محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829763855
نقدی بر كتاب آیات شیطانی
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقدی بر كتاب آیات شیطانی
در بازار كتاب قاعده بر این است كه نقل و حدیث دربارهی كتاب -چه تعریف و تمجید و چه دشنام و ناسزا- بر تعداد خواننده میافزاید؛ اما این قاعده را نیز -چونان اغلبِ قواعد- استثنایی است؛ و این استثنا، نیست مگر كتابِ آیاتِ شیطانی، اثرِ سلمان رشدی.كتابی كه اگر چه بسیار بر آن نقد نوشته شد، نه تنها بر تعداد خوانندهگانش افزوده نشد، بلكه بسا منتقدانی كه حتا خود، اصلِ نسخه را نخواندند و نقد نوشتند. و این مطلب به خودیِ خود خطای چندان سهمگینی نیست، چرا كه منتقدان عموماً تبعاتِ فتوای امام را بررسی میكردند و هنوز منطقِ مظفر نخوانده، میتوان فهمید كه جهل به فعل، منافیِ علمِ به تبع نیست.باری، كتاب آیات شیطانی را اول بار پنگوئن به سالِ 1988 چاپ زد. از نویسندهای كه سه اثر داستانی به نامهای GRIMUS ، MIDNIGHT’S CHILDREN (بچههای نیمهشب)، SHAME (شرم) و یك اثر غیر داستانی -سفرنامهی نیكاراگوئه- در كارنامهی خود داشت؛ نویسندهای هندیالاصل كه در لندن زندگی میكرد.آیاتِ شیطانی داستانی است بلند در 547 صفحه. قصه ساختاری مدرن دارد كه شاید بتوان آن را نوعی گرتهبرداریِ شرقی از پدیدهی رئالیسمِ جادوییِ امریكای جنوبی نامید. ناگفته نماند كه تناسخRIENCARNATION -كه در فرهنگ هندی جا افتاده است- به عنوانِ یك پدیدهی بومی در طرحِ داستانی نقشی غیر قابلِ انكار دارد.تناسخ هنوز هم در هندِ امروز، نه فقط میانِ هندوها و متعصبانشان كه سیكها باشند، كه در میانِ پیروانِ سایرِ ادیان، یك باورِ بومی است. بسا هندوهایی كه مقیمِ كشورهای غربیاند و هنوز از حشرهكش استفاده نمیكنند. نه برای حفظِ محیط زیست و سوراخِ لایهی اوزون، بلكه از آن رو كه مبادا روحِ پدربزرگ یا خانم والدهشان را كه در قالبِ یك سوسك تجسد یافته، آزار دهند! بنابراین در پسزمینهی بومیِ نویسنده تناسخ جایگاهی ویژه دارد.گابریل فریشتا و سالدین چامچا در هواپیمای بویینگ 747 نشستهاند. یكی هنرپیشه است و دیگری مقلد صدا. هواپیما ربوده میشود و این دو به طرزِ معجزهآسایی نجات مییابند. سالدین چامچا اصلا هندی است، اما در لندن بزرگ شده، نامِ اصلیاش صلاحالدین بوده كه به سالدین تغییر پیدا كرده، خانوادهاش خانوادهای هندی و متعصب بوده... اگر قرار باشد در هر قصهای شخصیتی باشد كه بیش از سایران به نویسنده نزدیك باشد، سالدین به سلمان رشدی نزدیكتر است. این از سالدین؛ اما تقدیرِ گابریل فریشتا اینگونه رقم خورده بوده كه در زندگیِ آینده ملك مقرب ARCHANGLE شود؛ گابریل با جبرائیل همریشهاند. (از آنجایی كه از خاصههای قصهی مدرن به هم خوردنِ تناوبِ زمانی است، این كه زندگیِ آیندهی گابریل در هزار سالِ قبل واقع شود، اتفاقِ پیچیدهای نیست. گذشته از آن، ذاتِ تناسخ هم با اینگونه زمانشكنی قرابت دارد.)تا اینجا فصلِ اولِ قصه بود به نامِ فرشته جبرائیل THE ANGEL GIBREEL. استحالهی METAMORPHOS صلاحالدین به سالدین. نوعی خلا و تهی بودن كه دوملیتیها، عموما آن را تجربه كردهاند. خاصه كسانی كه از یك فرهنگِ غنیِ شرقی میبُرند و تالاپ، به درونِ فرهنگِ غربی میافتند. فصلِ دومِ قصه MAHOUND است كه همان نامِ "محمد" است در زبانِ كهنِ سانسكریت. از اینجا گابریل به جبرائیل تبدیل میشود.