واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: وجوه تشابه و تمايز سينماي قرآني و ديني / 26دبير گروه قرآن و معارف سيمافيلم:نميتوان سينما را بعد از اضافه كردن قيد قرآن همان سينماي ارزشي تصور كرد
گروه هنر: وقتي قيدي را به سينما اضافه ميكنيم بايد آن قيد سينما را تحديد بكند يعني اضافه كردن قيد به غرض كاربردي بايد صورت گيرد و نميتوان سينما را بعد از اضافه كردن قيد قرآن، همان سينماي ارزشي تصور كرد.
سيما فيلم در دهه اخير رويكردي جديتر و برنامهريزيشدهتر به توليدات قرآني و مذهبي داشته است كه نمونه بارز آن را ميتوان در مجموعههايي همانند «يوسف پيامبر»، «مختارنامه» و فيلمهاي متعدد تلويزيوني مشاهده كرد. حضور «احمد شاكري» دبير گروه قرآن و معارف سيما فيلم در خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) فرصتي مغتنم بود كه اين رويكرد و وضعيت توليدات سيمافيلم را با وي در قالب نشستي به نقد و بررسي گذاريم كه البته اين بحث با نگاهي به تعاريف مختلف از سينماي قرآني و ديني، وجوه تشابه و تمايز آثار زيرمجموعه اين تعاريف و همچنين آثاري كه از دايره اين تعاريف خارج ميشوند آغاز شد.
كتاب قرآن سرچشمه اصلي تمام هستها و نيستها و بايدها و نبايدها
شاكري در ابتداي بحث خود در پاسخ به پرسش خبرنگار ايكنا مبني بر اينكه تعريف شما از فيلم قرآني چيست؟ گفت: زندگي ما آميزهاي از هستها و نيستهايي است كه از معارف ما منبعث شده و در زندگي مسلمانان كتاب قرآن سرچشمه اصلي تمام هستها و نيستها و بايدها و نبايدها است.
وي افزود: البته منابع ديگري نيز وجود دارند كه كمككننده ما در استفاده از اين منبع هستند، لذا قرآن را به عنوان يك مصحف تلقي كردن يك فهم ناقص از منابع ديني است، چراكه به عقيده ما شيعيان، ائمه قرآن ناطق هستند و كلام و رفتار آنها راهنماي ما در عمل به قرآن است، حتي ميتوان گفت كه اگر ائمه نباشند قرآن به درستي درك نميشود.
اين نويسنده اضافه كرد: به واسطه توضيحات فوق بايد در تعاريف قرآني دقت عمل لازم را به عمل آورد، البته نكته مهم در توليدات سينمايي يا تلويزيوني كه با جوهره درام درهم آميخته، اين است كه درام جداي از زندگي نيست، زيرا فردي كه ارزشهايي را در زندگي خود دنبال ميكند در حقيقت خط داستاني خاص را دنبال ميكند كه در همه قالبهاي روايي چون فيلم، داستان، تئاتر و... ديده ميشود.
دبير گروه قرآن و معارف سيمافيلم درباره الگوهاي رفتاري و قياس آن با معيارهاي قرآني و همچنين تعريف فيلم قرآني گفت: رفتار يك فرد است كه مشخص ميكند معيارهاي وي در زندگي مناسب با الگوهاي قرآني است يا خير، اما در سينما وقتي ميخواهيم تقسيمبندي كنيم كه چه فيلمي قرآني يا غيرقرآني است بايد گفت اينگونه تقسيمبنديهاي نظري مناسب تمام فيلمسازان سينمايي نيست، زيرا هنرمند كسي است كه اثر مورد نظر خود را توليد ميكند و سپس اين نظريهپردازان و منتقدان هستند كه ساختارشناسي و قرارداد آن اثر در مكاتب خاص ادبي را انجام ميدهند.
تفاوت نگاه منتقدان و فيلمسازان
وي متذكر شد: كمتر هنرمندي يافت ميشود كه قبل از توليد اثر خود برايش عنواني را در نظر بگيرد و بگويد من ميخواهم فلان مكتب را مورد توجه قرار دهم به همين دليل بايد توجه داشت برخي از اصطلاحبنديها بيشتر به كار منتقدان ميآيد تا فيلمنامهنويسان، چون در گام اول يك هنرمند منظرگاهش جزيي است، اما يك منتقد از منظري كلي به قضايا نگاه ميكند يعني اول اثر هنري را در كليت خودش نوعبندي ميكند بعد انتظارات خاصي را براي اثر هنري طراحي ميكند و با آن انتظارات اثر هنري را معني ميكند، در حاليكه هنرمند در حالت كلي ديدگاهش جزيينگر است به همين دليل بيشتر به مصاديق اشاره ميكند نه كليت و با ماده خامي درگير است كه جنسش رفتار و فكر يك آدم خاص است.
وي ادامه داد: آنچه مشخص است ما در جزييات مشكل آنچناني نداريم البته ممكن است در تعريف كليات با هم اختلافاتي داشته باشيم، اما در بحث مصداق، نظر تمام منتقدان به يك مصداق ختم ميشود كه اين همان ذات جزيينگر هنر است كه حرف كلي خود را در قالب مصداق جزيي ميزند.
