واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با تقدیر از عزتالله فولادوند،همایش «جان راولز، فیلسوف عدالت» برگزار شد
همایش «جانراولز، فیلسوف عدالت» ازسوی موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه و انجمن اسلامی دانشجویان دانشكده ادبیات دانشگاه تهران، در تالار فردوسی این دانشكده برگزار شد.،) سیدعلی محمودی در این مراسم گفت: راولز در سال 1921 متولد شد و در سال 2002 درگذشت. كتاب «نظریه عدالت» مهمترین اثر او در سال 1971 انتشار یافت. این اثر بهلحاظ طرح موضوع عدالت در فضای لیبرال دموكراتیك و درافكندن بحثهای نو در زمینه فلسفه سیاسی در جهان، كتاب مهمی تلقی شد و بهترین اثر در فلسفه سیاسی قرن بیستم نام گرفت.وی گفت: تاكنون بیش از پنج هزار كتاب و مقاله درباره نظریه عدالت در جهان منتشر شده كه این حجم مباحثه درباره یك مسأله بینظیر بوده است. تنها در آمریكا 200 هزار نسخه از كتاب «نظریه عدالت» بهفروش رفته است. این كتاب تا بهحال به 25 زبان دنیا ترجمه شده و در دانشگاههای معتبر جزو متنهای درسی قرار گرفته است.محمودی ادامه داد: زندگی فلسفی راولز را به دو بخش میتوان تقسیم كرد؛ راولز متقدم در نظریه درباره عدالت و راولز متاخر كه در فاصله 10 سال (از 1971 تا 1982 )، تغییرها و بازنگریهایی را در نظریه خود انجام داد. راولز دوم یك لیبرال سیاسی است و در كتاب «لیبرالیسم سیاسی» تمام این بازنگریهای را آورده و در این زمان «قانون ملتها» را نیز منتشر میكند.وی درباره تئوری راولز گفت: وی فرض میكند افراد آزاد و برابر و خردمند در پشت حجاب تجاهل در موقعیت اولیه قرار میگیرند، بینظر میشوند، از منافع فردی فاصله میگیرند و اصول عدالت را برمیگزینند.محمودی در توضیح برخی جنبههای آزادی و عدالت راوالز گفت: آزادیهای اساسی در كتاب وی به بخشهای آزادی عموم، حق رای برای دستیابی به مقامات، آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی شخصی، حق نگهداری دارایی شخصی، آزادی از دستگیری تحكمی و خودسرانه تقسیم میشود و هرچه آزادی گستردهتر باشد، مرجحتر است. در اصل دوم عدالت هم میگوید نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی باید به گونهای تقسیم شود كه بیشترین مزیت به نفع محرومان جامعه برابر با اصل عادلانه صرفهجویی را دارا باشند و دسترسی به مقامات برای همه امكانپذیر باشد.در ادامه عزتالله فولادوند گفت: در كشور ما لیبرالیسم تحت تاثیر بدفهمیها و سوءاستفادهها به دشنام تبدیل شده، در صورتیكه مفهوم آن در فرهنگ غرب سابقهدار و جایگاه آن مستحكم است و 300 سال از عمر آن میگذرد و در صحنههای سیاسی و اجتماعی بعد از فروپاشی شوروری سابق پررونقترین بازار فكری است.وی گفت: معمولا آزادی، تساهل، حقوق فردی، دموكراسی و حكومت قانون، به لیبرالیسم سیاسی نسبت داده میشود. آنها دو نظر را رد میكنند؛ فرهنگ و جامعه و دولت، جدا از فرد، فینفسه باید محدود شوند، و دیگر آنكه هدف سازمانهای سیاسی و اجتماعی به كمال رساندن سرشت انسان باشد.