گابریل در كودكی، و البته در زندگیِ قبلی، زمانی كه ناهارِ كارگرانِ معدن را میبرده، غذای هندوهای گیاهخوار را با گوشتِ مسیحیان و گوشتِ مسیحیان را با گوشتِ حلالِ مسلمانان جابهجا میكرده، نصیحت مادر را نشنیده میگیرد. مادری كه به او میگوید: شیطان... (ص 91)همین گرهِ كوچك همهی داستان را كفایت میكند. فرشتهای كه كمی هم شیطان است.پارهای از داستان كه در زمانِ صدر اسلام میگذرد، بسیار ابتدایی و ضعیف است. چیزی است شبیه به یك نمایشنامهی تهیمایهی ابتدایی، در قیاسِ با صحنهآراییهای زندهی زمانِ معاصر در فصلِ اول. شهری به نامِ جاهیلیا JAHILIA و شخصیتهایی یك بعدی كه به اشتباه و با كم دقتی از تاریخ بیرون كشیده شدهاند. ابوسیمبل ABU SIMBEL به جای ابوسفیان و هند و خالد و حمزه و سلمان و...از اینجا قصه فصل به فصل جلو میرود، فصلی در جاهیلیا و فصلی در زمانِ معاصر.كماطلاعی نویسنده از تاریخِ صدرِ اسلام و زبانِ عربی و از آن بدتر ادعای تاریخدانی و سوادِ قرآنی، اثر را در دیدِ خوانندهای با اطلاعاتِ متوسط به ملغمهای مضحك تبدیل میكند.بخشِ 2 از فصلِ 3 (صفحهی 143) با یك عبارتِ عربی آغاز میشود: "كان ما كان/فی قدیم الزمان" نویسنده آن را اینگونه ترجمه میكند: “KAN-A MA KAN, FI QADIM-E-ZAMAN, IT WAS SO, IT WAS NOT... آنگونه بود كه نبود، در گذشتهای فراموش شده. نویسنده متوجهِ این نكتهی ساده نشده كه "ما" در زبان عربی چند معنا دارد و فقط یكی از آنها معنای نفی دارد. در اینجا نه به معنای نفی، بل به معنای "هر چه" یا "آنچه" آمده است. ترجمهی تحتاللفظی و لغت به لغتِ آن میشود، بود آنچه بود، و ترجمهی محتوا به محتوای آن، همان "یكی بود، یكی نبود" خودمان یا “ONCE UPON A TIME است. یادِ آن كسی میافتم كه سالها پیش به ایران آمده بود و در مقالهای نوشته بود كه با شعار دادنِ این كه خدا نمیخواهد، نمیتوان جلو لشكر آهنین عراق ایستاد. او این شعار را روی پیشانیِ رزمندهها دیده بود كه "ماشاالله" و گمان كرده بود كه "ما"، علانت نفی است و "هر چه خدا بخواهد" را با "خدا نمیخواهد" اشتباه گرفته بود.یكی دیگر از اشتباهاتِ ابتداییِ نویسنده، آوردن یك بت BALL به عنوانِ شخصیتی داستانی است. رفتارِ این شخصیت كه روبهروی مهاند میایستد، نوعی تقلیدِ ناشیانه از كتابِ مقدس -عهد عتیق- است كه در روندِ داستانی جا نمیافتد. و بعد هم رابطهی این بت با لات و منات و عزی كه صفحاتِ زیادی از كتاب را به خود اختصاص میدهد و عاقبت هم با پسزمینهی شیطان بودنِ جبرائیل منجر به طرحِ افسانهی غرانیق میشود؛ افسانهای كه در آن گفته میشود شیطان در نقشِ جبرائیل بر پیامبر نازل میشود و آیاتی شیطانی را واگو میكند. پیامبر نیز این چند آیه را -در موردِ لات و منات و عزی- برای مردم میخواند، نزدیك به آن شعارِ جاهلی كه این سه دخترانِ خدا، صاحبِ شفاعت هستند. (اللات و العزی، و منات ثالثه الاخری، فانهن الغرانیق العلی، و ان شفاعتهن لترتجی) پس از آن جبرائیل دوباره نازل میشود و آیات را تصحیح میكند. "افرایتم اللات و العزی، و منات الثالثه الاخری، الكم الذكر و الانثی، تلك اذا قسمه ضیزی" (نجم 19-22) طرفه این جاست كه سازندگان و جاعلانِ این افسانه به آیاتِ ابتدایی همین سوره نظر نیانداختهاند كه: "و ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی" (نجم 2-3)البته جبرائیلِ رشدی، خود شیطان است و در واگویههای درونی اعتراف میكند كه اصلا نمیداند كه خدا كیست! (صفحات 113 تا 125).