اين نويسنده تاكيد كرد: بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه در پرداختن به برخي اصطلاحات و عناوين بايد ديد كه به چه جهت و از طرف چه كسي اين عنوانبنديها طرح ميشود و به كار چه كسي ميآيد.
وي با توجه به تعاريف فوق يادآور شد: در زمينه تعريف كامل از فيلم قرآني يك تعريف عام وجود دارد و يك تعريف خاص، البته براي رسيدن به تعريفي از فيلم قرآني شايد نتوان به ذات اصلي اين تعريف دست يافت، چراكه در تعريف مفهوم فيلم و مفهوم قرآني وحدت نظر وجود ندارد، حتي هنگامي كه مفهوم قرآني تبديل به مفهوم ديني هم ميشود اين اختلاف نظر بيشتر ميشود.
وقتي قيد قرآني را به سينما اضافه ميكنيم چه آثاري را از اين ژانر خارج ميكنيم؟
شاكري خاطرنشان كرد: براي اينكه ارزش و جايگاه عنوان قرآن را در تركيب سينما و قرآن متوجه بشويم، فكر كنم سادهترين روش بررسي مفهوم ضديست كه با اضافه كردن اين قيد(قرآني) به سينما با آن روبهرو ميشويم، زيرا هر قيدي كه به سينما اضافه ميشود معنايش اين است كه فيلمهايي هستند كه در اين تعريف نميگنجند و با اين قيد آثاري را از اين حوزه خارج ميكنيم. حال سوال اين است كه موقعي كه ميگوييم سينماي قرآني منظور ما چيست؟ يعني وقتي قيد قرآني را به سينما اضافه ميكنيم چه آثار ديگري را از اين ژانر خارج ميكنيم.
وي ادامه داد: از جمله آثاري كه در خارج از دايره فيلمهاي قرآني قرار ميگيرند ميتوان به آثاري اشاره كرد كه دربرگيرنده مسايل ضدقرآني است؛ يعني تمام معارفي كه خلاف جهت قرآن حركت ميكند كه ميتوان به آن سينماي الحادي نيز گفت. در سوي ديگر تعبير فيلم قرآني است كه مضامين ديني را دربرميگيرد و تنها قرآن به عنوان تعيينكننده موضوع است، بنابراين قيد قرآن گاهي اوقات قيد موضوعي است و گاهي اوقات نيز قيد مضموني است، البته قيد مضموني نيز به اين معناست كه معارفي كه در قرآن آمده مستقيم در سينما مطرح شود كه اين نوع آثار در مقابل آن تعريف ضدقرآني قرار دارد.
تعريف قيد مضموني و موضوعي در سينماي قرآني
وي اعلام كرد: اما اگر اصل را در فيلم قرآني قيد موضوعي در نظر بگيريم به اين معنا است كه فيلم به چيزي پرداخته كه جزو موضوعي از قرآن است كه به صورت خاص اين تعريف براي قصهها و فيلمهايي طراحي شده كه شخصيت، موقعيت و قصههايش را از دل اين مصحف گرفته است، كه به عقيده من اين نگاه كارآمدترين تعريفي است از سينماي قرآني ميتوان داشت لذا در تعبير من وقتي ميگوييم سينماي قرآني در مقابلش سينماي غيرقرآني موجود است در حاليكه وقتي ميگوييم ادبيات دفاع مقدس در مقابل آن ادبيات انقلاب قرار ندارد، چراكه اين دو واژه دو موضوع مجزا هستند.
شاكري يادآور شد: به نظر من اين تعريف كاربرديترين نگاه به سينماي قرآني است كه اگر اين تعريف را كنار بگذاريم حوزه فيلم قرآني اثري ميشود همسنگ با تعريفي كه براي فيلم ديني و يا اخلاقي در نظر گرفته ميشود كه به عقيده من تعريفي كاربردي نيست.
خبرنگار ايكنا در اين قسمت از گفتوگو اظهار داشت: بنا به تعريف شما ما بايد بسياري از گونههاي سينمايي را از اين دستهبندي قرآني خارج كنيم، اما مگر ميتوان براي نمونه به فيلمهايي كه در ژانر دفاع مقدس توليد شده و به بهترين نحو مضاميني چون جهاد و يا شهادت را تعريف ميكند قرآني نگفت؟ آيا اصولا اين جزيينگري آسيبي نيست كه در نهايت سينماي قرآني را با مهجوريت روبهرو ميكند؟
نميتوان سينما را بعد از اضافه كردن قيد قرآن، همان سينماي ارزشي تصور كرد
شاكري پاسخ داد: من در توضيحات خود دو تعريف (موضوعي و مضموني) براي فيلم قرآني در نظر گرفتم كه به نظر من در شكل دوم (مضموني) تقسيمبندي شكلي بيفايده است زيرا وقتي قيدي را به سينما اضافه ميكنيم بايد آن را تحديد بكند يعني اضافه كردن قيد به غرض كاربردي بايد صورت گيرد، زيرا نميتوان سينما را بعد از اضافه كردن قيد قرآن، همان سينماي ارزشي تصور كرد، البته من اعتقاد دارم كه اين قيد اگر قرار بگيرد تعاريف كاربرديتر ميشود به نحوي كه به كار منتقد يا نويسنده ميآيد، البته اين محدود كردن قرآن نيست بلكه اين سينماست كه محدودتر و تخصصيتر شده است.