او ادامه داد: لیبرالیسم سیاسی این است كه محور در سیاست عملی دموكراسی، حكومت قانون، آزادی سیاسی و بیان تساهل در امور اخلاقی و دینی و طرح زندگی و مخالفت با هرگونه تبعیض و احترام به حقوق فردی است. برخی از آنها معتقدند كه دولت باید كوچك باشد و به حداقل برسد و در امور دخالت نكند و برخی دیگر دخالت دولت را برای فراهم ساختن زمینه به منظور دسترسی به خواستهای فردی، لازم میدانند.وی گفت: آنها به همه افراد خردمند و دارای توانمندی لازم برای متشكل شدن در مكانهای غیردولتی برای منافع اجتماعی و اقتصادی یا اظهار نظر حق میدهند. به عقیده لیبرالها، این كار از دیكتاتوری اكثریت بر اقلیت جلوگیری میكند. آنها معتقدند كه حكومت اكثریت، استبداد اكثریت بر اقلیت است؛ حتا اگر آن اقلیت یك نفر باشد، و این دموكراسی نیست. رای و استبداد اكثریت، حكومت را به تجاوز به حقوق اقلیت مكلف میكند و زورگویی حكومت و زورگویی اكثریت فرقی با هم ندارد.فولادوند در ادامه درباره انواع لیبرالیسم گفت: لیبرالیسم كلاسیك قرن نوزدهم معتقد بود كه آزادی فقط نبود مانع خارجی است و در اوایل قرن بیستم میگفت، این كافی نیست؛ ممكن است مانعی در كار نباشد؛ اما در عین حال امكانات برای رسیدن به آزادی فراهم نباشد. لیبرالهای راست منفی بیشتر به آزادی تكیه دارند و میخواهند ملاحظات دولت به حداقل برسد و لیبرالهای چپ یا مثبت یا رفاهگستر به سوسیال دموكراسی و برابری نزدیك میشوند. به لیبرالی كه فقط به آزادی معتقد است و به مالیات بر درآمد اعتقادی ندارد، محافظهكار میگویند، اما در اروپا به این افراد لیبرال خطاب میشود.وی در پایان گفت: لیبرال در فلسفه فردگرایی در زمینه ارزشها، آزادی در گزینش هدف و اداره زندگی، پرورش فرد بهوسیله دولت برای رسیدن به آزادی و آزادی عقل فردی است و باید توجه داشت كه لیبرالیسم به معنای اصلاحطلبی است و نه انقلابی بودن، و میخواهد وضع جدیدی بهوجود آورد كه افراد بتوانند درباره هدفها و مطالبههایشان به سازش برسند و با هم در صلح و مدارا زندگی كنند و سعادتشان به دست خودشان باشد.به گزارش ایسنا، در ادامه، غلامرضا اعوانی - رییس موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه - درباره برخی پیشفرضهای فلسفی نظریه عدالت راولز صحبت كرد.وی اشاره كرد: عدالت، مهمترین مسأله بشری است و از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است. جان راولز، فیلسوف عدالت است و از اهمیت ویژهای در این زمینه برخوردار است. دانشگاه هاروارد 27 مقاله را كه او در طول سالهای 1958 تا 1999 نوشته و نشاندهنده سیر فكری و شرح و بسط مفاهیم كلیدی راولز است، منتشر كرده است.اعوانی افزود: عدالت از نظر راولز كمال فضیلت است و جنبه فردی و اجتماعی دارد.در ادامه این همایش، احمد واعظی درباره رویكرد هرمنوتیكی راولز به عدالت، علیرضا بهشتی درباره گستره شمول قانون ملل جان راولز و مصطفی یونسی درباره بررسی تطبیقی آرای افلاطون و جان راولز سخن گفتند.همچنین ازسوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشكده ادبیات دانشگاه تهران، غلامرضا اعوانی، خشایار دیهیمی و مصطفی ملكیان، از عزتالله فولادوند - مترجم، پژوهشگر، اندیشمند و استاد دانشگاه - تقدیر كردند.ویژهنامه همایش «فیلسوف عدالت» در بررسی و نقد احوال و آثار و آرای جان راولز نیز بههمت برگزاركنندگان و با همكاری فرهنگستان علوم منتشر شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]