بگذریم كه فرقِ معدودی در مسلمانان این روایتِ جعلی را قبول دارند. تازه آنها نیز نه به صورتی كه رشدی مساله را شرح میدهد. رشدی نزولِ آیاتِ شیطانی را در مجلسی بیان میكند كه مهاند (در این نقد متعمدا از این لغت استفاده میگردد.) با هند خلوت كرده است. (صفحهی 121) طرفه این جاست كه در همین اثنا، خبر میرسد كه حمزه، برادرانِ هند را كشته است! (بیتوجهی به تاریخ در یك اثرِ داستانی، قابلِ اغماض است، اما اگر اولا اثر ادعای بیانِ تاریخ را نداشته باشد، و ثانیا مسالهی تاریخی، مسالهای نباشد كه با حیثیتِ كسی -نه كسانی، چه رسد به حیثیتِ دینی كه عمیقترینِ انواع است- چالش داشته باشد.) البته از نویسندهای كه خالد را اولین مسلمان میداند و او را سقا WATER CAREER مینامد(صفحهی 104) و سلمان را كجاندیش میداند، اینگونه تاریخنویسی بیراه نیست.آیاتِ شیطانی با طرحِ افسانهی غرانیق آغاز میگردد و در ادامه، نویسنده به خود جرات میدهد كه توصیفی از زندهگیِ مهاند و رابطهی او با همسرانش ارائه كند كه حتی در شانِ یك انسانِ عادی نیز نیست. اینجا نكتهای قابلِ تامل وجود دارد. فِرَقی از مسلمانان كه جرات نمودند، پیامبرشان را تا حدی تنزل بدهند كه خطاكارش بنامند -آنهم در سترگترین رسالت كه همانا بیانِ وحی باشد- در نوشتنِ این اثر و امثالِ آن مسوولاند. اگر نبود آن كژیِ آغازین، این انحرافِ پسینی هرگز شكل نمیگرفت.هرگز نمیتوانم به خود بقبولانم كه به دروغ بنویسم این قصه را بدونِ تعصب خواندهام و فقط آن را به لحاظِ داستانی سنجیدهام. ضمن این كه به هیچ وجه از بیانِ این جمله احساسِ افتخارآمیزی و غرور آزاداندیشانهای ندارم. چه ظاهرِ زیبایی دارد این جمله و چه باطنِ مجوفی. یعنی چه كه بدونِ تعصب متنی را خواندن؟ بدونِ داوری؟ این كار را بلد نیستم. این یعنی این كه تكهای از خود را جدا كنم و بدونِ آن بخوانم و بدونِ آن بنویسم. ما با همهی خودمان میخوانیم و مینویسیم...آیاتِ شیطانی علیرغم بهرهگیری از روایتِ مدرن، رئالیسمِ جادویی، رنگ و بوی بومی در فصول مربوط به سالادین چامچا، هرگز به پختهگی اثرِ قبلیِ رشدی، "شرم" نیست. با خواندنِ این اثر دو احساسِ متفاوت در آدمی شكل میگیرد. اولی كه مربوط به فصولِ سالادین چامچا است؛ كه احساسِ نوستالژیكِ دربهدریِ خودخواستهای است كه نویسنده صادقانه بیان كرده است... و در موردِ فصولِ مربوط به صدر اسلام، چیزی نمیتوان گفت جز فورانِ عنادی بیشرمانه، هرزهنگاریِ موهنی كه هیچ دلیلی برای آن نمیتوان پیدا كرد.