سوال ديگر ما از دبير گروه قرآن و معارف سيما فيلم اين بود كه اگر قرار باشد بنا به تعريف شما يك فيلم بر مبناي سوره «ناس» ساخته شود چگونه ميتوان شخصيت، مسئله و موقعيت را در آن لحاظ كرد؟
سفارش به مضمون شايسته نيست
وي جواب داد: در سوره ناس هر شخصيت، مسئله و موقعيت قرآني كه وجود داشته باشد ميتواند در تقسيمبندي قرآني سينما آن را لحاظ كرد، البته اين روش كه سفارشي در جهت خلق فيلمنامه بر اساس سورهاي انجام شود روشي پسنديده از نگاه فيلمنامهنويس نيست و بايد چيزي را سفارش داد كه جزيي از اجزاي قصه باشد. در حقيقت بايد گفت كه سفارش به مضمون شايسته نيست، بلكه سفارش بايد بر اساس يكي از عناصر داستان باشد كه در دل يك مضموني وجود دارد.
وي تاكيد كرد: ميخواهم اين نكته را به وضوح اعلام كنم كه مشكل ما در فيلم يا فيلمنامه قرآني مشكل مضموني نيست، بلكه اشكال در روش يا تجربه يا تطبيق است كه سد راه توليدات قرآني در سينما يا تلويزيون شده است. در حقيقت بايد گفت كه مشكل از جايي آغاز ميشود كه هنر آغاز ميشود، زيرا هنر از يك جرقه اوليه و ايده شروع و به يك قصه يا فيلمنامه ختم ميشود.
شاكري در ادامه اين نشست سينماي ديني را نيز اينگونه مورد ارزيابي قرار داد كه؛ بسياري از مصاديق ارائه شده در فيلمهاي ديني ممكن است گزارههاي ديني داشته باشد، اما شايد نتيجه حاصله يا روش پرداخت ديني نباشد.
نگاه ما به سينماي ديني با نگاهي كه غرب به سينماي ديني دارد متفاوت است
وي تاكيد كرد: در مذهب شيعه ما معتقد هستيم كه وجود راهنما جزو ضروريات است همانطور كه در حديث داريم كه «هر كس كه بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است»؛ به همين دليل تصوري كه ما از دين داريم آن چيزي است كه ائمه به ما گفتهاند بنابراين نگاه ما به سينماي ديني با نگاهي كه غرب به سينماي ديني دارد متفاوت است.
خبرنگار ايكنا در اين بخش سوال كرد: آنچه مشخص است مفاهيم و قصص قرآن ظرفيتهاي بالايي را براي تبديل شدن به فيلم داراست حال چگونه است كه ما هنوز نتوانستهايم به درستي در سينما و يا تلويزيون به شكلي مناسب مبلغ مفاهيم قرآني باشيم؟
دبير گروه قرآن و معارف سيما فيلم جواب داد: البته من با اين ادعا كه سينما و يا تلويزيون نتوانسته تا به حال به شكلي بهينه از قرآن استفاده كند موافق نيستم، اما موافقم كه از لحاظ كمي در توليد آثار قرآني موفق نبودهايم كه اين رويكرد نيز تابع علتهاي گوناگون است كه البته به هيچ وجه اين ضعفها به مفهوم برنميگردد، بلكه بايد دليل آن را در بين سينماگران جستجو كرد.
سينماگران بايد در مقابل علمايي كه عمر خود را در خدمت تفسير دين بودهاند پاسخگو باشند
وي در پاسخ به پرسشي ديگر مبني بر اينكه نقش حوزهها در ارتباطي دوسويه با سينماگران در خلق آثار قرآني چگونه بوده، گفت: من با اين توجيه كه حوزههاي علميه همكاري مناسب با سينماگران در ساخت فيلم قرآني نداشته، موافق نيستم چراكه سينماگران بايد در مقابل علمايي كه كل عمر خود را در خدمت تعريف و تفاسير ديني بودهاند پاسخگو باشند كه چه كارهايي مبتني بر قرآن در هنر انجام دادهاند.
اين نويسنده براي درك بهتر موضوع مثال زد: براي نمونه آيتاللهالعظمي «جوادي آملي» بابهاي بيشماري از معارف را به روي ما بازكردهاند، پس چرا داستاننويسان و سينماگران ما از اينگونه منابع تا به حال استفاده لازم را نكردهاند، بنابراين ناآگاهي يا تلاش كم برخي اهالي هنر را نبايد به حساب كمكاري اهالي حوزه گذاشت.
ادامه دارد...
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]