واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - نوذر شفیعی میگوید: کرزی در قصد و نیت آمریکاییها شک دارد لذا سعی کرده که خودش مستقیما با طالبان وارد گفتگو شود.در واقع کرزی قصد دارد برخلاف تصور طالبان خود را نیرویی معرفی کند که اصلا آمریکایی نیست و به افغانها ثابت کند که برای مردم افغانستان دل میسوزاند زهرا خدایی مدت کوتاهی است که شورای صلح افغانستان با هدف ایجاد صلح و ثبات در این کشور و اقناع بخشی از طالبان میانه رو به ورود در کار سیاسی، فعالیت خود را به ریاست برهانالدین ربانی آغاز کرده است.این شورا به دستور حامد کرزی در حالی کار خود را آغاز کرد که رییسجمهور افغانستان مدتی است به این نتیجه رسیده که نیروهای آمریکایی استراتژی مشخصی برای افغانستان نداشته و این دولت است که در نهایت باید چارهای برای وضعیت کنونی بیندیشد.اینچنین به نظر میرسد که تحرکات اخیر برای پایان دادن به وضعیت افغانستان، اساسیترین تلاشهایی باشد که از سوی دولت افغانستان در حال اجراست.هر چند که این مذاکرات هنوز در سطوح مقدماتی قرار دارد،اما به نظر میرسد بسیاری از پارامترهای صلح اعم از آمادگی طالبان افغانی،فرسایشی شدن جنگ و از دست رفتن پایگاه مردمی دولت کرزی بیش از هر زمان دیگری ضرورت حصول به صلح را ایجاب میکند. از سوی دیگر برخی ساز و کار شورای صلح را فراقانونی می دانند چرا که از قانون اساسی این کشور نشات نگرفته است. خبر در گفتگو با دکتر نوذر شفیعی،کارشناس آسیای میانه و قفقاز به بررسی و تجزیه و تحلیل فعالیت شورای جدیدالتأسیس صلح و چشمانداز فعالیتهای آن پرداخته است. جرگه صلحی که به تازگی با دستور کرزی کار خود را آغاز کرده،دقیقا چه وظایفی را بر عهده دارد؟متعاقب درگیریهای 9 ساله (از سال 2001 تاکنون) میان طالبان، دولت افغانستان و نیروهای خارجی این نتیجه حاصل شد که نوعی موازنه قوا بر روابط دو طرف حاکم است به گونهای که پیروزی یکی بر دیگری دشوار است. در چنین شرایطی است که غالبا طرفهای درگیر به طور استراتژیک و یا تاکتیکی به مذاکره و مصالحه تن میدهند.لذا به نظر می رسد که جرگه صلح افغانستان دقیقا به خاطر بی نتیجه بودن 9 سال جنگ و درگیری تشکیل شده باشد و هر سه جناح درگیر یعنی طالبان،دولت افغانستان و نیروهای خارجی از این روند استقبال کرده باشند. یعنی هر سه طرفی که بدان اشاره کردید، موافق صلح هستند؟آمریکاییها احساس میکنند که در باتلاق افغانستان به دام افتادهاند و تنها راه خروج آنها اینست که بخشی از قدرت را به طالبان واگذار کنند تا زمینه برای خروج آبرومندانه آنها از افغانستان فراهم شود. دولت افغانستان هم به این نتیجه رسیده است که افغانستان روی آرامش نخواهد دید، مگر آنکه صلحی با طالبان صورت گیرد. البته دولت افغانستان هم انتظار دارد که طالبان به عنوان بخشی از اتباع افغانستان این مسئله را درک کنند و برای پیشرفت و تعالی افغانستان به سمت صلح حرکت کنند. جریان طالبان تا الان توانسته در مقابل نیروی دولت و نیروهای خارجی حامی دولت خوب مقاومت کند به گونهای که دولت و آمریکا را وادار به مذاکره است.اما این مسئله نباید منجر به غرور و یا تأکید بر ادامه نبرد شود.چون این امکان وجود دارد که تداوم جنگ از سوی طالبان باعث تضعیف جایگاه مردمی آنها شود و در واقع عزم دولت افغانستان و همچنین نیروهای آمریکایی را برای سرکوب بیشتر طالبان فراهم آورد. در چنین فضایی مذاکرات میان سه طرف شروع شده و شورای صلح گامهای اولیه خود را برداشته است.اینکه آیا این تلاشها به نتیجه خواهد رسید یا خیر بستگی به شرایطی دارد. در چه صورت مذاکرات با موفقیت مواجه خواهد شد؟شرط اول اینست که طرفهای درگیر وضعیت موجود را درک و این واقعیات را بپذیرند که افغانستان راه حل نظامی ندارد و تنها با گفتگو باید بحران را حل کرد. دوم اینکه تداوم و طولانی شدن جنگ بدون تردید به مشروعیت هر یک از جناحهای درگیر خدشه وارد میکند چون این مردم افغانستان هستند که قریب نه سال است تاوان حضور نظامیان خارجی و جنگ را میپردازند. سوم اینکه باید در خواستهها تعدیل، ملاطفت و انعطاف حاصل شود و طرفین از اصرار بیمورد بر روی مطالبات و خواستههای نامعقول خود پرهیز کنند. و چهارم اینکه حامیان منطقهای و بینالمللی طالبان هم تشویق و تحریک و حتی تنبیه شوند که طالبان را به سمت مذاکره با دولت سوق بدهند. اگر همه این موارد به عنوان نکتههای اصلی در برداشتها و ادراکات مذاکره کنندگان و طرفهای درگیر مورد توجه قرار گیرد ، این امید وجود دارد که مذاکرات صلح بتواند گام مثبتی در روند تحولات افغانستان باشد در غیر این صورت وضعیت افغانستان برای زمانی نامعلوم همچنان با جنگ و درگیری همراه خواهد بود. برهانالدین ربانی،رییس شورای صلح از اعلام آمادگی طالبان برای مذاکره با دولت خبر داده است،آیا این بدان معناست که طالبان افراطی نیز نسبت به این مسئله اعلام آمادگی کردهاند؟