رشدی در این كتاب، گویی عقده گشوده است. آن هم با زبانی موهن و نگاهی وقیح. بدتر از همه ناجوانمردیِ اوست كه بدونِ داشتنِ اطلاعاتِ تاریخی، به نثری نوشته كه كار را به قصهای تاریخی مینمایاند. در صفحهی پایانیِ كتاب با ذكرِ نامِ انتشارات، حتا اسمِ مترجمِ قرانی را كه از آن چند آیه از سورهی نجم را به امانت گرفته، ذكر میكند. وه كه چه امانتداریِ معصومانهای! سه چهار اسمِ خاص و توصیفِ فضای كهن و چنین توضیحاتی، خوانندهی ناآشنا را میفریبد كه با نصِ تاریخ روبهرو شده است. و این نه فقط یك اهانت ساده و هرزهدرایی عنیف است، كه یك دروغِ آشكار است. پوشیدنِ ردای تحقیقِ متدلوژیك بر اندامِ لمپنیزم، بسی موهنتر از دشنامی است كه از دهانِ یك لمپنِ خیابانگرد بیرون میآید...اغلبِ آثاری را كه پخش و نشرشان توسطِ كلیسای كاتولیك ممنوع شده است، دیدهایم و خواندهایم؛ خاصه كتب و فیلمهای سینمایی را. در همهی این آثار یك تشابه به چشم میخورد. نقشِ انسانی -فرومعنوی، غیرآسمانی- دادن به حضرت مسیح. این مهمترین تشابه بینِ همهی این آثارِ ممنوع است. اما این آثار تا كجا پیش رفتهاند؟ تا چه حد در این رفتار جسور بودهاند؟اصالتاً نمایشِ رفتارِ انسانیِ یك معصوم، مذموم نیست. سیرهنویسی در اسلام اینچنین رسالتی را برعهده داشته است. البته از آنجا كه اسلام فاصلهی زمانیِ كمتری با دورهی معاصر داشته است، تواتر، عاملِ تعیینكنندهای در سیرهنویسی بوده است و اختلاف كمتر از سیرهنویسیِ مسیحیت بوده است. اوایلِ تیرماهِ 79، در شبكهی ABC یك برنامه از خبرنگاری معروف -PETER JENING- پخش شد كه در آن با مصاحبه و به تصویر كشیدنِ چند اثر باستانی ثابت(!) شد كه عیسا بالكل به صلیب كشیده نشده است و یهودیان او را نكشتهاند. اگر چه این تحقیق با نصوص دینیِ ما مسلمانان سازگار است اما این ظریفه را نباید از خاطر برد كه این خبرنگار از زمرهی معروفترین خبرنگاران سیاسی است و تمامِ این برنامه بدین جهت ساخته شده بود كه ثابت كند یهودیان بیگناهند! بنابراین هیچ تعجب نكنید اگر در برنامهی بعدی جنینگ دیدید كه حزبالله لبنان عاملِ اصلیِ قتلِ حضرتِ عیسا مسیح است!باری، در تاریخِ مسیحیت، به خلافِ اسلام، جای بازی با نصوص و سیره وجود دارد. اما این بازی قواعدی داشته است. اگر چه در همهی آثارِ ممنوع كلیسای كاتولیك شانِ عیسا مسیح از پیامبری به یك انسان تنزل یافته است، اما هیچگاه این انسان به یك انسانِ عادی و معمولی تبدیل نشده است. این انسان همواره قصدِ خیر داشته است، حال آن كه شاید -از دید مصنف و مولف- به این مقصود نرسیده باشد. یعنی مولف این گونه احساس كرده است كه شخصی بدونِ اتصالِ به غیب، ادعای پیامبری كرده است، تا خلق را به سعادتی رهنمون شود، اما در قصدِ او شكی نكرده است اگر چه شاید به اصلِ سعادت مشكوك باشد...اما سلمان رشدی... او به نحوِ عنیفی از این مرز نیز پافراتر گذاشته است. مهاند را با بیشرمی همیشه با صفتِ كاسبكار BUSINESSMAN نام میبرد. (صفحاتِ 91،92،93و...) او هیچگاه در موردِ وجودِ خدا و ارتباطِ جبرائیل با مهاند شك نمیكند، بلكه به نحوِ ملوثی همهی این شخصیتها را نه به شخصیتهایی عادی، كه به خطاكارانی معمولی تبدیل میكند. در واگویههای مهاند میخوانیم كه: "نامهبر خدا بودن چندان لذتی ندارد..." (صفحهی 112)فتوا، لغتی بود كه از سالِ 1368(ه.