محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829336370
پادکست | سفرنامه صوتی «شاید اربعین» (روز پانزدهم - قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: روایتی شنیدنی از سفر اربعینی جواد موگویی.
دانلود ذهنم هنوز درگیر شهدای حشدالشعبی است که چرا عراقی‌ها تصاویر کشته‌های خود در سه جنگ با ایران، کویت و آمریکا را در مسیر نصب نکرده‌اند؟!
مگر آنها شهید وطن نیستند؟! چرا فقط عکس شهدای حشدالشعبی بر سر در موکب‌ها هست؟
میرسم به موکبی عراقی. از حاج‌نبی پیرمرد صاحب موکب و اهل بصره سوالم را می‌پرسم. می‌گوید «آنها مظلوم بودند. خونشان هدر رفت. جنگ‌های قبلی جهاد فی‌سبیل‌الله نبود. اما جنگ با داعش به فتوای آیت‌الله سیستانی بود برای دفاع از مقدسات و وطن»
می‌ترسم سوالاتم کدورت ایجاد کند. بسنده می‌کنم و راه پیش می‌گیرم.
مردی میانسالِ با یک پای قطع شده توجهم را جلب میکند.فتح‌الله کلهر از بچه‌های تیپ ۱۰سیدالشهدا که ۲۱سالگی در عملیات والفجر ۸ یک پایش رفته. می‌گوید «خیلی از اینها به اجبار استخبارات و حزب بعث می‌آمدند. خانواده‌هایشان را گرو نگه می‌داشتند. اما برخی‌شان هم نسبت به ایرانیها جهل داشتند. خاطرات شهید ابراهیم هادی را بخوان. میرود روی خاکریز به سمت عراقی‌ها اذان می‌گوید. یهو به سمتش تیراندازی می‌شود اما چند دقیقه بعد ۱۸عراقی خود را اسیر می‌کنند! فرمانده اسرا می‌گوید: «به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند ما برای اسلام به ایران حمله می‌کنیم و با ایرانیها می‌جنگیم. باور کنید همه ما شیعه هستیم. اما وقتی می‌دیدیم فرماندهان عراقی مشروب می‌خورند و اهل نماز نیستند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم. صبح وقتی دیدم رزمنده شما باصدای بلند اذان میگفت، تمام بدنم لرزید. وقتی نام امیرالمومنین را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت می‌جنگی. نکند مثل ماجرای کربلا...»
.
حاج‌فتح‌الله موکب روبرو را نشان می‌دهد و می‌گوید: «سیدناصح صاحب این موکب است که ۱۰سال در ایران اسیر بوده. در اردوگاه پرندک ولی الان خادمی زوار را میکند. راستی امشب میثم مطیعی اینجا بود و الان مهمان خانه سیدناصح است»
.
عراقی‌ها جنگ با ایران، کویت و حتی آمریکا را نه دفاع می‌دانند و نه مقدس. میلی به حرف زدن در باب جنگ با ایران ندارند.بنای‌شان برفراموشی‌ست.
وقتی جنگ نه از باب دفاع از وطن باشد و نه از مقدسات، بایدهم مردمش سعی در فراموشی آن داشته باشند. هجوم به کشور دیگری چیزی جز خجالت و شرم و جایی برای افتخار به آن ندارد. درست برعکس ما که جنگ ۸ساله را دفاع مقدس می‌نامیم و بر تارک قلبمان نقش بسته و تا سالها به شهدا و بازماندگانش افتخار می‌کنیم. حتی اگر بخواهند به زور شهرداری از سر در کوچه‌های‌مان حذف‌شان کنند! منبع: جام جم آنلاین
لینک را کپی کنید
شنبه 11 آبان 1398 ساعت 08:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]
-
گوناگون
پربازدیدترینها