به اعتقاد من طالبان را به جای تقسیمبندی به افراطی و میانهرو باید به داخلی و خارجی تقسیم کرد.طالبان افغان عمدتا اهل مذاکره هستند و حاضرند برای التیام بخشیدن به دردها، مصیبتها و رنجهایی که مردمشان متحمل شدهاند به سمت مذاکره حرکت کنند.اما طالبان خارجی به خصوص کسانی که در شورای کویته و یا میرانشاه و یا شبکه حقانی هستند معمولا سعی می کنند مانع از تحقق فرآیند صلح بشوند. دلیل این امر آنست که نیروهایی که پشت این مسئله قرار دارند یعنی آیاسآی(سرویس امنیتی پاکستان) مانع از ورود طالبان افغان به سمت فرایند صلح میشوند و تحت تأثیر مکانیزمهای مختلف آیاسآی ممکن است که طالبان افغان را تنبیه کنند.لذا به نظر می رسد اگر طالبان افغان از طالبان غیرافغان جدا بشوند،امکان تحقق فرآیند صلح بیشتر خواهد شود. به کرات از گفتگو با طالبان شنیدهایم،اما تغییر عمده که اخیرا شاهد آن بودهایم،اینست که کرزی دیگر در کنار آمریکا نیست و حتی با آنها اختلاف نظر دارد، آیا کرزی به این نتیجه رسیده که آمریکا دیگر استراتژی مشخصی برای افغانستان ندارد و تنها دولت میتواند بحران افغانستان را حل کند؟بله. آمریکاییها به لحاظ استراتژی در سردرگمی به سر میبرند و در بسیاری از حوزهها با کرزی اختلاف نظر دارند. همین اختلاف نظرها مانع از تحقق بسیاری از خواسته های کرزی شده است. کرزی در قصد و نیت آمریکاییها شک دارد لذا سعی کرده که خودش مستقیما با طالبان وارد گفتگو شود.در واقع کرزی قصد دارد برخلاف تصور طالبان خود را نیرویی معرفی کند که اصلا آمریکایی نیست و به افغانها ثابت کند که برای مردم افغانستان دل میسوزاند، نگران مردم افغانستان است و قصدش پیشرفت و توسعه کشورش است در واقع کرزی قصد دارد با این روش هویتی جدید از خود نزد طالبان به نمایش بگذارد.اما در مقابل وی انتظار دارد که طالبان نیز هویت افغانی خود را به نمایش بگذارند و نه هویت وابسته به قدرتهای منطقهای و نیروهای فراملی تحت عنوان شبکه القاعده. آیا این انتظار قابل تحقق است؟بله. دولت و طالبان صرفنظر از دیدگاهها و اختلافنظرها در یک نقطه با یکدیگر اشتراک نظر دارند و آن اینکه هر دو طرف هویت افغانی دارند.چالش موجود چیزی جز اختلاف سلیقه و دیدگاه و یا تضاد بر سر کسب سهمی از قدرت نیست. در صورتی که طرفین عمیقا این واقعیت را بپذیرند، سایر موارد قابل مصالحه است. لذا به نظر میرسد که فاصله گرفتن کرزی از آمریکاییها منطقی و عاقلانه است. موضع آمریکا در این بین چیست؟ آمریکاییها در حال حاضر در وضعیت نامساعدی در افغانستان به سر میبرند.افکار عمومی افغانستان، آمریکا و حتی جهان بر این اعتقاد است که آمریکا در افغانستان در پی صلح نیست، بلکه درصدد تداوم جنگ است. ازسوی دیگر واقعیتهای صحنه نیز خود سند گویای دیگری است و آن اینکه از سال 2001 تاکنون آمریکاییها پیشرفت چشمگیری در جنگ نداشتند. لذا آنها هم در پی یافتن روزنهای هستند تا بتوانند از طریق آن خروج آبرومندانه ای از افغانستان داشته باشند. به نظر میرسد که خود آمریکاییها هم تمایل دارند که بین طالبان افغان و غیرافغان تفکیک قائل شوند. آمریکا نیز به این واقعیت رسیده که باید با طالبان افغان گفتگو کرد تا در قدرت سهیم شوند و در مقابل با طالبان غیرافغان- که شامل القاعده و جنبش ملی ازبکستان و جریانهای رادیکال دیگر هستند- مقابله کرد. آیا می توان به آینده فعالیتها و تحرکات شورای صلح امیدوار بود؟وقوع هر پدیدهای مستلزم وجود شرایطی است. خستگی طرفهای درگیر از جنگ و مهمتر از همه خستگی مردم، از دست رفتن پایگاه مردمی همه نیروهایی که درگیر این جنگ فرسایشی هستند،به علاوه هزینههای مختلفی که جنگ به همراه دارد، طرفهای درگیر را به این نتیجه رسانده که باید به طور استراتژیک و نه به صورت تاکتیکی واردفرایند صلح شد.لذا به نظر میرسد که ماهیت وجودی این شورا نیز بر پایه همین واقعیات شکل گرفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]