ش) به ادبیاتِ انگلیسی (بخوانیم جهانی) راه یافت و به جای RELIGIOUS STATEMENT یا ENCYCLICAL نشست. پیش از آن، همین دو واژه ی مهجور- به جای فتوا به كار میرفتند. رسانههای غربی بیانِ ابتداییِ فتوای امام را به نحوی نادرست ارائه كردند و شگفتانگیز این كه همین بیان به داخلِ كشور نیز راه یافت. آنها دلیل فتوای قتلِ رشدی را ارتداد نامیدند. تبعاً گروهی، از جمله خودِ رشدی بلافاصله در این كه از اصل رشدی مسلمان بوده باشد، تشكیك كردند. طرفه اینجاست كه امام بر مبنای ارتدادِ رشدی، فتوای قتل او را صادر نكرده بود، بلكه به دلیل سابالنبی بودن، او را مهدورالدم دانسته بودند.بعدها این فتوا تبعاتی چند را پدید آورد. خالهزنكیترینش مسالهی اعتذارِ خودِ رشدی بود كه چون بچهی خردسالی به عذرخواهی افتاد. سیاسیترینش مسالهی خروجِ همزمانِ همهی سفرای جامعهی اروپایی بود، در اعتراض به فتوا. و بهترینِ تبعاتش ناامنی برای اهانتكننده به مقدسات اسلام بود. آنهم در روزگاری كه هر سریالِ تلویزیونی در هر شبكهای جرات میكند به مقدساتِ مسیحیت و سایرِ ادیان توهین كند. آخرینش قسمتِ انتهایی سریالِ JESUS CHRIST بود كه از یك شبكهی عمومی تلویزیونِ امریكا پخش شد و در آن پیش از مصلوب كردنِ مسیح، یك فكلكراواتیِ مرتبِ معاصر، كانه یك مجریِ تلویزیونی واردِ صحنه شد و جلو سربازانِ پیلاتوس را گرفت. مقابلِ عیسا پردهای پانوراما باز شد و جنگهای صلیبی را نشانش داد كه سربازان فریاد میكشیدند، IN THE NAME OF JESUS "به نامِ عیسا" و حمله میكردند، بعد دادگاههای تفتیشِ عقاید قرون وسطا و بالكل تا جنگ جهانیِ دوم، همه را به گردنِ دین انداخت. بعد هم میكروفون را جلو برد و پرسید: آیا میارزید؟ (جالب این كه پخشِ این سریال كه سی سالِ پیش میتوانست مجازاتی نابخشودنی برای مولف داشته باشد، موردِ اغماضِ كلیسای كاتولیك و حتا مسیحیان قرار گرفت!) این همان حركتی است كه اگر آغاز شد، پایانی بر آن متصور نیست و نهایتا میتواند به هر اهانتی بیانجامد.اما این فتوا علاوه بر این تبعات، تبعِ دیگری هم داشت كه من آن را عجیبترین مینامم. عجیبترینِ تبعات نبود مگر اظهارِ نظرِ پارهای از سیاسیون كه فتوای امام را یك فتوای مذهبی نامیدند و نه سیاسی كه البته عرفِ دیپلماتیك را رعایت كرده باشند و مصلحتِ... (و ما كه بالاخره نفهمیدیم سیاستِ آنها عینِ دیانتِ ماست یا عینِ دیانتِ خودشان...)آنها اینسان گفتند كه امام خمینی با شخصیتِ مذهبیِ خود و به عنوانِ یك مرجعِ دینی این فتوا را داده است و نه به عنوانِ یك رهبر و مسوولِ حكومت. این خطا از این پندارِ نادرست ناشی شده است كه گمان میكند، كلیتها را میتوان به اجزا تجزیه كرد. پس بلافاصله برای امام دو شخصیت قائل شدند، شخصیتی سیاسی تحتِ عنوانِ رهبر، و شخصیتی دینی تحتِ عنوان مرجع. انگار كه این دو شخصیت كاملا مستقل از هماند و كردارهای این یكی، دخلی به رفتارهای دیگری ندارد. این همان جزئینگری روشمندِ علمِ تجربیِ معاصر است كه بدبختانه به عرصهی تفكر در علومِ انسانی نیز سرایت كرده است.