزهكارانه در سنين پايين بودن ، از جمله ويژگيهاي سندرم مشكل رفتاري است (دابكين و همكاران ،1995 ؛ بروك و همكاران ، 1995 ؛ نقل شده از سيگل وسنا ، 1997 ) . علاوه بر اينها براساس ديدگاه انتخاب منطقي جوانان ممكن است بدليل كسب احساس لذت و اثرات پاداشي كه مواد بوجود مي آورند از مواد استفاده كنند . با استفاده از مواد افراد احساس شادماني ، آرامش ، كفايت ، رهايي از درد ،فرار واقعيت ،احساس نيرومندي را تجربه مي كنند . بنابراين اين اعتقاد كه داروها مي تواند شرايط بهتري براي آنها بوجود آورند ، باعث مي گردد كه آنها از عواقب خطرناك آينده غافل شوند ( سيگل وسنا،1997) دورانت و بارلو ( 1997 )اين پديده را تحت عنوان تقويت مثبت3 مطرح مي نمايند . يعني اينكه اثرات لذت بخش داروهاي يك تقويت كننده براي ادامه دادن به استفاده از مواد است . همچنين فرار از احساسات منفي به عنوان تقويت منفي براي ادامة استفاده از مواد مطرح شده است . دورانت و بارلو ( 1997 ) يك مدل تركيبي ( يكپارچه ) را از سوء استفاده از مواد مطرح كرده اند . چرا بعضي از افراد از مواد استفاده مي كنند ولي وابستگي پيدا نمي كنند ، اما بعضي از افراد به مواد وابسته مي شوند . براساس مدل تركيبي فرد از طريق رسانه ها ،دوستان ، والدين و غيره در معرض مواد قرار مي گيرد و پس از آن انتظارات فرهنگي و اجتماعي استفاده از مواد ،استرسهاي رواني اجتماعي ، عوامل روانشناختي ،و عوامل زيست شناختي مي تواند تعيين نمايد كه فرد به مواد وابسته شود يا خير . درمان و پيشگيري : متأسفانه به دليل پيچيدگي پديدة اعتياد ، درمان و پيشگيري كاري بسياري مشكل به نظر مي رسد و بعضي پيچيدگي پديدة اعتياد باعث شده است كه راهبردهاي كنترل استفاده از موادنيز گوناگون باشد . با اينحال همانطوريكه بهترين تبيين براي علل اعتياد يك مدل تركيبي است كه مجموعه اي از علل را شامل مي گردد ، بهترين راه مبارزه با اعتياد نيز فقط يك راه نيست . بلكه بايستي در يك جامعه در يك زمان چندين راهبرد مورد استفاده قرار گيرد : مي توان گفت كه در حال حاضر سه راهبرد براي كنترل مواد در اغلب كشورهاي جهان وجود دارد : راهبردهاي قانوني و حفاظتي ،راهبردهاي تربيتي – آموزشي ، راهبردهاي درماني . سيگل و سنا ( 1997 ) راهبردهاي قانوني را شامل كنترل منابع، يعني كنترل و مبارزه با باندهاي بين المللي قاچاق مواد مخدر، كنترل مرزها كه از ورود مواد به داخل كشور جلوگيري شود ، هدف قرار دادن فروشندگان كه شامل مبارزه با فروشندگان و توزيع كنندگان اعتياد در سطح بين المللي ، كشوري و محلي مي گردد ، مي دانند. راهبردهاي تربيتي در حال از جايگاه بسيار بالايي برخوردار است ( سيگل و سنا ، 1997 ) از مهمترين فعاليتها در اين زمينه آگاهي دادن به افراد مختلف جامعه در مورد علل روي آوردن به مواد ،اثرات داروها ، خطرات بدني و رواني و اجتماعي استفاده از مواد مي گردد. در حال حاضر بهترين مكان براي انجام چنين برنامه هاي مراكز آموزشي يعني مدارس است . دو پروژه مشهور در اين زمينه در آمريكا پروژه هشدار ، كه در مدارس متوسطه شهرهاي كاليفرنيا و اورگون انجام گرفت . همچنين پروژه بسيار مشهور ً آموزش مقاومت در برابر سوء استفاده از داروها (DARE ) است ، كه در مدارس ابتدائي انجام گرفت تا مهارتهاي مقاومت در برابر فشارهاي همسالان در استفاده از داروها را آموزش دهند. اين برنامه برروي پنج زمينة عمده قرار داشت : 1- فراهم كردن اطلاعات صحيح در مورد تنباكو ، الكل ، داروها 2- آموزش تكنيكهايي به دانش آموزان براي مقاومت در برابر فشار همسالان 3- آموزش به دانش آموزان در مورد احترام به قوانين 4- ارائه و آموزش روي آوردن به روشهايي مناسب براي مقابله با استرسهاي زندگي به جاي استفاده از دارو. 5- بالا بردن عزت نفس در دانش آموزان( اليكسون و بيل،1990 ). در همين زمينه زيگلروهال (1997) برنامه هاي پيشگيري سوء استفاده از مواد را كه براي كودكان زير پنج سال صورت گرفته بود را مرور كردند و جهت نيرومندي چنين برنامه هايي توصيه هايي را مطرح كردند ، و عنوان نمودند كه جهت انجام چنين برنامه هايي بايستي اطلاعات بيشتري در مورد رشد و اجتماعي شدن كودكان داشته باشيم. بنابراين با اينكه در كشورهاي معتبر جهاني برنامه هاي پيشگيري از اعتياد در مورد كودكان دورة پيش دبستاني صورت مي گيرد . بعضي از مديران كشور ما حتي براي دوره هاي دبيرستان و دانشگاهي نيز اعتقاد به انجام چنين برنامه ريزيهاي نيستند و آنها را بد آموزي قلمداد مي نمايند . مؤسسه ملي سوء استفاده از دارو ( NIDA ) در سال 2001 مهمترين برنامه هاي پيشگيري از اعتياد را در سه گروه دسته بندي مي نمايند . برنامه هاي اجتماعي ، برنامه هاي مربوط به مدارس ،برنامه هاي مربوط به خانواده، و نكات قابل توجه در اين برنامه ها ذكر نموده است . بروكوتيز ( 1990 ) در مورد اجراي برنامه هاي تربيتي در دانشگاهها اين روش را نسبت به برنامه هاي ژنريك مؤثرتر مي داند. اما عنوان مي كند براي انجام چنين برنامه هاي بهتر است كه نگرشها ، رفتارها و ادراكات دانشجويان را نسبت به استفاده از مواد مورد بررسي قرار داد و براساس آن برنامه ريزي كرد . در بسياري از كشورهاي پيشرفته مؤسسات و م سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]
-
گوناگون
پربازدیدترینها