این جنس جداسازی و تجزیه به عواملِ اول، از همان سنخِ بدونِ تعصب متنی را خواندن است. سنخی كه نه ممكن است و نه مطلوب. ممكن نیست كسی بتواند بدونِ هیچ تعصب، پیشداوری، پیشفرض، متنی را بخواند. ممكن نیست كسی با جزئی از خود، جایی را ببیند. آدمی با كلیتِ خود مینگرد، میخواند و... حتا نگاهِ ما به طبیعتِ اطراف، انتخابی است از كلِ طبیعت. نه یك نگاهِ صرفاً تصادفی. این انتخاب برمیگردد به همهی آنچه در خود اندوختهایم؛ دین، محیطِ تربیتی، آموزههای دورانِ كودكی، تحصیل... تازه فرض كنیم كه چنین نگاهِ بدون پیشفرضی ممكن باشد، چه مطلوبیتی دارد این نگاه؟ این تنها كمك میكند كه همه یكجور بنگرند. چه حسنی در این نگرش هست؟ نگرشِ گلهوار كه فردیتِ هیچكسی را در نظر نمیگیرد. این همان گرفتاریِ سهمگینی است كه امروز در تب و تابِ گفتوگوی میانِ تمدنها، پدیدهی جهانی شدن GLOBALIZITON و غیرِ آن داریم. مگر میتوان از تمدنی تنها خوبیهایش را جدا كرد؟ كلیتِ یك تمدن هیچگاه قابلِ تجزیه به اجزای كوچكتر نیست. گرفتنِ تكهای از یك تمدن، لاجرم باعث اتصال به سایرِ پارههای آن خواهد شد. در مثل دقیقا مانندهی آن است كه بگویی من با انگشتِ كوچكِ پای فلانی رفاقت میكنم. نمیتوانی انگشتِ پا را بگیری و او را نگیری، نمیتوانی انگشت پا را بگیری و در حریمِ او نروی. از همه مهمتر نمیتوانی انگشتِ پا را ببری و با آن انگشتِ بریده رفاقت كنی. دیگر زمانهی شاعرانی كه عاشقِ نقطهای روی پیشانیِ دلبر میشدند به سر آمده است...به هر صورتِ فتوای امام، فتوای امام بود. نه فتوای رهبر و نه فتوای مرجع. فتوایی كه حلال شمرد خونِ كسی را كه به زندهگیِ دیگران تعرض كند. فتوایی كه ایستاد روبهروی شعارِ فریبای دورانِ مدرن كه "جان مقدم بر اندیشه است." كه اگر جان مقدم بر اندیشه باشد، ظاهر این است كه جان ارجمندی یافته؛ باطن، بیارجیِ اندیشه است. یعنی هیچ اندیشهای نمیتوان یافت كه برای آن بتوان جان فدا كرد... با این شعار كه حقا هم شعارِ دورانِ معاصر است، فاتحهی آرمان و آرمانخواهی خوانده خواهد شد، و در عوض خیالت تخت كه هر چه خواهی بگو، به سخره و به طعنه... و فتوا مقابلِ این شعار ایستاد. و اهلِ فتوا را نیز چارهای جز این نیست...کلیدواژه: آیات شیطانی، سلمان رشدی، افسانه غرانیق، SALMAN RUSHDIEمنبع: لوح لینک ها شرایطی كه منتهی به حكم اعدام سلمان رشدی شد فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]
صفحات پیشنهادی
نقدی بر كتاب آیات شیطانی
نقدی بر كتاب آیات شیطانی در بازار كتاب قاعده بر این است كه نقل و حدیث دربارهی كتاب -چه تعریف و تمجید و چه دشنام و ناسزا- بر تعداد خواننده میافزاید؛ اما این ...
نقدی بر كتاب آیات شیطانی در بازار كتاب قاعده بر این است كه نقل و حدیث دربارهی كتاب -چه تعریف و تمجید و چه دشنام و ناسزا- بر تعداد خواننده میافزاید؛ اما این ...
قضیه آیات شیطانی و فتوای تاریخی امام
وزیر خارجه انگلیس ضمن ابراز تاسف از انتشار کتاب آیات شیطانی خود و دولت .... با اول اسفند ماه 1367 با کنایات و استعارات مختلف به نقد حکم امام قدس سره نشست و ...
وزیر خارجه انگلیس ضمن ابراز تاسف از انتشار کتاب آیات شیطانی خود و دولت .... با اول اسفند ماه 1367 با کنایات و استعارات مختلف به نقد حکم امام قدس سره نشست و ...
به کدام ساز برقصیم؟!
در نکوهش و رد کتاب سیاه آیات شیطانی بسی گفتهاند و باز باید گفت. ... بگویم، نویسنده جوانی از همین کشور به تازگی داستان بلندی در نکوهش و نقد شخصیتهای طرد شده ...
در نکوهش و رد کتاب سیاه آیات شیطانی بسی گفتهاند و باز باید گفت. ... بگویم، نویسنده جوانی از همین کشور به تازگی داستان بلندی در نکوهش و نقد شخصیتهای طرد شده ...
اولیاء الطاغوت و اصحاب النار
جهان غرب با انتشار كتاب آیات شیطانی اوج استیصال خود را در برابر عظمت و ... می توان یافت گارودی در كتاب خود براساس روش های علمی و مستدل به نقد اسطوره هایی كه ...
جهان غرب با انتشار كتاب آیات شیطانی اوج استیصال خود را در برابر عظمت و ... می توان یافت گارودی در كتاب خود براساس روش های علمی و مستدل به نقد اسطوره هایی كه ...
یادداشت مهاجرانی درباره پاپ
این راز آشکار شگفت انگیزی است که در کتاب آسمانی ما، بیش از زندگی پیامبر اسلام از ... همان حال و هوایی را داشتم که وقتی نقد رمان آیات شیطانی را می نوشتم. ...
این راز آشکار شگفت انگیزی است که در کتاب آسمانی ما، بیش از زندگی پیامبر اسلام از ... همان حال و هوایی را داشتم که وقتی نقد رمان آیات شیطانی را می نوشتم. ...
بعد از تو هيچكس نخواهد خنديد
اما کتاب سلمان رشدی نه کتابی در رد یا نقد دین اسلام که یک توهین نامه بود و سزای ... در ژاپن مترجم ژاپنی آیات شیطانی در اثر حمله ی مسلمانان ژاپنی کشته شد و ...
اما کتاب سلمان رشدی نه کتابی در رد یا نقد دین اسلام که یک توهین نامه بود و سزای ... در ژاپن مترجم ژاپنی آیات شیطانی در اثر حمله ی مسلمانان ژاپنی کشته شد و ...
«صادق هدایت» در حد «سلمان رشدی» به ائمه اهانت میكرد!
نشست نقد و بررسی كتاب «آنك آن یتیم نظر كرده» نوشته «محمدرضا سرشار» صبح امروز با ... نوشته «نیكوس كازانتزاكیس» كه این جریان تا كتاب «آیات شیطانی» ادامه یافت. ...
نشست نقد و بررسی كتاب «آنك آن یتیم نظر كرده» نوشته «محمدرضا سرشار» صبح امروز با ... نوشته «نیكوس كازانتزاكیس» كه این جریان تا كتاب «آیات شیطانی» ادامه یافت. ...
پلورالیسم دینی در بوته نقد (1)
این آیات، وحدت طریق را میرساند و این که چیزی به عنوان طریقت در کنار شریعت یا جدا .... در آن صورت، هدایتگری خدا کجا رفته و چگونه گستره اغواء شیطان ـ که کیدی ضعیف دارد ... رونمایی از کتاب های آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در همایش ایشان ...
این آیات، وحدت طریق را میرساند و این که چیزی به عنوان طریقت در کنار شریعت یا جدا .... در آن صورت، هدایتگری خدا کجا رفته و چگونه گستره اغواء شیطان ـ که کیدی ضعیف دارد ... رونمایی از کتاب های آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در همایش ایشان ...
دو چهره از دو دین
... نقدی بر روش های تبلیغ و معرفی رسول مكرم اسلام به جوانان و علاقمندان است. .... از مردم دنیا را آلوده می سازد ( كه نمونه بسیار كوچك آن كتاب آیات شیطانی ...
... نقدی بر روش های تبلیغ و معرفی رسول مكرم اسلام به جوانان و علاقمندان است. .... از مردم دنیا را آلوده می سازد ( كه نمونه بسیار كوچك آن كتاب آیات شیطانی ...
مهمترین عناوین روزنامه های صبح
آفرینش:مجلس تصویب کرد: حبس و جزای نقدی مجازات هکرهای رایانه ای طرح اسیتضاح ... خیلی ها می خواهند کتابهایی مثل آیات شیطانی منتشر کنندمجلس طرح تحول اقتصادی را ...
آفرینش:مجلس تصویب کرد: حبس و جزای نقدی مجازات هکرهای رایانه ای طرح اسیتضاح ... خیلی ها می خواهند کتابهایی مثل آیات شیطانی منتشر کنندمجلس طرح تحول اقتصادی را ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها